جلسه دوم علمِ به اسماء الهی

بسم الله الرحمن الرحیم

«وَ إِذْ قَالَ رَبُّک لِلْمَلاَئِکةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِیهَا مَن یفْسِدُ فِیهَا وَ یسْفِک الدِّمَاء وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِک وَ نُقَدِّسُ لَک قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ* وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء کلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی الْمَلاَئِکةِ فَقَالَ أَنبِئُونِی بِأَسْمَاء هَؤُلاء إِن کنتُمْ صَادِقِینَ * قَالُواْ سُبْحَانَک لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّک أَنتَ الْعَلِیمُ الْحَکیمُ».[1]

و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت من در زمین جانشینی خواهم گماشت [فرشتگان] گفتند آیا در زمین کسی را می‏گماری که در آن فساد کند و خون ها بریزد و حال آن که ما تو را تسبیح و حمد و تقدیس می‏کنیم، خداوند فرمود من چیزی می‏دانم که شما نمی‏دانید.

و [خدا] همه [معانی] نامها را به آدم آموخت‏سپس آنها را بر فرشتگان عرضه نمود و فرمود اگر راست می‏گویید از اسامی این ها به من خبر دهید.

گفتند منزهی تو ما را جز آنچه [خود] به ما آموخته‏ای هیچ دانشی نیست تویی دانای حکیم.

بحث در رابطه با فلسفة وجودی انسان در زمین بود و این که مقصد او کجا باید باشد، متفکران در مورد ارزش هر موجودی یک بحث اساسی دارند، حاصل آن عبارت از این است که: «ارزش هر موجودی به غایت آن موجود است» و لذا اگر غایت انسان مشخص شود، ارزش انسان نیز مشخص می شود. حال به من بگو غایت و مقصد انسان چیست؟ تا بگویم چه ارزشی دارد. به همین جهت ابتدا خداوند به انسان تفهیم می کند که ای انسان غایت تو چیست و شأن تو می تواند شأن ملاقات با رب العالمین باشد. حال با توجه به چنین شأن و غایتی، ببین ارزش تو چه اندازه است.

بحث «هدف حیات زمینی آدم» می خواهد بگوید که انسان ها برای حفظ ارزش خود، باید هدف خود را بشناسند و برای رسیدن به آن هدف برنامه ریزی کنند. آیات الهی که متذکر هدف انسان است، آیات عجیبی است. چون اگر انسان بداند چرا در زمین آمده است و به کجا می خواهد سیر کند، معنای خود را یافته است. انسانی  که مبنا و جایگاه خود را در هستی نمی داند، اصلاً معنایی برای خود ندارد، چون با توجه به غفلت از مبنا و جایگاه خود در هستی، نتوانسته  خودش را معنا کند و اگر زندگی انسان در بی معنایی گذشت، به هر زبونی و فسادی تن می دهد. چون معنی هر پدیده ای، به هدف و غایت آن پدیده است و هدف و غایت هر پدیده است که آن را و حرکات آن را معنی می کند، حال اگر کسی غایت خود را گم کرد، حتماً معنی خود را گم می کند و لذا حقیقتاً شأنی برای خود نمی شناسد که بخواهد آن را حفظ کند. مثلاً وقتی از شما می پرسند این آجر برای چیست؟ اگر نتوانستی بگویی این آجر برای ساختمان است، عملاً چیزی از این آجر نگفته اید، چون معنی پدیده به غایت و هدف آن پدیده است. انسان اگر معنای خودش را بخواهد، باید هدف خودش را بشناسد. حالا اگر هدف را غلط به او معرفی کنند، عملاً تمام وجود او را بی معنی کرده اند.

---------------------------------------------
[1] - سوره بقره، آیات30 الی 33.

Share