48. «تِلْکَ الْقُری نَقُصُّ عَلَیْکَ ...
آیه
«تِلْکَ الْقُری نَقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنْبائِها وَ لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ فَما کانُوا لِیُؤْمِنُوا بِما کَذَّبُوا مِنْ قَبْلُ کَذلِکَ یَطْبَعُ اللَّهُ عَلی قُلُوبِ الْکافِرینَ»
ترجمه
اینها آبادیهایی است که اخبار آن را برای تو شرح میدهیم، آنها (چنان لجوج بودند که) به آن چه قبلاً تکذیب کرده بودند، ایمان نمیآورند، این چنین خداوند بر دلهای کافران مهر مینهد (و بر اثر لجاجت و ادامه گناه، حسّ تشخیص را از آنها سلب میکند).
(101 / اعراف)
شرح آیه از تفسیر نمونه
از جمله اوّل آیه استفاده میشود که پیامبران الهی بارها برای دعوت و هدایت آنها قیام کردند، اما آنها چنان روی دنده لجاجت افتاده بودند که حتی با روشن شدن بسیاری از حقایق، حاضر به قبول هیچ حقیقتی نمیشدند. در جمله بعد، علت این لجاجت و سرسختی را چنین بیان میکند؛ «این چنین خداوند بر دلهای کافران نقش بیایمانی و انحراف را ترسیم میکند و بر قلوبشان مُهر مینهد» (کَذلِکَ یَطْبَعُ اللَّهُ عَلی قُلُوبِ الْکافِرینَ). یعنی کسانی که در مسیرهای غلط گام برمیدارند، بر اثر تکرار و ادامه عمل، انحراف و کفر و ناپاکی آن چنان بر دلهای آنها نقش میبندد که همچون نقش سکه، ثابت میماند (و اتفاقا معنی «طَبْع» در اصل لغت، نیز همین است که صورتی را بر چیزی همانند سکه، نقش کنند) و این در حقیقت از قبیل اثر و خاصیت عمل است که به خداوند نسبت داده شده، زیرا مسبّب تمام اسباب و سرچشمه تأثیر هر مؤثر، بالاخره او است، او است که به تکرار عمل، این خاصیت را بخشیده که به صورت «ملکه» درمیآید. ولی واضح است که یک چنین گمراهی، جنبه اجباری ندارد، بلکه ایجاد کننده اسباب، خودِ افراد انسان هستند، اگرچه تأثیر سبب، به فرمان پروردگار میباشد.
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
قَصَصْ: سخنی زنجیروار و پیاپی.
نَبأ: گزارش و خبر از یک رویداد بزرگ.
در این آیه روی سخن را به پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله میکند، امّا پیام و هشدار به عصرها و نسلهاست و میفرماید:
تِلْکَ الْقُری نَقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ اَنْبآئِها
هان ای پیامبر! ما داستان درس آموز و عبرت انگیز این جامعههای سقوط کرده و این شهرهای نابود شده را برای تو باز میگوییم، تا در مورد آنها آن گونه که زیبنده توست بیندیشی و جامعه و مردم خویش را از سرگذشت و سرنوشت غمبار و عبرتانگیز آنان آگاه سازی تا عبرت گیرند و روش ناپسند و ظالمانه آنان و بیداد و حقستیزیشان را پی نگیرند.
وَ لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ فَما کانُوا لِیُؤْمِنُوا بِما کَذَّبُوا مِنْ قَبْلُ
بیتردید پیامبرانشان با دلایل روشن به سوی آنان آمدند و هر آنچه برای ارشاد و هدایت آنان لازم بود آوردند و تلاش کردند، امّا آنان حاضر نبودند که دست از حقستیزی و گستاخی بردارند و آنچه را بیدادگرانه دروغ میانگاشتند بپذیرند و به آن حقایق آسمانی ایمان آورند. بر این اساس بود که ما نیز گریبان آنان را گرفتیم و به کیفر حق ستیزی و بیدادگریشان آنان را نابود ساختیم؛ چرا که اگر هم میماندند در اندیشه حق پذیری و اصلاح نبودند.
آنچه در مورد تفسیر آیه مبارکه آمد از مجاهد است. او در این مورد میافزاید:
منظور از «من قبل» پیش از هلاکت و نابودی است و معنای آیه این است که آنان به آنچه پیش از هلاکت، آن را تکذیب کرده بودند، ایمان نمیآوردند، یا همانگونه که در آیه دیگری میفرماید:
و اگر هم باز گردانده شوند، بیگمان آنچه از آن هشدار داده شدهاند، برمیگردند:
وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ … (1)
1 سوره انعام، آیه 28.
«حَسَن» در تفسیر آیه میگوید:
منظور این است که آنان به گونهای دچار سرکشی هستند که نمیخواهند آن حقایقی را که پیش از آمدن پیامبران تکذیب کردهاند بپذیرند و به باور برخی آنان نمیخواهند آنچه را پدرانشان نپذیرفتهاند بپذیرند.
کَذلِکَ یَطْبَعُ اللَّهُ عَلی قُلُوبِ الْکافِرینَ.
به باور پارهای، خدا آفت کفر و بیدادگری را به زنگار و آفتی تشبیه میکند که برق شمشیر و شفافیت و صفای آیینه را نابود میسازد و منظور این است که:
همانگونه که زنگار، با شمشیر صیقل داده شده و آیینه شفّاف چنان میکند، آفت کفر و بیداد نیز با ایمان انسان چنان میکند و شیرینی و اثر شور انگیز ایمان و روشنایی اسلام را از دل میزداید و آنان هنگامی که به این آفت گرفتار شدند که خدا به آنان دستور داد حق را بپذیرند و ایمان آورند.
با این بیان زنگار زدگی و آفت گرفتگی قلب های آنان در آغاز ثمره شوم نا فرمانی و حق ستیزی خود آنان است و آن گاه در مرحله دوّم معلول فرمان خدا و به همین دلیل هم قرآن میفرماید:
ما بر قلب و دل کفر گرایان اینگونه مهر مینهیم و زنگار میافشانیم.
گفتنی است که این دیدگاه در تفسیر آیه از «بَلْخی» و «جعفر بن حَرْب» است و به باور آنان این تشبیه در «کاف» نهفته است. با این بیان حق ستیزی و ایمان نیاوردن اینان به سان مُهری است که بر دل کفرگرایان میخورد.
و به باور پارهای منظور این است که همان سان که گزارش حق ستیزی و ایمان نیاوردن آنان را برای شما بازگو کردیم، برای فرشتگان نیز بیان میکنیم.