فصل سی و یکم: احکام طلاق
شرایط طلاق
سؤال 1109- شخصی میخواهد همسر خود را که دوشیزه و غیر مدخوله میباشد، طلاق بدهد؛ آیا در این طلاق شرط است که زوجه از حیض پاک باشد؟
جواب: در زوجه غیر مدخوله، خالی بودن از حیض شرط نیست.
سؤال 1110- آیا پسران زن و شوهر میتوانند به عنوان شهود طلاق والدین خود باشند؟
جواب: اگر پسران او بالغ و عادل باشند، میتوانند شهود طلاق شوند.
سؤال 1111- در مورد طلاق اهل تسنّن شنیده شده است که آنها، مخصوصاً شافعیها، صیغه طلاق جاری نمیکنند؛ بلکه به صرف اراده جدایی و لفظ «تو مطلّقهای» اکتفا میکنند، آیا صحّت دارد؟ آیا حضور شاهدین عدلین را لازم نمیدانند؟
جواب: طلاق اهل تسنّن اگر واجد شرایط شرعیّه، مانند شاهدین عدلین، نباشد در مورد شیعیان کفایت نمیکند؛ ولی درباره خودشان اگر چنین طلاقی دارند از باب قاعده الزام طلاقشان مقبول است و مشهور در میان آنان عدم اعتبار شاهدین است؛ بلکه شیخ در «خلاف» اجماع فقهای اهل سنّت را بر عدم اعتبار شاهدین ادّعا میکند.
سؤال 1112- زن و شوهری ایرانی و شیعه پس از چند سال زندگی مشترک، در ایران از یکدیگر طلاق گرفتهاند. سپس هر دو به استرالیا هجرت کرده و پس از 5 سال مجدّداً با یکدیگر ازدواج میکنند. مُجری این ازدواج یک نفر سنّی بوده که در عرف ایرانیان مقیم «سیدنی» به عنوان وکیل ازدواج شرعی معروف بوده و هست. پس از ازدواج دوباره از یکدیگر طلاق میگیرند، لیکن این بار طلاق مدنی بوده (مطابق قوانین استرالیا) و طلاق شرعی انجام نشده است. سپس بعد از دو سال زن توسّط همان عاقد با مرد دیگری ازدواج نموده و اکنون باردار است. زن اخیراً مطّلع شده که طلاق استرالیایی او از شوهر اوّلش از نظر شرعی معتبر نیست و لذا ازدواج با شوهر دوّم نیز دچار اشکال است. ایشان اظهار میدارد مطلقاً تصوّر نمیکرده که طلاق دادگاه استرالیایی بدون اعتبار باشد؛ خصوصاً که وکیل فوقالذّکر، ازدواج مجدّد ایشان را با همسر دوّم اجرا کرده است. اکنون زن و همسر دوّمش بسیار نگرانند، حلّ مشکل آنها چگونه است؟
جواب: با توجّه به این که طلاق فاقد شرایط شرعیّه، یعنی حضور دو شاهد عادل بوده، باطل است و زن در عقد شوهر اوّل است و حتّی اگر از شوهر اوّل طلاق شرعی بگیرد، ازدواج او با شوهر دوّم مشکل است؛ مگر این که ثابت شود که ازدواج دوّم زن با شوهر اوّل باطل بوده است، در این صورت مشکلی با شوهر دوّم ندارد.
سؤال 1113- یکی از برادران اهل سنّت زوجه خویش را در یک جلسه و در حالت عصبانیّت سه طلاق کرده است، علمای اهل سنّت گفتهاند: «طلاق بائن واقع شده و زوجهاش بر او حرام شده است و باید محلّل بگیرد». اگر آن مرد سنّی شیعه شود چه حکمی دارد؟
جواب: احتیاط واجب آن است که نسبت به آنچه در گذشته واقع شده معامله مذهب سابق را کند، یعنی احتیاطاً محلّل بگیرد.
سؤال 1114- شخصی زوجه مدخولٌ بهای خود را طلاق میدهد و تمام مهر المسمّی را به زوجه پرداخت میکند، زوجه فقط نفقه ایّام عدّه را به زوجش بذل و گذشت مینماید، در قبال بذل نفقه ایّام عدّه، آیا طلاق خلعی میباشد یا رجعی؟ (در صورتی که مهریّه را خود دریافت مینماید).
جواب: بذل نفقه ایّام عدّه کافی نیست؛ زیرا هنوز نفقهای واجب نشده است؛ بعلاوه زوجه مختلعه نفقه ندارد، نفقه مخصوص مطلّقه رجعیّه است، بنابراین طلاق مذکور رجعی است.
عدّه
سؤال 1115- زنی به عقد ازدواج مردی در میآید و سپس عروسی میکنند و به خانه شوهر میرود، مرد توان نزدیکی ندارد؛ ولی استمتاعات دیگر غیر از نزدیکی صورت گرفته است، متأسّفانه زندگی مشترک آنها منجر به طلاق میشود، آیا زن باید عدّه طلاق نگهدارد؟ و در صورت طلاق، آیا مهریّه زن نصف میشود؟ آیا زن برای ازدواج بعدی باز احتیاج به اذن پدر یا جدّ دارد؟ آیا این دختر میتواند خود را به عقد موقّت دیگری درآورد؟
جواب: در فرض مسأله زن عدّه ندارد و مهر او با طلاق نصف میشود و هنوز حکم باکره را دارد.
سؤال 1116- اگر شخصی زنی را برای خود عقد دائم یا موقّت نماید و تمام تمتّعات (غیر از دخول) را ببرد و بعداً او را طلاق بدهد، یا مدّتش تمام بشود، یا مدّتش را ببخشد، آیا در این صورت میتواند بدون رعایت عدّه طلاق، خواهر یا دختر آن زن را عقد کند؟
جواب: چنین زنی عدّه ندارد و ازدواج با خواهر یا دختر او بلامانع است.
سؤال 1117- شخصی زن غیر یائسهای را به عقد موقّت خود به مدّت 6 ماه درمیآورد و قبل از اتمام مدّت (مثلًا پس از دو ماه) مابقی مدّت را (که چهار ماه 380
میباشد) بخشیده و آن زن را به عقد دائم خود در میآورد؛ لطفاً بفرمایید:
الف) آیا عدّه لازم است؟
جواب: عدّه لازم نیست، هرچند دخول حاصل شده باشد.
ب) با توجّه به این که آثار عقود از زمان انعقاد عقد جاری میشود، چنانچه در فرض بالا، پس از بذل مدّت، زن را به عقد دائمی خود درآورد و قبل از دخول طلاق دهد، آیا در اینجا نگهداشتن عدّه بعد از طلاق لازم است؟
جواب: چنانچه زن بخواهد با دیگری ازدواج کند باید عدّه نگهدارد.
ج) اگر عدّه لازم است مدّت عده دو طُهر است یا سه طُهر؟ و به عبارتی زن باید عدّه بذل مدّت را نگه دارد، یا عده طلاق را؟
جواب: با توجّه به این که طلاق قبل از دخول بوده عدّه ندارد؛ ولی باید باقیمانده عدّه عقد موقّت را نگه دارد.
د) در فرض مسأله بالا، آیا زن مصداق غیر مدخولٌ بها در عقد دائم میباشد؟
جواب: نسبت به عقد دائم مصداق غیر مدخولٌ بهاست؛ ولی نسبت به عقد موقّت سابق چون مدخولٌ بها بوده عدّه او باقی است؛ هرچند بقای عدّه مزاحم ازدواج شوهر سابق نمیباشد؛ ولی مانع ازدواج دیگران خواهد بود.
ه-) در صورتی که جواب منفی است، دلیل آن چیست؟ آیا عنوان مدخولهای که ناشی از عقد متعه میباشد میتواند در عقدی که بعداً منعقد شده و آثار خاصّ آن بر آن بار میشود تأثیر بگذارد؟
جواب: از جواب بالا معلوم شد.
سؤال 1118- عدّه زنان بدون رحم (یعنی زنی که رحمش را برداشتهاند) چقدر است؟
جواب: زنانی که رحم ندارند و طبعاً حائض نمیشوند و به سن یائسگی نرسیدهاند باید سه ماه عدّه طلاق نگه دارند.
سؤال 1119- آیا زن در صورت یقین به عدم انعقاد نطفه، میتواند قبل از سپری شدن ایّام عادت اقدام به ازدواج کند؟
جواب: عدّه در واقع حریم زوجیّت است و فلسفه و حکمت آن منحصر به انعقاد نطفه نیست؛ به همین دلیل اگر مرد سالها جدا از زن خود زندگی کند، یا در مسافرت باشد بعد از طلاق، عدّه بر زن مدخوله غیر یائسه واجب است.
سؤال 1120- امروزه از نظر پزشکی امکانات آزمایشگاهی و تجهیزاتی نظیر سونوگرافی وجود دارد که در کوتاهترین زمان میتوان بطور قطع، یقین حاصل نمود که زنی در اثر همبستری و نزدیکی باردار شده است یا خیر؟ حال با چنین فرضی، آیا مدّت عدّه طلاق همان است که قبلًا در احکام آورده شده، یا قابل تغییر است؟
جواب: همان گونه که قبلًا اشاره شد عدّه تنها مربوط به مسأله بارداری نیست؛ بلکه در واقع حریم زوجیّت است؛ لذا اگر زنی چند سال از شوهرش دور باشد سپس او را طلاق دهد، باید عدّه نگه دارد.
سؤال 1121- امروزه با استفاده از دارو (خوراکی- تزریقی)، یا به کار بردن وسایل پیشگیری پزشکی، بطور قطع میتوان از بارداری زن جلوگیری کرد، با چنین فرضی آیا بر زنانی که از امکانات فوق استفاده میکنند لازم است عدّه نگه دارند؟
جواب: از جواب بالا معلوم شد.
سؤال 1122- در صورتی که زمان فهمیدن اشتباه در وطی به شبهه مدّتی پس از وطی باشد، آیا در این صورت نیز نگاه داشتن عدّه لازم است؟
جواب: احتیاط نگهداشتن عدّه است.
سؤال 1123- هرگاه زنی از شوهر خود بصورت خُلع طلاق گرفته باشد و قبل از پایان مدّت عدّه طلاق شوهرش از دنیا برود، آیا چنین زنی عدّه وفات نیز دارد؟
جواب: در این گونه موارد که طلاق، طلاق بائن است عدّه وفات ندارد؛ هرچند احتیاط بهتر است.
طلاق خُلع و مبارات
سؤال 1124- زنی برای شوهرش چنین مینویسد: «مهرم را میبخشم و آنچه از شما گرفتهام پس میدهم و هر آنچه دادهام را میبخشم، به شرط این که مرا طلاق دهی» شوهر در جواب گفته است: «به این درخواست با شرایط فوق موافقت میکنم» حال سؤال این است که:
الف) آیا این ورقه موافقت بدوی، طلاق به حساب میآید؟
ب) آیا این نوشته دلالت بر وکالت ضمنی میکند؟
ج) اگر شخص ثالث با استناد به این ورقه صیغه طلاق را جاری کند، آیا طلاق صحیح است؟
جواب: طرفین باید به شخص ثالثی وکالت بدهند که در مقابل بذل اموال مزبور صیغه طلاق خلع را با حضور عدلین جاری کند.
سؤال 1125- بر مبنای توافق زوجین قرار شد زوجه علاوه بر مهریّه، مبلغی را نیز جهت طلاق خلع به شوهر بپردازد؛ ولی بعد از اجرای طلاق خلع، زوجه، یا وکیل او از دادن مال مورد توافق امتناع میورزند. زوج نیز به مجرّد امتناع زوجه از بذل مال در همان زمان، رجوع خویش را به همسر و خانوادهاش اطّلاع میدهد، آیا در این فرض بعد از رجوع و احراز آن، طلاق بر هم میخورد؟
جواب: هرگاه عدم پرداخت به عنوان رجوع به بذل باشد زوج حق دارد رجوع کند و امّا اگر صرفاً تعلّلی در پرداخت بوده باشد زوج حقّ رجوع ندارد و ازدواج زن بعد از عدّه جایز است، و زوج میتواند طلب خود را از زوجه بگیرد.
سؤال 1126- مردی در قبال بذل مهریّه زوجه، او را طلاق داد، و در ضمن آن حضانت فرزند خردسال خود را برای همیشه به زوجه داده است، آیا بعد از گذشت ایّام عدّه و یا چند سالی که طفل هنوز صغیر است، مرد میتواند تقاضای استرداد طفل را بنماید؟ و اگر بتواند، آیا زن هم میتواند به مهر خود رجوع و آن را مطالبه نماید؟
جواب: با موافقت طرفین قرارداد به هم میخورد.
سؤال 1127- زوجه در طلاق خلع، که قبل از دخول صورت گرفته است، تمام مهر خود را به زوج بذل نموده است؛ آیا زوج حق دارد نصف مهر را بعد از طلاق مطالبه نماید؟
جواب: حق ندارد.
سؤال 1128- خانم مطلّقه به طلاق خلعی با رجوع شوهرش موافقت کرده است؛ مدّت زیادی عمل زناشویی انجام دادهاند؛ ولی زوجه رجوع به بذل نکرده است. با توجّه به این مقدّمه به سؤالات زیر پاسخ فرمایید:
الف) آیا عمل آنها صحیح است؟
جواب: تا زن رجوع به بذل نکند زوج حق رجوع ندارد؛ ولی میتواند با توافق طرفین او را عقد جدید بنماید.
ب) آیا کار آنان زناست، یا وطی به شبهه محسوب میشود، و یا رجوع قهری حساب میشود؟
جواب: چون جاهل به مسأله بودهاند وطی به شبهه است و رجوع قهری محسوب نمیشود و زنا هم نیست.
ج) چنانچه بچّهدار شوند، کیفیّت ارث چگونه است؟ تکلیف فعلی آنان چیست؟ آیا باید از هم جدا شوند، یا نیاز به طلاق مجدّد دارند؟
جواب: اولاد ایشان ملحق به ایشان است و در جمیع احکام مانند بچّه حلالزاده است؛ ولی اگر از این به بعد بدون عقد جدید با هم آمیزش کنند زنا محسوب میشود.
د) در صورتی که بدون طلاق جدا شوند علی القاعده باید عدّه نگه دارد. آیا از وقتی که از شوهر جدا میشود عدّه شروع میشود یا بعد از توجّه؟ در صورتی که رجوع قهری حساب شود، آیا زن مالک مهریّه مبذوله میشود یا نه؟ در صورت
امکان تمام شقوق محتمله در این موضوع را بیان فرمایید.
جواب: به واسطه دخول مستحقّ مهر المثل میباشد و احتیاط واجب آن است که زن عدّه نگه دارد و اگر عدّه طلاق خلع تمام نشده بنابر احتیاط واجب باید بقیّه عدّه را بگیرد و بعداً عدّهای هم برای وطی به شبهه نگهدارد.
سؤال 1129- در طلاق خلع زوجه با بذل مهریه، یا عند اللّزوم مازاد بر آن، طلاق خود را از زوج تقاضا مینماید. سؤال این است که:
الف) آیا بذل مهریّه و مازاد بر آن در قالب عقد هبه ضمن طلاق خلع صورت میگیرد؟ اصولًا تملیک زوجه نسبت به زوج در طلاق خلع از لحاظ فقهی تحت چه عنوانی از عناوین فقهیّه است؟
جواب: بذل زوجه نوعی هبه معوّضه است؛ ولی احکامی مخصوص به خود دارد.
ب) در صورتی که زوجه در طلاق خلع و در زمان عدّه به مبذول خود رجوع نماید آیا محض رجوع وی، مهریّه یا مال دیگری که توسّط زوجه بذل شده، قهراً به ملکیّت زوجه برمیگردد و یا برگشت مال به ملکیّت زوجه مستلزم رجوع زوج است و تا زمانی که زوج رجوع نکرده مال مبذول در ملکیّت زوج باقی است و تنها اثر رجوع زوجه به بذل این است که طلاق خلع که بائن است تبدیل به طلاق رجعی میشود؟
جواب: صحیح همان تعبیر اوّل است؛ یعنی به محض رجوع زوجه به بذل، مالکیّت او بازمیگردد.
سؤال 1130- چهار سال قبل از همسرم به طلاق خلع جدا شدم؛ خانم در زمان عدّه تلفن کردند و بنده را همراه تنها فرزندمان دعوت کردند، رجوع و نزدیکی انجام گرفت. بعد نشستیم و صحبت کردیم و مطالب زیر مطرح شد:
1- ما شرعاً رجوع کردیم، ولی من محضر نمیآیم، برای این که اگر اداره باخبر شود بنده را اخراج میکند.
2- حقوق خود را دیگر به شما نمیدهم. گفتم چه بهتر، شما هرطور بخواهی میتوانی انجام دهید.
3- مهریّه را که بخشیده بود طلب کرد، جواب دادم جای خود باقی است.
4- از من خواست با برادرش صحبت کنم، که صحبت کردم و او را در جریان گذاشتم.
الف) آیا رجوع مزبور درست است؟ اگر درست نباشد من مرتکب گناه شدهام؟
ب) اگر رجوع درست باشد، آیا این خانم میتواند بدون جاری شدن صیغه طلاق با مرد دیگری ازدواج نماید؟ اگر با مرد دیگری ازدواج کرده باشد، آیا این زن نسبت به من حرام است؟
ج) اگر زن بعد از رجوع مهر خود را ببخشد، آیا رجوع درست نیست؟
جواب: اگر قبل از اتمام عدّه، زن از مهریّهای که بخشیده برگردد و مرد پس از آن رجوع کند رجوع صحیح است و بدون طلاق مجدّد از هم جدا نمیشوند و اگر زن بدون طلاق شوهر کند به شوهر اوّل حرام نمیشود؛ امّا اگر بعد از تمام شدن عدّه رجوع کنند، رجوع باطل است.
سؤال 1131- این جانب با دختری ازدواج نمودم و بعد از ازدواج از او نفرت پیدا کردم؛ ولی از دادگاه تقاضای طلاق نکردم، امّا دختر تقاضای طلاق کرد. من به دلایل عاطفی که دختر مذکور بدبخت نشود با طلاق مخالفت کردم. با توجّه به این که قلباً هم به این امر راضی هستم و میخواهم او را طلاق دهم و با توجّه به این که دختر باکره است و فقط قسمتهایی از آلت مرد به مهبل دختر داخل شده است او را باید چه نوع طلاقی داد؟ اگر او را طلاق خلع بائن داده باشند آیا طلاق صورت گرفته است؟ آیا ایشان باید عدّه نگه دارد؟ در ضمن دختر مهریّه خود را بخشیده است.
جواب: اگر تمام حشفه داخل شده باشد عدّه لازم است، در غیر این صورت عدّه واجب نیست و دخول و عدم دخول تأثیری در نوع طلاق ندارد و امّا نوع طلاق در صورتی که زوج مایل به طلاق نباشد، و لو به خاطر جهات عاطفی، و تنها زوجه مایل باشد طلاق خلع است و الّا طلاق مبارات است.
سؤال 1132- اگر در ایّام طلاق خلع، زن به مهر خود رجوع کند و زوج نتواند در یک قسط تمام مهر زوجه را پرداخت کند، یا از پرداخت مهر معسر باشد، یا بطور کلّی از پرداخت مهر امتناع کند، آیا با این اوصاف طلاق به قوّت خود باقی است، یا این که به صرف رجوع زن به مهر بدون رضایت زوج، طلاق باطل و ازدواج برقرار و مرد مکلّف به ادامه زندگی زناشویی با زوجه است؟ یا این که طلاق برقرار و زوجه بایستی جهت وصول مهر خود، به مراجع صالحه مراجعه و اقامه دعوا نماید؟
جواب: در مدّت عدّه، زن میتواند بذل خود را بازپس گیرد و شوهر حق ندارد امتناع کند و بعد از بازپس گرفتن طلاق رجعی میشود.
سؤال 1133- طلاقی که به درخواست زوجه و بدون موافقت زوج واقع میشود چه نوع طلاقی است؟ آیا قاضی دادگاه میتواند بدون رضایت زوج قبول بذل نماید و رأی به طلاق خلع دهد؟
جواب: در مواردی که دادگاه به خاطر تخلّفاتی از سوی زوج حقّ طلاق دارد و بازگشت و رجوع سبب تجدید مشکل میشود، میتواند طلاق خلع دهد و بذل را از طرف زوج بپذیرد.
سؤال 1134- شخصی خانم خود را در حضور سه نفر عامی طلاق داده، ولی صیغه را به صورت «بذلتُ» و بدون «علی» خوانده است و خانم پس از اتمام عدّه، ازدواج کرده است. حکم این طلاق چیست؟
جواب: چنانچه بقیّه صیغه را مطابق آنچه در رساله ما آمده است خوانده باشد، اشکالی ندارد؛ زیرا طلاق به هر صورت واقع شده است.
سؤال 1135- شخصی سنّی مذهب در کشور هند با دختری شیعه مذهب ازدواج میکند، پس از مدّتی در جایی دیگر با خواهر کوچکتر همسر خود ازدواج میکند.
حکم ازدواج این مرد با خواهر همسرش چگونه است؟ در صورتی که این کار حرام بوده، آیا میتواند پس از طلاق همسر خود، دوباره آن خواهر را به عقد دائم خود درآورد؟
همسر وی پس از این جریان از شوهر خود تقاضای طلاق خلعی دارد و 4 سال است که مکرّراً از وی به وسیله نامه و یا تلفن این تقاضا را تکرار مینماید؛ ولی شوهر این زن در موعد مقرّر برای طلاق حاضر نمیشود، این در حالی است که در صورت تمایل زن دادگاههای هند برای وی حکم طلاق صادر خواهند کرد؛ ولی ایشان میخواهد حکم شرعی خود را بداند. لطفاً بیان نمایید که در صورت عدم حضور شوهر، طلاق خلعی چگونه صادر خواهد شد و تکلیف این زن چیست؟ در ضمن شوهر او طلاق و نفقه نمیدهد.
جواب: الف) ازدواج او با خواهر دوّم حرام و باطل بوده و اگر مسأله را میدانسته حدّ شرعی دارد؛ ولی اگر خواهر اوّل را طلاق شرعی بدهد، بعد از پایان عدّه او، میتواند با خواهر دوّم ازدواج کند.
ب) در مورد طلاق خواهر اوّل، اگر آن مرد بدون عذر شرعی نفقه او را قطع کرده و با او زندگی نمیکند، حاکم شرع یا کسی که از طرف او مجاز است به او اتمام حجّت میکند، اگر به وظیفه خود عمل نکرد میتواند زن را طلاق خلعی بدهد و نفقه آن مدّت را از او بگیرد، یا به جای مال خلع حساب کند.
سؤال 1136- لطفاً به سؤالات چهارگانه زیر پاسخ فرمایید:
الف) آیا برای مردی که طلاق رجعی یا خلعی داده، جایز است که همسر مطلّقهاش را در زمان عدّه، عقد موقّت کند؟
جواب: در طلاق خلع جایز است، و در طلاق رجعی در واقع رجوع به نکاح سابق است و نکاح جدیدی محسوب نمیشود.
ب) اگر شخص مزبور در زمان عدّه، صیغه عقد موقّت را بخواند و در زمان عدّه آمیزش کند، آیا این عقد موقّت، رجوع محسوب میشود؟ در حالی که در طلاق رجعی، قصد رجوع ندارد و در طلاق خلع بدون رجوع به بذل، رجوع صحیح نیست.
جواب: در مواردی که رجوع جایز است، عقد مزبور، مصداق رجوع است و در طلاق خلع، عقد جدید محسوب میشود.
ج) در فرض مزبور، اگر عقد موقّت رجوع محسوب نشود، عدّه طلاق پس از انتهای مدّت عقد موقّت چه مقدار است؟
جواب: احتیاط آن است که عدّه خلع تکمیل شود، سپس عدّه عقد جدید را شروع کند.
د) اگر شوهر در فرض مسأله بالا در اثنای عدّه و حتّی بعد از تمام شدن عدّه، چندین بار آمیزش کند و زن اکنون قصد دارد با مرد دیگری ازدواج کند، عدّهای که زن برای ازدواج با شوهر جدید باید نگهدارد، چه مدّت است؟
جواب: احتیاط آن است که عدّه طلاق خلع را بعد از پایان عقد موقّت تکمیل کند، سپس عدّه عقد موقّت را شروع کند.
حکمین
سؤال 1137- در صورتی که به علل ذیل بین زوجین اختلاف باشد، آیا تعیین حکمین لازم است؟
الف) مدّت مدیدی زوج نفقه همسر خود را پرداخت نمیکند و اخذ نفقه از طریق دادگاه نیز ممکن نمیباشد.
ب) عسر و حرج زندگی زوجه با همسر خود از نظر دادگاه ثابت شده است.
ج) طلاق از ناحیه زوجه مطالبه شده است؛ ولی زوج موافقت نمیکند.
د) زوج مفقود الاثر است و مدّت مقرّر از طرف دادگاه منقضی شده است.
جواب: در مسأله حکمیّت ظاهر آیه شریفه وجوب است و بسیاری از فقها نیز از آن همین را فهمیدهاند و دلیل بر خلاف آن نیست، بنابراین در موردی که امید اصلاح هست حدّ اقل احتیاط واجب عدم ترک آن است.
سؤال 1138- در مورد حکمین لطفاً به سؤالهای زیر پاسخ دهید:
الف) در اختلاف شدید بین زوجین، آیا جایز است که از غیر بستگان خود داوری برگزینند؟
جواب: اشکال ندارد.
ب) اگر داور منتخب (که غیر از بستگان است) نسبت به زندگی زن و شوهر ناشناس، بیاطّلاع و حتّی بیارتباط باشد انتخاب او چه حکمی دارد؟
جواب: باید او را مطّلع کنند.
ج) بر فرض که داور از غیر بستگان زوجین باشد، و زن یا شوهر نسبت به رفتارهای خلاف شرع یکدیگر اعتراض داشته باشند، آیا میتوانند با چنین داوری مطرح کنند؟
جواب: به هر حال داور باید از آنچه دخالت در داوری دارد آگاه شود.
د) آیا داور غیر فامیل موجب مخدوش شدن حرمت خانوادهها نمیگردد؟
جواب: اگر داور فرد امینی باشد اشکال ندارد.
ه-) آیا این عمل و اقدام، منطبق با اخلاق اسلامی است؟
جواب: از جواب بالا معلوم شد.
سؤال 1139- این جانبه فرزانه، مدّت پنج سال است به عقد شخصی به نام اسماعیل درآمدهام. ایشان در این مدّت هیچ گونه سازشی با من نداشته، بلکه مرا بازیچه دست خود قرار داده است، به همین جهت در این مدّت فقط چند ماه در خانه ایشان بودم و بقیّه مدّت را در منزل پدرم، بدون هیچ گونه خرج و مخارجی، بلاتکلیف ماندهام. ایشان نه حاضر است با من زندگی کند و نه حاضر است مرا طلاق بدهد و مرا از حقّ شرعیام محروم نموده است. شکایت هم کردهام و مدّت دو سال است که کارمان به دادگاه کشیده است؛ ولی به دلیل حیلهبازی ایشان هنوز تکلیف مرا مشخّص نکردهاند. ایشان یا در دادگاه حاضر نمیشود و یا وقتی که حاضر میشود به خاطر این که مهریّهام را نپردازد، میگوید: «من همسرم را میخواهم» و به محض این که از دادگاه خارج میشویم، همه چیز را زیر پا میگذارد و میگوید: «به هیچ وجه حاضر به زندگی با تو نیستم و تنها در صورتی که از مهریّهات بگذری و جهیزیّهات را نیز به من ببخشی، حاضرم تو را طلاق بدهم» لطفاً به دو سؤال زیر پاسخ فرمایید:
الف) تکلیف من چیست؟
جواب: طبق دستور قرآن یک نفر از طرف شما و یک نفر از طرف شوهرتان حَکَم میشود، تا درباره کار شما تصمیم بگیرند، هرگاه شوهر نه راضی به زندگی شود و نه راضی به طلاق، حاکم شرع میتواند شما را در مقابل بذل مختصری، طلاق خُلع بدهد و مهریّه را از شوهرتان بگیرد.
ب) او نه حاضر به سازش و نه حاضر به طلاق بوده و با این وجود من بارها به منزل ایشان مراجعت کردم و سعی نمودم نگذارم زندگیام از هم بپاشد و موجب آبروریزی شود، ولی او هیچگونه اعتنایی نمیکند. آیا بنده در این صورت مستحقّ نفقه خواهم بود؟
جواب: در فرض مسأله بالا، شما مستحقّ نفقه خواهید بود.
مسائل متفرّقه طلاق
سؤال 1140- لطفاً در مورد اجرت المثل زحمات زن در منزل شوهر به سؤالات زیر پاسخ دهید:
الف) اگر طلاق به درخواست زوجه باشد، آیا استحقاق دریافت حقّالزّحمه کارهایی که شرعاً به عهده وی نبوده و قصد تبرّع هم نداشته، دارد؟
جواب: زوجه در صورتی میتواند اجرت کارهای خود را مطالبه کند که بگوید قصد تبرّع ندارد و زوج این کارها را از او بخواهد.
ب) اگر طلاق به درخواست زوجه نباشد، آیا استحقاق دریافت حقّالزّحمه کارهایی که شرعاً به عهده وی نبوده و قصد تبرّع هم نداشته، دارد؟
جواب: مسأله طلاق چه از طرف زوج باشد و چه به خواست زوجه، هیچ ارتباطی با مسأله فوق ندارد؛ حتّی بدون طلاق نیز در فرضی که ذکر شد میتواند مطالبه اجرت کند.
سؤال 1141- یکی از شروطی که بر اساس تصویب شورای عالی قضایی در سند عقد ازدواج گنجانده شده این است که زوج بعد از عقد ازدواج در کلّیّه دارایی خود با زوجه شریک خواهد بود و در صورت قبول زوج، زوجه حق خواهد داشت در صورت طلاق نصف اموال شوهر را دریافت نماید، آیا زوجه با گرفتن نصف اموال بازهم استحقاق دریافت حقّالزّحمه کارهایی را که بدون قصد تبرّع در خانه شوهر انجام داده و شرعاً به عهده وی نبوده دارد؟
جواب: ظاهر این شرط این است که جبران خدمات دوران ازدواج باشد؛ ولی شرط مزبور چون آمیخته به ابهام فراوان است، شرعاً اشکال دارد.
سؤال 1142- شخصی قسم میخورد که دیگر با زوجهاش همبستر نشود و حاضر به شکستن قسم هم نمیباشد، آیا حاکم شرع میتواند زوجه او را طلاق دهد؟
جواب: تا چهار ماه مهلت دارد از قسم خود برگردد و کفّاره بدهد، بعد از چهار ماه حاکم شرع او را مخیّر میکند که یا از قسم خود برگردد و یا طلاق دهد، اگر هیچکدام را قبول نکرد او را به زندان میافکند و کار را بر او سخت میگیرد که یکی از آن دو برنامه بالا را انجام دهد و اگر این امور ممکن نباشد و زوجه به عسر و حرج بیفتد حاکم شرع میتواند او را طلاق دهد.
سؤال 1143- شخصی، زنی را عقد شرعی کرده است؛ ولی الآن میگوید: «من با این خانم نه عروسی میکنم و نه او را طلاق میدهم» تمام مردم، دوستان و نزدیکان با تمام وسایل ممکنه بر وی فشار آوردهاند تا شاید از این تصمیم منصرف شود، ولی او از این تصمیم منصرف نمیشود، وظیفه چیست؟
جواب: حاکم شرع با او اتمام حجّت میکند، اگر گوش نداد میتواند آن زن را مطلّقه کند تا بعد از عدّه بتواند شوهر دیگری انتخاب کند.
سؤال 1144- این جانبه به عنوان همسر شرعی و قانونی با آقایی ازدواج کردم و حاصل این ازدواج سه فرزند میباشد. در ابتدای ازدواج از این که همسرم پیرو مذهب تشیّع نبوده مطّلع نبودم، تا این که در خلال زندگی متوجّه شدم که نامبرده پیرو فرقه اسماعیلیّه میباشد و به مقدّسات اسلام و محترمات شیعه بیاحترامی مینماید، در حالی که کلاهبرداری وی در این مورد کاملًا محرز میباشد. در طول زندگی از سوی شوهرم مورد شکنجههای فراوانی قرار گرفتهام که هنوز آثار شکنجه مشخّص میباشد، علاوه بر این وی معتاد به موادّ مخدّر است و حتّی حدود یک سال با شکنجه فراوان مرا وادار به استفاده از این موادّ افیونی میکرد و حتّی بچّههای کوچک را تحت شکنجه زیاد قرار میداد. به همین جهت تقاضای طلاق کردم و بر اساس رأی دادگاه، که در غیاب نامبرده صادر شد، رأی بر حکم طلاق غیابی صادر شد و طلاق صورت گرفت؛ ولی بر اثر اعتراض وی حکم طلاق غیابی مردود اعلام شده و وی حاضر به طلاق نمیباشد، در حالی که وی در طول این مدّت ازدواج کرده است. این جانب به مرحوم آیة اللّه محمد حسین نابغ آیتی مراجعه کردم، ایشان حکم کردند که نامبرده از طایفه ملاحده است و این طایفه هرچند اظهار اسلام میکنند و لکن نماز و روزه و حج را به هیچ وجه قبول ندارند و پیش خودم بعضی از آنها منکر نماز (به صورتی که مسلمین انجام میدهند) میباشند، و همچنین در ماه مبارک رمضان روزه نمیگیرند و برای خود احکام خاصّی دارند و حج و بسیاری از واجبات دیگر را انجام نمیدهند، لهذا از نظر حقیر مرتد و ماندن زن در خانه آنان حرام است، با توجّه به این که قدرت تحمّل مردی خارج از دین اسلام و شکنجه او را ندارم، از محضر مبارک استدعای صدور حکم خدایی را دارم.
جواب: در دو صورت شما میتوانید از او جدا شوید:
اوّل این که به یقین بدانید او نماز و روزه و سایر احکام اسلام را قبول نداشته و از اصل انکار میکرده است که در این صورت بدون طلاق جدا میشوید.
دوّم این که ثابت شود شکنجههای طاقتفرسایی به شما میدهد و زندگی با او عسر و حرج شدید داشته باشد، در این صورت حاکم شرع یا کسانی که از طرف او مأذون هستند میتوانند شما را طلاق دهند.
سؤال 1145- زوجه از خانواده مذهبی بوده و تا قبل از ازدواج چادری و با حجاب کامل بوده است، زوج بعد از ازدواج وی را وادار کرده که با مانتو و روسری، حجاب خود را حفظ کند و از چادر استفاده نکند و زوجه این موضوع را مغایر با شئونات خانوادگی خود دانسته و به این علّت تقاضای طلاق نموده است و به هیچ وجه حاضر نیست که چادر را کنار بگذارد. آیا تقاضای وی برای طلاق به این جهت برای دادگاه قابل قبول میباشد؟ چنانچه پاسخ منفی باشد، آیا زوجه موظّف به اجرای دستور زوج در این مورد میباشد؟
جواب: این امر مجوّز تقاضای طلاق نیست؛ ولی زوجه میتواند نظر زوج را در این مورد رعایت نکند، و زوج حقّ اجبار او را ندارد.
سؤال 1146- زوجه به علّت این که شوهرش وی را مجبور مینماید که حجاب اسلامی را رعایت ننماید و بعضاً در جلوی مهمانان نامحرم، بدون حجاب حاضر شود و یا در خارج از منزل با آرایش و بدون رعایت کامل حجاب اسلامی بیرون رود، از دادگاه تقاضای طلاق نموده است. آیا عسر و حرج زوجه در این مورد قابل قبول است؟
جواب: اگر این کار از طرف شوهر به صورت وسیع تکرار شود و زوجه را در تنگنای شدید روحی قرار دهد، عسر و حرج ثابت است و حاکم شرع میتواند او را طلاق دهد.
سؤال 1147- من زن دوّم شوهرم میباشم. پس از این که زن اوّل ایشان فوت کرد من با ایشان ازدواج کردم، ایشان از زن اوّل چهار پسر و دو دختر و از من یک پسر دارد، من از داشتن شش بچّه ایشان باخبر بودم. لذا تمام اقوام با ازدواج ما مخالف بودند و مرا تحقیر میکردند.
الآن هفت سال است که من از شوهرم دور هستم و با اجازه او در یک بیمارستان عربستان سعودی مشغول پرستاری هستم. در طول هفت سال که من زحمت کشیدم و پول به دست آوردهام شوهرم آن را بدون اجازه من صرف جهیزیّه دخترش کرد. این بار که به هندوستان رفته بودم بر سر قضیّه پول دعوا شد و من مطالبه طلاق کردم، ولی ایشان طلاق نمیدهد در حالی که سنّ من با ایشان تفاوت زیاد دارد و من نمیتوانم با ایشان زندگی کنم. آیا من حقّ طلاق یک جانبه را دارم؟
جواب: هرگاه شوهر حاضر باشد به وظایف خود طبق عقدنامهای که با شما داشته عمل کند حقّ طلاق یک جانبه را ندارید، ولی اموالی را که از شما بدون اجازه برده باید بطور کامل برگرداند.
سؤال 1148- پسری، دختری را به عقد نکاح دائم خویش درمیآورد، بعد از یک ماه با همدیگر اختلاف پیدا میکنند و در نتیجه اختلاف، مدّت 6 سال در حال عقد میمانند و پس از آن پسر با دختر دیگری ازدواج میکند. در ضمن جلسهای در حضور ریشسفیدان و با تصویب آنها پسر علاوه بر اخذ مهر حاضر، با گرفتن مبلغ 000/ 300 تومان (که مجموعاً 000/ 700 تومان میشود) راضی به طلاق میشود، امّا در برگه صورت جلسه طلاق این شرط قید میشود که دختر مزبور پس از طلاق نمیتواند با فلان شخص ازدواج کند و دختر که صورت جلسه را امضا کرده است در آن زمان به این شرط توجّه نداشته است. این شرط از نظر شرعی چگونه است؟
جواب: شرط مزبور باطل است و دختر میتواند بعد از طلاق و مراسم آن، با هر کس که میخواهد ازدواج کند.
سؤال 1149- زوجه به علّت عدم قدرت باروری زوج و نیاز شدید به داشتن فرزند، خود را در حال عسر و حرج میداند، آیا با وجود این موضوع میتوان حکم به طلاق زوجه صادر کرد؟
جواب: جایز نیست؛ مگر این که واقعاً خطر بیماری روانی زوجه را تهدید کند.
سؤال 1150- زن شیعهای در عقد مردی سنّی بوده است، پس از چند سال زندگی مشترک مرد سنّی طبق معتقدات خود، که طلاق در حضور عدلین و سایر شرایطی که در طلاق شیعه است را معتبر نمیداند، زن خود را طلاق گفته است؛
الف) آیا زن وظیفه دارد طبق قاعده الزام، از آن لحظه عدّه نگهدارد؟
جواب: قاعده الزام شامل حال زن شیعه نمیشود و باید از شوهر وکالت بگیرد و مجدّداً طلاق را با شرایط آن جاری کند و اگر شوهر راضی به این کار نشود، حاکم شرع میتواند اجازه طلاق او را صادر کند.
ب) در صورتی که طلاق از جانب مرد سنّی طبق معتقدات خود واقع شده، نفقه دوران عدّه به عهده وی میباشد یا نه؟
جواب: زن حقّ نفقه دارد، خواه به عنوان عدّه طلاق باشد یا بقای زوجیّت.
ج) چون طلاق از ناحیه مرد است، آیا لازم است تمام مهریّه را پرداخت نماید؟
جواب: مهریّه در هر صورت بر عهده زوج میباشد، خواه طلاق بدهد یا ندهد.
د) چون به عقیده خودش سه طلاقه نموده، آیا بدون محلّل بنا بر عقیده خودش حقّ رجوع دارد؟
جواب: از نظر وظیفه شرعی زن، رجوع مانعی ندارد.
سؤال 1151- چنانچه برابر مقرّرات شرع و قانون برای غایب مفقود الاثر، حکم طلاق صادر گردد، زوجه باید به میزان عدّه وفات عدّه نگهدارد و هرگاه زوج قبل از انقضای عدّه بازگردد، حقّ رجوع دارد. حال اگر زوجه مطلّقه غایب مفقود الاثر، یائسه یا غیر مدخوله باشد و زوج در حین عدّه مراجعت نماید، آیا بازهم زوج حقّ رجوع دارد، و یا چون یائسه، یا غیر مدخولٌ بهاست، دیگر حقّ رجوع برای زوج نمیباشد؟ به عبارت دیگر طلاق غایب مفقود الاثر مطلقاً رجعی است و لو در زن یائسه و غیر مدخولٌ بها، یا چنین نیست؟
جواب: این حکم ظاهراً شامل یائسه و غیر مدخوله نمیشود و حقّ رجوع ثابت نیست.
سؤال 1152- زید دختر بالغه و باکره خود را نامزد شخصی کرده و پیش از عقد گفته است: «اگر زن دیگری بگیری، یا به شهر دیگری بروی خود من، که پدر دختر میباشم، دخترم را طلاق میدهم، یا ابرای مدّت میکنم، تو مرا وکیل کن» نامزد، پدر دختر را وکیل میکند و سپس عقد جاری میشود، ولی در ضمن عقد او را دوباره وکیل نکرده، و سپس عروسی میکنند، تقریباً یک سال پس از عروسی، پدر به خاطر تخلّف شوهر، دخترش را ابرای مدّت یا طلاق میدهد، شوهر ادّعا میکند: «من او را وکیل کرده بودم، ولی بعداً او را عزل نمودهام» در این صورت آیا این طلاق یا ابرای مدّت صحیح است؟
جواب: وکالت به قوّت خود باقی است و اگر مرد از شرایط تخلّف کند پدر زوجه میتواند طلاق دهد.
سؤال 1153- اگر زنی در ضمن عقد با شوهر شرط کند که اگر مرد قصد طلاق او را داشت باید مبلغی به زن بپردازد، آیا عمل به این شرط لازم است؟ آیا طلاق متوقّف بر پرداختن این مبلغ است؟
جواب: این شرط اشکالی ندارد و عمل به آن واجب است.
سؤال 1154- اگر مرتد از طلاق دادن زوجه امتناع کند، حاکم شرع میتواند او را طلاق دهد؟
جواب: احتیاج به طلاق نیست، بعد از ارتداد از هم جدا میشوند.
سؤال 1155- اگر مردی شک داشته باشد که فلان خانم همسر اوست یا نه لطفاً بفرمایید:
الف) آیا میتواند بطور قطعی و جزمی او را طلاق دهد و اگر صحیح نیست برای فرار از این شک چگونه احتیاط کند؟
ب) بر فرض عدم جواز طلاق قطعی در سؤال قبل، آیا این مسأله را میتوان به کسی که شک در زوجیّت زنی دارد بعد از آن که عقد بر آن زن تمام شده است ولی زن ادّعاهایی میکند که باعث شک زوج در همسری او شده است و با همین شک او را طلاق قطعی داده است و به شک خود اعتنایی نکرده است، مقایسه کرد.
لازم به ذکر است که آنچه باعث این سؤال شد کلام شیخ انصاری (رحمه الله) در مکاسب است که میفرماید: «اگر در امور مقوّمه شک شود امر مشکل میشود». و سپس از شهید اوّل نقل کرده که ظاهراً ایشان جزم به بطلان چنین طلاقی پیدا کرده است، نظر حضرتعالی چیست؟
جواب: این طلاق اگر به صورت قطعی و عَنْ جَزْم انجام شده است صحیح است و اگر در زوجیّت شک دارد طلاق را به قصد احتیاط جاری کند؛ و امّا کلام علّامه انصاری (رحمه الله) و بعضی دیگر از فقهای عظام- رضوان اللّه تعالی علیهم- برای اثبات بطلان این طلاق کافی نیست.