حضرت محمد(صلی الله علیه وآله)، مظهر تامّ آدمیت
همواره عنایت داشته باشید که بحث آدم، یعنی خلیفة الله را به صورت بالفعل و کامل در وجود اَقدس پیامبر(صلی الله علیه وآله) بنگرید. پس هر وقت بحث آدم مطرح است، شما حضرت ختمی مرتبت، پیامبرآخرالزمان(صلی الله علیه وآله) و اهل البیت آن حضرت(علیهم السلام) را در نظر داشته باشید، پیامبر(صلی الله علیه وآله) می فرمایند: «اِنَّ اللهَ تَبَارَک وَ تَعَالَی خَلَقَ آدَمَ فَاَوْدَعَنَا صُلْبَهُ وَ اَمَرَ الْمَلَائِکةَ بِالسُّجُودِ لَهُ تَعْظِیماً لَنَا وَ اِکرَاماً...»؛[1] خداوند آدم را خلق کرد و ما را در صلب او به ودیعت قرار داد و به ملائکه دستور داد تا به خاطر تعظیم و تکریم به او سجده کنند. چون ظهور تامّ آدمیت، پیامبرِ آخر حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) است. و این نکته نیز در ذهن عزیزان باشد که مقام ظهور اسماء به نحو جامع، قلب آدم است. حالا شرایط ظهور تامّ و تمام آن در آخرالزمان و در آخرین پیامبر و اهل البیت آن حضرت(علیهم السلام) محقق می شود. همین طور که دین اسلام در شرایطی ظهور می کند که شرایط ظهور دین تامّ و کامل است. و خداوند فرمود: «...اَلْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دِینَکمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکمُ الْإِسْلامَ دِینًا،...»؛[2] ... اکنون در آخرین روزها که بناست دین را به انتها برسانیم، راضی شدیم که اسلام دین شما باشد.
قبل از دین اسلام، دین حقیقی که همان اسلام است ظهورتامّ و تمام نداشت، و لذا با اسلام، ظهور تام و تمام دین، عملی شد. چرا که فرمود: «اِنَّ الدِّینَ عِنْدَاللهِ الْاِسْلَام»؛[3] دین در نزد خدا همان اسلام است، و به این نکته هم توجه داشته باشید که دین تامّ و تمام بر قلبی که آن قلب هم تامّ و تمام است، نازل می شود. و لذا خداوند می فرماید: قرآن را از طریق جبرائیل بر قلب تو ای پیامبر نازل کردیم «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الاَمِین عَلی قَلْبِک».[4] از طرفی قلب کامل، یعنی قلبی که تمام اسماء را بگیرد. درست است که آدم همة اسماء را گرفت، ولی حقیقت آدم یا آدمیت در وجود مقدس حضرت محمّد(صلی الله علیه وآله) ظهور تامّ و تمام کرد. برای همین هم به یک اعتبار فرق نمی کند که وقتی می گوییم آدم همة اسماء را تعلیم گرفت، شما همة انبیاء و اوصیاء را در نظر بیاورید، ولی به یک اعتبار هم باید به پیامبرآخرالزمان(صلی الله علیه وآله) نظر داشته باشید، چون ایشان صورت تامّ و تمام آن حقیقت است. البته دقت دارید که حقیقت تشکیکی است و دارای شدت و ضعف است، مثل نور است. و نور ضعیف هم به واقع چیزی جز نور نیست، و آن طور نیست که مقداری ظلمت در آن باشد و لذا در قلب هیچ یک از انبیاء ذره ای جهل نیست، ولی همین طور که نور شدید داریم، آدم تامّ تمام که حقیقت مطلق آدمیت است با همة آن کمالاتی که آدم دارد را هم داریم و آن پیامبر آخرالزمان و اهل البیت او(علیهم السلام) هستند، چون در عین عصمتِ همة پیامبران، درجات آن ها از نظر توحید و معرفت متفاوت است و خداوند در مورد آن ها فرمود: «وَ لَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِیینَ عَلَی بَعْض»؛[5] محقّقاً ما بعضی از انبیاء را بر بعضی دیگر برتری دادیم، با این که همة انبیاء در مقام عصمت هستند.
و لذا علامه«رحمة الله علیه» در مورد آدم می فرمایند:
«و آدم یکی از مصادیق کامل اولیاء است و به وسیلة همین انسان های کامل که مظهر کل اسماء اند، معلوم می شود چه کسی چه کاره است».
حال طبق آیة مطرح شده، کسی برتری بیشتری دارد و در این کار نقش بیشتری به عهده اش هست، که در نمایش اسماء الهی به نحو اتمّ موفق تر است. عمده آن است که متوجه باشیم گوهر آدمیت است که اسماء الهی را آموخته است و انبیاء الهی و ائمه معصومین(علیهم السلام) مصداق بالفعل آن مقام هستند و بقیه نسبت به آن مقام حالت بالقوّه دارند.
-----------------------------------------------
[1] - «بحار الانوار»، ج26 ص336.
[2] - سوره مائده، آیه3.
[3] - سوره آل عمران، آیه19.
[4] - سوره شعراء، آیه193.
[5] - سوره إسراء، آیه 55.
افزودن دیدگاه جدید