فصل چهل و هفتم: احکام دیات
موجبات ضمان
سؤال 1121- آیا مرتکبین جرایم زیر، با توجّه به عدم حصول نتیجۀ مجرمانۀ مورد نظر، قابل مجازات هستند؟
1- شخصی به قصد قتل دیگری، به سمت وی تیراندازی نموده، امّا به علّت عدم مهارت در تیراندازی، گلوله به فرد مورد نظر اصابت نمیکند.
2- فردی به قصد قتل دیگری، شبانه به محلّ اقامت وی رفته، و او را که ظاهراً خوابیده بوده با گلوله هدف قرار میدهد. حال آن که مجنیُّ علیه قبل از شلّیک وی، بر اثر سکتۀ قلبی فوت نموده است.
3- شخصی به قصدِ سرقتِ کیفِ پولِ دیگری، دست در جیب وی میکند. امّا اتّفاقاً جیب او خالی بوده است.
4- شخصی به قصد قتل دیگری، گلولهای به سمت او شلّیک مینماید. امّا گلوله به محلّی غیر حسّاس برخورد نموده، و مجنیّ علیه پس از مداوا، کاملًا بهبود مییابد.
قابل ذکر است که مورد اوّل مصداق «جرم عقیم» است، که فاعل عملیّات مجرمانه را از آغاز تا پایان انجام داده، امّا اقدامات مجرمانۀ وی به علّت وجود عاملی خارج از اراده و خواست او بینتیجه مانده، و مورد دوّم و سوّم مصادیق «جرم محالند» که علیرغم طیّ مسیر مجرمانه از آغاز تا پایان، حصول نتیجه در آن به طور موقّت (مورد 3) یا دائم (مورد 2) غیر ممکن است، و مورد چهارم مصداق جرم ناقص است، که موفّقیّت مجرم در حصول نتیجه کامل نبوده، و نتیجه خفیفتر از مطلوب مجرم است.
آیا مجنیّ علیه در موقعیّتهایی نظیر موارد 1 و 3 و 4 میتواند خسارات زیر را از مجرم مطالبه نماید:
الف) خسارات معنوی از بابت اضطراب و تأثّر ایجاد شده.
ب) خسارات مادّی، مانند هزینۀ بیمارستان در صورت بستری شدن مجنیّ علیه به علّت آسیبهای جسمی ناشی از شدّت هیجان وارده، یا مثلًا جراحات ناشی از جرم ناقص.
ج) خسارات معنوی، از بابت ایجاد نقص یا عیب دائمی در مجنیّ علیه به علّت شدّت هیجان وارده (مثل لرزش دائمی دست).
جواب: در مواردی که جرم حاصل نشده، و اثر اضطراب موقّتی بوده، حاکم شرع میتواند، مجرم را به خاطر انجام افعال مزبور تعزیر کند. و در مواردی که آثار اضطراب به صورت لرزش و مانند آن باقی مانده، در بعضی از موارد دیه، و در بعضی موارد ارش دارد. و در مواردی که جنایت به صورت ناقص وارد شده، دیۀ خاص خود را دارد. و اگر هزینۀ ضروری درمان بیش از دیه باشد، مجنیّ علیه میتواند مازاد را از جانی بگیرد.
سؤال 1122- نظر مبارک در خصوص مبنای فقهی بند سوّم مادّۀ 59 قانون مجازات اسلامی مبنی بر این که:
«حوادث ناشی از عملیّات ورزشی، مشروط بر این که سبب آن حوادث نقض مقرّرات مربوط به آن ورزش نباشد، و این مقرّرات هم با موازین شرعی مخالفت نداشته باشد جرم محسوب نمیشود.» که به عنوان یکی از عوامل موجهۀ جرم شناخته شده است (یعنی تحت آن شرایط یک فعل از حالت جرم بودن خارج میشود،) چه میباشد؟ مثلًا در ورزش فوتبال یک بازیکن به توپ ضربهای میزند، که به صورت بازیکن دیگر اصابت کرده، و منتهی به جراحت یا شکستگی میگردد؛ ولی قوانین و موازین آن ورزش رعایت شده، و در نتیجه طبق قانون مذکور جرم نمیباشد. نظر حضرتعالی چیست؟
جواب: دلیل مسأله این است که هنگامی که افراد وارد بازی میشوند عملًا از یکدیگر نسبت به حوادثی که در طبیعت بازی احیاناً نهفته است، و حتّی اگر طبق مقرّرات هم عمل کنند بازهم این حوادث پیش میآید، برائت ضمنی میجویند، شبیه برائتی که طبیب لفظاً یا عملًا از مریض میگیرد، و این کار سبب برائت ذمّۀ او میشود.
سؤال 1123- لطفاً در مورد میزان ضمان اسباب به دو سؤال زیر پاسخ دهید:
1- هرگاه چند سبب در فاصلۀ زمانی متفاوت باعث ورود خسارت مالی یا معنوی به فردی شود، از دیدگاه فقهی چه راه حلّی در کشف مسئول اصلی و جبران خسارت وجود دارد؟
2- هرگاه چند سبب در فاصلۀ زمانی هماهنگ باعث ورود خسارت مالی یا معنوی به فردی شوند، کدام یک مسئول است؟ و مسئولیّت به چه نحو بین آنها تقسیم میشود؟
جواب 1 و 2: هر کدام از اسباب به مقدار تأثیری که در پدید آمدن آن حادثه داشته ضامن هستند. و در صورتی که میزان تاثیر هر یک مشخّص نباشد، نخست به کارشناسان مورد اطمینان مراجعه میشود. اگر مشخّص نشد، خسارت در بین همۀ آنها به طور مساوی تقسیم میگردد.
سؤال 1124- شخصی مبتلا به ایدز و مانند آن، دیگری را به گونهای به آن آلوده کرده که نوعاً پس از مدّتی سبب صدمات و مرگ وی خواهد شد. چنانچه ناقل زودتر از مجنیّ علیه فوت کند، دیۀ مجنیّ علیه و یا خسارات وارده بر او، پس از مرگ جانی، در هر کدام از فروض عمد، شبه عمد، و خطای محض، بر عهدۀ چه کسی است؟
جواب: هرگاه ناقل سبب مرگ باشد، از اموال او بر میدارند.
سؤال 1125- اگر فردی به هنگام خواب، به اموال دیگری خسارت وارد کند حکم آن چیست؟
جواب: در هر صورت ضامن است.
سؤال 1126- آیا شخص زیان دیده، در صورت آگاهی و توانایی، مکلّف است از ادامۀ خسارت جلوگیری نماید؟ در صورتی که جواب مثبت باشد و این کار را نکند، آیا زیان زننده ملزم به جبران خسارتی که زیان دیده، میتوانسته از آن جلوگیری کند میباشد؟
جواب: در صورتی که شخص خسارتدیده بتواند جلو پیشرفت خسارت را بگیرد، و عمداً این کار را نکند، پیشرفت خسارت مستند به خود اوست، و آن شخص که ایجاد خسارت کرده در مقابل پیشرفت ضامن نیست. این مسأله را فقهای ما در کتاب قصاص، در مورد کسی که دیگری را در دریا یا رودخانه میاندازد، و طرف میتواند خود را نجات بدهد، ولی اقدام نمیکند عنوان کرده، و گفتهاند: «شخص اوّل ضامن نیست.» و چون این حکم را بر اساس قواعد بیان کردهاند، در موارد دیگر از جمله اموال تسرّی داده میشود.
سؤال 1127- اگر کسی جهت زمینهسازی ارتکاب جرم، با خوراندن مسکرات، یا آنچه که موجب زوال عقل میشود، سبب بروز جنایتی شود، آیا ضامن است؟ اگر در این خصوص خودش تلف شود، آیا خونش هدر است؟
جواب: در صورتی که این کار را به منظور تحقّق جنایتی کرده، یا میدانسته که این عمل غالباً سبب بروز جنایت میشود، هر چند نیّت آن را نداشته، ضامن است. و در مورد خودش، خونش هدر میباشد.
سؤال 1128- اگر آموزگاری در تصحیح اوراق امتحانی، یا مسئولین مدرسه در انتقال نمرات سهل انگاری نمایند، و بر اثر این سهل انگاری دانشآموزی مردود گردد، آیا آموزگار یا مسئول مربوطه نسبت به خسارات مادّی و معنوی دانشآموز در طول یک سال عقب افتادگی ضمانتی دارند؟
جواب: ضامن هستند.
سؤال 1129- طبق مقرّرات دولتی، پزشک و بیمارستان مکلّف به پذیرش و درمان مصدوم میباشند. چنانچه پزشکی قبل از اتمام درمان مصدوم، وی را (با وجود آن که میدانسته نیاز به مراقبتهای ویژه دارد) از بیمارستان مرخّص کند، و مصدوم طبق نظر پزشکی قانونی در اثر بالا رفتن قند خون، و خونریزی داخلی، چند روز پس از ترخیص فوت کند، آیا پزشک یا بیمارستان در فرض سؤال ضامن پرداخت دیه هستند؟
جواب: کار بسیار بدی کردهاند، ولی دیهای بر آنها نیست.
سؤال 1130- ممکن است با فنآوری بدلسازی (شبیهسازی) چند نفر نسخه بدل یک اصل باشند. در صورتی که جرمی واقع شود، و از طریق اثر انگشت، یا دیگر آثار جسمی، یا علم قاضی، اثبات شود یکی از این افراد (اصل و فروع) مرتکب جرم شدهاند، کدام نسخه محاکمه و مجازات خواهد شد؟
جواب: دیه در میان آنها تقسیم میشود.
سؤال 1131- آیا میتوان مسئولیّت را به تناسب درجۀ تقصیر تعیین نمود؟ مثلًا در حادثۀ ناشی از کار، دست کارگری قطع میشود. طبق نظر کارشناس (بازرس کار) کارگر 30% درصد و کارفرما 70% مقصّر شناخته میشوند. آیا در این صورت میتوان دیه، یا خسارت را به تناسب تقصیر هر یک از آنها، تعیین نمود؟ یعنی کار فرما را به پرداخت 70% دیه محکوم نمود، و کارگر 30% دیه را عهدهدار شود؟
جواب: آری هر کدام به تناسب مسئولند. مگر این که قرارداد خاصّی در میان کارگر و کارفرما باشد.
سؤال 1132- آیا درجۀ تأثیر باید در تعیین مسئولیّت ملاک عمل قرار گیرد، یا درجۀ تقصیر؟ مثلًا در یک پروژۀ گازرسانی، حفر کانال و خاکبرداری بر عهدۀ کار فرما، و نصب لولۀ گاز و راهاندازی بر عهدۀ پیمانکار میباشد. پیمانکار پس از حفر کانال و خاکبرداری، لولۀ فلزی (مثلًا 8 متری) را بر روی خاکهایی که بیرون کانال انباشته قرار میدهد، ولی بالشتک و حفاظ مناسبی زیر لوله قرار نمیدهد. کارگری جهت تکمیل حفر کانال، داخل کانال شده، و لولۀ مذکور به داخل کانال سقوط، و با اصابت به سر کارگر موجب مرگ وی میشود. کارشناس، کارفرما را به لحاظ عدم رعایت ایمنی از جمله فراهم نکردن دستکش و کفش و کلاه ایمنی (خصوصاً کلاه) 60% درصد، و پیمانکار را به خاطر قرار ندادن حفاظ و بالشتک 40% مقصّر میداند. با توجّه به این که در فرض مثال یقیناً تأثیر کار پیمانکار (عدم نصب حفاظ و نتیجتاً سقوط لوله) بیش از درجۀ تأثیر کار کارفرما بوده، سؤال این است: آیا باید درجۀ تأثیر را ملاک در تعیین دیه و خسارت قرارداد، یا درجۀ تقصیر را؟
جواب: معیار تأثیر و استناد عرفی است.
سؤال 1133- در اجتماع سبب و مباشر، در صورتی که هر دو به طور مساوی مقصّر باشند، آیا میتوان هر دو را مسئول و محکوم نمود؟ یا با وجود مباشر، نمیتوان سبب را مسئول دانست و سبب صرفاً در جایی مسئول است که اقوی از مباشر باشد؟
جواب: معیار در مسألۀ سبب و مباشر اقوائیّت است. اگر سبب اقویٰ باشد استناد به او داده میشود، و اگر مباشر اقوی باشد استناد به او داده میشود، و اگر مساوی باشند هر دو ضامن هستند.
سؤال 1134- در حادثهای سبب 70% و مباشر 30% مقصّر شناخته شده است. آیا سبب را با توجّه به 70% تقصیر، میتوان اقوی از مباشر دانست؟
جواب: معیار اقوائیّت مسألۀ تأثیر است، و منظور در اقوائیّت عقل و اختیار است، اگر سبب عاقل و مختار و رشید، و مباشر غافل یا مجبور باشد، در اینجا سبب اقویٰ است، و حادثه به او نسبت داده میشود.
سؤال 1135- به نظر برخی از فقهای عظام چنانچه فرد تحت تعلیم رانندگی دقیقاً دستورات و فرامین معلّم خویش را اجرا نموده، و معلّم نیز از امکانات ترمز و کلاج جهت هدایت اتومبیل بهرهمند باشد، و در حین رانندگی حادثهای رخ دهد، معلّم ضامن بوده، و فرد تحت تعلیم هیچ گونه مسئولیّتی نخواهد داشت. خواهشمند است بفرمایید:
الف) نظر مبارک حضرتعالی در این مورد چیست؟
جواب: در فرض سؤال با توجّه به این که سبب أقوی از مباشر است، ضمان متوجّه سبب یعنی معلّم میشود؛ نه مباشر.
ب) چنانچه در این حادثه معلّم و متعلّم هر دو فوت کنند، و مقصّر فرد تحت تعلیم باشد (البتّه دستورات معلّم را اجرا کرده است.) حکم دیۀ آنها چگونه خواهد بود؟
جواب: در صورتی که متعلّم تمام دستورات را اجرا کرده باشد، مقصّر در واقع سبب یعنی معلّم است؛ نه مباشر.
ج) چنانچه در حادثۀ فوق- فرض ب- یکی از آنها (مربّی، یا فرد تحت تعلیم) فوت نماید، و دیگری زنده بماند، حکم مسأله چیست؟
جواب: در صورتی که احراز شود کدامیک مقصّر بوده، او ضامن است. یعنی چنانچه مباشر دستورات را انجام نداده، مباشر ضامن است، و اگر معلّم کوتاهی کرده، او ضامن است، و اگر معلوم نشود کدام مقصّر بودهاند، دیه در میان آنها تنصیف میشود.
د) آیا میتوان حکم مربّی رانندگی را در مسألۀ فوق با مربّی شنا یکی دانست؟
چرا که برخی از فقها معتقدند: «مربّی شنا فقط در صورتی ضامن است که فرد تحت تعلیم صغیر بوده باشد. ولی در صورتی که متعلّم کبیر باشد، و مربّی شنا نیز حاضر بوده، و متعلّم غرق شود، مربّی ضامن نیست.» علّت این فرق چیست؟
آیا وجود و عدم وجود قرارداد ضمانت برای مربّی رانندگی یا شنا، تأثیری در حکم دارد؟
جواب: در شنا ظاهراً صور مختلفی است؛ اگر شناگر تحت تعلیم صغیر باشد مربّی ضامن است، زیرا سبب اقوی است. و اگر کبیر باشد صور مختلفی دارد؛ در بعضی مربّی ضامن است، و در بعضی خود شناگر.
سؤال 1136- معاون جرم تا چه مقدار در جبران خسارت ناشی از جرم سهیم است؟
جواب: در صورتی که جرم استناد به هر دو داشته باشد، به همان نسبت که استناد دارد، ضامن است.
سؤال 1137- شخصی در زمین خود چاه آب حفر کرده، و در عمق 15 متری با سنگی مواجه گردیده است. بدین جهت با موادّ منفجره، سنگ را منفجر میسازد.
بعد از انفجار، عابری به آن چاه رسیده، و جهت اطّلاع از وضعیّت آن سنگ، داخل چاه شده، و بر اثر تراکم گاز موادّ منفجره فوت میکند. ضمناً صاحب چاه مانع از داخل شدن شخص متوفّی نشده، و بنا بر شهادت شاهدان، از لحظهای که شخص متوفّی داخل چاه میشود، هرچه کارگران اصرار میکنند که به اهالی اطّلاع دهند، صاحب چاه مانع میشود. بعد از گذشت یک ساعت و نیم، اهالی قریه مطّلع شده، و متوفّی را از چاه خارج میکنند. آیا صاحب چاه، که متوفّی را از خطر تراکم گاز در چاه مطّلع نکرده، و نیز مردم قریه را خبر نکرده که فلان کس در چاه افتاده، مقصّر و ضامن دیه میباشد؟
جواب: در صورتی که شخص عابر با میل خود وارد چاه شده، کسی مسئول دیۀ او نیست. و اگر صاحب چاه میتوانسته در نجات او بکوشد و کوتاهی کرده مستحقّ تعزیر است؛ امّا دیه بر او نیست. و اگر صاحب چاه از او دعوت کرده که در آن چاه وارد شود، و او از خطرات بیخبر، و صاحب چاه با خبر بوده و به او اطّلاع نداده، مسئول است.
سؤال 1138- زید اتومبیل خود را در اختیار فرزندش عمرو گذاشته، و عمرو که با دختری به صورت غیر شرعی دوست بوده، اتومبیل را در اختیار او میگذارد. پدر عمرو، که دختر را در خیابان، در حال رانندگی مشاهده کرده، او را با اتومبیل خود تعقیب، و دختر که متوجّه تعقیب وی شده بر سرعت خود میافزاید. در نهایت کنترل خود را از دست داده، و عابری را به قتل، و عابر دیگری را مصدوم مینماید.
کاردان فنّی عنوان نموده که مقصّر آن دختر است، ولی زید (پدر عمرو) نیز 30% در وقوع تصادف مقصّر میباشد. لطفاً بفرمایید:
1- آیا زید هم مقصّر است و باید دیه بپردازد؟
جواب: در صورتی که هدف زید به دست آوردن مال خود بوده، تقصیری ندارد، و چیزی از دیه بر او نیست.
2- نظر به این که آن دختر فاقد گواهینامه بوده، و عمرو اتومبیل را به شخص فاقد گواهینامه داده، و این کار از نظر قانون جرم است، آیا عمرو نیز نسبت به پرداخت دیه مسئولیّتی دارد؟
جواب: او از نظر پرداخت دیه مسئول نیست؛ ولی به خاطر عملش مستحقّ تعزیر است.
سؤال 1139- رانندۀ تریلی قبل از حرکت ماشین از نقص موجود در ترمز با خبر میشود، و علیرغم تذکّر شاگرد مسامحه کرده، و برای تعمیر آن اقدام ننموده، و سفر را شروع مینماید. ترمز ماشین در یک سراشیبی از کار میافتد. راننده برای جلوگیری از سقوط در درّه، ماشین را به کوه میزند و زنده میماند؛ ولی شاگرد از ترس تصادم با کوه، خود را بیرون میاندازد و زیر چرخ ماشین کشته میشود. آیا میتوان دیه را از راننده گرفت؟
جواب: اگر چه راننده کار بدی کرده، ولی در فرض سؤال مسئول دیه نیست؛ زیرا در اینجا مباشر اقوی است.
سؤال 1140- رانندهای با کسی تصادف کرده است، کاردان فنّی اعلام نموده که 80% او و 20% طرف مقابل مقصّر است، و آن شخص به 80% دیه محکوم میشود. حال اگر کاردان فنّی اعلام نماید که آن شخص 80% مقصّر بوده، و 20% هم لغزندگی جادّه (بر اثر بارندگی) باعث تصادف شده، آیا در این صورت هم آن شخص به 80% دیه محکوم میشود، یا باید تمام دیه را بپردازد؟
جواب: آن شخص باید تمام دیه را بپردازد.
سؤال 1141- شخصی در حیاط منزل خود چاه فاضلاب حفر میکرده، که متأسّفانه بر اثر راه پیدا کردن فاضلاب مستراح به چاه جدید الإحداث، دچار خفگی میشود.
همسایگان با اطّلاع از موضوع در محلّ ازدحام نموده، و رهگذری به قصد نجات آن شخص به داخل چاه میرود که او هم دچار خفگی شده، و فوت مینماید. بر فرض که شخص اخیر، به تقاضای صاحب چاه، یا به تقاضای شخصی که در درون چاه گرفتار بوده، داخل چاه شده باشد، یا بدون تقاضا و استمداد کسی و صرفاً به قصد احسان و نجات جان مسلمانی اقدام به این عمل نموده و فوت کرده باشد، چه کسی مسئول پرداخت دیۀ او است؟
جواب: کسی مسئول دیۀ او نیست؛ مگر این که این کار به پیشنهاد صاحب خانه صورت گرفته باشد، و شخص رهگذر به کلّی از جریان چاه بیخبر باشد، و صاحب خانه به او اطّلاع نداده باشد.
سؤال 1142- زنی در حین زایمان طبیعی، و به هنگام خروج جنین، دچار پارگی مقعد و در نتیجه بیاختیاری مدفوع شده است. به علّت عدم تشخیص دکتر زایمان، و در نتیجه ترمیم نشدن به موقع، نقص مذکور بخوبی ترمیم نشده، و در حال حاضر 40 تا 50 درصد بیاختیاری دارد. آیا دکتر زایمان ضامن است، و بایستی دیۀ نقص ایجاد شده، را بپردازد؟ یا به علّت عدم تشخیص، و اطّلاع ندادن به پزشکِ مسئول شیفت، فقط تعزیر میشود؟
جواب: در صورتی که در مسألۀ زایمان خلافی از عامل (دکتر زایمان) سر نزده، ضامن نیست.
سؤال 1143- در حادثۀ سقوط اتومبیل، به لحاظ تغییر مسیر ناگهانی آن، راننده و سرنشین هر دو فوت نمودهاند. با توجّه به این که:
اوّلًا: اولیای دم هر کدام، خواهان دیه هستند.
ثانیاً: اظهارات شهود در مورد این که کدام یک از متوفّیان رانندگی اتومبیل را بر عهده داشته و کدام یک سرنشین بوده، با هم در تعارض میباشد.
ثالثاً: نظریّۀ کاردان فنّی تصادفات، کارشناس رسمی دادگستری، و هیأتهای سه نفره و پنج نفره کارشناسان، در خصوص مورد مذکور مغایر همدیگر است. و در یک جمله قناعت وجدانی دادگاه را فراهم نیاورده است، مسئول پرداخت دیه کیست؟
جواب: دیه از هر دو طرف ساقط میشود.
سؤال 1144- شخصی در سنّ شش سالگی با بچّهها بازی میکرده است. شخص دیگری که 17 ساله بوده، در حال بازی به نفت داغی که داخل ظرفی بوده پا میزند، نفت داغ به شخص مزبور ریخته و او آتش میگیرد. جانی برای خاموش کردن آتش، او را در داخل حوض آبی که کمی هم لجن داشته میاندازد. سپس به بیمارستان منتقل میگردد. پدر و مادر مجنیّ علیه مخارج زیادی را متحمّل میشوند، که فقط چند درصدی از آن را پدر جانی میپردازد. آیا دیهای به جانی یا پدر او تعلّق میگیرد؟ در فرض تعلّق دیه، آیا به قیمت آن روز محاسبه میشود، یا به قیمت امروز؟
جواب: در صورت ثبوت جنایت دیه به جانی تعلّق میگیرد، و باید به قیمت امروز بپردازد. و اگر هزینۀ لازم برای درمان بیش از دیه باشد مقدار اضافی را نیز میتواند بگیرد، و معیار درصد از کار افتادگی است.
سؤال 1145- مینی با سرعت غیر مجاز در بلوار در حال حرکت بوده، که در همین حال موتورسیکلتی از فرعی وارد بلوار شده، و باعث وقوع تصادف میگردد، و در نتیجه رانندۀ موتورسیکلت فوت میکند. کاردان فنّی نظر داده که به علّت ورود از فرعی به اصلی، عامل تصادف موتورسیکلت بوده، لکن سرعت مینیبوس نیز زیاد، و در تشدید تصادف مؤثّر بوده است. آیا تمام دیه را باید رانندۀ مینیبوس بپردازد، یا قسمتی از دیه را، یا هیچ مسئولیّتی متوجّه وی نیست؟
جواب: چنانچه وقوع قتل مستند به کار هر دو باشد، هر یک از آن دو به مقدار تأثیری که در وقوع قتل دارند، ضامن دیه هستند. بنابراین ملاک ضمان، سببیّت در وقوع حادثه است، و هرگاه حادثه به دو نفر یا بیشتر استناد دارد، هر کدام به مقدار تأثیرشان ضامن هستند.
سؤال 1146- کودکی به نام جواد جهت روشن نمودن آتش، کلّیّۀ وسایل از جمله کاغذ، کبریت، و بنزین را فراهم نموده، و بنزین را روی کاغذها ریخته، و مبادرت به کشیدن کبریت نموده، که در اثر وزش باد خاموش میشود. جواد به دلیل در دست داشتن ظرف بنزین، از کودک دیگری به نام مصطفیٰ، در خواست میکند که کبریت را روشن کند. با زدن کبریت توسّط مصطفیٰ و ایجاد اوّلین جرقّه، بنزینهای از قبل ریخته شده توسّط جواد، که در هوا متصاعد بوده آتش گرفته، و به ظرف بنزین که در دست جواد بوده سرایت میکند. جواد از ترس، ظرف مشعل را به طرف کودک ثالثی به نام سیّد حسین که در نزدیکی آتش نشسته بوده پرتاب میکند. بنزین به صورت وی ریخته، و باعث سوختگی سیّد حسین و نهایتاً فوت وی میشود. نظر حضرت عالی در مورد دیۀ طفل مرحوم چیست؟
جواب: در صورتی که تمام آنها نابالغ، یا تمام آنها بالغ باشند، کودکی که ظرف مشتعل را پرتاب کرده، و سبب سوختن دیگری شده، ضامن است.
سؤال 1147- فردی مقداری شراب با درصد بیش از حدّ متعارف الکل، به سه نفر فروخته است. یکی از خریداران بعد از مصرف فوت، دیگری نابینا، و سوّمی فلج شده است. در مورد میزان جرم، و مسئولیّت فروشنده این سؤالات مطرح است:
الف) در صورت اطّلاع فروشنده از میزان بالای الکل موجود در شراب، آیا جنایت عمدی است؟
ب) در صورت عدم اطّلاع از مطلب فوق، تکلیف چه میباشد؟
ج) آیا علم و جهل مصرفکننده به بالا بودن میزان الکل تاثیری دارد؟
د) آیا علم مصرفکننده به حرمت شرب خمر و بطلان معامله، تأثیری در حکم دارد؟
جواب الف تا دال: در صورتی که گیرندۀ شراب، آگاه از بالا بودن درصد الکل و عوارض ناشی از آن بوده کسی مسئول قتل او نیست. و اگر آگاه نبوده، ولی فروشنده آگاه به این مسائل بوده، و میدانسته که این امر غالباً منشأ قتل یا نقص اعضا میشود، مصداق جنایت عمدی است. و اگر با خبر نبوده، او مسئول نیست.
ولی اگر سازنده آگاه بوده، یا سهل انگاری کرده، او مسئول است. و اگر هیچ کدام آگاه نبوده و سهل انگاری نکردهاند، و تصادفاً این مسأله پیش آمده، هیچ کدام مسئول نیستند. دانستن و ندانستن حکم این مسأله، تأثیری ندارد، ولی در مسألۀ حدّ شراب و مجازات آن مؤثّر است، و به یقین این معاملات باطل و حرام است.
سؤال 1148- رانندهای به اتّفاق شاگردش جهت شستشوی کامیون خود به یک واحد شستشوی وسایل نقلیّه (کارواش) که فاقد پروانۀ کار و نکات ایمنی لازم بوده، (به دلیل عیب فنّی دستگاه پمپآب، و مجهّز نبودن به سیم اتّصال زمینی و فاقد استاندارد) مراجعه مینماید. متصدّی آن واحد به دلیل مشغلۀ کاری از پذیرش شستشو خودداری، ولی با اصرار آنها شستشوی کامیون را به خود آنها واگذار میکند. در حین انجام کار، کمک راننده دچار برق گرفتگی شده و فوت مینماید.
لطفاً بفرمایید:
الف) با توجّه به این که واحد فوق فاقد پروانه بوده، و مسائل ایمنی در آن رعایت نشده، چه کسی مسئول فوت نامبرده است؟
ب) آیا مباشرت آزادانه متوفّی مؤثّر در موضوع هست؟
جواب: در صورتی که دستگاه او معیوب و خطرناک بوده، و او خبر نداده، مسئول، صاحب مؤسّسه است. و اگر این امر بر اثر ناآگاهی کمک راننده حاصل شده، مسئول خود اوست.
سؤال 1149- مسئول برگزاری اردوی دانشآموزی، اسلحۀ کلاشینکف خود را بدون خشاب و فشنگ در اختیار دیگر اعضا قرار میداده است. در همین اثنا که اسلحه دست یکی از اعضا بوده، وی متأسفانه بدون اطّلاع مسئول اردو یک فشنگ جنگی که از قبل همراه خود داشته را داخل اسلحه به نحوی جای میدهد که اسلحه آمادۀ شلیک میگردد. بناگاه ترقّهای صوتی در کنار مسئول برگزاری اردو منفجر میگردد، ایشان جهت برقراری نظم اسلحه را از دست فرد مزبور گرفته، خشابی را که نزد خود داشته به روی اسلحه سوار کرده، اسلحه را از ضامن خارج نموده، لکن هنوز مسلّح نکرده، که اشتباهاً دست وی به روی ماشه رفته و موجب شلیک و اصابت گلوله به یک نوجوان بسیجی میگردد. علیرغم سعی و تلاش تیم پزشکی، مصدوم فوت مینماید. با توجّه به توضیحات بالا چه کسی ضامن است؟
جواب: ظاهر این است که هر دو مشترکاً در برابر دیه ضامن هستند، و برای تعیین مقدار مسئولیّت هر کدام باید نظر کارشناسان متعهّد را بدست آورند. و در صورت شک، احتیاط آن است که این دو نفر با هم مصالحه کنند، و در هر حال این قتل جزء قتل خطا نیست؛ بلکه شبه عمد است.
سؤال 1150- بند دوّم چهار انگشت کارگر سنگبری با دستگاهی به نام قلّهبُر بریده میشود. توضیح این که: چون تمییز کردن زنجیر قله بر، نیاز به دو نفر دارد. یکی پشت دستگاه دکمه را میزند تا زنجیر قلّه بر بالا و پایین بیاید، و دیگری زنجیر را تمیز و پاک میکند. این شخص نیز یکی را به عنوان همکار دعوت میکند، و شخص مددجو فقط به عنوان آن که کمک کرده باشد طبق دستور داعی (شخصی که انگشتانش بریده شده) دکمۀ دستگاه را میزند، و آن اتّفاق میافتد. آیا دیهای تعلّق میگیرد؟ و در صورت تعلّق، آیا بر عهدۀ کارفرما است، یا شخص همکار؟
جواب: در صورتی که طبق دستور آن شخص فقط دکمه را زده و کار دیگری انجام نداده، و اشتباه و خطا از ناحیۀ شخص مصدوم بوده، دیه به کسی تعلّق نمیگیرد. ولی اگر در هنگام استخدام طبق قانون کار یا قرار داد خصوصی، جبران هر گونه خطا و حادثهای بر عهدۀ کار فرما شرط شده است، باید به این شرط عمل شود.
سؤال 1151- مردی اجنبی به اتّفاق زن بیگانهای با موتورسیکلت، در جاده حرکت میکردند. از سوی مرد به آن زن پیشنهاد میشود که با دوستان وی نیز ارتباط برقرار نماید، زن که فقط به منظور ارتباط با موتور سوار خود را آماده کرده بود، از این موضوع ناراحت شده، با سعی و تلاش راننده را به ایست کامل جهت پیاده شدن دعوت مینماید؛ لکن راننده نپذیرفته، و به مسیر خود ادامه میدهد. لذا آن زن خود را از موتور در حال حرکت پایین میاندازد، و همین امر باعث مرگ وی میگردد. آیا راننده ضامن است؟
جواب: در صورتی که راننده میدانسته، یا احتمال قوی میداده که اگر توقّف نکند زن خود را از موتورسیکلت خواهد انداخت، نیمی از دیۀ او را باید بپردازد.
سؤال 1152- شخصی در کارگاهی کار میکرده، که به خاطر نداشتن کلید اتوماتیک و نواقص دیگر، پنج انگشت و مقداری از کف دست وی قطع میشود. دیۀ او بر عهدۀ چه کسی است؟
جواب: در صورتی که کارگر از نقص دستگاه اطّلاع نداشته، و صاحب کار در اطّلاعرسانی کوتاهی کرده، مسئول صاحب کار است. و اگر اطّلاع داشته و اقدام بر این کار کرده، دیه بر عهدۀ خود اوست. مگر این که قانون کار، که بر مبنای آن استخدام صورت گرفته، وظیفهای برای کارفرما در این گونه موارد قائل شود.
سؤال 1153- پزشکی قانونی در تعیین علّت فوت یک خانم باردار چنین نظر داده است: «چون ماما میبایست طبق مقرّرات زائو را به پزشک متخصّص معرّفی نماید، و این امر صورت نگرفته، 20% مقصّر است.» آیا دادگاه مجاز به محکوم نمودن ماما به لحاظ عدم راهنمایی زائو به پزشک متخصّص به میزان فوق میباشد؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، آیا ماما باید دیۀ جنین را نیز به همان نسبت بپردازد؟
جواب: شخص ماما تنها مستحق تعزیر است؛ و ممکن است تعزیر مالی انتخاب شود.
سؤال 1154- آقای «الف» که شغلش جمعآوری ضایعات است، مقداری آهن آلات ضایعاتی از بیرون شهر جمعآوری کرده، سپس آن را برای فروش به مغازهای، که خریدار این قبیل ضایعات میباشد، آورده است. آقای «ب» که کارگر مغازه است، پس از بازدید یک قطعه از اشیای مذکور را که مشکوک و غیر عادی بوده، جدا و به فروشنده تحویل داده، و بقیّۀ آنها را میخرد. آقای «الف» پس از خروج از مغازه آن شیء مشکوک را با فاصلهای از مغازه به بیابان میاندازد. آقای «ج» پسر یازدهساله صاحب مغازه، که فاقد مسئولیّت کیفری میباشد، قطعۀ آهن مشکوک را پیدا کرده، داخل پارک مخفی مینماید. بعد از مدّتی موضوع را با یکی از دوستان هم سنّ خود، آقای (د) در میان میگذارد. با هم به پارک میروند، و بنا به تقاضای دوستش آن شیء را در اختیار او قرار میدهد. آقای «د» آن را با خود به منزل برده و کنجکاوی او باعث انفجار آن شده، که در اثر این انفجار چهار انگشت دست راستش قطع میشود. پدر طفل مذکور (د) به ولایت از طرف فرزندش، بر علیه آقای «ج» و پدرش شکایت، و تقاضای دیه کرده است. مستدعیست بفرمایید:
1- آیا آقایان «الف» و «ج» از باب سببیّت مسئولیّتی در بروز این حادثه دارند؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، میزان تقصیر هر یک چقدر میباشد؟
2- اگر آقای «ج» بدون در خواست از سوی آقای «د» آن شیء مشکوک را به او سپرده باشد تا برای او نگهداری کند، سپس انفجار و قطع انگشت رخ داده باشد چطور؟ آیا آقای «ج» از باب سببیّت مسئولیّتی دارد؟
جواب: اگر آن شیء ظاهراً چیز خطرناکی بوده، و آقای «الف» آن را در جایی رها کرده که ممکن است توجّه دیگران را جلب کند، مسئولیّت دارد. همچنین پسر صاحب مغازه، و بچّهای که شیء مزبور را کاوش و دستکاری کرده، آنها نیز مسئولیّت دارند. و درصد ضمان این سه نفر منوط به نظر کارشناسان مورد اعتماد است.
سؤال 1155- کارفرمایی وسیله نقلیّۀ سنگین را در اختیار یکی از کارگران خویش، که فاقد گواهینامۀ راهنمایی و رانندگی بوده، قرار میدهد. در حین انجامِ کارِ فردی، و بر اثر عدم مهارت راننده کشته میشود، بفرمایید:
الف) در صورتی که کارگر مذکور ملزم به رعایت دستور کارفرما باشد، مسئولیّت قتل بر عهدۀ کارگر است، یا کارفرما؟
ب) آیا میتوان هر یک را بر حسب درصد شرکت در قتل، مقصّر شناخت؟
ج) در صورتی که کارگر ملزم به عمل مذکور نبوده، ولی بر اساس قوانین و مقرّرات مربوط به کار، و به دلیل عدم اجرای مقرّرات و ضوابط فنّی، کارفرما مقصّر شناخته شود، آیا از نظر شرعی کار فرما مسئولیّت دارد؟
جواب الف تا ج: مقصّر در هر حال فقط کارگر مزبور است. ولی چنانچه طبق قوانین کار قراردادی با کارگر داشته، که خسارت او را در چنین فرضی بپردازد، لازم است طبق آن قرارداد عمل شود.
سؤال 1156- ممکن است یکی از طرفین در حین مشاجره به علّت استرس ناشی از مشاجره سکتۀ قلبی نموده، و فوت نماید. چنانچه جسد مورد معاینۀ دقیق قرار گرفته و کالبدگشایی شود، ممکن است علائمی به نفع بیماری قلبی عروقی یا سکتههای جدید یا قدیم قلبی مشاهده شود. قاضی معمولًا پرونده را به کمیسیون کارشناسی پزشکی ارجاع، و نظر آنان را در مورد میزان تأثیر استرس و هیچان ناشی از منازعه در تشدید بیماری زمینهای و تسریع مرگ جویا میشود. لطفاً بفرمایید:
اوّلًا: هرگاه کسی به سبب استرس ناشی از مشاجره فوت نماید، آیا در صورت تشخیص پزشکی قانونی، میتوان عامل آن را به دیه محکوم نمود؟
ثانیاً: آیا عامل مشاجره، که موجب عصبانیّت و سکته گردیده، مباشر در قتل است، یا این که به میزان تأثیر عمل (به استناد نظر پزشکی قانونی) باید دیه بدهد؟
جواب: اگر عامل مشاجره و فشار روحی شخص متوفّی بوده، یا عوامل بیرونی اثر داشته، کسی ضامن نیست؛ ولی اگر از قرائن حسّی یا قول اهل خبره معلوم شود که طرف مقابل عامل این کار بوده، به نسبت تأثیر ضامن است.
سؤال 1157- صاحب موتور عقب، و دوستش رانندۀ موتور بوده است. راننده در سر چهار راه نتوانسته موتور را کنترل کند، و بدین جهت پس از برخورد به جدول فوت نموده، و نفر دوّم مجروح میشود. ادارۀ راهنمایی تأیید میکند که فرد فوت شده سرنشین (راننده) موتور بوده است. حکم شرعی این مسأله را بیان فرمایید.
جواب: خون سرنشین موتور بر گردن خودش بوده، و دیۀ شخصی که مجروح شده را باید از مال او (اگر مالی دارد) بدهند.
سؤال 1158- دو نفر عابر پیاده، بدون آشنایی با مقرّرات راهنمایی و رانندگی از اتوبان کرج- ساوه عبور میکردند، که با ماشین خاور تصادف نموده، و هر دو جان میسپارند. لطفاً بفرمایید دیۀ آنها بر عهدۀ کیست؟
جواب: در صورتی که آنجا جای عبور و مرور نبوده، و رانندگان به طور معمول انتظار عابر پیادهای را در آنجا ندارند، و آنها خودشان مرتکب بیاحتیاطی شدهاند، راننده مسئول نیست.
سؤال 1159- مؤسّسهای اقدام به ایجاد دریاچهای برای پرورش ماهی نموده، و به علّت عدم موفقیّت در این کار، دریاچه را بدون حفاظ و ایجاد حصار و نصب تابلوی شنا ممنوع رها کرده است. چند تن از جوانان برای شنا به آن دریاچه رفته، که یکی از آنها غرق میگردد. آیا مؤسّسۀ مذکور ضامن پرداخت دیۀ آن جوان میباشد؟
جواب: هرگاه غرقشدگان افراد بالغ و عاقلی بودهاند، کسی ضامن خون آنها نیست.
سؤال 1160- پیرمردی 75 ساله به هنگام عبور از عرض خیابان توسّط رانندۀ یک دستگاه وانتبار مجروح شده، و پس از انتقال به بیمارستان فوت مینماید. در کالبد شکافی از جسد متوفّی اعلام میگردد که پیرمرد مذکور دارای بیماری تنفّسی بوده، و بر اثر آن فوت نموده است. لکن کمیسیون پزشکی پس از اعتراض به نظریّۀ کالبد شکافی، اعلام میدارد که تصادف به میزان 20% باعث تشدید فوت آن مرحوم شده است. با توجّه به مراتب فوق، و این که اگر حادثۀ تصادف هم رخ نمیداد فوت حاصل میشد، آیا رانندهای که باعث بروز حادثه شده تنها مسئول 20% دیه است، یا ضامن کلّ دیۀ یک مرد مسلمان میباشد؟
جواب: در صورتی که ثابت شود تصادف مزبور تنها 20% تأثیر داشته، راننده فقط 20% دیه را ضامن است.
________________________________________
شیرازی، ناصر مکارم، استفتاءات جدید (مکارم)، 3 جلد، انتشارات مدرسه امام علی بن ابی طالب علیه السلام، قم - ایران، دوم، 1427 ه ق استفتاءات جدید (مکارم)؛ ج3، ص: 444
سؤال 1161- موتور سواری در حال حرکت به سمت چپ منحرف میشود. اتومبیلی که در سمت مخالف جاده در حال حرکت بوده با موتور سوار برخورد نموده، و او را در مسیر قبلیاش قرار میدهد. در این حال اتومبیل دیگری با موتور سوار برخورد کرده، و باعث خسارت جانی و مالی به او گردد. حال اگر هم ماشین اوّل، و هم ماشین دوّم، هر دو سرعت غیر مجاز داشته باشند، خسارت بر عهدۀ کیست؟ اگر تنها اتومبیل اوّل، یا تنها اتومبیل دوّم، دارای سرعت غیر مجاز بوده، پرداخت خسارت بر عهدۀ کیست؟
جواب: در صورتی که اتومبیل اوّل خسارتی به او وارد نکرده، و تنها او را به مسیر اصلی بازگردانده، مقصّر محسوب نمیشود، و ضامن رانندۀ اتومبیل دوّم است؛ مشروط بر اینکه موتور سوار در مسیر خودش حرکت کرده باشد.
سؤال 1162- شخصی برای حفاظت از مزرعهاش در قبال حیوانات وحشی، دور تا دور آن را سیم خاردار میکشد، و از برقکاری میخواهد که سیمی را از شبکۀ برق سراسری به سیم خاردار مزبور وصل کند، که با کلیدی سیم مزبور متّصل به برق شود. عصر یکی از روزها برادر صاحب مزرعه پس از انجام کار در مزرعه، و به دستور صاحب مزرعه، کلید را میزند و سیم خاردار برقدار میشود. شب همان روز در مزرعهای پایینتر کشاورزی مشغول آبیاری بوده که ناگهان متوجّه قطع جریان آب میشود. او برای پیدا کردن علّت قطع آب به طرف سرچشمه به راه میافتد، و چون میبایست از مزرعه شخص اوّل بگذرد، پایش به سیم خاردار برخورد میکند، و در اثر برق گرفتگی میمیرد. صاحب مزرعه در دادگاه اعلام میدارد که من به صاحبان مزارع اطراف، و از جمله کشاورز مزبور، هشدار داده بودم که شب هنگام سیم خاردار دور مزرعۀ برقدار است. از طرف دیگر شبکۀ برق منطقهای اعلان میکند که برق برقکشی مزرعه خلاف قانون، و بدون اجازۀ ما بوده است. لطفاً بفرمایید چه کسی ضامن خون کشاورز متوفّی است؟
جواب: در صورتی که اتّصال سیم خاردار مزرعه به برق بر خلاف قانون و عرف محل، و در مسیر عبور و مرور همسایگان بوده، صاحب مزرعه ضامن است.
سؤال 1163- نارنجکی که معلوم نیست از کجا و توسّط چه کسی آورده شده، در دست یکی از بچّهها منفجر گردیده، و بر اثر انفجار آن دو پسربچّه کشته میشوند.
حال با توجّه به این که هر کدام از اولیای دم، از طرف مقابل شاکی بوده، و مدّعی است که فرزند او نارنجک را آورده، تکلیف چیست؟ آیا عاقله، با توجّه به صغیر بودن مقتولین مسئولیّتی دارد؟ بر فرض این که هیچ کس متّهم نباشد، تکلیف دیه چه میشود؟
جواب: این مسأله چند صورت دارد: نخست این که یقین داشته باشیم یکی از آن دو بچّه عامل قتل بوده، ولی شناخته نشود. در اینجا دیۀ یک انسان تقسیم بر عاقلۀ طرفین میشود، و از عاقلۀ یکی گرفته به ولیّ دم دوّمی داده میشود و بالعکس. دیگر این که احتمال داده شود این حادثه اتّفاقی رخ داده، و هیچ یک عامل آن نبودهاند. در این صورت دیهای ندارد. سوّم این که یقین داشته باشیم شخص ثالثی عامل این کار بوده، و آن شخص مجهول باشد. در این صورت دیه در بیت المال است.
سؤال 1164- کارگر روز مزدی جهت تعمیر دیوار قدیمی و گلی، مشغول کندن دیوار میشود. ناگهان دیوار فرو ریخته و کارگر در زیر آن فوت میکند. ورّاث وی مدّعی هستند چون در حین کار چنین حادثهای رخ داده، صاحب کار باید دیه را پرداخت نماید. از طرفی بنّا میگوید: من به آن مرحوم گفتم: «فعلًا به دیوار دست نزن، تا من از بیرون برگردم.» ولی کارگر در جواب گفته: «به هنگام احداث این دیوار من کار کردهام، میدانم دیوار محکمی است، و حادثهای رخ نمیدهد.» من رفتم بیرون، وقتی آمدم، دیدم دیوار ریخته، و نامبرده فوت کرده است. آیا دیه بر عهدۀ صاحب کار است؟
جواب: صاحب کار ضامن نیست؛ مگر این که قانون کار چنین چیزی ایجاب کند و آنها بر اساس قانون کار اقدام کرده باشند.
سؤال 1165- فردی بچّهاش را برای ختنه به بیمارستان برده است. دکتر مربوطه، اضافه بر عمل ختنه، یک غدّۀ چربی را بدون اذن پدر عمل کرده است. پزشکی قانونی اعلام نموده: «عمل مذکور لازم بوده، و در آینده هم برای بچّه مشکلی ایجاد نخواهد شد.» ولی پدر بچّه میگوید: «دکتر بدون اذن من اقدام به عمل کرده، و من شاکی هستم.» آیا دکتر ضامن است؟
جواب: هرگاه کار او موجب نقصی برای آن بچّه نشده، ضامن نیست؛ ولی بدون اجازه نباید چنین کاری کند.
سؤال 1166- شخصی در سال 1363 بر اثر تصادف با تاکسی به قتل رسیده، ولی معلوم نیست با کدام ماشین و راننده تصادف کرده است. دادسرایِ زمان وقوع جرم، پس از بینتیجه بودن تحقیقات به لحاظ این که متّهم نامعلوم و مشخّصات وی اعلام نشده، قرار منع پیگرد صادر نموده است. حال آیا موضوع قابل بررسی و پیگیری میباشد، و لازم است جهت احقاق حقّ، همۀ رانندگان تاکسی، یا غیر تاکسی شهر را احضار، و در صورت لزوم جلب، و از آنها بازجویی کرد، و در صورت انکار، موضوع با مراسم قسم حلّ و فصل شود؟ آیا لازم است، در صورت تبرئۀ افراد مظنون، دیۀ مقتول از بیت المال پرداخت شود؟ اگر احتمال برود که توسّط رانندۀ رهگذر و غیر بومی به قتل رسیده، تکلیف چیست؟
جواب: ولیّ دم میتواند تقاضای تحقیق از افراد مظنون کند؛ ولی تعقیب افراد عادّی و غیر مظنون وجهی ندارد. و اگر چیزی ثابت نشد، دیه را از بیت المال میپردازند.
سؤال 1167- بنّائی خانهای ساخته، که متأسّفانه ناگهان منهدم شده و چند نفر زیر آوار مردهاند. کارشناسان رسمی و ماهر تشخیص دادهاند که خراب شدن خانه به علّت نبود آگاهی در کار بنّایی، و خیانت در مصالح ساختمانی، رُخ داده است. آیا این مسأله، قتل عمد محسوب میشود، یا غیر عمد است؟
جواب: اگر ثابت شود که ویرانی عمارت و کشته شدن بعضی از افراد به خاطر سهل انگاری و ندانم کاری آن بنّا بوده، آن شخص قاتل غیر عمد محسوب میشود و دیه دارد.
سؤال 1168- سه نفر در حین درگیری به سوی یکدیگر تیراندازی نموده، ولی فرد دیگری بر اثر اصابت دو گلوله کشته میشود. بر اساس اعلام پزشک قانونی، علّت تامّۀ مرگ دو گلولۀ وارده در ناحیۀ شکم و باسن مقتول میباشد. لطفاً بفرمایید:
الف) نوع قتل واقع شده چیست؟
ب) آیا ثبوت یا عدم ثبوت ادّعای متّهمین، مبنی بر تیراندازی به صورت بیهدف و زمینی، در نوع قتل تأثیر دارد؟
ج) آیا قتل به هر سه نفر منتسب است، یا به دو نفر؟
د) در صورت انتساب قتل به دو نفر، در فرض عدم امکان تعیین آن دو، حکم مسأله چیست؟
جواب الف تا د: حکم مسأله در هر حال پرداخت دیۀ شخص مقتول به اولیای دم است، و دیه میان هر سه نفر به طور مساوی تقسیم میشود.
سؤال 1169- فردی از شخصی شکایت نموده، و حکم جلب او صادر شده است.
مأمور کلانتری برای جلب متّهم، با ماشین شاکی نزد وی میرود. متّهم از رفتن به پاسگاه امتناع نموده، و پس از حرکت ماشین، سنگی که حدود دو کیلو و پانصد گرم وزن داشته، به طرف ماشین پرت میکند. متأسّفانه سنگ به سر شاکی اصابت کرده، و نامبرده بر اثر همین ضربه فوت مینماید. اولیای مقتول مدّعی هستند که ضارب با این عمل قصد قتل مقتول را داشته، و ضارب مدّعی است که قصد داشته سنگ را به سگی که در آن حوالی بوده پرتاب کند، و اتّفاقاً به ماشین خورده است. از قراین خارجی، و امارات ظنیّه، و شهود واقعه، استفاده میشود که پرتابکننده سنگ قطعاً قصد ضربه زدن به ماشین آنها را داشته، هر چند قصد جنایت بر مجنی علیه قطعی نمیباشد، لکن مقرون به لوث میباشد. از طرفی احتمال قصد پرتاب سنگ به سگ، که مورد ادّعای قاتل میباشد، غیر عقلایی به نظر میرسد. با توجّه به شرح واقعه، آیا عمل جانی قتل عمد محسوب میشود؟
جواب: در فرض سؤال، که نه قصد قتل عمد محرز است، و نه اغلبیّت سبب، جانی باید دیه بپردازد.
ضمان جریره
سؤال 1170- با توجّه به آنچه که در تبصرۀ مادّۀ 307 قانون مجازات اسلامی آمده، «کسی که با عقد ضمان جریره، دیۀ جنایت دیگری را به عهده گرفته، نیز عاقله محسوب میشود.» آیا ضمان جریره مطلقاً عاقله محسوب میشود، یا در ردیف عاقله است؟
جواب: ضامن جریره در صورتی باید دیه را بپردازد که هیچ وارثی نداشته باشد. بنابراین بعد از عاقله است؛ نه در ردیف عاقله.
سؤال 1171- ضامن جریره در کدام یک از طبقات ارث قرار میگیرد؟
جواب: ضامن جریره در ردیف متأخّر از طبقات سهگانۀ ارث است.
سؤال 1172- با توجّه به نظر برخی از حقوقدانان در مورد شخصی بودن جرایم و جنایتها، و با عنایت به وضع کنونی جوامع، یعنی عدم تمایل اقارب نسبی به پرداخت دیۀ خطای محض، بحث عاقله و ضمان جریره سالبۀ به انتفاء موضوع است.
آیا صورتهای دیگری از ضمان جریره، با توجّه به نیازهای کنونی جامعه قابل تصوّر است؟
جواب: بیمۀ حوادث بیشباهت به نوعی ضمان جریره نیست؛ بنابراین نمیتوان گفت که در دنیای امروز ضمان جریره وجود ندارد؛ ولی بیمهگر ارث نمیبرد. چون در مقابل ضمان جریره، عوضی میگیرد.
سؤال 1173- طبق آنچه در متون فقهی آمده ضامن جریره در صورتی ارث میبرد، که مضمون وارث نسبی و آزادکننده نداشته باشد. با عنایت به مطلب فوق، اگر ضامن جریره دیۀ خطایی مضمون خود را پرداخت کند، و بعد از آن وارث نسبی لاحق شود، کدام یک ارث میبرند؟
جواب: در چنین صورتی ضامن جریره میتواند دیه را بازپس بگیرد؛ یعنی نه ارث میبرد، و نه دیه را میپردازد.
سؤال 1174- آیا شخص حقیقی میتواند با اشخاص حقوقی، به عنوان مثال با یک شرکت (مانند بیمه) اقدام به عقد ضمان جریره کند؟
جواب: ضمان جریره هم در مورد شخص حقیقی ممکن است، و هم شخص حقوقی؛ چنانچه در بالا روشن شد.
جانی یا مجنیّ علیه مردّد بین چند نفر معیّن است
سؤال 1175- دو یا چند نفر، شخصی را مورد ضرب و جرح قرار داده، و صدمات و جراحات متعدّدی، که موجب دیه است بر او وارد کردهاند، برای قاضی به علم اجمالی محرز است که صدمات و جراحات مذکور، توسّط دو یا چند نفر مشخّص ایجاد شده، ولی مصدوم نمیتواند معیّن کند که هر یک از صدمات و جراحات را کدام یک از ضاربین وارد کرده است. ضاربین نیز منکر هر گونه ایراد صدمه و جراحت بر مصدوم هستند، تکلیف پرداخت دیه چیست؟
جواب: هرگاه مسلّم باشد که جانیان یکی از چند نفر معلوم و مشخّص هستند، و هیچ یک از آنها اقرار نکند، دیه بالسویّه بین آنها تقسیم میشود.
سؤال 1176- در یک نزاع پنج نفره، یکی از شرکت کنندگان نقص عضو پیدا کرده، ولی معلوم نیست کدام یک از این پنج نفر نقص را وارد کرده است. امّا علم اجمالی وجود دارد که خارج از این پنج نفر نیست. آیا مجنیّ علیه میتواند تقاضای دیه کند؟
در صورتی که جواب مثبت باشد، دیه را چه کسی میپردازد؟
جواب: در فرض مسأله دیه بین آن چهار نفر به طور مساوی تقسیم میشود.
سؤال 1177- با توجّه به سؤال قبل، اگر تمام پنج نفر نقص عضو پیدا کرده باشند نحوۀ پرداخت دیه چگونه است؟
جواب: در فرض مسأله دیۀ هر یک از مجروحین بین چهار نفر دیگر به طور مساوی تقسیم میشود؛ مشروط بر این که مسلّم باشد خودش جراحتی بر خود وارد نکرده است.
سؤال 1178- در مواردی که قاتل معیّن، امّا مقتول مردّد بین دو نفر باشد، پرداخت دیه به اولیای دم چگونه خواهد بود؟
جواب: در صورتی که به هیچ وجه نتوان مقتول را مشخّص کرد، باید دیه را میان وارثان آن دو تقسیم کرد.
سؤال 1179- دو پسر بچّه مشغول سنگپرانی به سوی هم بودند. فرد سوّمی هم در نزدیکی آنها مشغول بازی بوده، که ناگهان سنگی به چشم ایشان برخورد کرده، و 80 درصد بیناییاش را از دست میدهد. وی از هر دو پسر شکایت، و در خواست دیه نموده است. در طی رسیدگی دقیقاً مشخّص نشد که سنگ از ناحیه کدام یک از آن دو پرتاب شده، و خود مصدوم نیز نمیداند که کدام یک به طرف وی سنگ پرتاب کردهاند. ولی قطعاً سنگ را یکی از آن دو بچّه پرتاب کرده است. دادگاه در مورد دیه به چه ترتیب عمل نماید؟
جواب: در فرض سؤال ارش بین آن دو نفر تنصیف میشود.
سؤال 1180- در صورتی که دو مرد مسلمان به طور عمد و مشترکاً دو مرد مسلمان دیگر را به قتل برسانند، و اولیای دم مقتولین خواهان قصاص هر دو نفر باشند؛ آیا در مقام استیفای قصاص، اولیای دم هر کدام از مقتولین بایستی فاضل دیۀ هر یک از قاتلین را پرداخت نمایند؟
جواب: در چنین فرضی فاضل دیه لازم نیست.
دیۀ زنان
سؤال 1181- با توجّه به مادّۀ 301 قانون مجازات اسلامی، که اشعار میدارد: «دیۀ زن و مرد یکسان است تا وقتی که مقدار دیه به ثلث دیۀ کامله برسد، که در آن صورت دیۀ زن نصف دیۀ مرد است.» لطفاً به این سؤالات پاسخ دهید:
1- آیا ارش در احتساب حدّ نصاب (ثلث دیۀ کامل) مؤثّر است؟
جواب: ارش در این مسأله حکم دیه را دارد.
2- در تصادفات رانندگی، که اعضای مختلف بدن مصدوم میگردد، آیا مجموع صدمات وارده به کلّیّۀ اعضا ملاک حدّ نصاب مذکور است، یا دیۀ هر عضو به تنهایی ملاک حدّ نصاب همان عضو محسوب میگردد؟
جواب: دیۀ عضو معیار است.
3- با توجّه به مادّۀ فوق الذکر، و مادّۀ 442 قانون مجازات اسلامی (دیۀ شکستن استخوان هر عضوی که برای آن عضو دیۀ معیّن است، خُمس آن میباشد … ) در مقام تعیین دیۀ معیّن اعضای بدن زن، موضوع مادّۀ اخیر الذّکر، چنانچه دیۀ آن عضو (قبل از تخمیس) بیش از ثلث دیۀ کامله باشد؛ آیا نصف دیۀ آن عضو ملاک تخمیس قرار میگیرد، یا حاصل تخمیس ملاک حدّ نصاب موضوع مادّه 301 قانون مذکور قرار خواهد گرفت؟
جواب: حاصل بعد از تخمیس ملاک است.
سؤال 1182- با توجّه به این که دیات اعضا در زن و مرد مساوی است، و زمانی که دیۀ زن به بیشتر از ثلث برسد به نصف تقلیل مییابد، حکم فروض مختلف ذیل را بیان فرمایید:
الف) در صورتی که بر یک عضو، با جنایات متعدّد صدمه وارد شود؛ ولی همه در یک عضو باشد، و مجموع دیات بیش از ثلث دیه باشد.
ب) در صورتی که جنایت بر یک عضو، یا با یک ضربه وارد شده، و صدمات متعدّدی در پی داشته که مجموع، مازاد بر ثلث باشد.
ج) در صورتی که با یک ضربه جنایات متعدّدی بر اعضای مختلف وارد شده، و مجموع دیات مقدّره بیشتر از ثلث باشد.
د) در صورتی که با ضربات متعدّد، جنایت متعدّد، به اعضای مختلف وارد شود، و مجموع افزون از ثلث باشد.
جواب الف و ج و د: در تمام این سه صورت هر یک جداگانه محاسبه میشود.
جواب ب: در صورت تعدّد صدمات هر یک جداگانه محسوب میشود.
سؤال 1183- دیۀ شکستگی استخوان پای زن، بر اساس 45 از 15، یا 15 از 12 دیۀ کاملۀ زن محاسبه میشود؟ یا بر اساس دیۀ مرد حساب میشود تا این که به ثلث دیه برسد، که در این صورت نصف دیۀ مرد خواهد بود؟
جواب: بر اساس دیۀ کاملۀ مرد محاسبه میشود.
سؤال 1184- همان گونه که مستحضرید دیۀ زن در جراحات و اعضا تا ثلث، مساوی با دیۀ مرد است، و در بیش از آن به نصف تقلیل مییابد، با توجّه به این مطلب لطفاً بفرمایید:
الف) آیا مجنیّ علیها (زن) میتواند، برای این که مقدار دیه بیش از ثلث نشود، نسبت به بعضی از جراحات و صدمات گذشت کند، و نسبت به بقیّه تقاضای دیه نماید؟
جواب: این کار تأثیری در تغییر دیه ندارد.
ب) آیا بین صورتی که مجنیّ علیها از ابتدا نسبت به برخی از جراحات و صدمات شکایت و مطالبۀ دیه نکرده، و بین صورتی که مجنیّ علیها ابتدا نسبت به کلّیۀ آنها شکایت و مطالبۀ دیه کرده، و سپس نسبت به برخی از جراحات و صدمات اعلام گذشت میکند، تفاوتی وجود دارد؟
جواب: تفاوتی نیست؛ و تعلّق دیه منوط به تقاضای مجنیّ علیها نیست، بلکه حکم شارع مقدّس است هر چند مجنیّ علیها حقّ گذشت دارد.
ج) آیا قاعدۀ مذکور شامل قتل غیر عمد هم میشود؟
جواب: دیۀ قتل غیر عمد زن، نصف دیۀ مرد است.
دیۀ کفّار
سؤال 1185- با توجّه به این که طبق فتوای مشهور فقها، دیۀ اهل کتاب- کفّار ذمّی- هشت صد درهم است، آیا اقلیّت زرتشتی نیز مشمول این حکم خواهند بود؟
جواب: احتیاط آن است که دیۀ اهل کتاب، و از جمله زرتشتیها، را مساوی دیۀ مسلمانان بپردازند.
سؤال 1186- دیۀ مرد و زن غیر مسلمان چه مقدار است؟
جواب: دیه ذمّی و مستأمن و معاهَد بنابر احتیاط دیۀ کامله است؛ و ولیّ دم میتواند با قاتل مصالحه کند، و کفّار حربی مستثنی هستند. و دیۀ زنان نصف دیه مردان است.
سؤال 1187- آیا در مورد دیۀ فوق، بین این که قاتل یا ضارب مسلمان باشد، یا غیر مسلمان، فرقی هست؟
جواب: اگر قاتل غیر مسلمان باشد، حاکم شرع مخیّر است طبق مذهب اسلام یا طبق مذهب خودشان حکم کند.
سؤال 1188- دیۀ جراحات وارده بر اهل کتاب چه مقدار است؟
جواب: احتیاط واجب آن است که به اندازۀ مسلمان پرداخت شود.
سؤال 1189- کودکانی که از خانوادههای دیگر ادیان الهی به دنیا آمدهاند، در رابطه با قوانین کیفری هم سطح با کودک مسلمان نیستند. با توجّه به رأفت دین اسلام نسبت به کودکان، آیا امکان هم سطحی وجود دارد؟
جواب: به عقیدۀ ما هر دو از نظر دیه یکسانند.
دیۀ اعضا
1- دیۀ مو
سؤال 1190- زنی در جریان یک اختلاف، موی سر دختری را با قیچی کوتاه میکند، به طوری که موجب نقصان زیبایی وی میشود. آیا به خاطر این نقص زیبایی ارش تعلّق میگیرد، یا چون عنوان «کندن مو» صدق نمیکند و موها دوباره رشد مینماید، چیزی تعلّق نمیگیرد؟
جواب: چون نقص محسوب میشود، ارش دارد. و ارش آن معمولًا چیز مختصری است.
سؤال 1191- در بسیاری از جنایات و حوادثی که منجر به صدمۀ پوستی، یا کندن پوست میگردد، مسلّماً علاوه بر صدمۀ پوستی، عدم رویش مو نیز حادث میگردد.
آیا برای عدم رویش مو نیز دیه یا ارشی در نظر گرفته میشود؟ آیا تمام موهای بدن چنین است، یا این که اعضای بدن از نظر رویش و عدم رویش مو متفاوتند؟
جواب: هر دو دیه دارد؛ مشروط بر این که موها در موضعی باشد که فقدان آن عیب محسوب شود؛ مانند موی سر و ابروها و صورت مردان و امثال آن.
سؤال 1192- آیا تراشیدن موی سر و صورت شخصی، بدون رضایت او دیه یا ارش دارد؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، آیا رویش مجدّد مو و عدم رویش آن، یا زن و مرد بودن مجنیّ علیه، تأثیری در حکم دارد؟
جواب: در سر و صورت مرد اگر طوری مو ازاله کند که نروید هرکدام یک دیه دارد، و همچنین در موی سر زن. و اگر بروید در مرد احتیاط مصالحه به ارش است، و در زن دیۀ آن مهر المثل عادلانه است.
سؤال 1193- با توجّه به این که از بین بردن موی سر و صورت و ابرو دیۀ معیّن دارد، چنانچه جراحتی مثل متلاحمه یا موضحه سبب از بین رفتن قسمتی از موی سر، یا صورت، یا ابرو شود؛ به گونهای که دیگر نروید، به علاوه نقص زیبایی ایجاد شود. آیا هم دیۀ جراحت، و هم دیۀ مو، و هم ارش زیبایی گرفته میشود؟
جواب: فقط دیۀ جراحت و دیۀ مو (البتّه به نسبت مقدار مو) پرداخته میشود.
2- دیۀ چشم
سؤال 1194- کسی که دارای یک چشم سالم و بینا است، و چشم دیگرش به طور مادرزاد، یا در اثر بیماری، یا علل غیر جنایی دیگر نابیناست، اگر بر اثر ضربهای، بینایی خود را از دست دهد، دیۀ آن چه مقدار است؟
جواب: بنابر احتیاط واجب دیۀ کامله تعلّق میگیرد.
سؤال 1195- طبق اظهار نظر پزشکی قانونی در اثر شلیک یک گلوله جنایات زیر حاصل شده است:
1- چشم چپ به طور کامل تخلیه گردیده است.
2- کاسۀ چشم چپ در جمجمه دچار شکستگی (هاشمه) شده است.
3- در پلکهای فوقانی و تحتانی نیز پارگی (دامیه) دیده میشود.
آیا دیۀ تخلیۀ چشم و شکستن کاسۀ چشم (جمجمه) و پارگی پلکها، هر کدام جدا پرداخت میشود، یا فقط یک دیه (دیۀ چشم چپ) واجب است؟
جواب: علاوه بر دیۀ یک چشم، دیۀ شکستن استخوان نیز باید پرداخته شود.
سؤال 1196- از بین بردن دو چشم نابینا دیه دارد، یا ارش؟ در صورتی که باید دیه پرداخت شود، چه مقدار است؟
جواب: دیۀ آن 13 دیۀ کاملۀ آن چشم است.
سؤال 1197- با توجّه به این که فقهای عظیم الشأن دیۀ مجموع چهار پلک دو چشم را دیۀ کامل ذکر کرده، و بین پلکهای بالا و پایین فرق قائلند. به این صورت که ثلث دیۀ کامل را برای پلکهای بالا، و برای پلکهای پایین نصف دیه کامل قرار دادهاند، لطفاً بفرمایید:
اوّلًا: با توجّه به امکانات جرّاحی امروزی در چشم پزشکی، و جرّاحی ترمیمی، میتوان گفت که تقریباً همیشه امکان ترمیم پلکها وجود دارد. آیا در این صورت نیز دیۀ کامل دارد، یا نظر اهل خبره در مورد ترمیم و عدم ترمیم، در تعیین مقدار دیه مؤثّر است؟
ثانیاً: از نظر ارزش عضوی، و نحوۀ درمان، بین پلکهای بالا و پایین اختلاف محسوسی با توجّه به پیشرفت علم پزشکی مشاهده نمیشود. آیا اختلاف دیه منصوص است و باید اطاعت کنیم، یا امکان تغییر بر مبنای نظریّۀ پزشکی و خبرگان وجود دارد؟
ثالثاً: در صورتی که پلکهای بالا ثلث دیه داشته باشد، و پلکهای پایین نصف دیۀ کامل، تکلیف باقیمانده چه میشود؟
جواب: در صورتی که از طریق جرّاحی امروز، کاملًا ترمیم شود باید ارش پرداخت شود. و چنانچه نقصانی باقی بماند، باید به نسبت محاسبه شود. در ضمن همان گونه که نوشتهاید دیۀ پلک بالا ثلث، و پلک پایین نصف، و باقیمانده (یک سدس) ملغی است.
3- دیۀ بینی
سؤال 1198- با توجّه به مادّۀ 442 قانون مجازات اسلامی، مبنی بر این که: «دیۀ شکستن استخوان هر عضوی که برای آن عضو دیۀ معیّنی است، خُمس آن میباشد، و اگر معالجه شود و بدون عیب گردد، دیۀ آن 45 دیۀ شکستن آن است … »، و مادّۀ 382 همان قانون، مبنی بر این که: «اگر با شکستن، یا سوزاندن، یا امثال آن، بینی را فاسد کنند، در صورتی که اصلاح نشود، موجب دیۀ کامله است، و اگر بدون عیب جبران شود، دیۀ آن یک صد دینار میباشد» و نظر به رویّۀ حاکم در اکثر محاکم، که هرگاه بینی در اثر صدمات عمدی یا غیر عمدی صرفاً دچار شکستگی شود، احتساب دیه را خارج از قاعدۀ کلّی ملحوظ در مادّۀ 442 قانون مجازات اسلامی دانسته، و مستند به مادّۀ 382 قانون مذکور، جانی در صورت اصلاح شکستگی، محکوم به پرداخت یک صد دینار میگردد، و در صورت عدم اصلاح، یک دیۀ کامله منظور میگردد. در حالی که به نظر میرسد موضوع این مادّه فساد بینی میباشد، و شکستن، یا سوزاندن، یا امثال آن به عنوان اسباب فساد بینی مطرح گردیده، نه از مصادیق آن. لذا با عنایت به ابهام در مفهوم و مصادیق فساد بینی، بفرمایید:
اوّلًا: منظور از فساد بینی به طور مشخّص چه میباشد؟ و چگونه جبران میگردد؟
ثانیاً: دیۀ شکستن بینی در صور مختلف چه مقدار میباشد؟
جواب: اوّلًا: منظور از فساد بینی آن است که بر اثر عفونتِ جنایت، یا پاشیدن اسید، یا مانند آن، کلّ بینی از بین برود. ثانیاً در صورت فساد کامل، دیۀ کامله دارد، و در صورت شکستن و فساد ناقص، اعمّ از این که جبران شود یا نشود، رجوع به ارش خواهد شد.
سؤال 1199- با توجّه به نظرات فقهای بزرگوار شیعه مبنی بر این که: «اگر با شکستن یا سوزاندن یا امثال آن بینی فاسد شود موجب دیۀ کامل است.» لطفاً بفرمایید: با عنایت به این که با پیشرفت علم پزشکی، امروزه شکستگی بینی به سادگی و با هزینه کم قابل درمان است، و معمولًا با شکستن بینی فاسد نمیشود، آیا بازهم دیۀ کامل باید پرداخت، یا اگر بدون عیب ترمیم شود، یکصد دینار باید داد، یا این که با نظر خبرگان پزشکی، دست قاضی در تعیین دیه باز است؟
جواب: اگر به راحتی قابل درمان باشد مشمول حکم ارش است.
سؤال 1200- ضربهای به بینی شخصی خورده، و خون دماغ شده است. این جنایت دیه دارد، یا ارش؟
جواب: ارش دارد.
سؤال 1201- فقها برای از بین بردن هر یک از سوراخهای بینی ثلث دیۀ کامل، و برای سوراخ کردن بینی (به طوری که هر دو سوراخ و پرده فاصل میان آن پاره شود، یا این که آن را سوراخ نماید) در صورتی که باعث از بین رفتن آن نشود ثلث دیه کامل، و اگر جبران و اصلاح شود خُمس دیۀ کامل در نظر گرفتهاند. لطفاً بفرمایید:
اوّلًا: منظور از سوراخ کردن بینی چیست؟ آیا منظور بسته شدن بینی، یا قطع شدن، یا تغییر شکل عضو آن میباشد؟
ثانیاً: آیا سوراخ کردن دیوارۀ بین مجاری بینی، که از عوارض عملهای جرّاحی داخل بینی است، نیز مشمول این حکم میگردد؟
ثالثاً: با توجّه به معالجات ترمیمی امروز تکلیف چیست؟ آیا همان دیه منظور است، یا میتوان آن را کم یا زیاد نمود؟
جواب: منظور از سوراخ کردن این است که مثلًا با نوک خنجری از یک طرف بینی بزنند و از طرف مقابل بیرون آید. و در شرایط فعلی که به راحتی قابل ترمیم است، دیه تبدیل به ارش میشود.
4- دیۀ گوش
سؤال 1202- با توجّه به این که گوش شامل سه بخش خارجی، میانی و داخلی است، و با عنایت به این که فرمودهاند: «از بین بردن مجموع دو گوش دیۀ کامل دارد.»
اوّلًا: آیا لالۀ گوش دیه کامل دارد، یا از بین بردن هر سه قسمت مذکور دیۀ کامل دارد؟
ثانیاً: در صورت از بین بردن قسمتهای میانی و داخلی تکلیف چیست؟
ثالثاً: منظور از فلج کردن گوش چیست؟ و دیۀ آن چه مقدار است؟
جواب: لالۀ هر دو گوش اگر از بیخ کنده شود دیۀ کامل دارد. و امّا نسبت به بقیّه، اگر شنوایی از کار بیفتد آن هم دیه کامل دارد. و منظور از فلج کردن گوش آن است که لاله چنان آسیب ببیند که خود را رها کند، و مانند یک قطعه گوشت آویزان شود. و دیۀ فلج کردن دو سوّم دیۀ کامله است.
5- دیۀ گردن
سؤال 1203- از نظر پزشکی ستون فقرات از 26 قطعه استخوان تشکیل شده، و شامل بخشهای دنبالچه، کمر، پشت و گردن میباشد. گردن شامل هفت عدد مهره و تودۀ ماهیچهای است، که شکستن گردن ناظر بر شکستن مهرههای گردن است، و الّا ماهیچه قابل شکستن نیست. شارع مقدّس و قانونگذار، در خصوص شکستن و نقص گردن، اقدام به تعیین دیۀ خاص و ارش نموده، و بدین طریق آن را از عنوان دیه احتسابی برای ستون فقرات خارج کرده است. لکن پزشکان محترم به اعتبار اطلاق عنوان کلّی «ستون فقرات» بر مهرههای گردن در اصطلاح پزشکی، و بدون توجّه به تعیین دیه به صورت مستقل و جداگانه برای شکستگی گردن (مهرههای گردنی) در متون فقهی و قوانین موضوعه، دیۀ شکستگی ستون فقرات را مبنای تعیین دیۀ شکستگی مهرههای گردن قرار میدهند. با توجّه به مقدّمۀ فوق بفرمایید:
1- آیا شکستگی گردن ناظر به شکستن مهرههای گردن است؟
جواب: با توجّه به این که برای گردن دیۀ جداگانهای تعیین شده، و شکستگی مربوط به مهره است، حساب آن را باید از حساب ستون فقرات جدا کرد.
2- در احتساب دیۀ شکستگی مهرههای گردن یا ارش، دیۀ گردن مبنا و ملاک محاسبه قرار میگیرد، یا دیۀ ستون فقرات؟
جواب: مبنا دیۀ گردن است.
سؤال 1204- جراحت گردن دیه دارد، یا ارش؟ چنانچه جراحت در زیر چانه باشد، دیۀ سر و صورت تعلّق میگیرد، یا ارش؟
جواب: جراحت در گردن دیه دارد، و مشمول احکام حارصه و دامیه در بدن است. و چانه در حکم صورت است.
6- دیۀ دست
سؤال 1205- آیا در شکستگی دو استخوان مچ دست، به عنوان استخوان زند اعلیٰ و زند اسفل، و دو استخوان ساق، مجموعاً دیۀ شکستگی یک استخوان پا و دست در نظر گرفته خواهد شد، یا برای شکستگی هر استخوانِ عضو مذکور، دیۀ مستقل و جدا از هم تعیین میگردد؟ ضمناً نظر مبارکتان را در شکستگی استخوان کف دست و شست دست بیان فرمایید.
جواب: هر یک از آن دو استخوان کف دست و پشت دست، ارش دارد.
سؤال 1206- پزشکی قانونی در شکستگی استخوان کف دست و پشت دست دیه، یا ارش به نسبت تعداد استخوانها، در نظر میگیرد. مثلًا در پنج استخوان موجود در کف دست، برای شکستگی هر استخوان بیست دینار ارش تعیین مینماید، که در مجموع به اندازۀ یک پنجم دیه دست میشود. آیا این تقسیمبندی صحیح است؟
در صورت مثبت بودن پاسخ، آیا در سایر اعضا نیز یک پنجم دیۀ شکستگی استخوان، به تعداد استخوانهای همان عضو تقسیم خواهد شد، یا برای شکستگی هر استخوان آن عضو همین یک پنجم ملاک عمل قرار خواهد گرفت؟ ضمناً دیه جراحت وارده بر کف دست و پشت دست با چه معیاری محاسبه خواهد شد؟ و در مورد تغییر رنگِ پوست سر هم اظهار نظر فرمایید.
جواب: دیه تقسیم بر تعداد استخوانها میشود، و در سایر اعضا نیز تقسیم خواهد شد. مگر این که نقش یک استخوان با دیگر استخوانها تفاوت کلّی داشته باشد، و جراحت وارده بر کف دست یا پشت دست به نسبت همان عضو، یعنی دست، سنجیده میشود. و در مورد تغییر رنگ پوست ارش لازم است.
سؤال 1207- شکستگی یکی از استخوانهای پنجگانه پشت دست یا پا، دیه دارد یا ارش؟ چنانچه دیۀ معیّن داشته باشد، دیۀ آن بر اساس 45 از 15 از 110 دیۀ کامله محاسبه میشود، یا بر اساس 45 از 15 از 12 دیه کامله (در فرض بهبودی عضو بدون عیب) اندازهگیری میشود؟
جواب: دیۀ آن عضو تقسیم بر تعداد استخوانها میشود، سپس احکام شکستن استخوان بر هر کدام جاری خواهد شد. مثلًا اگر در دست ده استخوان ریز باشد، پانصد دینار تقسیم به ده قسمت میشود، و دیۀ هر استخوان پنجاه دینار است.
حال اگر آن استخوان بشکند و به حال اوّل برنگردد، باید یک پنجم آن را که ده دینار است بپردازد، و اگر مثل اوّل شود باید هشت دینار بپردازد.
7- دیۀ انگشتان دست
سؤال 1208- دیۀ جراحت در انگشتان دست به نسبت دیۀ انگشت سنجیده میشود، یا به نسبت دیۀ دست؟
جواب: باید به نسبت دیه انگشت سنجیده شود.
سؤال 1209- لطفاً فتوای شریف را دربارۀ سؤالهای زیر مرقوم فرمایید:
الف) در مواردی که به دلیل ضرورتِ تشخیصِ هویّتِ میّتِ مجهول الهویّه، قطع انگشتان وی تجویز میشود، آیا دیه نیز دارد؟
ب) در صورت ثبوت دیه، مقدار آن چه اندازه، و بر عهدۀ کیست؟ و نحوۀ مصرف آن چگونه است؟
ج) در صورت ثبوت دیه بر مباشر قطع، آیا او میتواند ذمّۀ خود را بریء کرده، و آن را بر عهدۀ کسانی که خواستار تشخیص هویّت میّت هستند، یا بیت المال بگذارد؟
جواب: قطع انگشتان در مواردی که شرعاً جایز است دیه ندارد.
سؤال 1210- همانطور که مستحضرید دربارۀ دیۀ انگشتان، دو نظریّه وجود دارد:
1- تساوی انگشتان از نظر دیه؛ بر اساس این قول، که در بین قدما و متأخّرین شهرت یافته، و روایاتی نیز بر آن دلالت دارد، به هر یک از انگشتان 110 دیۀ کامل تعلّق میگیرد.
2- تفاوت انگشت ابهام از نظر دیه با سایر انگشتان؛ معتقدان این نظریّه گرچه بر سه دسته تقسیم میشوند، و هر کدام در تعیین دیۀ ابهام و سایر انگشتان نظری را برگزیدهاند؛ ولی همگی بر متفاوت بودن دیۀ ابهام با غیر آن اتّفاق نظر دارند.
با عنایت به این که در عصر حاضر، مشاغل متحوّل و دگرگون شده، و اشخاصی که دچار آسیب در ناحیۀ انگشتان شده، و دارای مشاغلی چون جرّاحی و خطّاطی و مانند آن هستند، صدمۀ وارده، به شغل آنها آسیب جدّی میرساند، لطفاً بفرمایید:
الف) آیا میتوان گفت، تفاوت مطرح شده در معتبرۀ ظریف (میان ابهام و سایر انگشتان) به خاطر تفاوت در میزان کارآیی آنهاست؟
جواب: مشهور و معروف عدم تفاوت انگشتان است. و به فرض تفاوت داشته باشد، مسألۀ کارآیی و فنآوری جنبۀ حکمت دارد؛ نه علّت.
ب) بر این اساس، آیا میتوان از انگشت ابهام الغای خصوصیّت کرد و این تفاوت را در مورد سایر انگشتان نیز تعمیم داد؟ یعنی دیۀ خسارت وارده بر انگشتان را با توجّه به اهمیّت شغل و ارزش هر انگشت تعیین کنیم؟
جواب: اگر قیاس منصوص العلّه بود، این سخن صحیح بود؛ ولی با توجّه به این که حکمتِ حکم است نه علّت آن، این تسریه صحیح نیست.
8- دیۀ پا
سؤال 1211- در پاسخ سؤالی در مورد شکستگی دو استخوان ساق یک پا، مرقوم فرمودید: «هر کدام از استخوانها دیۀ مستقلّی دارد.» آیا هر کدام از استخوانهای فوق الاشعار یک پنجم دیۀ پا را (در صورت معیوب بودن) دارد، یا کمتر از یک پنجم؟
لطفاً مقدار دیه را مرقوم فرمایید.
جواب: دیۀ مزبور تقسیم به دو استخوان میشود؛ یعنی هر کدام نصف دیۀ شکستن استخوان پا را دارد.
سؤال 1212- پای شخصی در تصادف آسیبدیده، بدین جهت مجبور شدهاند آن را قطع کنند، آیا دیه دارد؟
جواب: در صورتی که پای او طوری مجروح شده که به کلّی از کار افتاده، و ناچارند آن را قطع کنند، باید دیه قطع پا را بدهند.
9- دیۀ آلت تناسلی
سؤال 1213- پسرم توسّط یک پزشک ختنه شد. به دلیل بیاحتیاطی و عدم مهارت در عمل جرّاحی، خسارات ذیل بر ایشان وارد شد:
1- از بین رفتن تمام پوست روی آلت.
2- قطع قسمتی از آلت.
3- تنگ شدن مجرای بول و کج شدن آلت.
4- از بین رفتن توان مقاربت و لذّت جنسی (به دلیل فقدان پوست طبیعی روی آلت) و عدم انزال، که نتیجۀ آن عدم تولید مثل و باروری است.
5- عمل جرّاحی آلت و ترمیم پلاستیکی.
دیۀ ضایعات فوق چیست؟
جواب: نسبت به ضایعاتی که در پوست آلت و تنگی مجرا و کج شدن به وجود آمده، طبق تشخیص کارشناس ارش تعلّق میگیرد. و در مورد عدم باروری، اگر بعد از معالجه مسأله حل نشود، آن نیز ارش دارد.
10- دیۀ اعضای داخلی
سؤال 1214- آیا اعضای داخلی بدن دارای دیۀ مقرّر و معیّن هستند، یا ارش دارند؟
جواب: این اعضا مشمول ارش میباشند؛ و قاعدۀ وحدت و تعدّد در این اعضا جاری نمیشود.
سؤال 1215- اگر شخصی عمداً با چاقو یا مانند آن، جراحت جائفهای به شخصی وارد کند، و در اثر آن ضربه، صدمهای به طحال، یا قلب، یا سایر امحاء و احشاء وی وارد شود، که طبق نظریّۀ پزشکی قانونی، نقص عضوی در داخل بدن ایجاد گردد، آیا علاوه بر ثلث دیۀ کامله، که دیۀ مقدّر جائفه است، برای صدمات دیگر هم ارش در نظر گرفته میشود؟ اگر نقایص فوق به صورت شبه عمد، مثل تصادف باشد، چه حکمی دارد؟
جواب: صدمات وارده بر اعضای داخلی علاوه بر دیۀ جائفه، ارش دارد.
دیۀ شکستگیها
سؤال 1216- هرگاه مقتول قبل از فوت دارای جراحاتی از قبیل شکستگی دست و بینی و سایر اعضای باشد، آیا این شکستگیها یا جراحات، دیۀ جداگانهای دارد؟
جواب: هرگاه آن جراحات منجر به فوت شده، دیۀ اضافی ندارد. و اگر عامل فوت ضربۀ خاصّی بوده، جراحات اضافی دیه دارد.
سؤال 1217- دیۀ هر یک از دندههایی که در پهلوی چپ واقع شده، و محیط بر قلب میباشد، 25 دینار است. آیا دیۀ دندههای پهلوی راست که محیط بر قلب میباشد، نیز 25 دینار است، یا 10 دینار؟
جواب: در صورتی که محیط به قلب باشد، دیۀ آن 25 دینار است.
سؤال 1218- آیا دیۀ ترک خوردن قسمتی از استخوان عضوی که دیۀ مقدّر دارد، با دیۀ شکستگی (قلم شدن) آن یکی است؟ اگر مساوی نیست، دیۀ آن چگونه محاسبه میشود؟
جواب: ترک خوردن ارش دارد، و باید به نسبت دیۀ عضو محاسبه شود.
سؤال 1219- آیا استخوان کتف دست (غیر از استخوان ترقوه که دیۀ مشخّص دارد) دیۀ معیّن دارد، یا ارش؟
جواب: ارش دارد.
سؤال 1220- چنانچه در شکستگی استخوان پا، یا دست، پزشکیِ قانونی اعلام نماید: «شکستگی توأم با نقص عضو بهبود یافته است.» و در توضیح بیشتر بگوید:
«استخوان درست جوش خورده، ولی بر اثر شکستگی صدماتی به عصب، یا سایر عضلات دست یا پا وارد گردیده، که موجب نقص عضو (محدودیّت در حرکت) شده است.» دادگاه باید چه میزان دیه تعیین نماید؟ آیا علاوه بر دیه، ارش نیز تعلّق میگیرد؟
جواب: اگر نقص عضو بیّن و روشن باشد، ارش دارد.
سؤال 1221- در مواردی که شکستگی دنده با نقص عضو بهبود یابد، آیا دادگاه میتواند بابت نقص عضو، علاوه بر دیۀ مقرّر، ارش نیز تعیین نماید؟
جواب: مانند مسألۀ سابق است.
سؤال 1222- دیۀ شکستن لگن، که با نقص عضو بهبود یافته، یا بدون نقص عضو درمان شده، چه میزان است؟ آیا دیۀ استخوان لگن ارتباطی با استخوان پا دارد، یا مرتبط نمیشود؟
جواب: ارش دارد.
سؤال 1223- دیۀ شکستگی استخوان در صورت عدم بهبودی 15 دیۀ آن عضو، و در صورت بهبودی، 45 از این 15 است. حال اگر به صورت کامل بهبود پیدا نکند، بلکه چند درصد بهبود پیدا کند (مثلًا 50% یا 90% که نوعاً هم به این شکل است،) آیا در این موارد، به همان نسبتی که بهبود پیدا کرده محاسبه میشود، یا این که تا بهبود کامل پیدا نکرده، حتّی اگر 1% هم ناقص باشد، باید دیۀ عدم بهبود را بپردازد؟
جواب: معیار بهبودی کامل عرفی است. اگر حاصل نشود، دیۀ مزبور ثابت است.
سؤال 1224- آیا محاکم میتوانند قبل از این که وضعیّت بهبود یا عدم بهبود مجنیّ علیه مشخّص شود، حکم صادر کنند؟ مثلًا انگشت شخصی شکسته، و پزشکی قانونی میگوید: «سه ماه دیگر در خصوص این که بهبود پیدا کرده یا نه، اظهار نظر میکنم.» آیا محاکم باید صدور حکم را به تأخیر بیندازند، یا اکنون میتوانند دیۀ عدم بهبودی را تعیین کنند؟
جواب: محاکم میتوانند نسبت به قدر متیقّن دیه حکم کنند، و نسبت به بقیّه باید منتظر نتیجه باشند.
سؤال 1225- استخوان کف دست و کف پا دیۀ معیّن دارد، یا باید ارش تعیین نمود؟
جواب: استخوان کف دست 40 دینار، و استخوان کف پا ارش دارد. و چنانچه بعضی از استخوانهای کف دست بشکند، دیه مزبور تقسیم بر آنها میشود.
سؤال 1226- منظور از شکستن ستون فقرات چیست؟ آیا منظور شکسته شدن یکی از مهرههاست؟ یا منظور جدا شدن اتّصال مهرهها از یکدیگر است؟ آیا شکسته شدن یک مهره از ستون فقرات سبب پرداخت دیه میشود، یا ارش؟ چنانچه پاسخ دیه باشد، نحوۀ محاسبۀ آن را مرقوم فرمایید.
جواب: منظور از شکسته شدن ستون فقرات، شکسته شدن یک مهره یا بیشتر است. و اگر مهرهها از هم جدا شود، آن نیز نوعی شکستگی است و دیه دارد.
سؤال 1227- آیا معیوب بودن در شکستگی استخوان، شامل کوتاه شدن عضو، و کاستن از قدرت و حرکت آن نیز میشود؟ یا تنها نحوۀ جوشخوردگی استخوان و کج بودن محلّ شکستگی منظور میباشد؟ و در نتیجه دیۀ نقص عضو، جدا از معیوب بودن در نحوۀ جوشخوردگی استخوان، تعیین و محاسبه میشود؟
جواب: معیوب بودن (عثم) شامل کوتاه شدن میشود؛ ولی نسبت به ناقص شدن کارآیی باید به سراغ ارش رفت.
سؤال 1228- چنانچه در اثر ضربهای، یک مورد شکستگی حادث گردد، ولی به خاطر خونریزی شدید، جمجمه مورد عمل جرّاحی قرار گیرد، آیا شکستگی ایجاد شده در استخوان جمجمه توسّط طبیب، علاوه بر شکستگی ناشی از ضربۀ وارده، دیۀ جداگانه دارد؟
جواب: شکستگی به وسیلۀ طبیب دیۀ جداگانهای ندارد، ولی خونریزی مغزی ارش دارد. و اگر هزینۀ درمان آن بیشتر شود، میتواند مقدار اضافی را نیز بگیرد.
سؤال 1229- کف دست تا مچ، و همچنین کف پا، از پنج استخوان تشکیل شده که هر کدام متّصل به یکی از انگشتان است. آیا شکستگی یکی از آن استخوانها شکستگی دست، یا پا محسوب میشود؟
جواب: این موضوع حکم شکستگی دست و پا را دارد.
سؤال 1230- دیۀ شکستگی هر یک از دندهها در صورت جوش خوردن به صورت سالم یا معیوب چقدر است؟ در صورتی که دنده کلّا از بین برود، دیۀ آن چه مقدار خواهد بود؟
جواب: دیۀ شکستگی هر یک از دندههایی که در اطراف قلب است بیست و پنج دینار و غیر آن ده دینار میباشد.
سؤال 1231- آیا شکستگی استخوانهای کف دست و پا و قوزک زانو دیه دارد و جزء پا محسوب میشود، یا ارش تعلّق میگیرد؟
جواب: استخوانهای کف پا و کف دست دیه دارند؛ یعنی دیۀ پا و دست تقسیم بر آنها میشود. و دیۀ شکستن کشکک زانو یکصد دینار است، و قوزک پا ارش دارد.
سؤال 1232- شکستگی استخوان لگن دیه دارد یا ارش؟ نحوۀ محاسبۀ دیۀ آن، در حالت بهبودی با عیب و بدون عیب، چگونه میباشد؟
جواب: دیه دارد و دیۀ آن مانند دیۀ شکستگی استخوان است، یعنی یک پنجم کلّ دیه میباشد. و اگر بهبود یابد چهار پنجم آن یک پنجم محسوب میشود.
سؤال 1233- همانطور که مستحضرید استخوان ساق پا از دو استخوان درشت نی و نازک نی تشکیل شده است، و در تصادفات رانندگی معمولًا شکستگی پا در اثر یک ضربه و برخورد میباشد. با توجّه به این مطلب نظر حضرتعالی در موارد ذیل چیست؟
1- در صورتی که در تصادف رانندگی استخوان درشت نی و نازک نی ساق یک پا، در یک موضع دچار شکستگی شود، نظر حضرتعالی در مورد دیۀ متعلّقه از جهت تعداد و میزان دیه چیست؟
جواب: هر کدام از شکستگیها دیۀ مستقلّی دارد.
2- در صورتی که هر یک از استخوانهای درشت نی و نازک نی ساق یک پا در چند محل شکسته شود، و این مواضع در درشت نی و نازک نی منطبق بر هم نباشند، دیۀ متعلّقه از جهت تعداد و میزان دیه چه مقدار است؟
جواب: دیه بر حسب تعداد شکستگیها متعدّد میشود.
دیۀ منافع
سؤال 1234- طبق گواهی پزشکی قانونی، صدمات وارده بر مصدومی بر اثر تصادف به شرح ذیل بوده است:
1- شکستگی مهرۀ پنجم گردن، که منجر به آسیب وسیع و قطع (نود درصد) نخاع گردیده است.
2- از بین رفتن کامل قدرت مقاربت.
3- عارضۀ بیاختیاری ادرار بر اثر آسیب عصبی.
4- بیاختیاری کامل کنترل ضبط باد و مدفوع.
5- فلج نسبی دو دست در حدود هفتاد درصد.
6- فلج هر دو پا در حدود نود و پنج درصد.
با توجّه به این که عوارض بندهای دوّم تا ششم همگی از عوارض شکستگی مهرۀ گردن و قطع نسبی نخاع میباشد، دیۀ صدمات فوق چه مقدار است؟
جواب: نسبت به از بین رفتن قدرت مقاربت و بیاختیاری ادرار و بیاختیاری مدفوع، هر کدام یک دیۀ کامل تعلّق میگیرد. و در مورد فلج پا و دست، با توجّه به این که شلل کامل 23 دیه را دارد، باید نسبت را بسنجند و دیه را تعیین کنند. و در مورد شکستن یک مهره ارش دارد.
سؤال 1235- بر اثر تصادفی که منجر به شکستن دست و پای چپ این جانب گردیده، مدّت یک سال است که خانهنشین شدهام، زیرا پایم از ناحیۀ زانو، که پزشکان پلاتین گذاشتهاند، خم و راست نمیشود. و در دستم، به علّت شکستگی زیاد پلاتین به کار رفته، و هیچ یک از انگشتانم خم و راست نمیشود. پزشکان نظر دادهاند مدّت دو سال باید پلاتین در بدنم باقی باشد. فردی که با این جانب تصادف نموده فوت کرده، و از نظر کارشناسان راهنمایی و رانندگی مقصّر شناخته شده است. لطفاً بفرمایید:
1- آیا متوفّی ضامن است؟
2- اگر ارث، یا ملکی، از متوفّی باقی مانده باشد، اولیای دم میتوانند آن را به عنوان دیه پرداخت نمایند؟
3- آیا اولیای دم نیز ضامن میباشند؟
4- دیۀ خسارات وارده بر من چقدر است؟
5- علاوه بر دیه، پولی که این جانب تاکنون هزینه کردهام نیز باید پرداخت شود؟
جواب 1 تا 5: در صورتی که طبق گواهی کارشناسان متدیّن و موثّق راهنمایی و رانندگی، شخص متوفّی مقصّر شناخته شده، باید دیۀ شکستگیهای شما را از اموال به جای مانده از او بپردازند. و اگر هزینههای لازم و ضروری درمان بیش از دیه باشد، باید آن هم پرداخت گردد. و اگر میّت مالی نداشته باشد، اولیای او مسئولیّتی در برابر شما ندارند. و دیۀ فلج یک سوّم دیۀ آن عضو است، و اگر 80% فلج حاصل شده باشد، به همین نسبت از یک سوّم محاسبه میشود. و اگر فلج بر طرف میشود دیه ندارد، بلکه ارش دارد، که به وسیلۀ کارشناسان متدیّن و آگاه تعیین میشود.
سؤال 1236- آیا مغز به عنوان یک عضو حیاتی دارای ارش است، یا دیه؟ قسمتهای مختلف و اعضای مرتبط با مغز، از قبیل سطح نخاعی، تحتانی، قشری و مانند آن، هر کدام دارای ارش یا دیۀ خاصّی هستند؟
جواب: هر کدام دارای ارش هستند، و اگر آسیب به مغز سبب از میان رفتن منافع (مانند تکلّم و گویایی و مانند آن) شود دیۀ منافع جاری است.
سؤال 1237- آیا ضایعات عصبی، حسّی، فلج اعصاب دست، صدمات وارد به جمجمه، که منجر به صدمۀ عصبی هر یک از اعصاب دوازدهگانه مغزی میشود، آسیبهای اعصاب کرانیال و محیطی، آسیبهای روانی متعاقب ضربۀ اختلالات بینایی و شنوایی بر اثر ضربه، ضایعات اعصاب و روان به هر دلیل، ضایعات اعصاب حسّی و حرکتی، از بین رفتن حسّ بویایی و نورالژی، که تست قابل دسترس جهت تأیید آن وجود ندارد، کوما و عوارض ناشی از آن، دیه مقرّر دارد؟
جواب: در مواردی که در قانون شرع دیه برای آن تعیین نشده رجوع به ارش میشود. و تعیین ارش بر اساس درصد ضایعهای است که به تصدیق اهل خبرۀ مورد اعتماد حاصل میشود.
سؤال 1238- هرگاه پزشک مرد یا زنی را عقیم کند، آیا باید دیه بپردازد؟
جواب: دیه ندارد. ولی اگر قابل بازگشت نباشد، شرعاً جایز نیست.
سؤال 1239- جنایتی که موجب سلس و ریزش ادرار و مدفوع در تمام ایّام و تا پایان روز میگردد، هر کدام دیۀ کامله دارد، یا ریزش ادرار موجب دیۀ کامله، و ریزش مدفوع موجب ارش میگردد؟
جواب: در صورتی که با یک ضربه حاصل شده باشد، یک دیه دارد.
سؤال 1240- خانم جوانی که حامله بوده بنا به تشخیص دکتر معالج از طریق سزارین تحت عمل جرّاحی قرار گرفته، که متأسّفانه بعد از عمل دچار ضایعه شده است. بنا به تشخیص پزشک قانونی، بیمار در حال حاضر با توجّه به آسیب مغزی، و اختلال هوشیاری بدون برگشت، به سطح هوشیاری قلبی در وضعیّت نباتی به سر میبرد، و هیچ گونه ارتباطی با محیط اطراف ندارد، و کلّیّۀ حسّها، اعمّ از بینایی، شنوایی، صوتی، چشایی، جنسی و بویایی را از دست داده است. سازمان نظام پزشکی علّت حادثه را عدم امکانات و تجهیزات بیمارستان عنوان نموده، و مسئولیّت حادثه را متوجّه دکتر بیهوشی و پرستار بهبودی و مسئولین بیمارستان دانسته است. حال با توجّه به این که مدّت چهار سال و چهار ماه است که بیمار در چنین وضعیّتی بسر میبرد، و امکان دارد تا چند سال دیگر نیز این وضعیّت به طول بیانجامد، سؤال این است که آیا برای هر کدام از اعضا و منافع باید دیۀ جداگانه پرداخت شود؟
جواب: چنانچه مرگ مغزی سرانجام منتهی به مرگ قطعی شود یک دیه بیشتر ندارد، که در میان کسانی که عامل آن بودهاند به نسبت تقسیم میشود.
سؤال 1241- هرگاه در اثر جنایت حسّ بویایی، یا شنوایی، یا چشایی، یا بینایی، یا گویایی، یا عقل از بین برود، و پس از پرداخت دیه مجنیّ علیه بهبود یابد (حسّ یا قدرت مورد نظر برگردد،) تکلیف چیست؟
جواب: احتیاط واجب آن است که دیه را بازگردانند، و تبدیل به ارش کنند.
سؤال 1242- اتومبیل شخصی، که همراه با سرنشین دیگری در حال مأموریّت بوده، در اثر بیاحتیاطی و سرعت زیاد، با مانع وسط جادّه برخورد کرده، و صدمات عدیدهای به شرح ذیل بر سرنشین همراه راننده وارد شده است:
1- شکستگی مهرۀ هفتم گردن، و مهرۀ چهارم سینه، که منجر به قطع نخاع کامل شده است (ضایعه دائم).
2- فلج کامل و دائمی هر دو اندام تحتانی (پای راست و چپ).
3- عدم کنترل دائم ادرار (سلس دائمی بول).
4- عدم کنترل مدفوع.
5- عدم توانایی مقاربت به طور کامل.
6- فلج اندامهای فوقانی (دست راست و چپ،) حدود هشتاد درصد.
7- بروز زخم «بستر» به علّت عدم توانایی حرکت و خوابیدن طولانی مدّت در بستر.
8- بروز عفونتهای مکرّر ادراری و کلیوی که قابل عود مجدّد میباشد.
9- تکرار زخم بستر و عفونتهای کلیوی و ادراری و عوارض روانی ناشی از بستری شدن طولانی. ضمناً طبق نظر کارشناسان، رانندۀ خودرو را در اثر سرعت غیر مطمئن و خستگی، مقصّر شناخته شده است. اکنون با توجّه به موارد فوق الذّکر لطفاً بفرمایید:
1- آیا بروز زخم که در اثر بستری شدن در بیمارستان و عدم توانایی حرکت و خوابیدن طولانی حادث شده، ارش جدای از دیات معیّن شرعی دارد، یا چون اثر همان بیماریهای اصلی است، ارش مجزّا ندارد؟
جواب: ظاهراً ارش جداگانهای ندارد.
2- آیا عفونتهای ادراری و کلیوی که به صورت مکرّر در اثر صدمات وارده بوجود میآید، دارای ارش جدایی است؟
جواب: در صورتی که نتیجۀ سرایت صدمات مذکور باشد، ارش جداگانهای دارد.
3- در فرضی که ضربۀ واحد در حادثۀ مذکور، باعث عدم کنترل ادرار و مدفوع به صورت دائمی شده، آیا هر کدام دیه و ارش جدایی دارد؟
جواب: هر دو یک دیه دارد.
4- آیا قطع نخاع، که نوعاً منجر به فلج قسمتی از اعضا میشود، و سبب دیۀ کامل انسان مسلمان است (مثل فلج اندامهای تحتانی و فقدان کنترل ادرار و مانند آن) هر کدام دیۀ مستقل دارد؟
جواب: احتیاط آن است که در تفاوت ارش و دیۀ کامله با هم مصالحه کنند، و امّا آثاری که از آن حاصل میشود، دیۀ جداگانه دارد.
ارش
سؤال 1243- در مورد تعیین ارش صدمات وارده بر اعضا بفرمایید:
الف) آیا محاسبۀ ارش باید نسبت به کلّ دیۀ همان عضو باشد، یا دیۀ کامل انسان؟
ب) در صورت محاسبۀ ارش نسبت به دیۀ کامل، آیا مقدار ارش صدمۀ وارده به عضو میتواند بیش از دیۀ آن عضو تعیین گردد؟
جواب الف و ب: در صورتی که فقط ضرری به عضو وارد شده، نسبت به عضو محاسبه میشود. و اگر فرضاً به کارآیی عضو ضرری نرسانده، ولی یک زیان کلّی به بدن رسانده، باید نسبت به دیۀ کامل محاسبه شود؛ هر چند از دیۀ عضو بیشتر شود.
1- ارش دررفتگی کتف
سؤال 1244- شخصی صدمهای بر دیگری وارد نموده، که استخوان دست او از طرف کتف دررفتگی پیدا کرده، و شکسته بند آن را در جای خود قرار داده، و در مدّت بیش از یک ماه بهبود یافته، و به حالت اوّل خود برگشته است. لطفاً بفرمایید: دیۀ دررفتگی آن چقدر است؟ اگر بهبودی کامل پیدا نکرده باشد، دیۀ آن چقدر خواهد بود؟
جواب: دررفتگی بدون شکستگی دیه ندارد، بلکه ارش دارد. در صورتی که منتهی به نقص عضو نشود ارش آن کمتر، و اگر منتهی شود ارش آن بیشتر است. و ارش بر معیار درصد خسارت به نظر طبیب حاذق متدیّن تعیین میشود.
2- ارش بافت نرم عصبی دست
سؤال 1245- چنان چه بر اثر شکستگی استخوان دست، یا سایر اعضا که دیۀ معیّنی دارد، بافت نرم عصبی از بین برود. آیا علاوه بر دیۀ شکستگی، ارش نیز به مجنیّ علیه تعلّق میگیرد؟ چنانچه شکستگی منجر به از بین رفتن بافت نرم عصبی شود، و آن عضو کارآیی اوّلیۀ خود را از دست بدهد، و دچار عوارضی مثل لنگیدن شود، آیا میتوان علاوه بر دیۀ شکستگی، به نسبت عدم کارآیی آن عضو ارش در نظر گرفت؟
جواب: چنانچه آن عضو به کلّی از کار بیفتد، دیۀ شلل که 23 دیۀ عضو است دارد. و اگر به طور کامل از کار نیفتد، به همان نسبت از کار افتادگی از این دیه محسوب میشود.
3- ارش نقص حاصل از استخوان معیوب
سؤال 1246- در مواردی که استخوان عضوی، مثل ساق پا، دچار شکستگی شده و به صورت معیوب جوش خورده، دیۀ خاصّی در نظر گرفته شده است. حال اگر در اثر این عارضه، نقص عضوی نیز ایجاد شود، علاوه بر دیۀ تعیین شده جهت استخوان معیوب، تعیین ارش نقص عضو نیز موضوعیّت دارد؟
جواب: هرگاه آن نقص عضو از لوازم عادی شکستن استخوان باشد، ارش اضافی ندارد؛ ولی اگر چیزی اضافه بر شکستن استخوان و جوش خوردن نادرست آن باشد، ارش دارد.
4- ارش پارگی مقعد
سؤال 1247- اگر مردی با اکراه، یا اجبار، یا فریب، با مرد یا کودک نابالغی لواط کند، و موجب پارگی مقعد گردد؛ آیا این جراحت ارش دارد؟
جواب: چنین موردی مشمول ارش است؛ یعنی دیۀ کامل را برای کلّ آن محلّ در نظر میگیرند، سپس ملاحظه میکنند آسیب وارده چند درصد ایجاد نقصان کرده، و به همان نسبت ارش میگیرند.
5- ارش نقص راه رفتن
سؤال 1248- شکستگی استخوان، موجب نقص عضو (در راه رفتن) نیز شده است؛ آیا علاوه بر دیۀ مربوط به شکستگی، میتوان برای نقص آن ارش تعیین نمود؟
جواب: احتیاط واجب آن است که ارش نقص منفعت را نیز بپردازد.
6- ارش البکارة
سؤال 1249- ازالۀ بکارت، ارش البکارة دارد یا مهر المثل؟ در صورت دوّم، اگر بکارت دختر غیر بالغی ازاله شود، مثلًا بکارت دختر سه سالهای در جریان تصادف از بین برود، محاسبۀ مهر المثل نسبت به وی چگونه ممکن است؟ آیا در مهر المثل، حدّ اقلّ و حدّ اکثری وجود دارد، مثل این که از مهر السّنة کمتر نباشد؟
جواب: در افراد بالغ و مانند آن، معیار مهر المثل است. و در دختران کوچک باید ارش البکارة در نظر گرفته شود. ولی در صورتی که افراد بالغ از طریق تصادف و مانند آن چنین آسیبی ببینند، احتیاط آن است که نسبت به تفاوت مهر المثل و ارش البکارة مصالحه کنند. مهر المثل با مراجعه به افرادی که همانند آن دختر از نظر سنّ و سال و منزلت اجتماعی و جهات دیگر هستند، در نظر گرفته میشود. مثلًا خواهران، خواهرزادهها، دختر عمّهها و دختر عموها، چنانچه از نظر عرفی شبیه هم باشند، با یکدیگر مقایسه میشوند.
سؤال 1250- زنی در اثر تفخیذ اجباری حامله شده، و بر اثر وضع حمل بکارت وی زائل گشته است. آیا دیه، یا ارش البکارة، یا مهر المثل، به وی تعلّق میگیرد؟
جواب: تنها مهر المثل تعلّق میگیرد.
سؤال 1251- آیا بین ازالۀ ناقص و کامل فرق است؟ پزشکی قانونی، پردۀ بکارت را به 12 ناحیه، که اصطلاحاً به آن ساعت میگویند، تقسیم کرده، که از 1 شروع و به 12 ختم میگردد. پزشکان در گواهیهای خود مثلًا مینویسند: «پارگی در ساعت 5 و 6 وجود دارد.» به نظر میرسد که باید دید آیا پردۀ بکارت ناقص دارای ارزش است؟
مثلًا اگر کوزهای بشکند خواه از یک قسمت بشکند، یا از چند قسمت، دیگر ارزش ندارد. امّا اگر پارچهای پاره شود، اگر از یک قسمت پاره شود، باقیماندۀ آن دارای ارزش است. حال باید دید که پردۀ بکارت از مثال اوّل است، یا دوّم؟
جواب: در هر حال مهر المثل تعلّق میگیرد.
سؤال 1252- آیا زنای به عنف نسبت به غیر باکره، مهر المثل دارد؟
جواب: آری مهر المثل دارد.
سؤال 1253- در مواردی که برای ازالۀ بکارت مهر المثل تعیین شده، مثل موردی که با انگشت ازالۀ بکارت گردد، چنانچه میزان مهر المثل از دیۀ کامله یک زن بیشتر باشد، آیا مجنیّ علیها به میزان دیۀ کامله استحقاق دارد، یا زائد بر دیه هم قابل مطالبه است؟ همانند موردی که هرگاه کسی موی زنی را از بین ببرد، ولی دوباره بروید، مقرّر شده اگر مهر المثل بیشتر از دیۀ کامل باشد، فقط به مقدار دیه بپردازد.
در مورد سؤال چگونه است؟
جواب: بیش از دیه استحقاق ندارد.
سؤال 1254- پسر و دختری با یکدیگر رابطۀ نامشروع برقرار کرده، و در نتیجه بکارت دختر زائل شده است. لطفاً به سؤالات زیر پاسخ دهید:
1- اگر عمل با رضایت دختر و بدون اغفال صورت گرفته باشد، حکم مسأله چیست؟
جواب: در فرض مسأله، ارش البکارة یا مهر المثل تعلّق نمیگیرد.
2- اگر عمل با رضایت ولی با اغفال دختر همراه بوده باشد، آیا ارش البکارة تعلّق میگیرد؟
جواب: چنانچه منظور از اغفال این است که رضایت به مادون آمیزش داده، ولی او آمیزش کرده، باید مهر المثل او را بدهد. و اگر منظور از اغفال این است که پسر به او اطمینان داده که ازالۀ بکارت نخواهد شد، باید ارش البکارة بپردازد.
سؤال 1255- لطفاً در خصوص ارش البکارة، در دو فرض بلوغ و عدم بلوغ زانیه، بفرمایید:
1- آیا زانیه در موارد ذیل مستحقّ ارش البکارة میباشد؟
2- زنا با رضایت و میل وی انجام شود.
3- زنا در اثر اکراه یا عنف واقع گردد.
4- زنا با فریب وی، مبنی بر وعدۀ قطعی ازدواج و مانند آن، انجام پذیرد.
جواب: در صورت بلوغ و رضایت، ارش بکارت و مهر المثل مشروع نیست.
و در صورت عنف، یا عدم بلوغ، مهر المثل ثابت است. و با وجود مهر المثل، نوبتی به ارش بکارت نمیرسد.
سؤال 1256- اگر ازالۀ بکارت دختر با انگشت، یا شیء دیگر صورت گیرد، حکم ارش البکارة چیست؟ آیا رضایت یا عدم رضایت وی در حکم تأثیری دارد؟
جواب: مهر المثل تعلق میگیرد. ولی در صورت رضایت دختر، احتیاط مصالحه است.
سؤال 1257- چنانچه مردی یک بار اقرار به زنا کند، آیا میتوان او را به پرداخت ارش البکارة، یا مهر المثل (در صورت تحقّق شرایط آن،) محکوم کرد؟
جواب: احتیاط واجب آن است که اگر اقرار به تحقّق زنای به عنف، یا ازالۀ بکارت به عنف کرده باشد، مهر المثل را بپردازد.
سؤال 1258- اگر زانیۀ باکره از زانی بخواهد به قدری دخول شود که ازالۀ بکارت نشود، ولی زانی عمداً یا سهواً موجب ازاله شود، آیا ضامن ارش البکارة یا چیز دیگری هست؟
جواب: ضامن مهر المثل است.
شجاج
سؤال 1259- آیا جراحات و شکستگی استخوان فک بالا و پایین، و گوش و لب، از مصادیق سر و صورت میباشد، یا چون این اعضا دارای عنوان خاصّ میباشند، از قاعدۀ مذکور خارج، و با توجّه به نسبت همین اعضا به شکستگی استخوان و جراحت، ارش تعیین خواهد شد؟
جواب: از مصادیق سر و صورت است، و مشمول احکام شجاج میباشد.
سؤال 1260- در جراحاتی مانند حارصه، و همچنین در تغییر رنگ مانند کبودی، آیا التیام یا سرایت موجب کاهش یا افزایش دیه میگردد؟
جواب: التیام تأثیری ندارد؛ ولی افزایش اگر نتیجۀ عادی و غیر قابل اجتناب جنایت باشد، تأثیر دارد.
سؤال 1261- در گواهی پزشکی قانونی عنوان شده: «متلاحمۀ ساعد دست راست، که منجر به آسیبدیدگی عضلات محل گردیده … » آیا علاوه بر دیۀ متلاحمه، ارش آسیبدیدگی عضلات هم به آن اضافه میشود؟
جواب: در صورتی که نتیجۀ آن از کار افتادگی نسبی آن عضو باشد، باید محاسبه شود.
سؤال 1262- در گواهی پزشکی قانونی این جمله آمده است: «جنایت باعث کوفتگی و ضربدیدگی لگن شده است.» آیا صدمۀ مذکور دیه دارد، یا ارش، یا هیچ کدام؟
جواب: اگر تنها اثر آن درد محل بوده باشد دیه و ارش ندارد؛ امّا اگر تغییری، هر چند برای مدّتی، در عضو یا استخوان پیدا شود ارش دارد.
سؤال 1263- در گواهی پزشکی قانونی چنین ذکر شده: «دامیه در ریشۀ انگشت شست ایجاد شده است.» آیا ریشۀ انگشت شست جزء انگشت است، یا جزء دست؟
جواب: اگر عرفاً جزء انگشت باشد، حکم انگشت بر آن جاری میشود.
سؤال 1264- در مجموعۀ استفتائات جدید، جلد اوّل، صفحۀ 400، سؤال 1335 فرمودهاید: «جرح بر گردن در بعضی از موارد، دیه و در بعضی موارد ارش دارد.» لطفاً بفرمایید: در چه مواردی دیه، و در چه مواردی ارش دارد؟ و آیا در مواردی که دیه دارد، دیۀ جراحات گردن در حکم سر و صورت است، یا در حکم بدن؟ نحوۀ محاسبۀ دیۀ آن چگونه است؟ حکم صدماتی که باعث تغییر رنگ در گردن میشود چگونه است؟
جواب: انواع دیۀ حارصه و دامیه و سمحاق و مانند آن در مورد گردن نیز صادق است. ولی دیۀ آن مانند دیۀ بدن میباشد؛ نه مانند دیۀ سر و صورت، و در غیر موارد دیه ارش دارد.
سؤال 1265- شخصی بدن دیگری را گاز گرفته، و جراحت حارصهای، مثلًا به طول دو سانتیمتر، ایجاد کرده است. ولی از آنجا که بین دو دندانش فاصله بوده، در محلّ جراحت مذکور نیز به همین شکل فاصله افتاده است؛ آیا یک حارصه محسوب میشود، یا دو حارصه؟
جواب: با توجّه به این که زخمها نزدیک به هم است، عرفاً یک زخم محسوب میشود.
سؤال 1266- آیا جراحات وارده بر آلت تناسلی زن و مرد، و عانۀ آنها، دیه دارد یا ارش؟ اگر دیه دارد، نحوۀ محاسبۀ آن چگونه است؟
جواب: جراحات اعضای تناسلی، همانند سایر جراحات بدن است، که تقسیم به انواع مختلف حارصه و دامیه الی آخر میشود.
سؤال 1267- شخصی در جریان تصادف، سمت راست بدنش به زمین کشیده شده است، به شکلی که یک سمت صورت وی تماماً خراشیده شده، و عمق آن در حدّ حارصه است. آیا تمام این صدمه یک حارصه محسوب میشود، یا به نحو دیگری محاسبه میگردد؟
جواب: با توجّه به اتّصال عرفی زخم، یک حارصه محسوب میشود.
سؤال 1268- با توجّه به قلّت پوست و گوشت روی پیشانی، پشت دست، و پشت انگشت، آیا غیر از حارصه و دامیه جراحات دیگر در این نواحی قابل تصوّر است؟
جواب: افراد از این جهت مختلفند؛ در صورتی که گوشت کافی نداشته باشد ملتحمه و مانند آن تصوّر نمیشود، ولی سمحاق و موضحه و مثل آن قابل تصوّر است.
سؤال 1269- در موارد جراحت متلاحمه، که به فلج عضو میانجامد، ولی با درمان میتوان از فلج شدن پیشگیری کرد؛ بفرمایید:
1- آیا بر شخص مجروح واجب است خود را درمان کند؟
جواب: چنان چه درمان آن ساده باشد، به طوری که منتهی شدن به فلج عرفاً اسناد به مجروح داده شود، لازم است.
2- در صورت درمان، آیا میتوان هزینههای افزون بر مقدار دیه را از جانی گرفت؟
جواب: آری میتوان گرفت.
سؤال 1270- با توجّه به این که شکم از حیث عرض دارای دو لایه است (یکی پوست شکم، و دیگری شکمبه) اگر جراحتی پوست شکم را پاره کند، امّا شکمبه را پاره نکند، چه نوع جراحتی است؟ و دیۀ آن چقدر است؟
جواب: چنانچه وارد فضای خالی داخل بشود، جائفه است.
سؤال 1271- فقها در تعریف «نافذه» فرمودهاند: «نافذه جراحتی است که در اعضاء بدن فرو رود.» و در تبیین ماهیّت «موضحه» فرمودهاند: «جراحتی که از گوشت بگذرد، و پوست نازک روی استخوان را کنار زده، و استخوان را آشکار کند.» لطفاً بفرمایید فرق بین این دو جراحت چیست؟ آیا فرقشان این است که موضحه تا روی استخوان فرو میرود، امّا نافذه علاوه بر آن از کنار استخوان هم عبور میکند؟ اگر چنین است، چنانچه فقط نیم سانت از کنار استخوان عبور کند، در اینجا تفاوت نافذه با موضحه فقط نیم سانت است؛ امّا تفاوت دیۀ آن 5 شتر است! زیرا دیۀ موضحه 5 شتر، و دیۀ نافذه (در مرد) 10 شتر است. این، چگونه قابل توجیه است؟
جواب: نافذه آن است که به مقدار کافی در بدن نفوذ کند؛ خواه مثل ماهیچهها باشد، یا مواردی که استخوان است، و از کنار استخوان به مقداری که عرفاً نفوذ نامیده شود بگذرد. و در موارد شکّ حکم نافذه جاری نمیشود.
سؤال 1272- اگر چیزی از یک طرف وارد بدن و از طرف دیگر خارج گردد. (مثل این که تیری به بازوی شخص وارد، و از سمت دیگر خارج شود) دیۀ آن چقدر است؟
جواب: یک جنایت محسوب میشود.
سؤال 1273- آیا نافذه در کلّیّۀ اعضای بدن (دست، پا، گردن، ذَکَر، پستان، إلیتین، لب، زبان، انگشت، کف دست و دیگر اعضا) صادق است؟
جواب: قدر مسلّم از نافذه مواردی است که آلت جارحه به مقدار قابل ملاحظهای در بدن نفوذ کند؛ مانند نیزه، خنجر، چاقو و امثال آن. امّا جراحت وارده به یک انگشت، یا لب، یا مانند آن، مصداق نافذه نیست.
سؤال 1274- هرگاه آلت ضرب یکی از اعضای داخلی بدن، از قبیل کبد، را مجروح کند، و جراحت بدون عیب التیام یابد؛ آیا علاوه بر ثلث جراحت جائفه، آن جراحت ارش نیز دارد؟
جواب: آن جراحت اضافی، ارش دارد.
سؤال 1275- آیا دیه جراحاتی که در اثر ضربۀ واحد بر سطح عضوی که دچار شکستگی شده حادث میشود، مانند حارصه، دامیه، تغییر رنگ، و امثال آن، بر دیۀ شکستگی افزوده میشود؟
جواب: آری دیۀ شکستگی جدا از دیۀ جراحت است.
سؤال 1276- سر شخصی را با سنگ شکستهام. (البتّه قصد پرتاب داشتهام، نه شکستن.) و نمیدانم چه مقدار جراحت وارد شده، بلکه فقط میدانم از سر مجروح خونی آمده است. و اکنون شخص مجروح فوت کرده، و اصلًا دسترسی به ورثه و بستگان او نداشته، و نخواهم داشت. دیۀ آن چقدر است؟
جواب: در صورتی که فقط میدانید سر او زخم شده، و بیشتر از آن را یقین ندارید، دیۀ آن قیمت یک شتر است. و در صورتی که به مجنیّ علیه دسترسی ندارید، به نیّت او دیهاش را به فقیری صدقه میدهید. مگر این که یقین داشته باشید که او از شما راضی شده است.
سؤال 1277- در اثر تیراندازی با تفنگ ساچمهای، مجنیّ علیه از ناحیۀ دست، یا سایر اعضا که دیۀ معیّن دارد، مجروح شده، و ساچمه در گوشت نفوذ کرده، و پزشک نوع جراحات وارده را دامیه و مانند آن اعلام نموده است. در این فرض، آیا هر یک از جراحات یک نافذه محسوب، و یک صد دینار دیه تعلّق میگیرد؟ یا این که باید برای هر یک از جراحات دیۀ آن جرح، به نسبت به دیۀ آن عضو سنجیده شود؟
جواب: هر یک از جراحات یک دیه دارد، ولی توجّه داشته باشید اینجا از نوع نافذه و جائفه نیست؛ بلکه غالباً دامیه است. هر چند بهتر آن است که با یکدیگر مصالحه کنند.
سؤال 1278- اگر شخصی در نزاعی با خودکار به دست دیگری بزند. به طوری که مقداری از پوست دستش کنده شود و خون بیاید، چه حکمی دارد؟ ناگفته نماند نمیدانم چقدر از پوست دست وی جراحت دیده، فقط میدانم که پوستِ دستش کنده شده، و خون آمده است. و اصلًا از شخصی مجنیّ علیه و فامیلهایش اطّلاعی ندارم، تا حلالیّت طلب کنم.
جواب: این جراحت دامیه نام دارد، و دیۀ آن در غیر سر و صورت نصف قیمت یک شتر است، و در صورتی که به مجنیّ علیه دسترسی ندارید، دیهاش را به نیّت او به فقیری صدقه میدهید؛ مگر این که یقین داشته باشید که او از شما راضی شده است.
سؤال 1279- در نزاعی با پاشنۀ چکش به صورتِ شخصی زدهام. نمیدانم صورتِ شخص مجروح، سرخ شده است، یا کبود یا سیاه، و اصلًا به آن شخص و ورثه و بستگانش دسترسی ندارم، و بعد از این هم نخواهم داشت. خواهشمندم دیۀ آن را بیان فرمایید.
جواب: حدّ اقل دیه در اینجا دیۀ سرخ شدن است، که 15 مثقال طلاست. (مثقال شرعی حدود 18 نخود است، و مثقال معمولی 24 نخود. بنابراین، اگر به حساب مثقال معمولی باشد 14 از آنچه در بالا گفتیم کم میشود.)
سؤال 1280- چنانچه در اثر ضربهای در پلک تحتانی و فوقانی کبودی ایجاد شود، آیا جانی باید سه دینار به مجنیّ علیه بدهد، یا شش دینار؟
جواب: اگر کبودی متّصل واحدی بوده باشد، یک جنایت محسوب میشود. و اگر دو کبودی جداگانه از هم باشد، دو جنایت حساب میشود.
سؤال 1281- جراحتی که به اعضای درونی انسان وارد شود بر اساس نوع عضو آسیبدیده در داخل بدن، متفاوت است. در حالی که دیه در تمام موارد آن در حدّ جائفه و یکسان است. (به طور مثال جائفهای که منجر به پارگی روده میشود، با جائفهای که تنها منجر به پارگی پرده صفاق و چادرینه (امنتوم) میشود از نظر سیر درمان و هزینهها و نقص عضو به هیچ وجه یکسان نیستند، لکن دیۀ آنها یکی است.) آیا میتوان در حکم تفاوتی قائل شد؟
جواب: در این گونه موارد که علاوه بر دیۀ ایجاد یک جراحت جائفه، به اعضای درونی مانند رودهها صدمه وارد میشود، نسبت به آن مقدار اضافه باید ارش داده شود.
سؤال 1282- حکم شرعی جراحات یا لطماتی که به هنگام تنبیه و تربیت شاگردان به وجود میآید، در فروع زیر چیست؟
الف) شاگرد صغیر باشد.
ب) شاگرد بالغ باشد.
ج) با اجازۀ ولیّ باشد.
د) بدون اجازه ولیّ باشد.
ه) جهت جلوگیری از وقوع منکر باشد.
جواب: حتّی الامکان نباید از تنبیهات بدنی استفاده کرد. و در صورت ضرورت، باید با اجازۀ ولی باشد، و سبب کبودی و سرخی و جراحت بدن نگردد.
سؤال 1283- بعضی از کودکان توسّط پدر و مادر شدیداً مورد ضرب و جرح قرار میگیرند، و گاه آثار این شکنجهها در بیمارستان دیده میشود، و متأسّفانه قانونی جهت منع آن موارد وجود ندارد. حکم آن چیست؟
جواب: این گونه شکنجهها محکوم به دیه و ارش است؛ و فرقی با جنایات دیگران ندارد.
سؤال 1284- آیا جراحتی که در اثر ورود ساچمۀ شلیک شده از اسلحۀ کمرشکن شکاری به شخص وارد میشود، از مصادیق مادّۀ 483 قانون مجازات اسلامی است، که مقرّر میدارد: «هرگاه نیزه یا گلوله و مانند آن، در دست یا پا فرو رود، در صورتی که مجنیّ علیه مرد باشد دیۀ آن یک صد دینار، و در صورتی که زن باشد دادن ارش لازم است.» یا ساچمه، گلوله محسوب نشده، و جراحت مزبور مشمول مادّۀ 480 قانون مجازات اسلامی است که با توجّه به نوع جرح (حارصه، دامیه، متلاحمه، سمحاق، موضحه، هاشمه، منقله، مأمومه، و دامغه) باید تعیین دیه شود؟
جواب: این حکم (حکم نافذه) شامل ساچمه نمیشود، و باید از عناوین دیگر که اشاره کردید برای دیۀ آن استفاده کرد.
سؤال 1285- دکتر مقداری از پوست بدن را برای ترمیم جراحت یا سوختگی، برداشته است. آیا برای این قسمت دیه یا ارش جداگانهای در نظر گرفته میشود؟
جواب: دیه و ارشی برای این قسمت نیست.
سؤال 1286- همان گونه که مستحضرید جرم دامغه دیه و ارش دارد، ولی پزشکی قانونی ارشی هم تحت عنوان کاهش استحکام جوار استخوان ناشی از گرانبوتومی اعلان نموده است. آیا جانی این ارش را هم باید بپردازد؟
جواب: تنها ارش پاره شدن پوستۀ مغز را، علاوه بر دیۀ مأمومه، باید بپردازد.
دیۀ جنین
سؤال 1287- دختری از زنا حامله شده است. در صورت پی بردن خانواده، احتمال کشتن وی میباشد. آیا میتواند سقط جنین کند؟ حکم دیۀ آن چیست؟
جواب: در صورتی که واقعاً جان او در خطر باشد، و جنین به چهارماهگی نرسیده باشد، مجاز است سقط جنین کند، و دیۀ آن را به بیت المال بپردازد.
سؤال 1288- چون افراد زیادی از جمله پزشک، فروشنده، خریدار، تزریقکننده، پدر و مادر جنین، در سقطِ به وسیلۀ دارو نقش دارند. دیۀ سقط بر عهدۀ کیست؟
جواب: دیۀ سقط بر عهده کسی است که دارو را مصرف میکند.
سؤال 1289- اگر شخص تزریقکننده از اثر داروی سقط جنین با خبر نباشد، دیه بر عهدۀ چه کسی است؟
جواب: بر عهدۀ کسی است که این دستور را به او داده است.
سؤال 1290- اگر مادر آمپول را به خود تزریق کند، تا جنین نامشروع خود را سقط کند، دیه بر عهدۀ چه کسی است، و به چه کسی تعلّق میگیرد؟ اگر شوهر ببخشد چطور؟
جواب: دیۀ سقط در اینجا بر عهدۀ مادر است. و دیۀ او به حاکم شرع میرسد، و در مصارف بیت المال مصرف میشود.
سؤال 1291- اگر درخواست از مادر و تزریق از پدر باشد، دیه بر عهدۀ چه کسی است؟
جواب: دیه بر عهدۀ هر دو میباشد؛ هر کدام به مقداری که در آن کار سهیم بودهاند.
سؤال 1292- چنانچه کسی با اسلحه و به قصد کشتن مادر و جنین، به طرف آنها شلیک کند، و هر دو کشته شوند. آیا پدرِ حمل حقّ درخواست قصاص نفس جانی را دارد، یا این که قتلِ عمدِ جنین فقط دیه دارد؟
جواب: قتل عمد جنین قصاص ندارد، بلکه فقط دیه دارد. ولی اولیای دم میتوانند پس از اخذ دیۀ جنین، نصف دیۀ کامله را به خاطر قتل مادر به ورثۀ جانی بپردازند، و او را قصاص نمایند.
عاقله
سؤال 1293- همان گونه که مستحضرید در مواردی که جانی اقرار به جنایت خطایی خود کند، عاقله ضامن نیست. حال اگر طفلی، که عمد او خطای محض تلقّی میشود، اقرار به جنایت خود نماید، آیا خود طفل ضامن است، یا عاقلۀ وی؟
جواب: اقرار طفل در هیچ حال معتبر نیست.
سؤال 1294- از آنجا که عاقله ضامن جراحت موضحه به بالا میباشد، مشروط بر این که خطای محض باشد. لطفاً بفرمایید:
1- چنانچه جراحتی وارد شود که ارش دارد، و ارش آن معادل با موضحه یا بالاتر باشد، آیا عاقله ضامن است؟
جواب: فرقی بین ارش و دیه در این جهت نیست.
2- در جراحات متعدّدی که دیۀ مجموع آن معادل موضحه یا بیشتر، ولی منفرداً کمتر است (اعمّ از این که دیۀ مقدّره داشته باشد، یا نداشته باشد) چطور؟
جواب: جنایات مستقلّه که هر کدام دیۀ آن کمتر از موضحه است، مشمول حکم عاقله نیست.
3- جراحاتی وارد شده که کمتر از موضحه دیه دارد، لکن عیبی از آن حاصل شده که دیۀ جراحت به همراه عیب معادل موضحه یا بیشتر میشود. در این صورت عاقله ضامن است؟
جواب: در این فرض که جنایت، جنایت واحده است، شامل میشود.
سؤال 1295- هرگاه قتل خطای محض با علم قاضی ثابت شود، دیه بر عهدۀ چه کسی است؟ عاقله، یا خود جانی؟
جواب: احتیاط واجب آن است که خود جانی بپردازد.
سؤال 1296- اگر مجنون یا صغیر، بر پدر خود ضرب یا جرحی که دیۀ آن بر عهدۀ عاقله است وارد کند، مسئول پرداخت دیه کیست؟
آیا در این مورد خاص میتوان سایر اقربای نسبی مجنون یا صغیر را که جزء ورثۀ فعلی او محسوب نمیشوند (مانند برادران) به ترتیب اقربیّتِ به جانی مسئول پرداخت دیه به عنوان عاقله دانست؟
جواب: آری دیه بر عاقله است، ولی سهمی از آن به صغیر یا مجنون نمیرسد.
سؤال 1297- در رابطه با کیفیّت و شرایط مسئولیّت عاقله پاسخ دهید:
الف) در مورد جنایات خطای محضِ عاقلِ بالغ، تنها دیۀ قتل و جراحتهای موضحه و زیادتر از آن بر عهدۀ عاقله میباشد، و دیۀ جنایات کمتر از موضحه بر عهدۀ خود جانی است. آیا این حکم در مورد نابالغ و دیوانه نیز صادق است؟ به عبارت دیگر، دیۀ جراحات کمتر از موضحه که نابالغ (ممیّز و غیر ممیّز) و یا دیوانه به دیگری وارد میکند، بر عهدۀ کیست؟
جواب: آری این حکم درباره صبی و مجنون نیز جاری است، و مادون موضحه از مال آنها پرداخته میشود.
ب) عاقله در چه مدّتی باید دیه، یا ارش را بپردازد؟
جواب: هرگاه دیه سنگین بوده باشد، باید مانند دیۀ عمد در أجل مناسب پرداخت شود، و الّا جنبۀ فوری دارد.
ج) در صورتی که عاقله از پرداخت دیه استنکاف نماید، یا عاجز از پرداخت باشد، تکلیف چیست؟
جواب: هرگاه در آینده امید قدرت برای او هست، باید تأخیر انداخت. و اگر امیدی نیست، باید از بیت المال پرداخت شود. و اگر عمداً تأخیر اندازد و توانایی دارد، حاکم شرع میتواند او را مجبور سازد، و یا به زندان افکند.
سؤال 1298- در مورد جنایت صغیر، که در زمان دادرسی و صدور رأی بالغ و رشید شده، دیۀ متعلّقه همچنان بر عهدۀ عاقله است، یا خود جانی باید بپردازد؟
جواب: دیه بر عهدۀ عاقله است.
دیۀ جنایت بر میّت
سؤال 1299- در خصوص جنایت بر میّت بفرمایید:
الف) آیا سوزاندن کامل بدن میّت دیه دارد؟
ب) در صورت مثبت بودن پاسخ، میزان آن چقدر است؟
ج) در فرض فوق، آیا جانی علاوه بر دیه، تعزیر نیز میشود؟
د) در موارد وجوب دیه، آیا بین عمدی و غیر عمدی بودن جنایت تفاوتی هست؟
ه) آیا در مقدار دیه، بین میّت زن و مرد تفاوتی وجود دارد؟
جواب: ارش دارد؛ ولی ارش آن کمتر از دیۀ کاملۀ جنایت بر میّت (یک صد دینار) نیست. و فرقی بین زن و مرد نمیباشد؛ ولی در صورت عمد، تعزیر نیز دارد.
سؤال 1300- آیا پرداخت دیۀ جنایت بر میّت به صورت حالّ است، یا مؤجّل؟
جواب: دیۀ آن به صورت حالّ است.
سؤال 1301- دیۀ جراحات یا صدماتی که بر میّت غیر مسلمان وارد میشود، چه مقدار است؟
جواب: احتیاط آن است که مانند دیۀ مسلمان عمل شود، یا مصالحه کنند.
سؤال 1302- اگر نیاز به عضوی از اعضای مرده باشد، و آن را از بدن او جدا کنند، آیا دیه دارد؟ دیۀ آن چه مقدار است؟ چه کسی باید بدهد؟ به چه کسی تعلّق میگیرد؟ در صورت ثبوت دیه، آیا بین مسلمان و کافر از یک طرف، و کافر ذمّی و غیر ذمّی از سوی دیگر، فرقی هست؟
جواب: در چنین صورتی احتیاط پرداخت دیه است. و باید دیه در راه خیرات برای آن میّت صرف شود، و حربی دیه ندارد.
سؤال 1303- فردی را پس از قتل میسوزانند، به گونهای که تمامی بدنش به جز چند قطعه استخوان، تبدیل به خاکستر میشود! با توجّه به این که تمامی بدنش از بین رفته، آیا باید برای تک تک اعضا و جوارح ظاهر و داخل ارش تعیین گردد؟ در صورتی که جواب مثبت باشد، ارش معیّنه چه میزان بیشتر از ارش دیۀ کامل جنایت بر مرده است؟
جواب: در صورتی که جسد را یکجا سوزانده باشند دیۀ آن تنها یک صد دینار است؛ ولی اگر آن را در چند مرحله سوزانده باشند، دیۀ اعضا اضافه میشود. و اگر عضوی دیه نداشته باشد، ارش به آن تعلّق میگیرد.
موارد پرداخت دیه از بیت المال
سؤال 1304- هرگاه در قتل عمد، یا غیر عمد، یا صدمات دیگر، متّهم شناسایی نشود، آیا لازم است دیه از بیت المال پرداخت گردد؟ در صورتی که پاسخ مثبت باشد، آیا اعلان این مطلب و قید آن در حکم لازم است، مخصوصاً اگر اثر نامطلوبی در جامعه داشته باشد، و مورد سوء استفاده قرار گیرد؟
جواب: در صورتی که قاتل شناخته نشود، دیه را باید از بیت المال پرداخت. و لازم نیست این مسأله به طور آشکار اعلان شود، تا سبب سوء استفادۀ افرادی گردد. همچنین اگر قاتل واقعاً معسر شود، به طوری که امیدی برای آینده نیز نباشد.
سؤال 1305- در مواردی که میتوان دیۀ مقتول را از بیت المال پرداخت، لکن اولیای دم جاهل به موضوع هستند، آیا قاضی مجاز به ارشاد و راهنمایی آنان میباشد؟
جواب: با توجّه به این که ذی نفع در اینجا جاهل به حکم است، میتوان او را به حکم شرع ارشاد کرد.
سؤال 1306- در صورتی که ضارب فرار کند، یا ناشناخته باشد، آیا میتوان دیۀ جراحات و صدمات وارده بر مجنیّ علیه را از بیت المال پرداخت؟
جواب: در غیر قتلی دلیلی بر گرفتن دیه از بیت المال یا خویشان جانی فراری نداریم.
سؤال 1307- فرزند 12 سالۀ این جانب در کوچه به چیز مشکوکی برخورد نموده، مشغول بازی با آن میشود. در این هنگام شیء مذکور، که ظاهراً نوعی مواد منفجره شبیه گلولۀ خمپاره بوده، منفجر و منجر به فوت ایشان میگردد. بر اساس اظهارات چند نفر، موتور سوار ناشناسی آن شیء را در کوچه رها کرده است. با توجّه به این که خون مسلم نباید هدر رود، آیا دیۀ فرزند این جانب بر بیت المال است؟
جواب: چنانچه ثابت شود شیء مزبور را موتور سواری آنجا رها کرده، و دسترسی به او حاصل نشود، دیۀ آن طفل باید از بیت المال پرداخته شود. ولی چنانچه کودک آن شیء را از داخل منزل برداشته، دیۀ او بر بیت المال نیست.
سؤال 1308- فرزندم، در حالی که بر ترک موتورسیکلت سوار بود، بر اثر تصادف با اتومبیل به شدّت مجروح و مصدوم گردید. متأسّفانه رانندۀ متخلّف و بیوجدان از صحنۀ تصادف گریخته، و تا این لحظه شناسایی نشده است. شدّت آسیبهای وارده بر فرزندم به حدّی است که حواس خود را از دست داده، و ما اکنون سالهاست که همانند طفل یک سالهای از او پذیرایی میکنیم. اگر در حکومت اسلامی صدمهای به مسلمانی وارد شود، و متّهم شناسایی نشود، پرداخت دیه بر عهدۀ کیست؟
جواب: دیه بر عهدۀ جانی است، و دلیلی بر گرفتن دیه در غیر قتل از خویشاوندان جانی یا بیت المال نداریم.
سؤال 1309- در موارد قسامه، که موضوع آن ایراد ضرب و جرح عمدی نسبت به مجنیّ علیه است، اگر برائت مدّعی علیه ثابت شود، و ضارب یا جارح نیز مشخّص نگردد، آیا مانند مورد قتل، دیۀ مجنیّ علیه مصدوم باید از بیت المال پرداخت شود؟
جواب: ظاهراً دیه آن بر کسی نیست.
سؤال 1310- در موارد اثبات اعسار جانی از پرداخت دیه، اعمّ از این که موضوع آن قتل یا ضرب و جرح عمدی، یا در حکم شبه عمد، یا شبیه عمد باشد و محکوم علیه معسر نیز در دسترس باشد، لکن جهت اعسار مذکور حتّی در مدّت طولانی نیز قادر به پرداخت دیۀ مورد حکم نباشد. آیا باید از بیت المال پرداخت نمود، یا بر عهدۀ بستگان محکوم علیه (الاقرب فالاقرب) است، یا در این فرض کسی جز محکوم علیه معسر ضامن نمیباشد؟
جواب: در فرض سؤال چنان چه جنایت از قبیل قتل بوده باشد، دیه از بیت المال پرداخته میشود.
عفو از دیه
سؤال 1311- در مواردی که قصاص قاتل، مشروط به ردّ فاضل دیه از سوی اولیای دم است، سؤالاتی مطرح میشود. لطفاً پاسخ فرمایید:
1- فاضل دیه حقّ چه کسی است؟ قاتل یا ورثۀ وی؟
جواب: فاضل دیه حقّ قاتل است، و از او به ورثه میرسد.
2- در صورتی که حقّ قاتل باشد، آیا میتواند از حقّ خویش گذشت کند؟
جواب: آری میتواند گذشت کند.
3- آیا انگیزۀ قاتل در حکم فوق تأثیری دارد؟ مثلًا اگر انگیزۀ قاتل محروم کردن ورثه از دیه، یا خروج از بلا تکلیفی و نجات از زندان باشد، (به هنگامی که اولیای دم به دلیل اعسار، قادر به پرداخت فاضل دیه نیستند، و از طرف دیگر نه حاضر به دریافت دیه هستند، و نه قاتل را عفو میکنند.) آیا عفو در همۀ موارد صحیح است؟
جواب: انگیزهها تفاوت نمیکند، و معیار عفو است.
سؤال 1312- اگر مقتول دیونی داشته، و برای پرداخت آن هیچ مالی غیر از دیه نداشته باشد، و اولیای دم مجنیّ علیه به خاطر این که پولی گیر طلبکاران نیاید، یا به هر دلیل دیگر دیه را ببخشند، آیا طلبکاران میتوانند دعوایی طرح نموده، و به عنوان شخص ثالث وارد دعویٰ شده، و دیون خود را مطالبه کنند؟
جواب: مطالبات میّت بر هر چیز مقدّم است، و اولیای دم در فرض مسأله حقّ بخشش ندارند.
سؤال 1313- به منظور قصاص قاتل دخترم، مبلغ 000/ 000/ 32 ریال (فاضل دیه) در وجه قاتل، و مبلغ 670/ 666/ 26 ریال بابت 56 دیۀ یک زن نیز به عنوان سهم الدّیۀ صغیر به حساب دادگستری واریز نمودم، تا قاتل به قصاص رسید. از طرفی ضمن توافق شفاهی با قاتل، قرار شد ایشان از بابت بدهی دیۀ فرزندان مقتول (پسر و دختر) که ثلث آن به این جانب میرسد، و برابر فاضل دیه میباشد، از سهم الدّیۀ خود به نفع این جانب گذشت نماید. در حضور قاضی و مسئولین اجرای احکام قضایی، قاتل قبل از قصاص با خط خود نوشت: «این جانب محکوم به قصاص، از حقّ سهم الدّیۀ خودم نسبت به ولیّ دم خانم … گذشت مینمایم.» و قاضی و مسئولین اجرای احکام زیر آن نامه را تأیید نمودند. اکنون سؤال این است: آیا کلّ مبلغ فاضل دیه، که آن مرحوم به نفع این جانب گذشت نموده، به این جانب تعلّق میگیرد؟ لازم به ذکر است که ورثۀ قاتل فقط یک فرزند صغیر و مادر او میباشند.
جواب: آنچه را قاتل به عنوان بدهی به شما (از بابت دیۀ فرزندان) گذشت کرده به شما میرسد، و شخص دیگری در آن حق ندارد.
سؤال 1314- آیا جدّ پدری، یا وصیّ، یا قیّم صغار، هر چند مادر آنها باشد، حق دارد سهم الدیۀ صغار تحت کفالت خود را به کمتر از دیۀ شرعی با جانی مصالحه کند، یا به طور کلّی آن را عفو نماید؟
جواب: جدّ پدری، یا وصیّ، یا قیّم، حق ندارند دیۀ صغیر را ببخشند، یا به کمتر از مقدار شرعی مصالحه کنند. مگر این که مصلحت خاصّی در آنجا حاکم باشد، و منفعت صغیر ایجاب کند.
خسارت عدم النفع
سؤال 1315- نظر معظّم له در رابطه با اخذ خسارت عدم النفع (از نوع منفعت قریب الحصول، یا متوقّع الحصول) چه میباشد؟ لطفاً حکم مصادیق زیر را بیان فرمایید:
الف) رانندهای با اتومبیل خود کار میکند. در اثر تصادف و خسارت وارده، نتوانسته به مدّت 4 ماه کار کند، و به نظر کارشناسان 4 ماه هم برای تعمیر و راهاندازی خودروی مزبور وقت لازم است. آیا رانندۀ اتومبیل میتواند علاوه بر هزینۀ تعمیر، خسارت عدم النفع متعارف این 4 ماه را از مقصِّر حادثه مطالبه نماید؟
ب) هرگاه کسی که حرفۀ رسمی او طبابت، یا جرّاحی، یا هر شغل دیگری است، در اثر صدمۀ بدنی عمدی، یا غیر عمدی، از کار افتاده شود، و به تشخیص کارشناسان، تا آخر عمر توانایی کار کردن و کسب درآمد متعارف را از دست بدهد.
آیا میتواند علاوه بر دیه، درآمد ماهیانهاش را در حدّ متعارف از مقصِّر حادثه طلب کند؟
________________________________________
شیرازی، ناصر مکارم، استفتاءات جدید (مکارم)، 3 جلد، انتشارات مدرسه امام علی بن ابی طالب علیه السلام، قم - ایران، دوم، 1427 ه ق استفتاءات جدید (مکارم)؛ ج3، ص: 490
ج) شخصی با ارتکاب اعمالی نظیر آدمربایی، طرح شکایت واهی منتهی به بازداشت، ارائۀ مدارک جعلی به دادگاه، و کسب مجوّز برای توقّف عملیّات ساختمانی، و مانند آن، بدون آن که صدمۀ بدنی به طرف وارد نماید، او را از کار و زندگی انداخته، و موجبات اضرار وی را فراهم نموده است. به گونهای که دقیقاً قابل تقویم به مبلغ قابل توجّهی میباشد. آیا متضرّر میتواند بابت مدّتی که نتوانسته کار کند، و بازداشت بوده، یا بابت مدّتی که خانه دیرتر برای اجاره آماده شده، مطالبۀ خسارت نماید؟
د) آیا اولیای دم واجب النفقۀ مقتول که بعد از وقوع قتل از دریافت مستمرّی و نفقه محروم شدهاند، میتوانند تا مدّت زمانی که عرفاً و قانوناً مستحقّ نفقه بودهاند، علاوه بر دیه، به میزان نفقۀ معمول مطالبۀ خسارت نمایند؟ مثلًا همسر مقتول تا زمانی که شوهر ننموده، و فرزندان صغیر مقتول تا زمانی که بالغ و متمکّن نشدهاند، حقّ مطالبۀ خسارت دارند؟
جواب: در مواردی که دیه گرفته میشود پرداختن خسارت دیگری لازم نیست، ولی در مواردی که اتومبیل کرایه خسارتدیده، یا شخص کارگر و کارمندی از کار بازداشته شده، یا ساختمانی بیجهت توقیف شده، در تمام این موارد باید اجرت المثل پرداخته شود.
تغلیظ دیه
سؤال 1316- شخصی ضربهای در ماه مبارک رمضان بر دیگری وارد کرده، و مضروب در ماه ذی القعدة الحرام فوت نموده است. آیا تغلیظ دیه لازم است، یا چون ضربه در ماه غیر حرام وارد شده، دیه تغلیظ نمیشود؟
جواب: در صورتی که ضرب و قتل هر دو در ماههای حرام واقع شود، دیه تغلیظ میشود. در غیر این صورت، دلیلی بر تغلیظ دیه نیست.
سؤال 1317- اگر در ماه حرام، و در حریم خانۀ خدا، قتلی رخ دهد، آیا چیزی به غیر از 13، به دیه اضافه میشود؟
جواب: آری به هر دو عنوان تغلیظ و تشدید میشود.
سؤال 1318- دیۀ زن مسلمان، اگر در ماه حرام به قتل رسیده باشد، چقدر است؟
جواب: نصف دیۀ کامله به عنوان اصل دیۀ زن، و یک سوم آن (که 16 دیۀ کامله میشود) به عنوان تغلیظ پرداخته میگردد، که مجموعاً 46 دیۀ کامله میشود.
سؤال 1319- جنایت در ماه ذی الحجّه واقع شده، و مجنیّ علیه در ماه محرّم فوت گردیده است. مادّۀ 299 قانون مجازات اسلامی بیان میکند که: «هرگاه صدمه و فوت هر دو در یکی از ماههای حرام واقع شود، سبب تغلیط است.» آیا در مورد سؤال که صدمه و فوت در دو ماه واقع شده، حکم تغلیظ جاری میشود؟
جواب: در فرض سؤال این مورد از باب تغلیظ است؛ زیرا هر دو در ماه حرام واقع شده است، و منظور از مادّۀ قانونی مذکور نیز همین است.
نحوۀ پرداخت دیه
سؤال 1320- با توجّه به این که در قتل خطا، در پایان سال اوّل، باید 13 دیۀ مقرّر شرعی پرداخت شود، هرگاه نصف از 13 در موعد مقرّر پرداخت، و باقیماندۀ آن در سال بعد پرداخت گردد، لطفاً بفرمایید:
آیا نصف باقی مانده باید به قیمت سال جاری پرداخت گردد، یا به قیمت سال گذشته؟
جواب: باید به قیمت سال جاری پرداخت شود.
سؤال 1321- در مواردی نظیر قتل خطای محض، که بنا بر قول مشهور دیه ظرف سه سال و هر سال ثلث آن باید پرداخت شود، با عنایت به این که بر اساس فتوای برخی از فقها ملاک قیمت یوم الأداء میباشد، بفرمایید در محاسبۀ ثلث در صورت تعذّر اعیان ششگانه، چگونه باید عمل کرد؟ آیا از ابتدا قیمت کلّ دیه بر اساس نرخ روز محاسبه میشود، و جانی در هر سال ملزم به پرداخت ثلث همان قیمت است، یا این که در پرداخت هر ثلث، قیمت یوم الأدای همان ثلث ملاک است، یعنی در هر سال باید با توجّه به قیمت سوقیّۀ همان سال، ثلث دیه را محاسبه و پرداخت نماید؟
جواب: در هر سال باید ثلث دیه را به قیمت روز محاسبه و ادا کند، مگر این که در ابتدا مصالحهای روی قیمت صورت گرفته باشد.
سؤال 1322- شخصی در حادثۀ تصادف رانندگی مرتکب قتل غیر عمد شده، و فوراً خود را به نیروی انتظامی معرّفی نموده است. قاضی مربوطه، بعد از طیّ مراحل قانونی و با تعیین مقدار دیه، حکم آن را صادر کرده، ولی مسئولین اجرای احکام ابلاغ پرداخت آن را به مسئولین بیمه تأخیر انداختهاند؛ بدین علّت سال بعد مقدار دیه افزایش یافته است. آیا متّهم مدیون همان مقدار دیهای است که قاضی آن را معیّن نموده، و حکمش را صادر کرده، یا اضافۀ سال بعد را هم باید بپردازد؟
جواب: هرگاه مسئول اجرای احکام در ابلاغ حکم کوتاهی کرده، ضامن مبلغ مازاد دیه میباشد.
سؤال 1323- اگر فرد مزبور بعد از وقوع حادثه فرار کند، و پس از چندین سال نیروی انتظامی او را دستگیر و به دادگاه تحویل دهد. به طوری که حکم دادگاه در سالِ افزایشِ مقدارِ دیه صادر شود. آیا جانی باید دیۀ سال وقوع حادثه را بپردازد، یا دیۀ سال صدور حکم را؟
جواب: باید دیه را به قیمت روز بپردازد.
سؤالات دیگر دیات
سؤال 1324- یکی از مسائل مورد ابتلا در محاکم دادگستری خسارات ناشی از صدمات بدنی وارد شده به افراد است. آیا صدمات بدنی، فقط شامل صدمات فیزیکی است، یا شامل صدمات روحی و روانی نیز میشود؟ با توجّه به این که صدمات روحی و روانی به مراتب اثراتی بدتر از صدمات فیزیکی به دنبال دارد، و چه بسا ممکن است فردی به خاطر چنین اثرات روحی و روانی، تا آخر عمر رنج بکشد، و همچنین ممکن است فرد در مدّتی که صدمه وارد شده، از کار و فعالیّت (خصوصاً کارهای علمی) بازایستد، و به هدفی که مدّ نظر داشته نائل نشود، و مسیر دیگری را اجباراً در پیش گیرد. آیا چنین خساراتی شرعاً قابل جبران هست؟
جواب: با توجّه به این که صدمات روانی قابل اندازهگیری نیست، و نمیتوان حدّ و حدود آن را معیّن کرد، بنابراین تعیین خسارت برای آن مشکل است، و غالباً سبب دعوی میشود. همان چیزی که اسلام از آن به شدّت پرهیز دارد؛ البتّه در بعضی از موارد، مانند از دست دادن هوشیاری کامل (جنون)، یا به مقدار کمتر که قابل اندازهگیری باشد، جبران خسارت آن در فقه اسلامی پیشبینی شده است.
سؤال 1325- در بین برخی از عشایر عرب رسم است که دیۀ مقتول را، اگر چه صغیر در بین ورثه باشد، بین تمام طائفه تقسیم میکنند. این تقسیم چه حکمی داد؟
جواب: دیۀ مقتول مانند سایر اموال اوست، و باید سهم صغیر را نزد قیّم امین بسپارند تا برای او نگهداری کند، و بقیّه طبق قانون ارث تقسیم میشود.
سؤال 1326- بیمۀ وسایل نقلیّه در کشور، به منظور هدر نرفتن خون مقتولین و مجروحین تصادفات است. لکن بیمه برای پرداخت خسارت مصدومین، موازین و مقرّراتی دارد؛ مثلًا اگر ماشین رانندۀ مقصّر بیمه شده باشد، ادارۀ بیمه خسارت مقتولین و مجروحین را از حساب بیمۀ آن ماشین پرداخت میکند، و اگر ماشین رانندۀ مقصّر بیمه نشده باشد، ولی ماشین رانندهای که مقصّر نیست، بیمه باشد، ادارۀ بیمه خسارت مقتولین و مجروحین را از حساب بیمۀ آن ماشین پرداخت مینماید. در هر دو صورت، پرداخت کنندۀ دیه، ادارۀ بیمه است. حال اگر ماشین رانندۀ مقصّر بیمه نباشد، و ماشین رانندۀ بیتقصیر بیمه باشد، و ادارۀ بیمه دیۀ مقتولین و مجروحین را از بابت بیمۀ ماشین رانندۀ بیتقصیر بپردازد، آیا ورثۀ مقتولین و مجروحین حقّ مطالبۀ چیز دیگری از رانندۀ مقصّر دارند؟
جواب: در فرض سؤال، هنگامی که دیه از طرف بیمه پرداخته شود، ذمّۀ رانندۀ مقصّر پاک میشود.
سؤال 1327- اگر در قتل شبه عمد یا خطای محض هویّت اولیای دم مشخّص نباشد، یا دسترسی به آنان میسّر نگردد، آیا میتوان قاتل را ملزم به پرداخت دیه کرد و در صورت عدم پرداخت دیه، وی را حبس نمود؟
جواب: آری او ملزم به پرداخت دیه است. و چنانچه ولیّ دم نداشته باشد، دیۀ او به امام میرسد، و اگر دارد و دسترسی به او نیست، برای او نگه میدارند، و در صورت یأس، از طرف او به فقرا میدهند.
سؤال 1328- منظور از مصالحه در جملۀ «همسر از حقّ قصاص برخوردار نمیشود؛ مگر قصاص به دیه مصالحه شود.» چیست؟
جواب: منظور آن است که اولیای دم با قاتل توافق کنند که به جای قصاص دیه بگیرند؛ در این صورت همسر هم سهیم میشود.
سؤال 1329- برخی از اولیای میّت صغیر و برخی کبیرند. ورثۀ کبیر خواهان قصاص قاتل هستند، که در این صورت باید سهم صغار را از دیه بپردازند. آیا ورثۀ کبیر میتوانند نوع دیه را از نظر جنس و قیمت تعیین نمایند؟ یا برای رعایت غبطۀ صغار، قیّم آنها، یا دادگاه، باید سهم الدّیۀ صغار را از جنس گرانتر (مانند گاو و گوسفند) تعیین کند؟
جواب: تعیین نوع دیه به اختیار کسانی است که میخواهند دیه را به صغیر بپردازند.
سؤال 1330- آیا اولیای دم میتوانند خرج کفن و دفن، یا هزینههای دیگری که در خصوص مقتول انجام دادهاند را از متّهم دریافت کنند؟
جواب: غیر از دیه چیزی نمیتوانند بگیرند.
سؤال 1331- از آنجا که مقتول دارای زن و فرزند میباشد، و آنها را از ماشینی که در تصادف از بین رفته تأمین میکرده، آیا اولیای دم میتوانند خسارت کارکرد ماشین را که در این مدّت خراب بوده، و کار نمیکرده، از متّهم دریافت کنند؟
جواب: آنها میتوانند خسارت ماشین، به اضافۀ خسارت کارکرد ایّام لازم برای تعمیر را بگیرند.