مادر و ارزش هاى متعالى

همان طور كه كودك با هدايت باطنى و الهى مى داند چگونه پستان مادرش را بمكد، اگر مادران در بستر طبيعى خود قرار گيرند به كمك همان هدايت باطنى و الهى به بهترين نحو وظيفه خود را انجام مى دهند. اما اگر زنان ما پدر شدند، ديگر روحشان زمينه ى القاى هدايت هاى باطنى را از دست مى دهد و كودكان آن ها از اساسى ترين ارزش كه همان تربيت مادرانه است محروم مى شوند، زيرا ارزش انسان ها به تربيت آن ها است و موضوعات اقتصادى فرع آن است و اساساً تربيت از مقوله ماديات نيست تا با ماديات مقايسه شود. آيا مى توان گفت كار مادران، وقتى مى توانند فرزندان خود را به بهشت بفرستند، چند ميلياردتومان قيمت دارد؟ مى توان گفت ارزش كار مادرانمان را با پول اندازه گيرى كنيم؟ مگر مادران ما ساختمان و ماشين اند؟ چون مقام مادرى مقام تربيتى است، با ارزش هاى اقتصادى قابل اندازه گيرى نيست. حال اگر شخصيت زن يك شخصيت اقتصادى شد، به همان اندازه از مادرى خارج شده است. زنان به اندازه اى كه مادرند- حال چه مادر باشند، و چه مادروار در مسير تربيت جامعه قدم بردارند- در اصلْ خودشانند و قيمتشان بى انتهاست. ولى اگر خواستند با ارزيابى هاى اقتصادى شخصيت خود را ارزيابى كنند، سخت بى مقدار مى شوند، و در آن صورت تك تك افراد جامعه مسيرشان به جهنم ختم مى شود و از بهشت در مى آيند.

با اين مقدمه خواستم عرض كنم؛ اولًا: حضرت مولى الموحدين(عليه السلام) سخنى نمى گويند كه منجر به تقليل ارزش زن شود. ثانياً: روشن شود حضرت(عليه السلام) مى خواهند فرزندشان و همه ى ما نسبت به بستر تربيت كودكان يعنى مادران حساسيت كامل داشته باشيم. خداوند تأمين نيازهاى اقتصادى خانواده را در شرايط طبيعى به عهده مردان گذاشته تا بهترين شرايط براى تربيت فرزندان و روح خدمت گذارى در خانه، براى زنان فراهم گردد. بايد فضاى صحبت حضرت را شناخت و سعى نمود از توصيه آن حضرت نهايت استفاده را كرد، مثلًا فضاى صحبت من مشخص است. در اين فضا وقتى مى گويم زنى كه مرد شد ارزش ندارد، يك كسى برود بگويد فلانى مى گويد اگر زنان ريش درآورند ديگر ارزش ندارند. سخن را اين طور نقل كردن باعث مى شود تا عملًا مطلب از فضاى خود خارج گردد.

مسلّم چهار نكته را حضرت در نظر دارند. 1- زنان و مردان از نَفْس واحد خلق شده اند و حقيقتشان مساوى است. 2- نتيجه عملشان اگر عمل صالح انجام دهند مساوى است. 3- مادران در نظام اسلامى مقامشان بسيار بالاست. 4- آنچه به واقع براى هر انسانى ارزش دارد تربيت است نه اقتصاد و از اين جهت نقش زنان بسيار حساس است. با توجه به اين چهار نكته وقتى حضرت مى فرمايند: حذر كن كه با زنان مشورت كنى، معلوم است زن در اين جا به معنى خاص است و در شرايط خاص. چون وقتى قرآن مى فرمايد: «... فَانْ ارَادَا فِصالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَ تَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيهِمَا ...»[1] اگر پدر و مادر بخواهند با رضايت و مشورتِ يكديگر، فرزندشان را از شير بازگيرند، گناهى مرتكب نشده اند. پس مشورت كردنِ زن و مرد با همديگر در امر فوق مورد تأييد قرآن است و مى فرمايد: پس از اين كه مرد، زن خود را طرف مشورت قرار داد و هر دو به چنين نتيجه اى رسيدند كه فرزند خود را از شير باز گيرند، در اين حالت گناهى مرتكب نشده اند. پس اگر در جاى ديگر در فرمايش امام على(عليه السلام) داريم كه: «اياكَ وَ مُشاوِرَةُ النِّساءَ الّا مَن جُرِّبَت بكِمال عَقلٍ»[2] بر حذر باش از مشاوره با زنان، مگر آن هايى كه كمالِ عقلِ آنان آزمايش شده باشد. نتيجه مى گيريم اولًا: آن توصيه كه به حضرت امام حسن(عليه السلام) فرموده اند؛ توصيه ى مطلق به ترك مشورت با زنان نيست. ثانياً: نساء در اين روايت مثل بسيارى از روايات به معنى زنانى است كه بيشتر جنبه شهوانى زندگى را محور قرار داده اند، حضرت ما را از مشورت با چنين زنانى بر حذر مى دارند.

 

-----------------------------
[1] سوره بقره، آيه 233.
[2] ( 2)- الحياة، ج 1، ص 193 ..

Share