6. آیه (مذموم بودن هماهنگی فرزندان با اعتقادات انحرافی پدران)
وَ إِذا قیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَیْنا عَلَیْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ کانَ آباؤُهُمْ لا یَعْقِلُونَ شَیْئاً وَ لا یَهْتَدُونَ
و هنگامی که به آنها گفته شود: از آن چه خدا نازل کرده است، پیروی کنید، میگویند:
بلکه ما از آن چه پدران خود را بر آن یافتیم، پیروی مینماییم، آیا نه این است که پدران آنها چیزی نمیفهمیدند و هدایت نیافتند؟ (170 / بقره)
شرح آیه از تفسیر نمونه
«اَلْفَیْنا» به معنی یافتیم و برخورد کردیم، میباشد. یعنی اگر نیاکان و اجداد آن ها، دانشمندان صاحب نظر و افراد هدایت یافتهای بودند، جای این بود که از آنها تبعیّت شود، امّا با این که میدانند آنها مردمی نادان و بیسواد و موهوم پرست بودند، پیروی آنها چه معنی دارد؟ آیا مصداق تقلید جاهل از جاهل نیست؟ مسأله قومیّت و تعصّبهای قومی، مخصوصا آن جا که به نیاکان مربوط میشود، از روز نخست در میان مشرکان عموما و در میان غیر آنها غالبا وجود داشته است و تا امروز همچنان ادامه دارد. ولی خداپرست باایمان این منطق را ردّ میکند و قرآن مجید در موارد بسیاری پیروی و تعصب کورکورانه از نیاکان را شدیدا مذمّت کرده است و این منطق را که انسان چشم و گوش بسته از پدران خود پیروی کند، کاملاً مردود میشناسد. اصولاً پیروی از پیشینیان، اگر به این صورت باشد که انسان عقل و فکر خود را دربست در اختیار آنها بگذارد، این کار نتیجهای جز عقبگرد و ارتجاع نخواهد داشت، چرا که معمولاً نسلهای بعد، از نسلهای پیشین با تجربهتر و آگاهترند. ولی متأسّفانه این طرز فکر جاهلی هنوز در میان بسیاری از افراد و ملّتها حکومت میکند که نیاکان خود را همچون «بت» میپرستیدند، یک مشت آداب و سنن خرافی را به عنوان این که «آثار پیشینیان» است، بدون چون و چرا میپذیرند و لفّافههای فریبندهای همچون حفظ ملیّت و اسناد تاریخی یک ملّت بر آن میپوشانند. این طرز فکر یکی از عوامل بسیار مؤثّر انتقال خرافات، از نسلی به نسل دیگر است. البته هیچ مانعی ندارد که نسلهای آینده آداب و سنن گذشتگان را مورد تحلیل و بررسی قرار دهند، آن چه با عقل و منطق سازگار است، با نهایت احترام حفظ کنند و آن چه خرافه و موهوم و بیاساس است، دور بریزند، چه کاری از این بهتر؟ و اینگونه نقّادی در آداب و سنن پیشین، شایسته نام حفظ اصالت ملّی و تاریخی است، اما تسلیم همه جانبه و کورکورانه در برابر آن ها، چیزی جز خرافه پرستی و ارتجاع و حماقت نیست. قابل توجّه این که درباره نیاکان آنها در آیه فوق میخوانیم:
«آنها نه چیزی میفهمیدند و نه هدایت یافته بودند» ، یعنی از دو کس میتوان پیروی کرد:
کسی که خود دارای علم و عقل و دانشی باشد و کسی که اگر خودش دانشمند نیست، هدایت دانشمندی را پذیرفته است. اما پیشینیان آن ها، نه خود مردی آگاه بودند و نه رهبر و هدایت کنندهای آگاه داشتند و میدانیم تقلیدی که خلق را بر باد میدهد، همین «تقلید نادان از نادان» است که «ای دو صد لعنت بر این تقلید باد».
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
«اَلْفَیْنا»: یافتیم.
«آباء»: پدران.
«اِهْتِداء»: راه یافتن.
«وَ إِذا قیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَیْنا عَلَیْهِ آباءَنا»
و هنگامی که به آنان گفته شود «از آنچه خدا فرو فرستاده است، پیروی کنید» ، میگویند «هرگز، بلکه از چیزی که پدران خود را بر آن یافتیم، پیروی میکنیم قرآن شریف در این آیه شریفه، به منطق بیاساس شرکگرایان در برابر دعوت انسانساز پیامبر صلی الله علیه و آله اشاره میکند.
در اینکه ضمیر «لَهُمْ» در آیه شریفه به کدام واژه برمیگردد، بحث هست:
1. به اعتقاد برخی، به «مَنْ» در آیه شریفه «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ …» (1) برمیگردد و منظور از آن، شرک گرایان عرب است.
2. گروهی میگویند به واژه «النّاس» در «یا اَیُّهَا النّاسُ کُلُوا مِمّا …» (2) برمیگردد؛ و عدول از خطاب به غیبت در قرآن، موضوعی شناخته شده است. (3)
3 و پارهای نیز بر این عقیدهاند که به کفر گرایان برمیگردد؛ چرا که پیشتر از آنها سخن رفته است؛ و اگر هم سخنی نرفته باشد، میتوان ضمیر را به آنان برگرداند.
منظور از گوینده در آیه شریفه، پیامبر صلی الله علیه و آله و مردم باایمان هستند؛ و «آنچه خدا فرو فرستاده» ، مقرّرات الهی و حلال و حرام او. روی سخن آیه شریفه نیز شرک گرایان و کافران است که به دین خدا دعوت میشوند، امّا به جای پذیرش حق، با منطق سست و احمقانهای، به دنباله روی از گذشتگان تمسّک میجویند و میگویند:
«بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَیْنا عَلَیْهِ آباءَنا» و آنگاه قرآن پاسخ میدهد که:
«أَ وَ لَوْ کانَ آباؤُهُمْ لا یَعْقِلُونَ شَیْئاً وَ لا یَهْتَدُونَ»
آیا اگر پدران آنان چیزی را نفهمیده و راه درست را نیافتهاند،
1. سوره بقره، آیه 165.
2. سوره بقره، آیه 168.
3. به سوره یونس، آیه 22 بنگرید که نمونهای از آن است.
بازهم درخور پیروی هستند؟
مقصود این است که پیروی از نسلهای پیشین درصورتی پسندیده و عامل پیشرفت است که آنان راهشان را بر اساس آگاهی و دانش و بینش برگزیده و در مسیر حقّ و عدالت باشند؛ در غیر این صورت پیروی از آنان، مایه انحطاط و نگونساری خواهد بود. از این رو باید از منطق و برهان پیروی کرد و به وحی و رسالت ایمان آورد.