آنچه بايد مورد دقت قرار گيرد نقشه هايى است كه نظام سرمايه دارى در سال هاى اخير براى هرچه بيشتر بهره بردارى از زنان به كار بسته است به طورى كه با شعار فمينيستى و رهانيدن زن از كار منزل و وظايف خانواده، زن را- به عنوان نيروى كار ارزان و مطيع و پرحوصله و پر دقت- به خدمت در كارخانجات و مراكز توزيع كالا واداشته و عملًا او را با همان مشاغل شبه خانگى، به خدمتكارى جامعه گماشته است،، اما اين جا ديگر در خدمت صاحبان ثروت است، بدون توجه به نيازهاى روحى آنان، و متأسفانه عده اى از زنان، بدون آن كه متوجه شوند چه نقشه اى براى آن ها كشيده شده و بنا است در چه دامى سقوط كنند خودشان پيشتاز شعارهايى هستند تحت عنوان «جنبش آزادى زنان» و معلوم نيست از چه چيزى مى خواهند آزاد شوند و به چه چيزى مكلف گردند.
جنبش فمينيسم در برخى جوامع صرفاً نظم سنتى خانواده را از هم گسست، بدون آن كه قادر باشد نظم قابل قبول و سالم ديگرى را جايگزين آن سازد و لذا تخم دشمنى و رقابت را در فضاى پاك خانواده پراكند و وفا و مودّت و رحمت، جاى خود را به رقابت و بى مهرى داد و خانواده به شركت تجارى منفعت طلبانه تبديل شد و همه اعضاء خانواده به خصوص زنان گرفتار بحران روحى بى عاقبتى، غمزدگى و بيهوده بودن شدند و همه اين ها عوارض پشت كردن به خانواده اى است كه با قيود دينى اداره مى شود و در آن هركس موظف به وظايفى نسبت به خود و نسبت به ساير اعضاى خانواده است.