انسان کامل، اسیر مقتضیات زمین نیست
با این مقدمه رسیدیم به این فرمایش علامه طباطبایی«رحمة الله علیه» راجع به آدم که می فرمایند: آدم به عنوان انسان کامل، محکوم مقتضیات زندگی زمینی نشد. ملائکه گفتند که لازمة زندگی زمینی خونریزی و قتل و فساد است، و خدا نفرمود: نه. ولی آدمیت آدم که همان مقام «عَلَّمَ ادَمَ الاَسْماء کلَّها» باشد، طوری است که در زمین محکوم مقتضیات زمین نیست. خداوند به ملائکه نفرمود که لازمة زندگی زمینی خونریزی نیست، بلکه فرمود: «اِنّی اَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُون» یعنی شما آدمیت آدم را نمی شناسید. درست است که جنس زندگی زمینی تزاحم و خونریزی است. اما انسان کامل یعنی کسی که اسیر مقتضیات زمین نیست، و فوق این تزاحم ها و خونریزی ها قرار می گیرد.علامه طباطبایی«رحمة الله علیه» می فرمایند:
«لازمة زندگی دنیایی، تزاحم و در نتیجه خونریزی وسَفک دِماء است. ولی «آدم» یعنی انسان کامل این طور نیست. انسان کامل مستقیماً از طرف خدا خلق شده و خدا همة حقایق را بدون واسطه به او تعلیم کرده است».
آری؛ فرمود: «عَلَّمَ آدَمَ»؛ به آدم تعلیم داد، چه کسی به آدم تعلیم داد؟ خدا او را تعلیم داد. اصلاً بنا نیست انسان روی زمین محکوم زمین شود، و اگر محکوم زمین شد، انسان نیست، آدمیتِ خودش را فروخته است. و خدا در واقع همین را می خواهد نشان دهد که؛ «خلیفة الهی آن است که در شرایطی که مقتضی خونریزی و فساد است، خونریزی و فساد نمی کند». چون عالم به مقام اسماء الهی است. پس اگر کسی به ما بگوید حدّ آدمیت را معلوم کن، می توانیم بگوییم طبق سخنی که خداوند به ملائکه فرمود: «اِنّی اَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُون» من چیزی می دانم که شما نمی دانید، پس خلیفة خدا هم چیزهایی می داند که ملائکه نمی دانند. و این مسأله را هم به خود ملائکه ثابت کرد. چون به آن ها دستور داد؛ «اَنْبِئُونِی بِاَسْماءِ هؤُلاءِ اِنْ کنْتُمْ صادِقِین»؛ به من خبر دهید از این اسمایی که به آدم آموختم، اگر راست می گویید که امکان خلیفه الهی شدن در شما هست. و ملائکه هم گفتند: «سُبْحانَک لاَ عِلْمَ لَنَا اِلاّ مَا عَلَّمْتَنَا»؛ خدایا تو منزه از آن هستی که کار بی جایی بکنی، ما در همان حدّی می دانیم که خودت به ما تعلیم فرمودی، و مسلّم همة اسماء را به ما تعلیم نفرمودی و ما هم از آن ها آگاهی نداریم. پس در واقع خلیفة خدا است که فقط صفات مستخلف عنه را به تمامه دارد. و لذا بعد از خطاب به ملائکه و عدم توانایی آن ها از ارائه اسمائ الهی به نحو جامع به آدم فرمود: «اَنْبِئْهُمْ بِاَسْمائِهِمْ» از اسماء آن ها به آن ها خبر بده، نگفت تعلیم شان بده. فرمود: خبرشان بده، چون ملائکه در مقام خودشان نسبت به آن اسمایی که آدم آن ها را می دانست تعلیم پذیر نبودند.
علامه طباطبایی«رحمة الله علیه» در ادامه می فرمایند:
«ملائکه به طور ضمنی گفتند: که خلیفة شما ای خدا باید اهل تسبیح باشد. و خدا فرمود: من می دانم آنچه را شما نمی دانید و خلیفه هم باید چیزی بداند که شما نمی دانید. خداوند حقایق اشیاء را به آن ها نشان داد و گفت: چیستند؟ گفتند: نمی دانیم. و آدم همة حقیقت اشیاء را می دانست».
افزودن دیدگاه جدید