نزديكى هاى حقيقى

حذف فاصله ها به وسيله ماشين، هرگز موجب نزديكى نشد. نزديكى را بايد در سكنى گزيدن يافت كه جايگاه آن خانواده است و اگر خانواده خراب شود، ديگر هيچ نزديكى و انسى در جهان تحقق نمى يابد.

آيا از خود پرسيده ايم چرا به يك كوزه سفالين بيشتر احساس نزديكى مى كنيم تا به يك بلوك سيمانى؟ در حالى كه فاصله مكانى هر دو با ما يكسان باشد. قصه نزديكى ما به كوزه سفالين به جهت آرامشى است كه در كنار آن داريم.

آيا وقتى در نيم مترى لاشه اى پر از عفونت ايستاده ايم، همان قدر به آن نزديكيم كه وقتى در نيم مترى باغچه اى از گل ايستاده ايم؟ جز آن است كه احساس آرامشى كه در كنار باغچه گل به ما دست مى دهد ما را به آن نزديك تر كرده است؟ اگر خانواده محل سكنى باشد، ما در هر گوشه از دنيا هم كه باشيم هميشه خود را به آن خانواده و به روح حاكم بر آن نزديك مى يابيم و در آن حالت هيچ وقت خود را بى خانمان احساس نمى كنيم و همواره به ايدآل هاى خانواده مى انديشيم و خانواده را همچون ريشه اى مى دانيم كه انسان هر جا مى رود، آن را با خود مى برد و مثال لنگرگاهى است كه انسان را در برابر طوفان تغييرات، محفوظ نگاه مى دارد.

فضاى خانه، چيزى غير از در و ديوار و اسباب و اثاثيه آن است. اگر فضاى خانه را با اخلاق بد و حرص و آرزوهاى بلند و خيالى، تنگ نكنيم، خانه محل سكنى گزيدنِ روح مى گردد. به همين دليل آنهايى كه معنى فضاى سبك خانواده و ايدآل هاى آن را مى شناسند و مى دانند اخلاق بد و عدم مدارا، همچون بمب اتم آن فضا را منفجرمى كند،- بدون آن كه به اسباب و اثاثيه ى خانه آسيبى برساند- سخت مواظب اند آن فضا را تخريب نكنند، تا عالَم خانه را از سكنى بودن خارج نكرده باشند.

فضاى خانه را كه حيات خانواده به آن بستگى دارد، نبايد ناديده گرفت و به فكر ظاهرِ اثاثيه اى بود كه در خانه جاى مى گيرد. اگر فضاى خانه تنگ و سنگين باشد، اثاثيه و ظاهرِ در و ديوار هر قدر هم كه لوكس باشد، بيشتر آزار دهنده است. هرگز اثاثيه و ظاهرِ در و ديوار، خانه را خانه نكرده و نمى كند، فقط فضاى سكنى گزيدن و پناه يافتن است كه خانه را خانه كرده است.

در فضاى آرام و سبك خانه، سكنى گزيدن موجب مى شود كه همه اعضاء به يكديگر آرامش و احترام پيش كش كنند، مثل فضايى كه قدسيان در آن سكنى گزيده اند. و اين نوع پيش كش كردنِ آرامش و احترام، يك پيش كش كردن اصيل و ريشه دار است و نه تعارفات مصنوعى بدون ريشه كه هيچ رابطه اى با عالَم قدس، يعنى انجام تكليف نسبت به همديگر، ندارد. و لذا خداوند از زبان ائمه معصومين(عليه السلام) فرمود: «هديه ارحام نسبت به همديگر، قابل بازپس گيرى نيست.» چون آن هديه در جايى قرار گرفته كه آن جا، جاى حقيقى آن است و نبايد چيزى را كه در جاى حقيقى خود قرار گرفته است، جابجا كرد. ارحام نسبت به همديگر در جايگاه هديه دادن به همديگر هستند، مثل ابر كه بايد در جايگاه باران دادن قرار داشته باشد، وگرنه ابر نيست. مثل خدا كه دائم الفيض و آشناترين موجود نسبت به بندگانش است.

آرى! وقتى فضاى خانه سبك بود و خانه محل سكنى گزيدن گشت، اعضاء خانه به يكديگر آرامش و احترام پيش كش مى كنند و چه چيزى مى تواند بالاتر از اين هديه وجود داشته باشد؟

Share