غفلت از ارزش هاى اساسى

وقتى بناست پول در خانه بيايد، مردها در پول در آوردن روى هم رفته تواناترند، اساساً نظام اقتصادى نظامى است كه در آن مردها بيشتر مى توانند پول در آورند و در آن صورت ديگر ارزش هاى مردانه حكومت مى كند و عالَم داخل خانه كه در آن «خدمت» حاكم است بى مقدار مى شود. به اين جمله اخير با دقت بيشتر عنايت كنيد تا رمز سقوط خانواده در دوران اخير روشن شود. آرى! «در درون خانه «خدمت» حاكم است و نه «قدرت» و اگر قدرت ملاك ارزش ها شد ديگر خانه و خانواده معنى خود را از دست مى دهد. شما حضور مادران ايثارگر را در درون خانه ها ملاحظه بفرمائيد! ببينيد راستى اگر اين ها در خانه نبودند چه مى شد. مادران ايثارگر «خدمت» را به صحنه آورده اند. حالا اين مادر در ازاء كارشبانه روزى اش در خانه چقدر پول مى گيرد؟ هيچى. در منظر نظام سرمايه دارى كه بايد همه چيز با پول ارزش گذارى شود، كار اين مادر چقدر مى ارزد؟ مى گويند: هيچى. در حالى كه مگر پول مى تواند قيمت كار اين مادران را تعيين كند؟ اما وقتى تعادل تعيين ارزش ها به هم خورد، وقتى اقتصاد بازار حاكم شد و ارزش به پول شد، زنان بى مقدار مى شوند. چرا كه ارزش واقعى زنان به «خدمت» است، خدمت هم كه در نظام سرمايه دارى بى ارزش مى باشد. اگر ارزش ها را پول تعيين كند ظرائف بسيار مهمى كه از وجود هوا براى حيات ما مهم تر است، مورد غفلت قرار مى گيرد.

اگر ارزش زنان هم به پول شد، مردها مى توانند پول دارتر باشند پس با ارزش ترند و لذا ارزش هاى مردانه ملاك ارزيابى زنان قرار مى گيرد. و اين دامى است كه فمينيسم بدون آن كه بداند در آن افتاده است. از همان روزى كه اقتصاد بازار ارزش شد مادربزرگ هاى من و جنابعالى كه به جهت غلبه «خدمت» بر «قدرت»، تاج سر همه بودند ديگر بى مقدار شدند، چون نمى خواستند پول در آورند و لذا خدمات آن ها مطلوب كسى نبود؛ چون مطلوب همه پول و قدرت شد، پس آن ها بايد به آسايشگاه سالمندان سپرده شوند، زيرا در نظام پول و قدرت، جايى براى نقش آن ها پيش بينى نشده است. در چنين نظامِ ارزشى، عالَم اسلامى و حقوق زن در اسلام زير سؤال مى رود. وقتى كه ارزش به پولدار بودن شد نه به خدمت كردن، زنان ما بايد بسيار هوشيار باشند كه تحت تأثير چنين شرايطى گوهر خدمت كردن خود را به راحتى زمين نگذارند و تحت تأثير اقتصاد بازار سعى نكنند خودشان هم مهره اى از اقتصاد بازار شوند. چقدر راحتند زنانى كه در حال حاضر بدون آن كه خود را ببازند ارزش خود را به خدمت مى دانند نه به اقتصاد بازار. وقتى متوجه باشيم زنانى كه گرفتار اقتصاد بازار زمانه شده اند چه اندازه در فشار روحى و جسمى هستند، مى فهميم چقدر موقعيت زنانى كه توانسته اند از عرصه اقتصاد بازار خود را نجات دهند، براى خودشان مورد پذيرش است. آن ها اگر هم كار اقتصادى كنند، ولى آنچنان ارزش «خدمت» را احساس كرده اند كه ارزشى براى پول خود قائل نيستند، آن ها براى كارى كه «خدمت» است ارزش قائل هستند و خودشان را در دل خدمت، حيات مى بخشند. بنده حسرت روح زنانى را مى خورم كه خودشان را در خدمت غرق كرده اند و نه در قدرت. بنده چون معلم هستم و موضوعات را با روحيه تربيتى دنبال مى كنم، خدمت و تعليم و تربيت را بسيار با ارزش تر از آن مى دانم كه بتوان با پول آن را ارزشيابى كرد و لذا فكر مى كنم انسان با خدمتى كه در تعليم و تربيت انجام مى دهد آنچنان روح خود را اشباع مى كند كه هرگز پول نمى تواند در هيچ اندازه اى جاى آن را بگيرد.

كتابى است تحت عنوان «حق زنان» كه سه خانم دانشمند آن را نوشته اند و يكى از آن ها پنج ماه رئيس جمهور پرتقال بوده است. نويسندگان در اين كتاب مى گويند: «از كل مشكلات و مسائل، در مسئله زنان، مسئله از دست دادن چيزى و يا به دست آوردن چيز ديگرى نيست، بلكه اين مسئله به هويت او مربوط مى شود».[1] حرف اين خانم ها اين است كه نبايد بگوئيم در شرايط جديد چه به دست آورده ايم يا چه از دست داده ايم، بلكه در شرايط جديد مسئله زنان مربوط به هويت آن هاست كه از دست رفته است. به تعبير خودشان «ما الگوهاى متعالى مان را از دست داده ايم» در واقع به زبان بى زبانى دارند مى گويند ما چون بى فاطمه شده ايم به چنين روزگارى دچار شديم. خانم دوميتيلا باريوس از مبارزان كشور بوليوى وقتى در كنفرانس بين المللى زن در مكزيك در سال 1976 شركت مى كند و مى بيند شركت كنندگان در آن كنفرانس براى مسائلى نظير همجنس بازى زنان اهميت قائل مى شوند و نگرانند چرا آن ها هم مثل مردان چند معشوقه ندارند! به خانم رئيس كنفرانس مى گويد: شما هر روز صبح يك پيراهن مى پوشيد و مويتان را آرايش مى كنيد و به سر و صورت خود رنگ و روغن مى ماليد، آيا شما مى توانيد از حقوق ما زنان كه فقط يك مسكن كوچك اجاره اى داريم دفاع كنيد؟ به عقيده شما راه حل مشكلات ما در مبارزه با مردها است؟»[2] مى گويد: شماها با كارهايتان حرف كسانى را كه مى گويند زنان بى خاصيت و بى مقدارند ثابت مى كنيد.

وقتى با دقتْ جريان هاى احياى حقوق زنان را كه با رويكرد غربى فعاليت دارند، بررسى مى كنيم ملاحظه مى شود كه بيشترين كار اين جريان ها موضوع تحريك زنان و جبهه گيرى جلوى مردان است و عملًا زنان را به ورطه هايى مى اندازند كه موجب بى مقدارى زنان مى گردد و در نتيجه درست عكس آنچه بناست ثابت شود، ثابت مى گردد. اين گونه جريان ها عملًا ثابت مى كنند كه زن موجودى است كه به راحتى تحريك مى شود و به جاى روحيه مسئوليت پذيرى وسيله دردسر خواهد بود. بعضى از زنان متوجه نيستند كه به جاى احقاق حقوق، دارند كارى را مى كنند كه مردها به اين نتيجه برسند كه زنان انسان هاى پرزحمت و پر مدعايى هستند.

اگر زنان و مردانِ مسلمان بيدار نشوند عده اى تحت عنوان نهضت احقاق حقوق زنان، با يك نوع عوام فريبى، دندان تيز كرده اند كه دختران و زنان را مقابل اسلام و انقلاب اسلامى قرار دهند و با طرح ارزش هاى غربى طورى نتيجه گيرى كنند كه اسلام مانع تحرك و رشد زنان است. ما اعتقاد داريم كه زنان بايد در فضايى باشند كه بتوانند كمالات فردى و اجتماعى خود را ظاهر كنند و چون اسلام به نقش تربيتى زن اهميت مى دهد نهايت سرمايه گذارى را براى به نتيجه رساندن كمالات زنان به كار مى گيرد. قرآن مى فرمايد: «شرايط اسلام طورى است كه زن و مرد بدون اين كه كوچك ترين ظلمى به حقوقشان بشود، مى توانند به حيات برتر از زندگى حيوانى برسند».[3] امام خمينى  «رحمةاللّه عليه» مى فرمايند: «زنان ما بايد مقابل بعضى آخوندهاى بى اطلاع از مصالح مسلمين كه نظرات خودشان را تحميل كرده اند تا زنان ما را از حقوق خودشان محروم كنند، بايستند.»[4] امام خمينى  «رحمةاللّه عليه» خوب فهميده بود كه جريان حقوق زنان اگر خوب به صحنه نيايد اولين ضربه اش آسيب رساندن به زنان و مادران جامعه است. همين طور كه به اسم دموكراسى هوس هاى سرگردان را تحريك مى كنند تا اسلام را نفى كنند. جريان هاى سياسى غرب برنامه دارند كه به اسم احياء حقوق زن، بى بند و بارى را دامن بزنند و هرگونه اعتراضى را كه در اين رابطه بشود به عنوان مقابله با زنان قلمداد كنند و خودشان را در ظاهر پشتيبان حقوق زنان جا زده و آن ها را مقابل انقلاب اسلامى قرار دهند. ما بايد تلاش كنيم حيات معنوى زن را در همان فضاى قرآنى احيا و تبيين كنيم، تا زنان ما نه تنها فكر نكنند چيزى را از دست مى دهند بلكه بدانند اسلام به واقع و به نحو جامع، تمام كمالات آن ها را مدّ نظر قرار داده و اگر به واقع مى خواهند روز زن داشته باشند، روز زن يعنى روز بازگشت به حقوق حقيقى و حيات معنوى زن و شناخت خطراتى كه در دوران جديد همه زنان دنيا را تهديد مى كند. و مردها هم اگر اين خطرات را نشناسند و ندانند، كارهايشان عملًا وسيله تأييد سخن دشمنان خواهد شد.

پروردگارا به حقيقت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) زنان و مردان ما را از توطئه اى كه براى از بين بردن فضاى معنوى خانواده ايجاد كرده اند آگاه بگردان و توفيق حفظ خانواده دينى با حفظ حقوق خانواده و حفظ حقوق زنان را به ما عطا بفرما.

پروردگارا توفيق كسب كمالاتى را كه در مرد بودن و زن بودن براى ما مقرر كرده اى به ما عطا بفرما.

«والسلام عليكم و رحمةاللّه و بركاته»

 

-------------------------------------
[1]  «زنان چگونه به قدرت مى ‏رسند»، رژه ‏گارودى، ترجمه امان‏ اللّه ترجمان‏، ص 47 ..
[2]  همان، ص 40 ..
[3]  سوره نحل، آيه 97.
[4]  وصيت نامه سياسى الهى امام خمينى« رحمةاللّه عليه» ص 4 ..

Share