رفتن به محتوای اصلی
روتیتر
استاد اصغر طاهرزاده؛

وسوسه و عمیق شدن اعتقادات

تاریخ انتشار:
وسوسه ها شما را مجبور می کند که معرفتتان را عمیق کنید. اگر همّت نداشته باشید شکارش می شوید. در مورد مسائل اخلاقی چطوری شیطان آدم را شکار می کند؟ شیطان می آید چیزی را آرایش می دهد، مثلاً خوشی شهوت را آرایش می دهد، چیزی را که انسان روی آن حسّاس است، برایش
انحراف انسان ها

اگر شیطان وسوسه  نمی کرد، همة مسلمانان در فهم معارف اسلامی و دقت در واردات قلبی، سطحی و کم عمق بودند. شخصی می گفت: مدّتی است روحم خالی از معنویات شده و احساس می کنم عقایدم ضعیف گشته است. به ایشان عرض کردم باید اعتقادات خود را عمیق کنی تا بتوانی دائم از آن استفاده ببری. اساساً شیطان کاری می کند که سستی و ضعف اعتقادات انسان معلوم شود. کسی که اعتقاداتش از طریق وسوسة شیطان زیر سؤال برود یا می تواند از این اعتقادات دفاع کند و آدم عمیقی  شود، یا نمی  تواند و آن را کنار می گذارد و اعتقادات دیگری را که می تواند از آن دفاع کند دنبال می کند. در هر دو صورت اگر انسانی باشد که می خواهد به دنبال حق باشد، یک قدم جلو آمده است و آن هم به جهت وسوسه های شیطان بود.

می خواهم بگویم یکی از بهترین کارهای شیطان این است که باعث می شود  مسلمان ها و متدینین، عمیق شوند. گفت: «خواست با من بد کند، احسان نمود». به سراغ افراد می آید و اعتقادات ضعیف را سست می کند. گاهی به دوستان حاضر در جلسه عرض می کنم که درست است در جلسه بودید ولی بحث را نگرفتید. می گویند حاضریم همه بحثِ مطرح شده را بازگو کنیم. ولی باز هم عرض کنم: مطلب را نگرفتید. می گویند: چرا؟ می گویم: برای این که در این مورد شیطان سربه سرتان نگذاشته است و چون سربه سرتان نگذاشته بود، بحث را به عنوان یک عقیدة ساده گرفتید که به مسلمانیمان اضافه شد، نیامدید ببینید که بحث جواب دغدغه عقیدتی شما را می دهد، چون هنوز آن دغدغه سراغتان نیامده است، برای همین بعضی از بحث ها برای کسانی مفید است که وسوسة شیطان سراغشان آمده است و می خواهد دینشان را بگیرد و این ها می بینند می توانند با مباحث مطرح در معارف اسلامی با او مقابله کنند. او می خواهد دینشان را بگیرد که کافرشان کند، اما به شرطی که بخواهند با او بجنگند، نه تنها شیطان در کارش موفق نمی شود، بلکه وسیلة دقت و عمق بیشتر آن افراد هم می شود، الاّ این که خود طرف بخواهد آن وسوسه را پذیرا باشد، که آن مربوط به خودش است، ولی ناخودآگاه این وسوسه ها شما را مجبور می کند که معرفتتان را عمیق کنید. اگر همّت نداشته باشید شکارش می شوید. در مورد مسائل اخلاقی چطوری شیطان آدم را شکار می کند؟ شیطان می آید چیزی را آرایش می دهد، مثلاً خوشی شهوت را آرایش می دهد، چیزی را که انسان روی آن حسّاس است، برایش آرایش می دهد. حالا اگر انسان توانست از سر این لذّتِ باطل بگذرد، راحت می شود، ولی اگر نتوانست، اسیر شیطان می شود. عیناً در مسائل فکری و معرفتی هم همین طور است. اصلاً کسانی که معرفت عمیق ندارند، هر لحظه باید بترسند که یک طوری شیطان سراغشان بیاید، پس شیطان در واقع می آید تا عقایدی که می شود سست کند را سست کند، تا انسان به استقبال بحث عمیق تر برود. گاهی طرف؛ قرآن و تفسیر و روایت خوانده است، ولی سطحی خوانده است، حالا شیطان می آید آن ها را از او بگیرد. چطوری؟ وسوسه می کند و مطالبی را که او به دست آورده است زیر سؤال می برد. حالا این وسوسه بد است یا خوب است؟ باعث می شود که طرف خودش را جمع کند و معرفتش را عمیق تر نماید. با معرفت عمیق تر می تواند جلوی این وسوسه ها بایستد. واقعاً خدا به آدم های سطحی رحم کرده که شیطان را به جانشان نینداخته است. این ها سرشان به خطر است، دیده اید گاهی فردی را که 5 سال با دشمن بیرونی جنگیده است، ولی در مسائل عقیدتی مشکل دارد و آن طور که باید و شاید اهل توحید و توکل نیست چون در مقابل وسوسه شیطان خودش را تجهیز نکرد، شیطان بالاخره به سراغ او می آید. برای این که عقیدة سطحی، شیطان پذیر است، حملة شیطان به عقاید سطحی ما مثل حملة دشمن بیرونی است. دشمن اگر به ما حمله کند حداقل نقطه  ضعف هایمان را می فهمیم. اگر نقطه  ضعف هایمان را بفهمیم به نفعمان است و موجب جبران ضعف ها می شود. ملّتِ نازک نارنجی و مرفّه، حتماً ملّت بد عاقبتی است. اوّلین خدمت را دشمنان هر ملّتی به آن ملّت می کنند، چون که با تهدید، آن ها را بیدار و هوشیار می کنند، پس شیطان در واقع همین کار را می کند. درست است به ظاهر دشمن است، ولی اگر نبود چه کسی معرفت داشت و معرفتش عمیق می شد؟

پس وسوسه اگر توانست اندیشه های قبلی  را زیر سؤال ببرد، روشن می کند که آن عقیده در جواب گویی به شبهات کافی و عمیق نبوده است، و شیطان با وسوسه ها ضعف آن ها را آشکار نمود و مقابله شما با آن وسوسه ها موجب می شود شما در آن ها عمیق شوید. مسلمانان  باید از طریق وسوسة شیطان به خدا پناه ببرند. شیطان خودش علّت فاعلی نیست و علّت حقیقی کمال هم نیست. او زمینه می شود تا مؤمن از طریق هدایت حق به نتیجه برسد. می فرماید کار شیطان این است که «یوْحِی بَعْضُهُمْ اِلی بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً»؛[1] به افراد الهاماتی می کند تا حرف های دروغ را برای همدیگر زیبا جلوه دهند. چنین افرادی از طریق شیطان به همدیگر وحی و الهام می کنند. بعد می فرماید: ای پیامبر! این دشمن را خودمان برای افراد گذاشتیم، از دستمان که در نرفته است «وَ لَوْ شاءَ رَبُّک ما فَعَلُوهُ»؛ اگر پروردگار تو می خواست این شیاطین جن و انس را جلو راه شما قرار نمی داد ، پس می خواسته است که گذاشته است، خدا هم که جز کار حکیمانه نمی کند، پس حتماً این کار حکیمانه است. چرا نگرانید که عدّه ای بازی شیطان را خورده اند و به هیچ صراطی مستقیم نمی شوند، بگذار باشد «فَذَرْهُمْ وَ ما یفْتَرُون»؛ آن ها را با این افتراء ها و شیطنت ها که می کنند به حال خود بگذار، خودمان می دانیم چه کار داریم می کنیم.

 


[1] - سوره انعام، آیه 112.

موضوع مقالات

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا