58. «قالَ سَآوی إِلی جَبَلٍ ...
آیه
«قالَ سَآوی إِلی جَبَلٍ یَعْصِمُنی مِنَ الْماءِ قالَ لا عاصِمَ الْیَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلاَّ مَنْ رَحِمَ وَ حالَ بَیْنَهُمَا الْمَوْجُ فَکانَ مِنَ الْمُغْرَقین»
ترجمه
گفت:
به کوهی پناه میبرم تا مرا از آب حفظ کند، گفت:
امروز هیچ حافظی در برابر فرمان خدا نیست، مگر آن کس را که او رحم کند، در این هنگام موجی در میان آن دو حایل شد و او در زمره غرقشدگان قرار گرفت. (43 / هود)
شرح آیه از تفسیر نمونه
لذا این فرزند لجوج و کوتاهفکر به گمان این که با خشم خدا میتوان به مبارزه برخاست، «فریاد زد پدر برای من جوش نزن، به زودی به کوهی پناه میبرم که دست این سیلاب به دامنش هرگز نخواهد رسید و مرا در دامان خود پناه خواهد داد». نوح باز مأیوس نشد، بار دیگر به اندرز و نصیحت پرداخت شاید فرزند کوتاهفکر از مرکب غرور و خیرهسری فرود آید و راه حق پیش گیرد، به او «گفت:
فرزندم امروز هیچ قدرتی در برابر فرمان خدا پناه نخواهد داد …». کوه که سهل است، کره زمین که سهل است، خورشید و تمام منظومه شمسی با آن عظمت خیره کنندهاش در برابر قدرت لایزال او ذره بیمقداری بیش نیست. مگر بالاترین کوهها در برابر کره زمین همچون برآمدگیهای بسیار کوچکی که روی سطح یک نارنج قراردارد نیست؟ همان زمینی که یک میلیون و دویست هزار مرتبه باید بزرگ شود تا به اندازه کره خورشید گردد، همان خورشیدی که یک ستاره متوسط معمولی آسمان از میان میلیونها میلیون ستاره در پهنه عالم خلقت است. پس چه خیال خامی و چه فکر کوتاهی که از «کوه» کاری ساخته باشد؟ در همین هنگام موجی برخاست و جلو آمد و جلوتر و فرزند نوح را همچون پر کاهی از جا کند و در لابلای خود در هم کوبید.
پنج درس تربیتی در طوفان نوح
همانگونه که میدانیم هدف اصلی قرآن از بیان سرگذشت پیشینیان بیان درسهای عبرت و نکات آموزنده و تربیتی است و در همین قسمت که تاکنون از داستان نوح خواندهایم نکتههای بسیار مهمی نهفته است که به قسمتی از آن ذیلاً اشاره میشود:
1 پاکسازی روی زمین درست است که خداوند، «رحیم» و مهربان است ولی نباید فراموش کرد که او در عین حال، «حکیم» نیز میباشد، به مقتضای حکمتش هرگاه قوم و ملتی فاسد شوند و دعوت ناصحان و مربیان الهی در آنها اثر نکند، حق حیات برای آنها نیست سرانجام از طریق انقلابهای اجتماعی و یا انقلابهای طبیعی، سازمان زندگی آنها درهم کوبیده و نابود میشود. این نه منحصر به قوم نوح بوده است و نه به زمان و وقت معیّنی، یک سنّت الهی است در همه اعصار و قرون و همه اقوام و ملّتها و حتی در عصر و زمان ما و چه بسا جنگهای جهانی اول و دوم اشکالی از این پاکسازی باشد.
2 مجازات با طوفان چرا؟ درست است که یک قوم و ملت فاسد باید نابود شوند و وسیله نابودی آنها هر چه باشد تفاوت نمیکند، ولی دقت در آیات قرآن نشان میدهد که بالاخره تناسبی میان نحوه مجازاتها و گناهان اقوام بوده و هست. فرعون تکیهگاه قدرتش را رود «عظیم نیل» و آبهای پربرکت آن قرارداده بود و جالب این که نابودی او هم به وسیله همان شد. نمرود متّکی به لشکر عظیمش بود و چنان که میدانیم لشکر کوچکی از حشرات او و یارانش را شکست داد. قوم نوح جمعیّت کشاورز و دامدار بودند و چنین جمعیّتی همه چیز را از دانههای حیاتبخش باران میداند، اما سرانجام همین باران آنها را از بین برد و از اینجا به خوبی روشن میشود که چقدر برنامههای الهی حساب شده است و اگر میبینیم انسانهای طغیانگر عصر ما در جنگهای جهانی اول و دوم به وسیله مدرنترین سلاحهایشان درهم کوبیده شدند، نباید مایه تعجّب ما باشد چرا که همین صنایع پیشرفته بود که تکیهگاه آنها در استعمار و استثمار خلقهای مستضعف جهان محسوب میشد.
3 نام خدا در هر حال و در همه جا در آیات بالا خواندیم نوح به یارانش دستور میدهد که نام خدا را به هنگام حرکت و توقف کشتی فراموش نکنند، همه چیز به نام او و به یاد او و با استمداد از ذات پاک او باید باشد، هر حرکتی، هر توقفی، در حال آرامش و در حال طوفان، همه باید با نام او آغاز شود چرا که هر کار بی نام او شروع شود «ابتر و بریده دُم» خواهد بود. همانگونه که در حدیث معروفی از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده است «کُلُّ اَمْرٍ ذی بالٍ لَمْ یُذْکَرْ فیهِ بِسْمِ اللّهِ فَهُوَ اَبْتَرُ: هر کار مهمی که نام خدا در آن برده نشود نافرجام خواهد بود». (1) ذکر نام خدا نه به عنوان تشریفات، بلکه به عنوان انگیزه و هدف یعنی هر کار که انگیزه خدایی ندارد و هدفش خدا نیست ابتر است، چرا که انگیزههای مادّی پایان میپذیرد ولی انگیزههای الهی تمام نشدنی است، هدفهای مادّی به اوج خود که رسید خاموش میشود، اما هدفهای الهی همچون ذات پاک او جاودانی خواهد بود.
4 پناهگاههای پوشالی معمولاً هر کس در مشکلات زندگی به چیزی پناه میبرد، گروهی به ثروتشان، گروهی به مقام و منصبشان، عدهای به قدرت جسمانیشان و جمعی به نیروی فکریشان، ولی همانگونه که آیات فوق به ما میگوید و تاریخ نشان داده، هیچ یک از اینها در برابر فرمان پروردگار کمترین تاب مقاومت ندارد و همچون تارهای عنکبوت که در برابر وزش طوفان قرار گیرد به سرعت درهم میریزد. فرزند نادان و خیره پسر نوح پیامبر نیز در همین اشتباه بود، گمان میکرد کوه میتواند در برابر طوفان خشم خدا به او پناه دهد، اما چه اشتباه بزرگی؟ حرکت یک موج کار او را ساخت و به دیار عدمش فرستاد. به همین دلیل در پارهای از دعاها میخوانیم من از خشم تو به سوی تو فرار میکنم «هارِبٌ مِنْکَ اِلَیْکَ» (2) یعنی اگر پناهگاهی در برابر خشم تو باشد باز همان ذات پاک تو است و بازگشت به سوی تو، نه چیز دیگر.
5 کشتی نجات رهایی از هیچ طوفانی بدون کشتی نجات ممکن نیست لزومی ندارد که این کشتی حتما از چوب و آهن باشد، بلکه چه بسا این کشتی نجات یک مکتب کارساز حیاتبخش مثبت است، که در برابر امواج طوفانهای افکار انحرافی مقاومت میکند و پیروانش رابه ساحل نجات میرساند. روی همین جهت در روایاتی که از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در کتب شیعه و اهل تسنن آمده است خاندان او یعنی امامان اهلبیت و حاملان مکتب اسلام به عنوان «کشتی نجات» معرفی شدهاند. «حَنْش بن مُغیرَة» میگوید:
*****
1- «سفینة البحار» ، جلد 1، صفحه 663.
2- دعای ابوحمزه ثمالی.
من به همراه ابوذر کنار خانه کعبه آمدم او دست در حلقه درخانه کرد و صدا زد منم ابوذر غفاری، هر کس مرا نمیشناسد بشناسد. من همان جُنْدَب هستم (نام اصلی ابوذر جُنْدَب بود) من یار پیامبرم، با گوش خود شنیدم که میفرمود:
«مَثَلُ اَهْلِ بَیْتی مَثَلُ سَفینَةِ نُوحٍ مَنْ رَکِبَها نَجی: مثل اهلبیت من مثل کشتی نوح است که هر کس به آن پناه برد نجات مییابد». (1) در بعضی دیگر از طرق حدیث جمله «فَمَنْ تَخَلَّفَ عَنْها غَرَقَ (2): و هر کس از آن تخلف کند غرق میشود» یا «مَنْ تَخَلَّفَ عَنْها هَلَکَ (3): هر کس از آن تخلف کند هلاک میشود» اضافه شده است. این حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله با صراحت میگوید به هنگامی که طوفانهای فکری و عقیدتی و اجتماعی در جامعه اسلامی رخ میدهد تنها راه نجات پناه بردن به این مکتب است و ما این مسأله را به خوبی در انقلاب شکوهمند ملت ایران آزمودیم که پیروان مکتبهای غیراسلامی در برابر طاغوت، شکست خوردند جز آن گروهی که به مکتب اسلام و اهلبیت و برنامههای انقلابی آنها پناه بردند.
*****
1- ابن قتیبه دینوری که از علمای معروف اهل تسنن است این حدیث را در عیون الاخبار جلد 1، صفحه 211 آورده است.
2- «معجم الکبیر» نوشته حافظ طبرانی، صفحه 130 (مخطوط).
3- «معجم الکبیر» نوشته حافظ طبرانی، صفحه 130 (مخطوط).
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
«عِصْمَت»: نگهداری و حراست.
در آیه مورد بحث در اشاره به حق ستیزی و ناآگاهی آن عنصر خیره سر و سرنوشت شوم کفر و انحراف او، منطق کودکانه او را ترسیم میکند که در برابر خیرخواهی و دعوت پدرش گفت:
قالَ سَآوی إِلی جَبَلٍ یَعْصِمُنی مِنَ الْماءِ
پدر! نگران سرنوشت من مباش؛ من به زودی به یکی از کوهها و پناهگاههایی که بر فراز کوه است پناه میبرم تا مرا در امان نگهدارد و از خطر غرق شدن حفظ کند.
نوح در ادامه خیرخواهی خویش گفت:
پسرم! امروز چیزی نمیتواند کسی را از عذاب خدا حفظ کند، مگر آن کس که خدا او را به وسیله ایمانش مورد مهر و رحمت قرار دهد. پس بیا و به خدای یکتا ایمان آورده و روی توبه به بارگاه او بیاور تا بر تو رحمت آورد.
و آنگاه بود که موجی کوهآسا میان آن پدر دلسوز و نگران و آن فرزند خیرهسر حایل گردید و او به همراه همه تبهکاران غرق شد.