98. آیه (زندان برای من از گناه و بیداد محبوبتر است!)
قالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنی إِلَیْهِ وَ إِلاَّ تَصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیْهِنَّ وَ أَکُنْ مِنَ الْجاهِلینَ
(یوسف) گفت:
پروردگارا! زندان نزد من محبوبتر است از آن چه اینها مرا به سوی آن میخوانند و اگر مکر و نیرنگ آنها را از من باز نگردانی قلب من به آنها متمایل میگردد و از جاهلان خواهم بود. (33 / یوسف)
شرح آیه از تفسیر نمونه
بعضی در اینجا روایت شگفتآوری نقل کردهاند و آن این که گروهی از زنان مصر که در آن جلسه حضور داشتند به حمایت از همسر عزیز برخاستند و حق را به او دادند و دور یوسف را گرفتند و هر یک برای تشویق یوسف به تسلیم شدن، یک نوع سخن گفتند:
یکی گفت:
ای جوان این همه خویشتنداری و ناز برای چیست؟ چرا به این عاشق دلداده، ترحم نمیکنی؟ مگر تو این جمال دلآرای خیره کننده را نمیبینی؟ مگر تو دل نداری و جوان نیستی و از عشق و زیبایی لذّت نمیبری؟ آخر مگر تو سنگ و چوبی؟ دومی گفت:
گیرم که از زیبایی و عشق چیزی نمیفهمی، ولی آیا نمیدانی که او همسر عزیز مصر و زن قدرتمند این سامان است؟ فکر نمیکنی که اگر قلب او را به دست آوری، همه این دستگاه در اختیار تو خواهد بود و هر مقامی که بخواهی برای تو آماده است؟ سومی گفت:
گیرم که نه تمایل به جمال زیبایش داری و نه نیاز به مقام و مالش، ولی آیا نمیدانی که او زن انتقامجوی خطرناکی است و وسایل انتقامجویی را کاملاً در اختیار دارد؟ آیا از زندان وحشتناک و تاریکش نمیترسی و به غربت مضاعف در این زندان تنهایی نمیاندیشی؟ تهدید صریح همسر عزیز به زندان و ذلّت از یک سو و وسوسههای این زنان آلوده که اکنون نقش دلاّلی را بازی میکنند، از سویی دیگر یک لحظه بحرانی شدید برای یوسف فراهم ساخت، طوفان مشکلات از هر سو او را احاطه کرده بود، اما او که از قبل خود را ساخته بود و نور ایمان و پاکی و تقوا، آرامش و سکینه خاصّی در روح او ایجاد کرده بود، با شجاعت و شهامت، تصمیم خود را گرفت و بی آن که با زنان هوسباز و هوسران به گفتگو برخیزد رو به درگاه پروردگار آورد و این چنین به نیایش پرداخت: «بارالها، پروردگارا! زندان با آن همه سختیهایش در نظر من محبوبتر است از آن چه این زنان مرا به سوی آن میخوانند» (قالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنی إِلَیْهِ). سپس از آن جا که میدانست در همه حال، مخصوصا در مواقع بحرانی، جز به اتکاء لطف پروردگار راه نجاتی نیست، خودش را با این سخن به خدا سپرد و از او کمک خواست، «پروردگارا! اگر کید و مکر و نقشههای خطرناک این زنان آلوده را از من باز نگردانی، قلب من به آنها متمایل میگردد و از جاهلان خواهم بود» (وَ إِلاَّ تَصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیْهِنَّ وَ أَکُنْ مِنَ الْجاهِلینَ). خداوندا! من به خاطر رعایت فرمان تو و حفظ پاکدامنی خویش، از آن زندان وحشتناک استقبال میکنم، زندانی که روح من در آن آزاد است و دامانم پاک و به این آزادی ظاهری که جان مرا اسیر زندان شهوت میکند و دامانم را آلوده میسازد پشت پا میزنم. خدایا! کمکم فرما، نیرویم بخش، بر قدرت عقل و ایمان و تقوایم بیفزا تا بر این وسوسههای شیطانی پیروز گردم.
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
«حُبّاً»: به نرم دلی و تمایل به چیزی گفته میشود.
یوسف با شنیدن اصرار و تهدید بانوی کاخ، دستها را به سوی آسمان گشود که:
قالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنی إِلَیْهِ
پروردگارا، زندان برای من دوست داشتنیتر و محبوبتر از کار زشت و ظالمانهای است که این زنان مرا به سوی آن میخوانند.
از این فراز، این نکته دریافت میگردد که آن زنان نیز پس از دیدن یوسف، به بانوی کاخ پیوستند و تقاضایی به سان تقاضای او طرح کردند.
«ابو حمزه ثِمالی» از حضرت سجّاد علیهالسلام آورده است که فرمود:
هنگامی که زنان میهمان از نزد زلیخا رفتند، هر کدام جداگانه و به طور سرّی سفیری به سوی یوسف گسیل داشته و از او تقاضای دیدار نمودند.
و پارهای نیز آوردهاند که زنان مورد اشاره به یوسف توصیه کردند که خواسته بانوی کاخ را جدّی بگیرد و فرمان او را به جان بخرد که در غیر این صورت به او ستم رواداشته و او ستمدیده خواهد بود.
منظور یوسف از گزینش زندان بر خواسته زشت و ظالمانه زنان، زندانی شدن است و نه جا و مکان زندان و با اینکه زندانی شدنِ بیگناهی چون او نیز به سان پذیرش خواسته زنان گناه است، چگونه یوسف از خدا زندان را خواست و گفت:
پروردگارا زندان برای من از خواسته این زنان محبوبتر است؟
در این مورد چند پاسخ میتوان داد:
1 منظور یوسف از این بیان نه محبت قلبی است که من آن را میخواهم، هرگز، بلکه منظور این است که زندانی شدن برای من آسانتر و تحمّل پذیرتر از تن دادن به خواسته زشت و ظالمانه این زنان است.
2 و ممکن است منظور این باشد که اگر مرا بر سر دو راهی زندان یا پذیرش خواسته زنان قرار دهند، زندانی شدن از نظر من بهتر و دوست داشتنی تر است و این را برخواهم گزید.
3 و «جُبّائی» میگوید:
منظور یوسف این بوده است که برای من محبوبتر است که خود را برای زندان آماده سازم، تا خویشتن را راضی کنم که به پذیرش خواسته زنان تن سپارم.
وَ إِلاَّ تَصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیْهِنَّ وَ أَکُنْ مِنَ الْجاهِلینَ
و اگر تو ای خدای من، به لطف و مهر خویش این نقشه و نیرنگی را که بر ضد من پرداختهاند از من باز نگردانی و آن را نقش بر آب نکنی، به آنان و گفتارشان خواهم گرایید و آنگاه از زمره نادانان و ناسپاسان شده و درخور نکوهش و سرزنش خواهم گردید.