45. آیه (عمران و آبادی در سایه ایمان و تقوا)
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ
و اگر مردمی که در شهرها و آبادیها زندگی دارند، ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند، برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشاییم ولی (آنها حقایق را) تکذیب کردند، ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم. (96/اعراف)
شرح آیه از تفسیر نمونه
«بَرَکات» جمع «برکت» است، این کلمه در اصل به معنی ثبات و استقرار چیزی است و به هر نعمت و موهبتی که پایدار بماند، اطلاق میگردد، در برابر موجودات بیبرکت که زود فانی و نابود و بیاثر میشوند. منظور از «بَرَکات» زمین و آسمان، نزول باران و روییدن گیاهان است. ایمان و تقوا نه تنها سبب نزول برکات الهی میشود، بلکه باعث میگردد که آن چه در اختیار انسان قرار گرفته، در مصارف مورد نیاز به کار گرفته شود، مثلاً امروز ملاحظه میکنیم قسمت بسیار مهمی از نیروهای انسانی و منابع اقتصادی در مسیر «مسابقه تسلیحاتی» و ساختن سلاحهای نابود کننده صرف میگردد، اینها مواهبی هستند فاقد هرگونه برکت، به زودی از میان میروند و نه تنها نتیجهای نخواهند داشت، ویرانی هم به بار میآورند، ولی اگر جوامع انسانی ایمان و تقوا داشته باشند، این مواهب الهی به شکل دیگری در میان آنها درمیآید و طبعا آثار آن باقی و برقرار خواهد ماند و مصداق کلمه برکات خواهند بود. در آیه فوق کلمه «اَخَذَ» که به معنی گرفتن است، در مفهوم مجازات و کیفر دادن به کار رفته و این در حقیقت به خاطر آن است که معمولاً کسی را که میخواهند مجازات کنند، نخست میگیرند و او را با وسایلی میبندند که هیچگونه قدرت فرار نداشته باشند، سپس او را کیفر میدهند. گرچه آیه شریفه مورد بحث، ناظر به وضع اقوام پیشین است، ولی مسلما مفهوم آن یک مفهوم وسیع و عمومی و دایمی است و انحصار به هیچ قوم و ملتی ندارد و این یک سنت الهی است که افراد بیایمان و آلوده و فاسد گرفتار انواع واکنشها در همین زندگی دنیای خود خواهند شد، گاهی بلاهای آسمان و زمین بر سر آنها میبارد و گاهی آتش جنگهای جهانی یا منطقهای، سرمایههای آنها را در کام خود فرو میگیرد و گاهی ناامنیهای جسمانی و روانی آنها را تحت فشار قرار میدهد و به تعبیر قرآن، این وابسته به «کسب و اکتساب» و اعمالی است که خود انسان انجام میدهد، فیض خدا محدود و ممنوع نیست، همانطور که مجازات او اختصاص به قوم و ملت معینی ندارد.
چرا خانوادهها و ملل فاقد ایمان، زندگی مرفه دارند؟
از آن چه در بالا گفتیم، پاسخ یک سؤال که زیاد در میان جمعی مورد بحث و گفتگو است، روشن میگردد و آن این که اگر ایمان و تقوا، موجب نزول انواع برکات الهی است و نقطه مقابل آن باعث سلب برکات است، چرا مشاهده میکنیم خانوادهها و ملتهای بیایمانی را که غرق ناز و نعمتند، در حالی که جمعی از افراد باایمان به سختی روزگار میگذرانند؟ پاسخ این سؤال با توجه به دو نکته روشن میگردد؛
1 این که تصور میشود ملتهای فاقد ایمان و پرهیزگاری غرق در ناز و نعمتند، اشتباه بزرگی است که از اشتباه دیگری یعنی ثروت را دلیل بر خوشبختی گرفتن سرچشمه میگیرد. معمولاً مردم ایران این طور فکر میکنند که هر ملتی صنایعش پیشرفتهتر و ثروتش بیشتر باشد، خوشبختتر است، در حالی که اگر به درون این جوامع نفوذ کنیم و دردهای جانکاهی که روح و جسم آنها را درهم میکوبد، از نزدیک ببینیم، قبول خواهیم کرد که بسیاری از آنها از بیچارهترین مردم روی زمین هستند، بگذریم، از این که همان پیشرفت نسبی، نتیجه به کار بستن اصولی همانند کوشش و تلاش و نظم و حس مسؤولیت است که در متن تعلیمات انبیاء قرار دارد. چند سال قبل این خبر در جراید منتشر شد که در نیویورک، یعنی یکی از ثروتمندان و پیشرفتهترین نقاط دنیای مادی، براثر خاموشی ناگهانی برق، صحنه عجیبی به وجود آمد، یعنی بسیاری از مردم به مغازهها حمله بردند و هستی آنها را غارت کردند، تا آن جا که سه هزار نفر از غارتگران به وسیله پلیس بازداشت شدند. مسلما تعداد غارتگران واقعی چندین برابر این عدد بوده و تنها این عده بودند که نتوانستند به موقع فرار کنند ونیز مسلم است که آنها غارتگران حرفهای نبودهاند که نفرات خود را برای چنان حمله عمومی از قبل آماده کرده باشند، زیرا حادثه یک حادثه ناگهانیبود. بنابراین چنین نتیجه میگیریم که با یک خاموشی برق، دهها هزار نفر از مردم یک شهر ثروتمند و به اصطلاح پیشرفته تبدیل به «غارتگر» شدند، این نه تنها دلیل بر انحطاط اخلاقی یک ملت است، بلکه دلیل بر ناامنی شدید اجتماعی نیز میباشد. خبر دیگری که در جراید بود، این خبر را تکمیل کرد و آن این که یکی از شخصیتهای معروف که درهمین ایام در نیویورک در یکی از هتلهای مشهور چندین ده طبقهای نیویورک سکونت داشت، میگوید:
قطع برق، سبب شد که راه رفتن در راهروهای هتل به صورت کار خطرناکی درآید، به طوری که متصدیان هتل، اجازه نمیدادند کسی تنها از راهروها بگذرد و به اتاق خود برسد، مبادا گرفتار غارتگران گردد، لذا مسافران را در اکیپهای ده نفری یا بیشتر با مأمورین مسلح به اتاقهای خود میفرستادند، شخص مزبور اضافه میکند که تا گرسنگی شدید به او فشار نمیآورده، جرأت نداشته است از اتاق خویش خارج گردد. اما همین خاموشی برق در کشورهای عقب مانده شرقی هرگز چنین مشکلاتی را به وجود نمیآورده و این نشان میدهد که آنها در عین ثروت و پیشرفت صنایع، کمترین امنیت در محیط خودشان ندارند، از این گذشته ناظران عینی میگویند:
آدمکشی در آن محیطها همانند نوشیدن یک جرعه آب است به همین آسانی و میدانیم اگر تمام دنیا را به کسی بدهند و در چنین شرایطی زندگی کند، از بیچارهترین مردم جهان خواهد بود، تازه مشکل امنیت، تنها یکی از مشکلات آنها است، نابسامانیهای فراوان اجتماعی دیگری دارند که آنها نیز به نوبه خود بسیار دردناکند، با توجه به این حقایق، ثروت را نباید با خوشبختی اشتباه کرد.
2 اما این که گفته میشود؛ چرا جوامعی که دارای ایمان و پرهیزگاری هستند، عقب ماندهاند، اگر منظور از ایمان و پرهیزگاری تنها ادعای اسلام و ادعای پایبند بودن به اصول تعلیمات انبیاء بوده باشد، قبول داریم چنین افرادی عقب ماندهاند،
ولی میدانیم حقیقت ایمان و پرهیزگاری چیزی جز نفوذ آن در تمام اعمال و همه شؤون زندگی نیست و این امری است که با ادعا تأمین نمیگردد. با نهایت تأسف امروز اصول تعلیمات اسلام و پیامبران خدا در بسیاری از جوامع اسلامی، متروک یا نیمه متروک مانده است و چهره این جوامع، چهره مسلمانان راستین نیست. اسلام دعوت به پاکی و درستکاری و امانت و تلاش و کوشش میکند، کو آن امانت و تلاش؟ اسلام دعوت به علم و دانش و آگاهی و بیداری میکند، کو آن علم و آگاهی سرشار؟ اسلام دعوت به اتحاد و فشردگی صفوف و فداکاری میکند، آیا به راستی این اصل به طور کامل در جوامع اسلامی امروز حکمفرما است و با این حال عقب ماندهاند؟ بنابراین باید اعتراف کرد اسلام چیزیاست و ما مسلمانان چیز دیگر.
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
برکات: نعمتهایی که در حال فزونی است.
توسعه رزق و روزی در پرتو ایمان و پروای از خدا
در این آیه شریفه روشن میسازد که سعادت و سازندگی و نعمت و فراوانی در پرتو ایمان و پروا پیشگی است و عامل تباهی و نابودی جامعههای پیشین، عملکرد زشت و ظالمانه آنان بوده است. در این مورد میفرماید:
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ
اگر جامعهها و مردم شهرهایی که به کیفر سرکشی و حق ستیزیشان به بوته هلاکت سپرده شدند، به راستی ایمان میآوردند و با پذیرش دعوتهای توحیدی پیامبران، از شرک و گناه دوری میجستند، ما درهای برکات روز افزون و انواع نعمتها را از آسمان و زمین به وسیله باران های مناسب و حیات بخش و رویش گلها و گیاهان و باروری درختان و ارزانی داشتن میوههای گوناگون بر روی آنان میگشودیم.
آری این یکی از سنّتهای خداست؛ همانگونه که نوح آن را به جامعه و قوم خویش باز گفت و به آنان وعده داد که اگر به راستی ایمان بیاورند، برکات آسمانی بر آنان فرود خواهد آمد.
به باور برخی منظور از برکات آسمانی پذیرفته شدن دعاهاست، همانگونه که منظور از برکات زمینی برآورده شدن نیازهای مردم است.
وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ
امّا آنان دعوتهای آسمانی و پیامبران دلسوز را تکذیب کردند و راه سرکشی و بیداد و پایمال ساختن حقوق مردم را در پیش گرفتند، ما نیز آنان را به کیفر نافرمانی و گناه و حق ستیزیشان گرفتار ساختیم و باران آسمان و نعمت و برکات زمین را از آنان دریغ داشتیم.