255. آیه (صفات دوازدهگانه خانوادههای برجسته مذهبی)
وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذینَ یَمْشُونَ عَلَی الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً
بندگان خاص خداوند رحمن آنها هستند که با آرامش و بیتکبر بر زمین راه میروند و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند به آنها سلام میگویند (و با بیاعتنایی و بزرگواری میگذرند). (63 / فرقان)
شرح آیه از تفسیر نمونه
«هَوْنَ» مصدر است و به معنی نرمش و آرامش و عدم تکبر میباشد. آیات 63 تا 74 دوازده صفت از صفات ویژه بندگان خاص خدا آنان را بیان میکند که بعضی به جنبههای اعتقادی ارتباط دارند و برخی اخلاقی و پارهای اجتماعی، قسمتی جنبه فردی دارد و بخش دیگری جمعی است و روی هم رفته مجموعهای است از والاترین ارزشهای انسانی. نخستین توصیفی که از «عِبادُ الرَّحْمنِ» شده است، نفی کبر و غرور و خودخواهی است که در تمام اعمال انسان و حتی در کیفیت راه رفتن او آشکار میشود زیرا ملکات اخلاقی همیشه خود را در لابلای اعمال و گفتار و حرکات انسان نشان میدهند، تا آنجا که از چگونگی راه رفتن یک انسان میتوان با دقت و موشکافی به قسمت قابل توجهی از اخلاق او پیبرد. در حدیث جالبی از پیامبر صلی الله علیه و آله میخوانیم که روزی از کوچهای عبور میکردند جمعی از مردم را در یک نقطه مجتمع دیدند از علت آن سؤال کردند عرض کردند دیوانهای است که اعمال جنونآمیز و خندهآورش مردم را متوجه خود ساخته آنها را به سوی خود فراخواند و فرمود:
میخواهید دیوانه واقعی را به شما معرفی کنم؟ همه خاموش بودند و با تمام وجودشان گوش میدادند. فرمود:
«اَلْمُتَبَخْتِرُ فی مَشْیِه، اَلنّاظِرُ فی عِطْفَیْهِ، اَلْمُحِرِّکُ جَنْبَیْهِ بِمِنْکَبَیْهِ الَّذی لایُرْجی خَیْرُهُ وَ لا یُؤْمَنُ شَرُّهُ، فَذلِکَ الْمَجْنُونُ وَ هذا مُبْتَلًی: کسی که با تکبر و غرور راه میرود و پیوسته به دو طرف خود نگاه میکند، پهلوهای خود را با شانه خود حرکت میدهد (غیر از خود نمیبیند و اندیشهاش از خودش فراتر نمیرود) کسی که مردم به خیر او امید ندارند و از شر او در امان نیستند دیوانه واقعی او است اما این را که دیدید تنها یک بیمار است». دومین وصف آنها حلم و بردباری است چنانکه قرآن در ادامه همین آیه میگوید:
«وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً». سلامی که نشانه بیاعتنایی تؤام با بزرگواری است، نه ناشی از ضعف، سلامی که دلیل عدم مقابله به مثل در برابر جاهلان و سبک مغزان است، سلام وداع گفتن با سخنان بیرویه آنها است، نه سلام تحیت که نشانه محبت و پیوند دوستی است، خلاصه سلامی که نشانه حلم و بردباری و بزرگواری است.
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
«هَوْن»: وقار و فروتنی و در برابر تکبّر است.
در آیه شریفه از این انسانهای شریف و فروتن به بندگان خدا تعبیر میکند و این بیان به منظور گرامیداشت آنان است؛ بدین صورت خدا آنان را در راه شایسته و شیوه درست و انسانی خودشان تشویق میکند و روشن میسازد که او از بندگان، جز این شیوه و عملکرد انتظاری ندارد و باید چنین باشند.
این تعبیر تشویق آمیز به سان بیان پدری پر مهر و خردمند است که در تشویق فرزند شایسته کردارش میگوید:
فرزند من، آن کسی است که در زندگی به گونهای بیندیشد و رفتاری در پیش گیرد که من از او خشنود گردم و رفتاری درست و خدا پسندانه داشته باشد.
او بدین صورت فرزند درست کردار و خردمند خویش را تشویق میکند و به فرزندان وظیفه ناشناس نیز هشدار میدهد که بخود آیند.
از حضرت صادق علیهالسلام آوردهاند که فرمود:
هُوَ الرَّجُلُ یَمْشی بِسَجِیَّتِهِ الَّتی جُبِلَ عَلَیْها لایَتَکَلَّفُ وَ لایَتَبَخْتَرُ.(1)
*****
1. بِحارالانوار، ج 24، ص 132؛ و ج 69، ص 260.
منظور از این انسان شایسته کردار آن کسی است که بر اساس فطرت انسانی و وجدان اخلاق خویش زندگی کند و از خود بزرگی بینی و تکبر و خود کامگی بپرهیزد.
پارهای میگویند:
منظور آیه شریفه آن انسانهای فروتن و شایسته کرداری میباشند که به بردباری و آگاهی آراستهاند و در برابر نادانی و خیرهسری و گستاخی دیگران وقار و شکوه معنوی خویشتن را از دست نمیدهند.
وَ اِذا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلاماً.
و هنگامی که که عناصر و جریانهای نادان و گمراه و تاریکاندیش به آنان سخنناپسندی نثار کنند، پاسخ آنان را به زشتی نمیدهند و دهان به سخنان ناروا نمیآلایند و به گناه نمیافتند، بلکه خدا پسندانه و انسانی به روشنگری و پاسخگویی میپردازند.
به باور پارهای منظور این است که در برابر نادانی و گستاخی نادانان، به آنان سلام میگویند.
قرآن در آیه دیگری در این مورد میفرماید:
وَ إِذا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَ قالُوا لَنا أَعْمالُنا وَ لَکُمْ أَعْمالُکُمْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ.(1)
و هنگامی که سخن بیهودهای بشنوند از آن روی بر میتابند و میگویند:
عملکرد ما از آن ما و عملکرد شما از آن شماست! سلام بر شما، ما جویای معاشرت و درگیری با نادانان نیستیم.
«قُتادَة» در این مورد آورده است که:
شیوه اخلاقی مردم توحیدگرا این بود که با عناصر نادان کشمکش نمیکردند.
و «اِبْن عَبّاس» میگوید:
آنان در برابر کسانی که نادانی میورزیدند، پافشاری نمیکردند و به سان آنان رفتار نمینمودند.
*****
1. سوره قَصَص، آیه 55.