جایگاه شریعت در زندگی انسان ها بدین معنی است که خطاب به انسان ها می فرماید: ای آدم هایی که می توانید خوبی و بدی را بشناسید، و با اختیار خود خوبی ها را انجام دهید؛ شما را دعوت می کنیم تا با اختیار خود، با عمل به دستورات شریعت، در خوب شدن خود قدم بردارید. اگر کسی بگوید خوبی کردن و بدی کردن من به خودم مربوط نیست و به عوامل خارج از خودم بستگی دارد، و معتقد به جبر شود، براساس چنین عقیده ای انتظار ندارد به جهت بدی هایی که انجام می دهد، عذاب ببیند، و لذا در چنین بینشی قیامت به عنوان محل عقاب و ثواب معنا نمی دهد. چون قیامت یعنی شرایطی که خوبی و بدی فرد به خودش بر گردد. پس اگر پایة اختیار انسان لرزید، قیامت به عنوان محل پاداش و عذاب، پایه اش می لغزد و اگر پایة قیامت لغزید، پایة شریعت می لغزد. زیرا شریعت یعنی دستورات و راه و روش هایی که انسان با انجام آن دستورات در ابدیت خود سعادتمند باشد. یعنی اگر انسان بدی های خود را به غیر خود نسبت داد عملاً نفی معاد، و بالتبع نفی شریعت کرده است.
بینش شیطان که انحراف خود را به خدا نسبت می دهد، بینشی است بسیار خطرناک و هلاکت بار و عملاً در انتخاب های او، او را به مشکلاتی که برایش پیش آمد کشاند، و بقیه موضع گیری هایش هم از همین بینش برایش به وجود آمد.
آن جا گفت: «اَنَا خَیرٌ مِنْهُ» یعنی من خودم خوبم و نگفت خدایا اگر خوبی هایی هم دارم، تو لطف کردی ولی این جا می گوید: «فَبِمَا اَغْوَیتَنِی» تو مرا گمراه کردی. یعنی خوبی را به خودش نسبت می دهد و گمراهی را به خدا. شما از این مسئله ساده نگذرید؛ متوجه باشید اصل و مبنای گمراهی شیطان را خداوند در قرآن متذکر می شود تا ما خطرات بزرگی را که ممکن است در مقابلمان باشد، بشناسیم. خطر اصلی همین است که در نکتة اخیر عرض شد و آن این که بدی های خودمان را به غیر برگردانیم، و لذا در صدد اصلاح آن برنیاییم.