11. سیمای خانواده شایسته
الَّذینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ الْکاظِمینَ الْغَیْظَ وَ الْعافینَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ
همانها که در توانگری و تنگدستی، انفاق میکنند و خشم خود را فرو میبرند و از خطای مردم در میگذرند و خدا نیکوکاران را دوست دارد. (134 / آل عمران)
شرح آیه از تفسیر نمونه
«کَظْم» در لغت به معنی بستن سر مشکی است که از آب پر شده باشد و به طور کنایه در مورد کسانی که از خشم و غضب پر میشوند و از اِعمال آن خودداری مینمایند به کار میرود. «غَیْظ» به معنی شدّت غضب و حالت برافروختگی و هیجان فوقالعاده روحی است، که بعد از مشاهده ناملایمات به انسان دست میدهد. از آن جا که در آیه قبل وعده بهشت جاویدان به پرهیزکاران داده شده در این آیه پرهیزکاران را معرفی میکند و پنج صفت از اوصاف عالی و انسانی برای آنها ذکر نموده است:
1 «آنها در همه حال انفاق میکنند چه موقعی که در راحتی و وسعتند و چه زمانی که در پریشانی و محرومیتند» (الَّذینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ).
آنها با این عمل ثابت میکنند که روح کمک به دیگران و نیکوکاری در جان آنها نفوذ کرده است و به همین دلیل تحت هر شرایطی اقدام به این کار میکنند، روشن است که انفاق در حال وسعت به تنهایی نشانه نفوذ کامل صفت عالی سخاوت در اعماق روح انسان نیست، اما آنها که در همه حال اقدام به کمک و بخشش میکنند نشان میدهند که این صفت در آنها ریشهدار است.
ممکن است گفته شود انسان در حال تنگدستی چگونه میتواند انفاق کند؟ پاسخ این سؤال روشن است: زیرا اولاً افراد تنگدست نیز به مقدار توانایی میتوانند در راه کمک به دیگران انفاق کنند و ثانیا انفاق منحصر به مال و ثروت نیست بلکه هرگونه موهبت خدادادی را شامل میشود خواه مال و ثروت باشد یا علم و دانش یا مواهب دیگر و به این ترتیب خداوند میخواهد روح گذشت و فداکاری و سخاوت را حتّی در نفوس مستمندان جای دهد تا از رذائل اخلاقی فراوانی که از «بخل» سرچشمه میگیرد برکنار بمانند. آنها که انفاقهای کوچک را در راه خدا ناچیز میشمارند برای این است که هر یک از آنها را جداگانه مورد مطالعه قرار میدهند، وگرنه اگر همین کمکهای جزیی را درکنار هم قراردهیم و مثلاً اهل یک مملکت اعم از فقیر و غنی هر کدام مبلغ ناچیزی برای کمک به بندگان خدا انفاق کنند و برای پیشبرد اهداف اجتماعی مصرف نمایند کارهای بزرگی به وسیله آن میتوانند انجام دهند، علاوه بر این اثر معنوی و اخلاقی انفاق بستگی به حجم انفاق و زیادی آن ندارد و در هر حال عاید انفاق کننده میشود. جالب توجّه این که در اینجا نخستین صفت برجسته پرهیزکاران «انفاق» ذکر شده، زیرا این آیات نقطه مقابل صفاتی را که درباره ربا خواران و استثمارگران در آیات قبل ذکر شد، بیان میکند، به علاوه گذشت از مال و ثروت آن هم در حال خوشی و تنگدستی روشنترین نشانه مقام تقوا است.
2 «آنها بر خشم خود مسلّطند» (وَ الْکاظِمینَ الْغَیْظَ). حالت خشم و غضب از خطرناکترین حالات است و اگر جلوی آن رها شود، در شکل یک نوع جنون و دیوانگی و از دست دادن هرنوع کنترل اعصاب خودنمایی میکند و بسیاری از جنایات و تصمیمهای خطرناکی که انسان یک عمر باید کفّاره و جریمه آن را بپردازد در چنین حالی انجام میشود و لذا در آیه فوق دوّمین صفت برجسته پرهیزکاران را فروبردن خشم معرفی کرده است.
پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:
«مَنْ کَظَمَ غَیْظا وَ هُوَ قادِرٌ عَلی اِنْفاذِهِ مَلَأَهُ اللّهُ اَمْنا وَ ایمانا: آن کس که خشم خود را فرو ببرد با این که قدرت بر اعمال آن دارد خداوند دل او را از آرامش و ایمان پر میکند».
3 «آنها از خطای مردم میگذرند» (وَ الْعافینَ عَنِ النَّاسِ).
فروبردن خشم بسیار خوب است اما به تنهایی کافی نیست زیرا ممکن است کینه و عداوت را از قلب انسان ریشهکن نکند، در این حال برای پایان دادن به حالت عداوت باید «کَظْم غَیْظ» توأم با «عفو و بخشش» گردد، لذا به دنبال صفت عالی خویشتنداری و فروبردن خشم، مسأله عفو و گذشت را بیان نموده، البتّه منظور گذشت و عفو از کسانی است که شایسته آنند نه دشمنان خون آشامی که گذشت و عفو باعث جرأت و جسارت بیشتر آنها میشود.
4 «آنها نیکوکارند» (وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ). در اینجا اشاره به مرحلهای عالیتر از عفو شده که همچون یک سلسله مراتب تکاملی پشت سرهم قرار گرفتهاند و آن این است که انسان نه تنها خشم خود را فرو برد و با عفو و گذشت کینه را از دل بشوید بلکه با نیکی کردن در برابر بدی (آنجا که شایسته است) ریشه دشمنی را در دل طرف نیز بسوزاند و قلب او را نسبت به خویش مهربان گرداند به طوری که در آینده چنان صحنهای تکرار نشود، به طور خلاصه نخست دستور به خویشتنداری در برابر خشم و پس از آن دستور به شستن قلب خود و سپس دستور به شستن قلب طرف میدهد. در حدیثی که در کتب شیعه و اهل تسنّن در ذیل آیه فوق نقل شده چنین میخوانیم که:
یکی از کنیزان امام علی بن الحسین به هنگامی که آب روی دست امام میریخت، ظرف آب از دستش افتاد و بدن امام را مجروح ساخت، امام از روی خشم سر بلند کرد کنیز بلافاصله گفت خداوند در قرآن میفرماید:
(وَ الْکاظِمینَ الْغَیْظَ) امام فرمود:
«خشم خود را فرو بردم» ، عرض کرد:
«وَ الْعافینَ عَنِ النَّاس» فرمود:
«تو را بخشیدم خدا تو را ببخشد» ، او مجدّدا گفت:
«وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ» امام فرمود:
«تو را در راه خدا آزاد کردم». (1) این حدیث شاهد زندهای است بر این که سه مرحله مزبور هر کدام مرحلهای عالیتر از مرحله قبل است.
*****
1- به «دُرُّ الْمَنْثُور» و «نُورُ الثَّقَلَیْن» در ذیل آیه مورد بحث مراجعه شود.
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
«کَظْم»: این واژه در فرهنگ عرب، به معنای بستن سر مشک آبی است که پر شده است؛ و به همین تناسب، در مورد کسانی که از خشم آکنده میشوند امّا به دلایلی خشم خویش را فرو میبرند؛ به کار میرود و «کَظامَه» به معنای قناتی است که از زیر زمین روان است.
تفاوت «خشم» و «غَیْظ» آن است که خشم در برابر خشنودی و تصمیم بر کیفر کسی میباشد که درخور آن است؛ امّا غیظ، هیجان در برابر گناه و زشتی است. به همین جهت در مورد خدا، خشم به کار میرود، نه غیظ.
پرتوی از سیمای خانواده بهشتی
قرآن در این آیه پرتوی از سیمای خانواده بهشتی را ترسیم میکند و میفرماید:
«الَّذینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ»
همانان که در گشایش و تنگنا، انفاق میکنند
در تفسیر دو واژه «سَرّاء» و «ضَرّاء» دو نظر ارائه شده است:
1. بعضی این دو واژه را به معنای «تنگدستی و گشایش» گرفتهاند.
2 و برخی آن دو را به «شادمانی و اندوه» معنا کردهاند و معتقدند آیه شریفه بیانگر این واقعیت است که این فراز و نشیبها و حالات گوناگون روحی، هرگز آنان را از انفاق در راه خدا باز نمیدارد.
«وَ الْکاظِمینَ الْغَیْظَ وَ الْعافینَ عَنِ النَّاسِ»
و آنان که به هنگام جوشش خشم، آن را فرو میبرند و از کسانی که به آنان خسارت و آزار رساندهاند، انتقام نمیگیرند و به جای آن شکیبایی پیشه میسازند.
و نیز آنان که از گناه و لغزش مردم در صورتی که نظام جامعه گسیخته نشود، میگذرند.
«وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ»
آیه شریفه بیان میدارد که هر که اینگونه شد و به این ویژگیها آراسته گردید، نیکوکار است؛ و خداوند نیکوکاران را دوست دارد و به آنان پاداشی عظیم میدهد.
به اعتقاد دستهای از مفسّران، ممکن است احسان و نیکی، خود یکی دیگر از ویژگیهای پروا پیشگان و شرط تقوی باشد و در تفسیر واژه «اِحْسان» ، برخی بر آنند که منظور این است که به کسانی نیکی کنی که در مورد تو بدرفتاری کردهاند؛ چرا که نیکی به کسانی که به تو نیکی کردهاند، نوعی داد و ستد و معامله است، نه نیکی و نیکوکاری.
پرتوی از روایات در مورد سخاوت و انفاق
نخستین ارزشی که آفریدگار هستی آن را از ویژگیهای اهل بهشت شمرده و مردم را بدان ترغیب فرموده، خصیصه انسانی و اخلاقی بخشندگی و سخاوت است. در این مورد، روایات ارزنده و انسانسازی نیز رسیده است که به برخی از آنها نظر میافکنیم:
1. از پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله آوردهاند که فرمود:
اَلسَّخاءُ شَجَرَةٌ فِی الْجَنَّةِ اَغْصانُها فِی الدُّنْیا مَنْ تَعَلَّقَ بِغُصْنٍ مِنْ اَغْصانِها قادَتْهُ اِلَی الْجَنّةِ وَالْبُخْلُ شَجَرَةٌ فِی النّارِ اَغْصانُها فِی الدُّنْیا فَمَنْ تَعَلَّقَ بِغُصْنٍ مِنْ اَغْصانِها قادَتْهُ اِلَی النّارِ» (1)
بخشندگی و سخاوت، درخت پر میوهای است در بهشت که شاخه و برگ آن تا دنیا گسترش یافته است؛ هرکه به شاخهای از آن درآویزد، او را به بهشت پر طراوت خدا راه مینماید و بخل و تنگ چشمی، درختی است از درختهای دوزخ که شاخساران آن تا دنیا امتداد یافته است؛ هر که به شاخهای از آن چنگ زند، او را به دوزخ راه خواهد نمود.
2. امیر مومنان علیهالسلام فرمود:
«اَلْجَنَّةُ دارُ الاَْسْخِیاءِ.» (2)
بهشت، خانه و قرارگاه سخاوتمندان است.
3 و نیز فرمود:
«اَلسَّخِیُّ قَریبٌ مِنَ اللّهِ قَریبٌ مِنَ الْجَنَّةِ قَریبٌ مِنَ النّاسِ وَ بَعیدٌ مِنَ النّارِ وَالبَخیلُ بَعیدٌ مِنَ اللّهِ بَعیدٌ مِنَ الْجَنَّةِ بَعیدٌ مِنَ النّاسِ وَ قَریبٌ مِنَ النّارِ.» (3)
بخشنده، به خدا و بهشت و مردم نزدیک و از آتش دوزخ دور است؛ و بخیل، به عکس او، از خدا و بهشت و مردم دور و به آتش دوزخ بسیار نزدیک است.
1. کَنْزُ الْعُمّال، ج 6، ص 337، ح 15927.
2. الکافی، ج 4، ص 9. عُیون اَخبار الرِّضا(ع)، ج 2، ص 12.
ارزش انسانی و اخلاقی فرو بردن خشم و غضب
آفریدگار هستی در ادامه آیه شریفه، فروبردن خشم را نیز از ویژگیهای دیگر بهشتیان و پرواپیشگان عنوان میسازد.
1. از پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله آوردهاند که فرمود:
«مَنْ کَظَمَ غَیْظَهُ وَ هُوَ قادِرٌ عَلی اِنْفاذِهِ مَلأََهُ اللّهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ آمِناً وَ إیماناً.» (1)
هر که خشم خود را فرو برد در حالی که میتواند انتقام بگیرد، خداوند وجود او را در روز رستاخیز، سرشار از شادمانی، امنیّت و ایمان میسازد.
2. همچنین روایت کردهاند که فرمود:
«کاظِمُ الْغَیْظِ کَضارِبِ السَّیْفِ فی سَبیلِ اللّهِ فی وَجْهِ عَدُوِّهِ.» (2)
فرو برنده خشم همانند کسی است که با شمشیر آخته رویاروی دشمنان خدا ایستاده و در راه او شمشیر میزند.
3 و نیز فرمود:
«لَیْسَ الشَّدیدُ بِالصَّرْعَةِ اِنَّمَا الشَّدیدُ الَّذی یَمْلِکُ نَفْسَهُ عِنْدَ الْغَضَبِ ثُمَّ ذَکَرَ: … وَ الْعافینَ عَنِ النّاسِ …» (3)
قهرمان آن نیست که در میدان کشتی پیروز شود، بلکه کسی است که به هنگام غضب زمام نفس خویش را به کف داشته باشد و آنگاه این آیه شریفه را تلاوت کرد که:
«َ وَ الْعافینَ عَنِ النَّاس …»
4. همچنین از آن حضرت است که:
«اِنَّ هؤُلاءِ فی اُمَّتی قَلیلٌ اِلاّ مَنْ عَصَمَ اللّهُ.» (4)
این دسته از مردم، در جامعه و امّت من بسیار اندکند و فقط خدا باید آنان را مدد رساند؛ امّا در جامعههای پیشین شمار آنها بسیار بوده است.
1. عُیُون اَخبار الرِّضا(ع)، ج 2، ص 12.
2. المُعجَم الکبیر، لِلطَّبَرانی، ص 12.
3. المُعجَمُ الکبیر، لِلطَّبَرانی، ص 12.
4. صحیح بُخاری، ج 8، ص 34 و صحیح مُسلم، ج 4، ص 2014.
5. تفسیر کَشّاف، ج 1، ص 464.
نکتهای ظریف
نکتهای ظریف و درسی انسان ساز در این آیه شریفه هست و آن اینکه:
«گذشت از لغزشهای دیگران، اگرچه واجب نیست، بسیار مورد رضای خداست».
پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله در این خصوص فرموده است:
«ما عَفا رَجُلٌ مَظْلَمَةً قَطُّ اِلاّ زادَهُ اللّهُ بِها عِزّاً.»
هیچ انسانی از حقّ خویش در مورد دیگری نگذشت، جز اینکه خدا به برکت آن عمل انسانی، شکوه و عزّتی به او ارزانی داشت.
نیکوکاران و از پی آن، خداوند از نیکوکاران سخن به میان میآورد و به روشنی میفرماید که آنان را دوست دارد.
نیکوکار، انسان شایستهای است که فقط به خاطر خدا نعمتی خالص به دیگری میبخشد و برای خشنودی او کارهای شایسته انجام میدهد.
در این مورد آوردهاند که روزی یکی از کنیزان چهارمین امام نور، با ظرفی، آب بر دست آن بزرگوار میریخت که ظرف آب از دستش افتاد و آب جوشان، دستهای آن حضرت را سوزاند. امام چهارم سر بلند کرد و نگاهی به کنیز انداخت؛ که آن بنده هوشمند خدا گفت:
خداوند میفرماید:
«وَ الْکاظِمینَ الْغَیْظ». حضرت فرمود:
خشم خویش را فرو بردم. گفت:
میفرماید:
«َ وَ الْعافینَ عَنِ النَّاس» فرمود:
گذشت کردم. گفت:
میفرماید «وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ». فرمود:
برو که تو را در راه خدا آزاد ساختم.