فصل سی‌ام: احکام نکاح

فصل سی‌ام: احکام نکاح

صیغه عقد

سؤال 895- در چه صورت می‌توان صیغه را به زبان غیر عربی خواند؟
جواب: در صورتی که توانایی بر صیغه عربی نداشته باشد؛ خواه دسترسی به وکیل عربی‌دان داشته باشد یا نه.
سؤال 896- اگر صیغه به زبان غیر عربی خوانده شود، آیا عبارتی که خوانده می‌شود، باید حتماً مطابق عبارت عربی باشد؟
جواب: همین مقدار که زن به مرد برای خواندن عقد وکالت دهد، و مرد بگوید: «این زن را برای همیشه، یا برای فلان مدّت، به فلان مبلغ مهریّه به عقد خود درآوردم» و بعد بگوید: «از سوی خودم قبول کردم»، کافی است.
سؤال 897- مردی می‌خواهد با زنی ازدواج موقّت نماید، آیا مرد می‌تواند تمام صیغه را خودش بخواند؟
جواب: از جواب بالا معلوم شد که می‌تواند.
سؤال 898- آیا اجرای صیغه عقد دائم، یا غیر دائم از طریق مکالمه تلفنی و امثال آن، توسّط مرد و زن، یا وکیل آن دو صحیح است؟
جواب: هرگاه شرایط رعایت شود، اشکالی ندارد.
سؤال 899- نظر شریفتان راجع به عقد معاطاتی نکاح چیست؟ منظور این است که معیار حلّیّت در نکاح، آیا صرفاً لفظ «انکحت» و مانند آن می‌باشد، یا این که فقط نیّت و قصد انشا و رضایت قلبی طرفین کفایت می‌کند؟ اگر ملاک روح توافق و قصد انشای طرفین است، در این فرض چه لزومی به ادای الفاظ مخصوص است؟ بویژه آن که به جای آن الفاظ مخصوص، می‌توان به وسیله حرکات نیز از قصد و رضایت طرفین مطّلع شد.
جواب: اوّل این که درست است که عقد نکاح از نظر قرارداد مانند سایر عقود است؛ ولی اجماع علمای اسلام بر این است که در نکاح باید صیغه عقد خوانده شود و روایات نیز شاهد بر اعتبار صیغه است؛ بلکه در میان عقلای اهل عرف نیز همیشه در عقد نکاح نوعی قرارداد لفظی یا کتبی وجود داشته و دارد و این نشان می‌دهد که نکاح وضعی مخصوص به خود دارد.
دوّم این که معروف در میان فقها این است که نکاح به عبادات شبیه‌تر است تا به معاملات؛ منظور این است که نکاح در شرع مقدّس قیود تعبّدی زیادی دارد که آن را شبیه به عبادات می‌کند که جنبه توقیفی دارد.
سؤال 900- بعضی از سردفتران ازدواج به گمان این که چون لفظ «انکحت و زوّجت» گاهی بنفسه و گاهی به حروف «مِن» و «باء» متعدّی می‌شود، در جواب «أنکحت موکّلتی فلانۀ من موکلک فلان» این طور می‌خوانند «قبلت النکاح من موکلی، و یا قبلت التزویج بموکّلی» با این که به آنها تذکّر داده می‌شود که این عبارت غلط است و باید گفته شود «قبلت النکاح یا قبلت التزویج لموکّلی» باز به اشتباه خود ادامه می‌دهند. خواهشمند است مرقوم فرمایید در صورت غلط بودن چنین صیغه‌ای، آیا عقد صحیح است؟
جواب: اجرای عقد با صیغه مزبور اشکالی ندارد؛ هرچند بهتر است که صیغه بطور صحیح‌تر، طبق موازین ادبیّات عرب خوانده شود.

 

شرایط عقد نکاح

سؤال 901- آیا زن می‌تواند در موقع اجرای عقد نکاح با شوهر شرط کند که امر تدریس یا درس خواندن را همچنان ادامه دهد و در جلسات مختلف شرکت کند؟
جواب: مانعی ندارد.
سؤال 902- آیا شرایط نکاح باید در متن عقد ذکر شود، یا در خارج عقد؟
جواب: شرایط باید در متن عقد باشد؛ مگر این که قبلًا بر آن توافق شود و عقد را مبنی بر آن شرایط بخوانند.
سؤال 903- اگر زنی خواسته باشد با مردی با این شرط ازدواج کند که مرد او را در طلاق دادن از طرف خود وکیل کند، آیا چنین شرطی صحیح است؟ آیا این شرط در ضمنِ عقد ازدواج هم تحقّق می‌یابد؟ یا باید در ضمن یک معامله لازم دیگری تحقّق یابد؟
جواب: این شرط می‌تواند در ضمن عقد ازدواج، یا عقد لازم دیگری باشد.
سؤال 904- آیا زن می‌تواند حق وکالت در طلاق دادن از طرف مرد را نه برای خود، بلکه برای یک فرد ثالث، مثلًا برای پدر خود، به عنوان شرط عقد ازدواج قرار بدهد؟ آیا در این صورت نیز چنین شرطی در ضمن عقد ازدواج تحقّق می‌یابد، یا باید در ضمن معامله مستقلّ دیگری تحقّق یابد؟ و آیا زن بعد از عقد ازدواج می‌تواند حقّ وکالت در طلاق را برای خود، یا فرد ثالثی در ضمن معامله‌ای، یا مستقلًّا از شوهرش بگیرد؟
جواب: قرار دادن وکالت برای فرد ثالث در عقد ازدواج اشکال ندارد، و بعداً نیز می‌توان آن را در ضمن معامله دیگری، هرچند بعد از ازدواج باشد، قرار داد.
سؤال 905- همان طور که امروز در ازدواجها معمول است ازدواج دوّم مرد باید با اذن و رضایت همسر اوّل باشد، آیا این شرط واجب العمل است؟ هرچند زن نتواند مرد خود را تأمین کند، یا از خواسته او سرباززند، یا از او دوری گزیند.
جواب: ازدواج دوّم مشروط به اجازه همسر اوّل نیست؛ ولی دادگاهها معمولًا به خاطر مسائلی که بر اثر ازدواج دوّم بدون قید و شرط حاصل می‌شود، محدودیّتهایی برای آن قائل هستند.
سؤال 906- زوجین توافق می‌نمایند که اختیار طلاق مطلقاً با زوجه باشد؛ آیا چنین شرطی منافات با مقتضای عقد دائم ندارد؟
جواب: تنها در صورت شرط وکالت زن از طرف مرد این کار صحیح است، نه شرط واگذاری طلاق به زن.
سؤال 907- آیا مرد می‌تواند در ضمن عقد نکاح، حقّ ازدواج مجدّد را از خود سلب نماید، یا تعهّد نماید که ازدواج مجدّد نکند؟ آیا این شرط از شروط مخالف کتاب خدا می‌باشد؟
جواب: این شرط صحیح نیست؛ ولی می‌توان شرط کرد که در صورت ازدواج مجدّد، زن وکالت در طلاق خود داشته باشد.
سؤال 908- چنانچه زوج در سند ازدواج شرط کند که ازدواج مجدّد ننماید و این شرط مطلق باشد، پس از آن برای یک روز زنی را به عقد موقّت خود درآورد، آیا در این فرض با شرط مذکور مخالفت شده است؟
جواب: اگر منظور شرط وکالت طلاق است که در عقد نامه‌های کنونی در این گونه موارد به زوجه داده می‌شود، ظاهراً شامل چنین ازدواج کوتاه مدّتی نمی‌شود.
سؤال 909- آیا مرد در ازدواج دائم می‌تواند شرط کند که تأمین مخارج زن بطور دائم یا تا مدّتی بر عهده او نباشد؟
جواب: این شرط اشکال دارد؛ ولی زن می‌تواند نفقه خود را به او ببخشد.
سؤال 910- اگر زن مهریّه خود را به مردش ببخشد و بگوید: «به شرط آن که تا وقتی که من زنده هستم زن دوّمی نگیری»؛ در این صورت:
الف) آیا این شرط از نظر شرعی صحیح است؟
جواب: اشکالی ندارد.
ب) آیا در طول عمل کردن مرد به این شرط مهریّه از گردن او ساقط می‌شود؟ و اگر مرد خلاف شرط عمل کند، زن اوّل و زن دوّم نسبت به مرد چه حکمی پیدا می‌کنند؟ آیا زن دوّم حرام می‌شود؟
جواب: چنانچه مرد از این شرط تخلّف کند و ازدواج نماید ازدواجش صحیح است؛ ولی زن می‌تواند مهریّه‌اش را بازپس بگیرد، بنابراین زن دوّم حرام نیست.
سؤال 911- شخصی جهت ازدواج از دختری خواستگاری می‌کند، خانواده عروس از اوّل با داماد شرط می‌کند که مثلًا مقدار 50 من برنج، چند عدد روغن بزرگ و فلان مقدار چیزهای دیگر جهت خرج مطبخ، یا یک‌صد هزار تومان پول باید بدهد، در صورتی که داماد شرایط فوق را بپذیرد آیا عمل به آن لازم است؟
جواب: هرگاه در ضمن عقد یا قبل از آن شرط کرده باشند صحیح و لازم الاجراست و باید بپذیرد.
سؤال 912- با توجّه به این که طبق مادّه 15 بند 3 کنوانسیون محو اشکال تبعیض علیه زنان، کلّیّه قراردادها و اسناد خصوصی که در جهت محدود کردن اختیارات و اهلیّت قانونی زنان است ملغی اعلام می‌شود، آیا زن و مرد هنگام ازدواج می‌توانند شروطی را در ضمن عقد بگنجانند که مفاد آن محدود کردن اختیارات همسر باشد؟
جواب: در بعضی از موارد می‌توان از طریق شرطی حقّ همسر را محدود کرد، مانند حقّ سکنی و امثال آن؛ امّا در مواردی که شرط بر خلاف کتاب و سنّت یا مقتضای عقد باشد جایز نیست، خلاصه موارد مختلف است.

 

اولیای عقد

سؤال 913- اگر در نکاح منقطع باکره بالغه رشیده، بنا بر دخول نداشته باشد، یا زن شرط عدم دخول نماید، اذن ولی شرط است؟
جواب: اذن ولیّ در تمام موارد شرط است، بنابر احتیاط واجب.
سؤال 914- شخصی مایل به ازدواج با دختری است که خودش او را پسندیده است، امّا والدین او فرد دیگری را در نظر دارند، اگر با او ازدواج نکند شاید و یا حتماً باعث ناراحتی پدر و مادر می‌گردد. در این صورت آیا اطاعت از آنها لازم و واجب است؟
جواب: رعایت نظر پدر و مادر در این گونه مسائل واجب نیست؛ ولی اگر بتواند موافقت آنها را جلب کند بهتر است.
سؤال 915- دختر باکره‌ای که عقل و شعور کافی دارد و به سنّ بلوغ رسیده، آیا می‌تواند بدون اذن پدر، خود را به عقد دائم و یا موقّت مردی درآورد؟
جواب: جایز نیست، بنابر احتیاط واجب.
سؤال 916- دختر و پسری روابط نامشروع داشته‌اند، که در نتیجه منجر به حامله شدن دختر می‌شود و در هفت ماهگی به وسیله پسر سقط جنین انجام می‌شود، آیا ازدواج ایشان از نظر شرعی، با توجّه به این که پدر دختر موافق نیست، جایز است؟
جواب: در اینجا اجازه پدر شرط نیست؛ ولی بهتر است با موافقت او اقدام کنند.
سؤال 917- می‌خواهیم دختری را به عقد موقّت درآوریم؛ ولی نمی‌دانیم پدر او راضی است یا نه؟ اگر دختر بگوید: «پدرم راضی است» حرف او قابل قبول است؟
جواب: احتیاط آن است که خودتان از پدر دختر اجازه بگیرید.
سؤال 918- در بعضی مواقع پسران و دختران مجرّد، که رشید می‌باشند، به اتّفاق هم به حقیر مراجعه و اعلام می‌نمایند که چندین بار خانواده پسر به خانواده دختر جهت امر مقدّس ازدواج مراجعه کرده‌اند، امّا پدر دختر بدون جهت با ازدواج نامبردگان مخالفت می‌نماید، که این امر باعث افسردگی روحی دختر و پسر، که اغلب بالای سنین 20 سال می‌باشند، شده و طرفین اصرار شدید جهت اجرای صیغه عقد بدون اذن ولیّ زوجه دارند و اعلام می‌کنند که در عسر و حرج خاصّی به سر می‌برند، آیا در اینجا اذن پدر ساقط است؟
جواب: اگر شوهری که برای دختر پیدا شده شرعاً و عرفاً کفو و مناسب او باشد، پدر حقّ مخالفت ندارد؛ ولی باید تحقیق کرد که آیا پدر دلیلی برای مخالفت خود دارد یا نه؟
سؤال 919- دختری 23 ساله و دارای مدرک تحصیلی لیسانس هستم، مدت یک سال است فارغ التحصیل شده ام و به علت نیافتن شغل مناسب در خانه به سر می‌برم. از زمانی که به خاطر دارم مادرم به دلایلی، که برای هیچ فرد عاقلی قابل قبول نیست، خواستگارانم را جواب می‌کند، حتی بدون این که من یا پدرم اطّلاع داشته باشیم. در آن زمان چون مشغول به تحصیل بودم و خود نیز تمایلی به ازدواج نداشتم، این امر چندان برایم مهم نبود، ولی حالا که تصمیم به ازدواج با شخص مؤمن و متعهدی، که پسر عمّه ام نیز می‌باشد، گرفته ام مخالفت غیر منطقی و اخلاق ناسازگار مادرم برایم مشکل‌ساز شده است. جوان مورد نظر که به همراه خانواده‌اش از من خواستگاری کرده، از هر جهت مورد اطمینان و قابل قبول تمامی کسانی است که او را می‌شناسند، و از آن که پدرم تحت نفوذ مادرم می‌باشد با حرف ایشان مخالفت نمی‌کند، آیا در چنین صورتی اجازه والدین شرط است؟
جواب: در صورتی که خواستگار، از نظر دینی و جهات اجتماعی، کفو و هم‌شأن بوده باشد، مخالفت پدر ضرری ندارد و رضایت مادر نیز شرط نمی‌باشد.
سؤال 920- اگر پدری دختر 2 ساله خود را به عقد پسری درآورد و دختر پس از بلوغ بگوید: «به این ازدواج راضی نیستم» حکم شرعی چنین ازدواجی چیست؟
جواب: در صورتی که ازدواج مذکور در آن زمان که صورت گرفته به مصلحت دختر بوده باید آن را بپذیرد؛ ولی اگر مصلحت او نبوده، ازدواج مزبور از اصل باطل است، و غالباً در عصر و زمان ما ازدواج دختران کوچک توسّط پدرها به مصلحت آنان نیست.
سؤال 921- اجازه پدر در ازدواج دختر تا چه حدّی لازم است؟ اگر پدر مانع ازدواج دختر شود، در حالی که دختر در اثر ترک ازدواج به گناه می‌افتد، چه حکمی دارد؟
جواب: در صورتی که همسر مناسب شرعی و عرفی پیدا شود و پدر مخالفت کند رضایت او شرط نیست.
سؤال 922- آیا پدر در امر ازدواج بر فرزند صغیر ولایت دارد؟
جواب: با توجّه به این که ولایت پدر منوط به مصلحت صغیر است و در عصر و زمان ما غالباً غبطه و مصالح صغیر در ازدواج نمی‌باشد، بنابراین پدران جز در موارد استثنایی حق ندارند صغیر یا صغیره را به عقد کسی درآورند.

 

ازدواجهای مجاز و غیر مجاز

سؤال 923- آیا مرد می‌تواند با خواهر همسر خود ازدواج کند؟ با فرض این که همسرش بیماری داشته باشد و اجازه این ازدواج را به او بدهد.
جواب: مادام که آن خواهر در زوجیّت اوست ازدواج با خواهر دیگر حرام است؛ خواه اجازه بدهد یا ندهد.
سؤال 924- در قضیّه جمع بین اختین در نکاح، در صورت حیات یکی، حرمت عقد و ازدواج با خواهر دیگر روشن است. حال اگر مردی به شکل صوری موقّتاً یکی را طلاق بدهد و در منزل نگهدارد و با خواهرش ازدواج نماید، آیا این کار در شرع انور جایز است؟ ضمناً بعد از طلاق سوّم در ازدواج که محلّل لازم است، آیا بین عقد دائم و موقّت تفاوتی هست؟
جواب: اگر جدّاً نیّت طلاق کند بعد از عدّه می‌تواند با خواهرش ازدواج کند و بعد از طلاق سوّم احتیاج به محلّل است؛ ولی اگر به صورت عقد موقّت باشد هرچند بار تکرار شود، محلّل لازم نیست.
سؤال 925- آیا با دختر خوانده می‌توان ازدواج کرد؟
جواب: در صورتی که رابطه نسبی و سببی نداشته باشد اشکالی ندارد.
سؤال 926- مرد متأهّل و زن شوهرداری شدیداً به یکدیگر علاقه‌مند می‌شوند و معاشرتهای غیر شرعی نیز داشته‌اند؛ برای این که این علاقه مشروع باشد، زن از شوهر خود جدا و به عقد مرد مزبور در می‌آید، پس از هشت سال از این ماجرا، متوجّه مسأله‌ای می‌شوند که به موجب آن عقد این دو نفر جایز نبوده است؛ ولی از فرط علاقه‌ای که به یکدیگر دارند نمی‌توانند از یکدیگر جدا شوند، به گونه‌ای که تلاشهای آنان برای ترک این علاقه، به بیماری آنها منجر شده است. لطفاً بفرمایید آیا راه حلّ شرعی یا پرداخت کفّاره‌ای وجود دارد که اینها بتوانند به زندگی مشترک خود ادامه دهند؟
جواب: در صورتی که قبل از ازدواج و در زمانی که زن در عقد شوهر اوّل بوده، مرتکب زنا و آمیزش شده‌اند، آن دو بر یکدیگر حرام هستند بنابر احتیاط واجب و باید از هم جدا شوند؛ ولی اگر معاشرتهای آنان در آن زمان، در حدّ آمیزش نبوده است، ازدواجشان اشکالی ندارد.
سؤال 927- ازدواج کردن با زنانی که اشتهار به زنا دارند، حرام است یا مکروه؟ اگر حرام نیست، آیا این گونه زنان مرتد هستند؟ آیا واجب است قبل از ازدواج از اعتقادات آنها تحقیق شود؟
جواب: این گونه زنان مرتد نیستند؛ بلکه مسلمان معصیت‌کارند و پرسش از اعتقادات قبل از ازدواج لازم نیست و امّا ازدواج با زنان مشهوره به زنا، احتیاط لازم در ترک است؛ مگر این که واقعاً توبه کنند و راه سابق را ترک نمایند.
سؤال 928- با توجّه به این که در مبحث لعان، پس از انجام تشریفات ملاعنه، رابطه نسبی بین پدر و ارحام پدری با فرزند قطع می‌شود، آیا ازدواج فرزند با عمّه سابق خود که با لعان رابطه نسبی‌اش با این فرزند قطع شده صحیح است؟
جواب: ظاهراً اشکالی ندارد؛ هرچند احتیاط ترک آن است.
سؤال 929- چند سالی است که در محافل و رسانه‌ها، از سوی اهل فنّ و علم اعلام می‌گردد که از ازدواجهای فامیلی، بخصوص ازدواج پسر عمو با دختر عمو و امثال آن، خودداری شود، در این صورت لطفاً بفرمایید:
الف) ازدواج حضرت علی (علیه السلام)، با دختر پسر عموی خویش، حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) که به سفارش و با موافقت پیامبر (صلی الله علیه و آله) واقع گردیده، چگونه توجیه می‌گردد؟ آیا صرف نظر از تمامی مسائل، این خود یک امر تبلیغی برای این گونه ازدواجها نیست؟
ب) دین اسلام که کاملترین دینهاست و درباره تمامی آداب و رفتار و اعمال انسانها حکم لازم را منظور و تبیین فرموده است، آیا در خصوص موضوع مورد سؤال، حکمی دارد؟
جواب: در بعضی از روایات اسلامی از ازدواج فامیل‌های نزدیک نهی شده و در حدیثی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می‌خوانیم که فرمود: «این کار را نکنید که مایه ناتوانی فرزند می‌شود؛» «1» ولی هر قاعده کلّی استثنایی دارد و گاه دیده‌ایم که حاصل ازدواج فامیلی فرزندان بسیار باهوش و سالم بوده است و ازدواج آن دو بزرگوار نیز از این استثناهاست.
سؤال 930- آیا خواهر، مادر و دختر لواطکننده بر لواط دهنده حرام می‌باشند؟ در صورت نابالغ بودن طرفین، یا شک در دخول چه حکمی دارد؟
جواب: مادر، خواهر و دختر لواطکننده بر لواط دهنده حرام نیست؛ ولی عکس آن، یعنی مادر، خواهر و دختر لواط دهنده بر لواطکننده حرام است، به شرط آن که یقین به دخول حاصل شده باشد و لواطکننده بالغ باشد.
سؤال 931- دادن دختر به دراویش و صوفیّه و گرفتن دختر از آنان چه حکمی دارد؟
________________________________________
شیرازی، ناصر مکارم، استفتاءات جدید (مکارم)، 3 جلد، انتشارات مدرسه امام علی بن ابی طالب علیه السلام، قم - ایران، دوم، 1427 ه ق استفتاءات جدید (مکارم)؛ ج‌2، ص: 320
______________________________
(1). القواعد و الفوائد، جلد اوّل، صفحه 381، قاعده 147؛ و الحدائق النّاضرة، جلد 23، صفحه 18؛ و نهایۀ الاحکام، جلد 3، صفحه 106، و تذکرۀ الفقهاء، جلد 2، صفحه 569؛ و تلخیص الحبیر ابن حجر عسقلانی، جلد 3، صفحه 146.

جواب: هرگاه توبه کنند مانعی ندارد.
سؤال 932- با توجّه به این که طبق مادّه 16 بند 3 کنوانسیون محو اشکال تبعیض علیه زنان، ازدواج کودک غیر قانونی اعلام شده، و کودک در عرف بین المللی به کمتر از 18 سال اطلاق می‌شود، ازدواج دختران کمتر از 18 سال چه حکمی دارد؟
جواب: در صورتی که بالغ شرعی باشند و نیز رشد جسمانی، و رشد کافی عقلی برای تصمیم‌گیری در امر ازدواج داشته باشند، مانعی ندارد.

 

محارم

سؤال 933- همسر حقیر هفت سال پیش فوت نمود. پس از سر و سامان دادن فرزندانم و سپری شدن هفت سال از فقدان وی، در مشهد مقدّس تجدید فراش کردم و با خانم مؤمنه و صالحه‌ای ازدواج نمودم. مستدعی است بفرمایید آیا بنده نسبت به دختران و عروسی که دارند محرم هستم؟ و فرزندان من نسبت به ایشان چطور؟
جواب: شما نسبت به دختران همسرتان محرم هستید (البتّه بعد از عروسی و دخول با همسرتان) و امّا نسبت به عروسهای او محرم نیستید، فرزندان شما نیز نسبت به همسر جدیدتان محرم هستند.
سؤال 934- اگر از نظر طبّی این امکان فراهم گردد که همانند سایر اعضا بتوان تخمدان یک زن را به زن دیگر پیوند نمود، در این صورت اگر زن دوّم (دریافت‌کننده پیوند) در اثر ازدواج صاحب فرزند شود، با توجّه به این که نطفه، حاصلِ لقاح سلولهای زایای مرد (اسپرم) با سلولهای زایای موجود در تخمدان (تخمک) زن اوّل است و طبیعتاً از نظر وراثت و خصوصیّات فردی و ژنتیکی، پنجاه درصد متعلّق به زن اوّل است. حال از نظر شرعی، مسأله محارم شوهر و زن اوّل و دوّم و محارم فرزند چگونه است؟ آیا رابطه محارم در مورد وابستگان به زن اوّل برقرار است، یا زن دوّم، یا هر دو؟ لطفاً نظر شرعی خود را بیان فرمایید.
جواب: در صورتی که تخمدان زنی را به دیگری پیوند بزنند و جزء بدن او شود، یعنی پیوند کاملًا بگیرد، در این صورت هرچه از آن متولّد شود متعلّق به زن دوّم است، و رابطه‌ای با زن اوّل ندارد.
سؤال 935- آیا زن پدر نسبت به فرزندان دختر و پسر شوهر خود که از زن دیگری می‌باشند محرم است؟
جواب: همه با هم محرمند.
سؤال 936- زن و شوهری صاحب اولاد نمی‌شوند، اگر بخواهند بچّه‌ای از شیرخوارگاه اختیار کنند برای محرم شدن با مرد و زن چه راه شرعی وجود دارد؟
جواب: اگر دختر باشد و پدر آن مرد در حیات باشد می‌تواند عقد موقّت آن دختر را با اجازه حاکم شرع، برای پدر خویش بخواند تا حکم زن پدر را پیدا کند و محرم شود. و اگر خواهر آن مرد شیر داشته باشد و آن بچّه شیرخوار باشد و از شیر آن خواهر بخورد (با شرایط لازم) حکم خواهرزاده‌اش را پیدا می‌کند و محرم می‌شود. و در صورتی که پسر باشد راه محرمیت همان است که از شیر خواهر یا مادر آن زن فاقد فرزند بخورد تا آن زن، خاله یا خواهر رضایی آن پسر شود و محرم گردد و اگر دوران شیرخوارگی پسر بچّه گذشته باشد راهی برای محرمیّت او نیست.
سؤال 937- چون قرار است در آینده نزدیک فرزندی را از طریق اداره بهزیستی به عنوان فرزند خوانده (پسر یا دختر) جهت سرپرستی قبول نمایم، لذا خواهشمند است نظرات خود را پیرامون سؤالات ذیل مرقوم فرمایید.
الف) با توجّه به آیه 5 سوره احزاب، نامگذاری فرزند به نام شخصی که فرزند را جهت سرپرستی قبول می‌نماید چه حکمی دارد؟
جواب: نباید چیزی بر خلاف واقع بگوید و او را فرزند خود بنامد؛ مگر این که ضرورتی ایجاب کند.
ب) از نظر شرعی رابطه مادر و پدر با فرزند خوانده (پسر یا دختر) با توجّه به قضیّه محرمیّت چگونه می‌باشد؟ آیا خواندن صیغه محرمیّت کفایت می‌کند؟
جواب: صیغه محرمیّت در اینجا معنا ندارد؛ مگر آن فرزند مثلًا دختر باشد و او را با اجازه حاکم شرع به عقد موقّت پدر آن مرد درآورند تا نسبت به آن مرد به عنوان زن پدر محرم شود، یا در صورت پسر بودن آن فرزند، شیر خواهر یا مادرزن را بخورد.
ج) اگر در آینده به خواست خداوند فرزندی از پدر و مادر متولّد گردید (پسر یا دختر)، رابطه آنها از نظر محرمیّت با فرزند خوانده چگونه خواهد بود؟
جواب: اگر طبق مسأله قبل عمل کنند و زن پدر او شود به همه فرزندان او محرم می‌شود.
سؤال 938- از نظر مشروع و نامشروع بودن فرزند، آیا گفته نماینده بهزیستی کفایت می‌نماید؟
جواب: آری؛ برای مشروعیّت کافی است.
سؤال 939- کسی که زن برادرش را به خاطر دین، ایمان، تقوا، حیا، حجاب و عفّتش دوست دارد و نگاهش به او مانند خواهرش باشد و او را مانند خواهرش دوست داشته باشد لطفاً بفرمایید:
الف) آیا راهی برای محرم شدن با او وجود دارد؟ حکمش چیست؟
جواب: با حسن نیّتی که آن شخص دارد باید توجّه داشته باشد که این گونه مسائل دام شیطان است و گرفتاری دنیا و آخرت دارد و در انتظار محرم شدن نباشد، و رابطه‌اش در حدود عادی باشد.
ب) دست دادن (مصافحه) با زن برادر مذکور چه حکمی دارد؟
جواب: حرام است، و این نخستین گام به سوی افتادن در دام شیطان است.
سؤال 940- زنی دو شوهر کرده و از هرکدام یک دختر دارد، آیا پدرِ پدر (جدّ پدری) هر یک از این دخترها به دختر دیگر محرم است؟ به عبارت دیگر، آیا مرد با ربیبه فرزندش محرم است؟
جواب: محرم نیست.
 

موارد فسخ نکاح

سؤال 941- تعریف «برص» که سبب جواز فسخ نکاح می‌شود چیست؟
جواب: برص به معنای پیسی است و آن یک نوع بیماری پوستی است که رنگ قسمتی از پوست بدن بر اثر آن سفید می‌شود.
سؤال 942- لطفاً «کوری» را تعریف کنید؟
جواب: کوری آن است که مطلقاً چیزی را نبیند، یا بینایی بقدری کم باشد که به حساب نیاید؛ خواه چشم ظاهراً سالم باشد یا غیر سالم.
سؤال 943- تعریف «خصا» را بیان فرمایید؟
جواب: خصا به معنای بیرون کشیدن و بیرون آوردن بیضه‌هاست و اگر بیضه‌ها را بطوری بکوبند که از کار بیفتد آن هم در حکم خصاست.
سؤال 944- تعریف «جَبّ» چیست؟
جواب: جبّ آن است که آلت قطع شده باشد؛ بطوری که قادر بر دخول نباشد.
سؤال 945- پدر و مادرم به اجبار مرا به عقد شخصی درآوردند، بعد از مدّتی که با او زندگی کردم متوجّه شدم که او شیعه نیست و مانع انجام فرایض دینی‌ام می‌گردد. او به من صریحاً دستور می‌دهد: «که باید به مذهب من درآیی، در غیر این صورت تو را خواهم کشت» تکلیف مرا روشن بفرمایید تا از این گرفتاری نجات یابم.
جواب: در فرض مسأله شما می‌توانید به دادگاه شکایت کنید، اگر او از کارش دست برنداشت و حاضر به طلاق نشد، حاکم شرع می‌تواند شما را طلاق دهد. و هرگاه ازدواج شما به اجبار بوده از اوّل باطل بوده است و احتیاج به طلاق ندارد و اگر شما راضی به ازدواج شده‌اید در حالی که او خود را به عنوان شیعه معرّفی کرده و از مذهب او آگاه نبوده‌اید، حقّ فسخ دارید و نیازی به طلاق نیست.
سؤال 946- زوجه‌ای به علّت بیماری پیسی زوج (بیماری برص که در هر دو پا و هر دو دست اوست) از تناول غذا با زوج و نیز در انجام وظایف زناشویی با او کراهت دارد. حال با توجّه به این که بیماری زوج مسلّم و مبتنی بر گواهی پزشکی قانونی است و با عنایت به این که اقوام و خویشاوندان زوجه به لحاظ بیماری زوج محدودیّت شدیدی در رفت و آمد خود قائل شده‌اند و تقریباً قطع رابطه نموده‌اند، و حتّی مردان آنها حاضر به دست دادن با زوج نیستند، آیا چنین وضعیّتی برای زوجه «عسر و حرج» محسوب می‌شود؟
جواب: اگر ترس آنها از سرایت بیماری مزبور از نظر پزشکی بجاست و پزشکان آن را تأیید می‌کنند، عسر و حرج در فرض بالا مسلّم است.
سؤال 947- اگر زوجه، یا بستگان زوجه در ازدواج تدلیس کنند و پس از روشن شدن مسأله، نکاح فسخ شود (بعد از نزدیکی)، آیا زوج باید مهر زن را بدهد؟ اگر قبلًا پرداخت کرده باشد، می‌تواند بازپس گیرد؟
جواب: زوج باید تمام مهر را بدهد و می‌تواند به مدلِّس رجوع کند.
سؤال 948- شخصی، از دختری که در افغانستان است برای پسرش که در ایران ساکن است خواستگاری می‌کند، دختر راضی می‌شود؛ مشروط بر این که تعریف و توصیف‌هایی که پدر داماد از پسرش کرده مطابق با واقع باشد، پس از آن که دختر به ایران می‌آید متوجّه می‌شود که آن توصیفها کاملًا دروغ بوده و پدر داماد عکس شخص دیگری را به عنوان عکس پسرش به دختر نشان داده و پسر خودش معیوب است، آیا عقدی که قبلًا در غیاب آنها جاری شده صحیح است؟
جواب: در فرض مسأله دختر حقّ فسخ دارد.
سؤال 949- برای ازدواج این جانب، دوشیزه‌ای را از اقارب نسبی معرّفی نمودند. علی رغم قرابت، چون از کودکی ایشان در خارج از کشور زندگی می‌کردند، هیچ نوع آشنایی قبلی از یکدیگر نداشتیم.
از آنجا که شغل این جانب پزشکی است، از ابتدای تحصیلات وحشت زیادی از انواع بیماری‌ها، بویژه بیماریهای ارثی که به فرزند منتقل می‌شود داشته‌ام. مطابق توصیه‌های علمی، بویژه در مورد ازدواج با اقارب نسبی، پس از تفهیم موضوع بیماریها و لزوم معاینات پزشکی و شرط صحّت کامل به دوشیزه خانم که او نیز خود را پزشک معرّفی نموده، با استقبال او و خانواده‌اش، دو بار به پزشک متخصّص مراجعه نمودیم و هر دو نفر مورد معاینه پزشکی قرار گرفتیم. خوشبختانه این جانب کاملًا سالم بودم و دوشیزه خانم و مادرشان هم از بیماری خود صحبتی نکردند و پزشک متخصّص بر مبنای سلامت کامل طرفین، توصیه به اجرای عقد نمود، سپس با خیال راحت از سلامتی کامل دوشیزه خانم و فرزندان آینده، عقد ازدواج دائم را منعقد نمودیم. پس از مدّتی از وقوع عقد و قبل از عروسی و دخول، دوشیزه خانم گفتند که بیماری خاصّی داشته‌اند، ولی نمی‌خواستند قبل از عقد بگویند و نیّت داشته‌اند که پس از عقد بگویند و به پزشک مربوطه هم چیزی نگفته‌اند. با فهمیدن نوع بیماری و مراجعه دوباره به پزشکان مربوطه، معلوم شد که بیماری دوشیزه خانم معالجه ندارد و این که بیماری مذکور قابل انتقال به فرزندانش هم می‌باشد. با توجّه به مقدّمه فوق به سؤالات ذیل پاسخ فرمایید:
الف) آیا این جانب می‌توانم عقد ازدواج دائم فوق الذکر را به دلیل عدم وجود شرایط ذکر شده از قبل، مبنی بر سلامت کامل زوجه و فرزندان آتی، فسخ نمایم؟
جواب: در فرض مسأله که نوشته‌اید شرایط مفقود بوده، می‌توانید عقد را فسخ کنید و در فرض مسأله، مهر واجب نیست.
ب) خساراتی در جریان عقد، از قبیل خرید هدایا و هزینه مراسمات و نفقه و مهریّه و مانند آن به این جانب وارد شده، آیا دوشیزه خانم ضامن آن خسارتها هستند؟ والدینش که معرّف و شاهد عقد بوده و از ابتدا از بیماری فرزندشان اطّلاع کامل داشته و از شرایط این جانب مبنی بر سلامت دوشیزه خانم، مطّلع بوده و پذیرفته بودند چطور؟
جواب: کلیّه اشیا و هدایایی که به اعتقاد صحّت عقد یعنی واجد بودن شرایط ردّ و بدل شده به صاحبش برمی‌گردد و خسارات باید جبران شود؛ ولی عفو و گذشت در این گونه موارد بهتر است.
سؤال 950- زوجه‌ای در دوران عقد متوجّه بیماری روحی و عصبی صعب العلاجی در همسرش می‌گردد، به گونه‌ای که عوارض بیماری (شوک‌های عصبی، ضعف شدید جسمی، بی‌ثباتی شخصیّتی، نابینایی موقّت، غش و مانند آن) زندگی را برای وی مخاطره‌آمیز ساخته است. حال، نظر به ترس و نگرانی زوجه از زندگی مشترک و ضرورت درمان طولانی چندساله و نبودن عزم جدّی بر معالجه در زوج و خانواده وی، آیا زوجه در چنین شرایطی شرعاً می‌تواند درخواست طلاق نماید؟ و در صورت جدایی آیا پرداخت مهریّه و نفقه بر عهده زوج است؟
جواب: در صورتی که قبلًا زوج و کسان او اظهار داشته‌اند که از سلامت کامل برخوردار است، زوجه می‌تواند به عنوان تدلیس، نکاح را فسخ کند، در غیر این صورت هرگاه ثابت شود زندگی با آن مرد مستلزم عسر و حرج شدید است، حق دارد از حاکم شرع تقاضای طلاق کند و طلاق در این صورت جنبه خلع خواهد داشت که معمولًا با بذل مهریّه انجام می‌شود؛ مگر این که با زوج توافق دیگری شود.
سؤال 951- هرگاه شخصی به خواستگاری دختری برود و بگوید: «من همسر و فرزندی ندارم» و دختر با این شرط آماده ازدواج با او شود و بعد از عقد معلوم شود که مرد دروغ گفته است، آیا زن حقّ فسخ دارد؟
جواب: در تمام مواردی که مرد یا زن اظهار صفاتی کنند که موجب کمال باشد و یا حتّی موجب کمال نباشد؛ ولی رضایت طرف مقابل به خاطر وجود آن صفات باشد و بعداً کشف خلاف گردد، در تمام این موارد طرفی که اغفال شده خیار فسخ دارد و می‌تواند بدون طلاق عقد نکاح را بر هم بزند.
سؤال 952- چنانچه مردی، پس از گذشت دو سال از زندگی مشترک زناشویی، متوجّه شود که همسرش در طول دو سال گذشته با خدعه، بیماری‌های خویش را، که فلج مثانه و اگزیما بوده و از کودکی مبتلا به آنها می‌باشد، از شوهر پنهان کرده است، در حالی که در خطبه عقد خود را از هر گونه بیماری عاری معرّفی کرده است. خواهشمند است بفرمایید که در فرض مسأله آیا مرد پس از اطّلاع از حال همسرش حقّ فسخ دارد؟
جواب: در فرض مسأله، اگر مرد بعد از اطّلاع رضایت به این ازدواج نداده حقّ فسخ دارد. و ضرر و زیانهایی را که بر او وارده شده می‌تواند از کسانی که تدلیس کرده‌اند بگیرد.
سؤال 953- پس از ازدواج معلوم شد که در قسمتهای بالای پای زوجه آثار سوختگی قدیمی بطور ضعیف به جا مانده است و از طرفی پرده بکارت از نوع گوشتی و بسیار ضخیم است که عمل دخول بدون اقدام به عمل جرّاحی ممکن نیست؛ در حالی که در خصوص سلامتی زوجه، قبل از ازدواج هیچ مذاکره‌ای انجام نشده است، آیا این مورد از موارد فسخ است و زوجه مستحقّ مهریّه می‌باشد؟
جواب: در صورتی که با جرّاحی معمولی مشکل حل شود و عوارض خاصّی نداشته باشد، این مقدار عیب باعث فسخ نمی‌شود.
سؤال 954- اگر حال شوهر بعد از عقد بر خلاف آنچه ادّعا کرده بود و عقد بر مبنای آن حال و شرایط اجرا گردیده بود، ظاهر گردد، آیا بازهم طلاق و فسخ به دست شوهر است؟ و اگر زن مهریّه را گرفته و بخواهد عقد را قبل از دخول فسخ کند، حکم مهریّه چیست؟
جواب: اگر زن شرایطی را بر مرد شرط کرده باشد و مرد از آن شرایط تخلّف کند، یا در بعضی صفات زن را فریفته باشد و خلاف آن ثابت شود، زن حقّ فسخ عقد را دارد و اگر قبل از دخول فسخ کند مستحقّ مهریّه نیست.
سؤال 955- این جانب، سعیده، یک سال قبل به عقد دائمی آقای «ح» درآمدم.
مدّت 6 ماه در منزل شوهرم زندگی کردم؛ ولی او توان عمل زناشویی ندارد، بنده بعد از 6 ماه به منزل پدرم برگشتم و فعلًا باکره هستم و پزشک قانونی هم به عدم توانایی آمیزش جنسی شوهرم نظر داده است، لطفاً بفرمایید:
الف) در این صورت آیا بنده می‌توانم عقد را فسخ نمایم، یا نیاز به طلاق دارم؟
جواب: شما باید از این تاریخ تا یک سال مهلت بدهید، اگر همسرتان معالجه شد و توانایی بر آمیزش جنسی و دخول پیدا کرد عقد به قوّت خود باقی است. در غیر این صورت می‌توانید فسخ کنید.
ب) در صورت فسخ، مهریّه و جهیزیّه‌ام، که فعلًا در دست شوهرم می‌باشد، متعلّق به کیست؟
جواب: جهیزیّه متعلق به شماست و حق نصف مهریّه را دارید.
سؤال 956- اگر در مدّت یک سال مهلت به فرد عنین، زوجه از تمکین خودداری کند، آیا بعد از اتمام مدّت، زوجه حق فسخ دارد، یا باید مدّت بیشتری داده شود؟
جواب: چنانچه درمان او نیاز به همبستر شدن با زوجه دارد، در صورت عدم تمکین زوجه، باید مدّت تمکین تجدید شود.
سؤال 957- این جانبه مدّت 5/ 2 سال است به عقد دائم فردی درآمدم که به علّت ناتوانی جنسی قادر به تصاحب بنده نبوده و هنوز هم باکره می‌باشم. در این خصوص لطفاً به سؤالات این جانبه پاسخ دهید:
الف) آیا این جانبه شرعاً مستحقّ نفقه می‌باشم؟
ب) آیا این مورد از موارد فسخ نکاح است؟
ج) به هنگام انعقاد عقد، داشتن مدرک لیسانس جزء شروط ضمن عقد بوده که پس از عقد مشخّص گردید که زوج فاقد آن مدرک است. آیا این مورد هم موجب فسخ نکاح می‌شود؟
د) آنچه از حقوق شرعیّه، اعم از مهریّه و غیره، به بنده تعلّق می‌گیرد، مشروحاً بیان فرمایید. ضمناً شروط ضمن عقد در عقدنامه تماماً به امضای طرفین رسیده است.
جواب: در صورتی که به عیب او رضایت نداده باشید، حقّ فسخ دارید و چنانچه حکم را نمی‌دانسته‌اید و فسخ نکرده‌اید و آماده تمکین بوده‌اید، حقّ نفقه دارید و همچنین در مورد مدرک لیسانس اگر کشف خلاف شده و شما راضی نشده‌اید، حقّ فسخ دارید و در صورت جدا شدن با فسخ، هرگاه عروسی نشده باشد حق مهر ندارید.
سؤال 958- این جانبه در سن 27 سالگی با آقای «ق»، که 55 ساله است، ازدواج کردم. متأسّفانه بعد از ازدواج و آمیزش نامبرده مبتلا به بیماری عنن شده، لذا بنده از دادگاه تقاضای طلاق کرده‌ام؛ ولی شوهرم نمی‌خواهد طلاق بدهد، در حالی که در سنین جوانی هستم، آیا شرعاً می‌توانم تقاضای طلاق کنم؟ اگر شوهر طلاق ندهد وظیفه زن در این مورد چیست؟
جواب: شما باید موضوع کار خود را با حاکم شرع در میان بگذارید تا یک سال به همسر شما مهلت دهد، اگر بعد از یک سال بیماری همچنان باقی بود و بیماری او قطعی و مسلّم شد، حق دارید نکاح را فسخ کنید و مهریّه را بگیرید.
سؤال 959- زوجه مدّعی عنین بودن زوج است، ولی زوج برای نفی ادّعای زوجه حاضر نیست اعمالی از قبیل معاینه دکترهای عدول و مجامعت با زوجه انجام دهد و نیز حاضر نیست که نفقه زوجه را بدهد، حکم شرعی چنین زوجه‌ای را بیان فرمایید.
جواب: نسبت به ترک انفاق اگر زوج اصرار داشته باشد و حاضر به انجام وظیفه شرعی نشود حاکم شرع می‌تواند زوجه را مطلّقه سازد و یا حقّ او را از زوج بگیرد و نسبت به اتّهام عنین بودن اگر این امر از ابتدای زوجیّت بوده و زوج حاضر به آزمایش نشود و بر آن اصرار ورزد باز حاکم شرع می‌تواند زوجه را مطلّقه سازد. ضمناً توجّه داشته باشید هرگاه ثابت شود زوج عنین است باید یک سال مهلت داد، اگر بیماری او خوب نشد زوجه حقّ فسخ دارد، و می‌تواند نصف مهر خود را بگیرد.
سؤال 960- اگر زن و شوهری قبل از ازدواج و نزدیکی، یا بعد از ازدواج و دخول، به مرض جنون ادواری مبتلا شوند، آیا حقّ فسخ نکاح را دارند؟
جواب: احتیاط آن است که به فسخ قناعت نشود، زوج از طلاق استفاده کند و زن هم، در صورت موافقت زوج، از خلع استفاده کند.
سؤال 961- زوج در موقع ازدواج، با اشتغال زوجه (که معلّم است) در خارج از منزل، موافقت کرده و متعهّد شده که مانع ادامه کار زوجه نشود. حال بعد از گذشت چند سال از زندگی و اشتغال زوجه، مانع از ادامه کار او گشته است، و چون در سند ازدواج، ضمانتی برای تخلّف از شرط قید نشده، زوجه تقاضای طلاق خود را به علّت تخلّف از شرط، به دادگاه تقدیم نموده است. آیا این خواسته زوجه در طلاق و جدایی از شوهر برای دادگاه قابل قبول می‌باشد؟
جواب: آری، اگر شوهر تخلّف از شرط کند، زوجه می‌تواند نکاح را فسخ کند.
سؤال 962- مواردی که قبلًا بیان می‌شد که مرد می‌تواند عقد را به هم بزند، مانند بیماری برص (ویتیلیگو)، نقص مادرزادی، افضا، موانع مقاربت (مانع استخوانی، یا پرده پوستی و مانند آن) همگی امروزه با درمان قابل رفع می‌باشد. حال چنانچه مردی پس از ازدواج متوجّه موارد مذکور گردد، آیا بازهم اختیار برهم زدن عقد را دارد؟ چنانچه نیاز به درمان باشد، آیا درمان بر عهده زن و خانواده اوست، یا بر عهده شوهر است؟
جواب: هرگاه به سهولت قابل معالجه بوده باشد و زن با هزینه خود اقدام به درمان نماید، خیار فسخ جاری نیست.
 

احکام عقد دائم

سؤال 963- لطفاً به سؤالات زیر، پیرامون محدوده اطاعت زن از شوهرش، پاسخ فرمایید.
الف) آیا زوجه بدون رضایت زوج حقّ خروج از منزل را دارد؟
جواب: بنابر احتیاط واجب باید اجازه بگیرد؛ مگر برای کارهای واجب شرعی یا ضروری زندگی.
ب) در صورت ترک منزل، با وجود عدم رضایت زوج و تقاضای مکرّر بازگشت و عدم تمکین مشار الیها، آیا شرایط ناشزه بر وی محقّق می‌گردد؟
جواب: چنین زنی ناشزه است.
ج) در شرایط فوق، آیا زوجه استحقاق دریافت نفقه را دارد؟
جواب: قدر مسلّم از نشوز و عدم تمکین که موجب سلب حقّ نفقه می‌شود عدم تمکین در برابر تمتّعات جنسی است. بنابراین نفقه در فرض بالا، یعنی خروج از منزل، ساقط نمی‌شود (بنا بر احتیاط واجب).
سؤال 964- آیا زن بدون رضایت شوهر می‌تواند برای فعّالیت‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، از منزل خارج شود؟
جواب: در صورتی که منافات با حقّ زوج نداشته باشد احتمالًا بتواند؛ ولی احتیاط در ترک آن است و در صورتی که زن در عقد ازدواج چنین حقّی را برای خود قائل شده باشد اشکال ندارد.
سؤال 965- در صورت حالّ بودن (نقد) مهریّه، زوجه غیر مدخول بها حق دارد تا گرفتن مهریّه تمکین نکند؛ امّا آیا این حق را دارد که در غیر تمکین نیز از زوج اطاعت نکند؛ مثلًا منزل خانواده خود بماند، و هرجا خواست برود و هرکار خواست انجام دهد و با این حال می‌تواند مطالبه نفقه نماید؟
جواب: باید به وظایف دیگر خود عمل کند، تنها می‌تواند تمکین را منوط به گرفتن مهر کند، آن هم در صورتی که مهر حالّ بوده و قرائن دلیل بر تأخیر آن نبوده است.
سؤال 966- در صورتی که مرد با رفتن زنش به دانشگاه، اداره، و هر محیط دیگری مخالف باشد، زن شرعاً چه وظیفه‌ای دارد؟
جواب: باید رضایت شوهر را جلب کند؛ مگر این که در عقد ازدواج شرط کرده باشد.
سؤال 967- شخصی 12 سال قبل به عیال خود پیشنهاد می‌کند که از تهران به شهر دیگری مهاجرت کنند؛ ولی زن حاضر به این هجرت نمی‌شود و مرد به آن شهر هجرت می‌کند. اکنون مرد به بهانه این که زن اطاعت نکرده، نه نفقه می‌دهد و نه طلاق. آیا مرد حق دارد زن را در این مدّت طولانی بلاتکلیف رها کند؟
جواب: در صورتی که در ازدواج قرارداد خاصّی برای محلّ سکونت زن نباشد، زن موظّف است در محلّ سکونت تابع مرد باشد؛ مگر این که ضرر و زیان مهمّی برای او داشته باشد.
سؤال 968- لطفاً به سؤالات ذیل پاسخ فرمایید:
الف) اگر شوهر اجازه اتّخاذ شغلی را به همسر خود دهد، آیا بعد از طیّ مراحل خاص و اشتغال، شوهر می‌تواند بگوید: «اجازه ادامه کار را نمی‌دهم»، و یا اجازه اوّل التزام به تمام لوازم آن می‌باشد؟ در این مورد آیا تفاوتی بین کار موقّت و دائم هست؟
جواب: هرگاه زن قراردادی با اجازه شوهر نسبت به مدّتی با اداره یا مؤسّسه‌ای بسته است، آن قرارداد لازم الاجراست و شوهر حقّ ممانعت ندارد و این در صورتی است که هنگام عقد، اجازه کار بیرون زن شرط نشده باشد و الّا احتیاجی به اجازه شوهر در عقد قرارداد نیست؛ ولی در هر حال باید شئون شوهر و خانواده را رعایت کند.
ب) آیا بین استخدام توسّط اشخاص حقیقی یا حقوقی، خصوصا دولتی، تفاوتی وجود دارد؟
جواب: تفاوتی ندارد.
ج) آیا بین کاری که با حقّ شوهر منافات داشته باشد، با شغلی که چنین منافاتی ندارد فرقی هست؟
جواب: در فرض بالا تفاوتی نیست.
د) آیا بین شغلی که با رها کردن آن به صاحب کار و یا دیگران لطمه جدّی می‌خورد، با شغلی که چنین نیست فرقی هست؟ (مثل ممنوعیّت زن از ادامه تدریس در وسط سال تحصیلی که باعث ضرر زدن به آموزشگاه و محصّلین می‌گردد).
جواب: در این فرض شوهر حقّ ممانعت ندارد.
سؤال 969- آیا اطاعت نکردن زن از شوهر در غیر مسائل واجب و مستحب حرام است؟
جواب: اطاعت زن از شوهر مربوط به حقوق زناشویی و بیرون رفتن از منزل است، در کارهای دیگر اطاعت بر او واجب نیست، هرچند بهتر است که زن و مرد در تمام مسائل با هم تفاهم داشته باشند.
سؤال 970- چنانچه در امور عادی و مباح نظر پدر دختر و شوهر متفاوت باشد، ترجیح با کدام است؟
جواب: در فرض مسأله اطاعت هیچ کدام لازم نیست؛ مگر این که مایه اذیّت و آزار پدر گردد، که در این صورت اطاعت او واجب است.
سؤال 971- زنی پس از فوت همسرش، با برادر شوهرش ازدواج می‌کند، آیا می‌تواند پنجشنبه‌ها برای قرائت فاتحه به مزار شوهر اوّل برود؟
جواب: با اجازه شوهر اشکال ندارد.
سؤال 972- آیا زنان می‌توانند بدون اجازه و رضایت همسران خویش، که افرادی مؤمن و متدیّن می‌باشند، در مسجد فعّالیت نمایند؟ بطوری که کاملًا امورات یک مسجد را به دست گیرند؛ در حالی که این عمل موجب اختلاف در بین اعضای خانواده می‌شود.
جواب: بدون اجازه همسر جایز نیست؛ ولی رفتن به مسجد برای فراگرفتن احکام و معارف دین جایز است.
سؤال 973- زن موظّف نیست که در منزل کار کند، حتّی می‌تواند برای شیر دادن و پرورش طفل از شوهر اجرتی دریافت نماید، لکن چون در ایران رسم است که زن معمولًا کارهای خانه را انجام می‌دهد و پس از تولّد بچّه را نگهداری نموده و او را شیر می‌دهد، آیا می‌توان گفت که عقد مبنیّاً علیها واقع شده و نتیجتاً زن باید کارهای معمولی خانه را انجام دهد و مزدی هم از شوهر طلبکار نیست، مگر جایی که خلاف آن ثابت شود؟
جواب: این گونه موارد عقد مبنیٌ علیه نیست تا حکم شرط ضمن العقد داشته باشد؛ ولی از آنجا که زنان و مردان در این گونه خانواده‌ها نسبت به خدمات اضافی هر دو قصد تبرّع دارند گرفتن اجرت المثل مشکل است؛ مگر در مقابل کارهایی از قبیل قالی‌بافی و شبیه آن، و یا در مواردی که از ابتدا شرط اجرت کند.
سؤال 974- با توجّه به این که مورّخین مهریّه بزرگ بانوی اسلام، حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) را مختلف نقل کرده‌اند:
الف) یک زره جنگی به مبلغ 480 درهم، به اضافه یک دست لباس کتانی و یک قطعه پوست گوسفند.
ب) چهارصد درهم.
ج) چهارصد مثقال نقره.
و از طرف دیگر با توجّه به روایت «جَعَلَ اللّهُ مَهْرَ فاطِمَةَ الزَّهْراء، شَفاعَة الْمُذْنِبینَ مِنْ امَّة ابیها» «1» که در اخبار اسلامی وارد است، آیا صرف تعیین مهریّه حضرت زهرا (علیها السلام) برای عروسان، بدون این که میزان ارزش زمان حال برآورد و معلوم شود، صحیح است؟
جواب: معروف است که مهر السّنۀ، معادل پانصد درهم می‌باشد (هر درهم تقریباً چهارصد تومان است، که مجموعاً 200 هزار تومان می‌شود) «2» هرگاه در محیط زوجین این شهرت وجود داشته باشد کافی است و الّا باید تعیین کنند.
سؤال 975- در صورت اختلاف زوجین در مقدار و وصف مهریّه، قول کدام یک ترجیح دارد و در صورتی که هیچ کدام جهت اثبات ادّعای خود دلیلی نداشته باشند، قول کدام یک مقدّم است؟
جواب: چنانچه زوج مدّعی مقدار کمتر است، قول او پذیرفته می‌شود؛ مگر این که دلیلی بر خلاف آن اقامه شود.
سؤال 976- آیا در صورت فوت زوجه قبل از دخول، مهریّه وی نصف می‌گردد؟
جواب: تمام مهر را می‌برد؛ تنها طلاق است که سبب تنصیف می‌شود.
سؤال 977- لطفاً نظر مبارک خویش را در خصوص این مسأله که اگر زوج در هنگام ازدواج جهیزیّه زوجه را از مال خودش تهیّه نماید. آیا در موقع طلاق زوجه حقّ مطالبه و استرداد چنین جهیزیّه‌ای را دارد یا خیر، بیان فرمایید.
جواب: اگر جهیزیّه را جزئی از مهر یا شرط ضمن العقد قرار دهد، نمی‌تواند بازپس بگیرد؛ ولی اگر هبه کرده قابل بازپس گرفتن است.
سؤال 978- اگر زنی همسری اختیار کند و آن مرد را برای زن با صفات خوبی توصیف کرده باشند؛ ولی پس از عروسی مرد بگوید: «می‌خواهی نماز بخوان و نمی‌خواهی نخوان» و خود مرد نسبت به نماز بی‌اعتنا و تارک الصّلاة و نسبت به قرآن و امام حسین (علیه السلام) و حضرت أبو الفضل، العیاذ باللّه، هتّاکی کند، در این صورت اگر زن بخواهد از چنین مردی جدا شود، آیا حقّ مهریّه دارد؟
______________________________
(1). احقاق الحق، جلد 10، صفحه 367.
(2). البتّه این نرخ در زمانهای مختلف متغیّر است، قیمت مزبور مربوط به سال 1378 ه- ش می‌باشد.

جواب: با توجّه به این که فرد مذکور مرتدّ است، ازدواج با او باطل بوده و زن باید فوراً و بدون طلاق از او جدا شود و اگر بدون توجّه به این مسأله عروسی و آمیزش انجام گرفته زن می‌تواند مهر المثل را مطالبه نماید.
سؤال 979- اگر زوج (با توجّه به معسر بودن) به حکم دادگاه، مهریّه را به صورت قسطی بپردازد، با توجّه به این که امروزه مهریّه‌ها بالاست و پرداخت قسطی آن هم سالها طول می‌کشد تا تمام شود، آیا با این حال زن به فرض باکره بودن و عدم مواقعه، حق دارد تا پایان قسط آخر تمکین نکند؟
جواب: در صورتی که قرائنی وجود داشته که این مهریّه سنگین را یک جا نمی‌توان مطالبه کرد، خودداری زن از تمکین جایز نیست، بنابراین متوقّف کردن تمکین بر پرداخت تمام مهر در این گونه موارد جایز نیست.
سؤال 980- فقها در ازاله بکارت در اثر ارتکاب زنا، مهر المثل تعیین نموده‌اند، نحوه محاسبه مهر المثل چگونه است؟ آیا نحوه پرداخت آن مانند دیه مؤجّل است یا حالّ؟
جواب: مهر المثل مزبور حالّ است، مگر این که شخص مدیون قدرت بر پرداخت نداشته باشد، که در این صورت تقسیط می‌شود، و نحوه محاسبه آن مراجعه به عرف محل در تعیینِ مقدارِ مهریّه چنین زنی است.
سؤال 981- زوجه از شوهر خود تمکین نموده است، ولی زوج قدرت نزدیکی با وی را، به علّت عدم قدرت جنسی، نداشته است؛ زوجه اکنون تمکین مجدّد خود را از شوهر، منوط به دریافت کلّ مهریّه می‌نماید. آیا به علّت عدم دخول، حقّ زوجه به قوّت خود باقی است، یا به صرف تسلیم، حقّ مزبور ساقط شده است؟
جواب: حقّ زوجه در گرفتن مهریّه قبل از تمکین مجدّد ثابت است؛ مشروط بر این که مهر حالّ بوده باشد، نه بر ذمّه زوج.
سؤال 982- در صورتی که مهریّه حالّ باشد و زوج قدرت پرداختن کلّ مهریّه را به صورت یکجا نداشته باشد و در صورت تقسیط بتواند آن را در طول چند سال پرداخت کند، آیا دادگاه می‌تواند بدون توافق زوجه با تقسیط مهریّه، با وصول اوّلین قسط (بدون رعایت حقّ عدم تمکین زوجه) وی را مجبور به تمکین از زوج نماید؟
جواب: در صورتی که قرائنی، مانند سنگین بودن مهریّه و عدم تمکّن زوج به هنگام اجرای عقد، چنین نشان دهد که مهریّه یک جا قابل پرداخت نیست، بلکه منظور تدریجی، یا عند القدرۀ و الاستطاعه بوده است، زن باید با گرفتن قسط اوّل تمکین کند.
سؤال 983- به علّت شکایت همسرم، مبنی بر درخواست مهریّه، دادگاه دستور توقیف اشیای مغازه‌ام را داده است، همچنین سند مغازه‌ای که تنها منبع درآمد این جانب می‌باشد را توقیف نموده است. آیا این کار مشروع است؟ آیا مهریّه را نمی‌توان به صورت اقساط پرداخت؟
جواب: هرگاه مرد در پرداخت مهریّه به عسر و حرج بیفتد باید به صورت اقساط از او گرفت، به نحوی که حقّ زن نیز رعایت گردد.
سؤال 984- آیا زوج می‌تواند مهریّه همسر خود را آموزش تلاوت قرآن قرار دهد؟ در صورت مثبت بودن، اگر مرد تلاش خود را انجام دهد؛ ولی زن به جهت کند ذهن بودن، یا کمبود استعداد نتواند یاد بگیرد وظیفه زوج چیست؟
جواب: آموزش قرآن می‌تواند مهریّه بوده باشد و مرد باید وظیفه خود را انجام دهد، اگر زوجه استعداد نداشت و مرد کوشش لازم را کرد دین خود را ادا کرده است.
سؤال 985- مرسوم است که عقد را به انضمام یک جلد کلام اللّه مجید جاری می‌کنند، آیا این کار به معنای همان تعلیم قرآن، که در روایات و سنّت پیغمبر (صلی الله علیه و آله)  مطرح شده، می‌باشد و بر ذمّه مرد است که قرآن را به همسرش یاد دهد؟
جواب: قرار دادن قرآن جزء مهریّه کار خوبی است و مفهومش تهیّه یک جلد کلام اللّه مجید برای زوجه است، نه آموزش قرآن؛ ولی لازم است قیمت آن در موقع عقد تعیین شود، تا مبهم نباشد.
سؤال 986- بطور کلّی شایستگی زنان مسلمان را به چه مهریّه‌ای می‌دانید؟ و برای دختران و پسران جوان و پدر و مادرهای آنان چه توصیه‌ای دارید؟
جواب: اخلاق اسلامی ایجاب می‌کند که مهریّه‌ها سبک باشد و اصولًا ازدواج با هزینه کم انجام گیرد، که مایه سعادت زوجین خواهد شد، و سنگین کردن بار ازدواج شرعاً مذموم و عواقب ناگوار و مسئولیّت شدید دارد.
سؤال 987- آیا آمیزش با زوجه در دوره نامزدی نیز موجب پرداخت مهریّه کامل، در فرض طلاق، می‌گردد؟
جواب: آری موجب پرداخت مهریّه کامل می‌گردد.
سؤال 988- آیا تعیین مهریّه در عقد دائم لازم است و بدون آن عقد باطل می‌شود؟
جواب: عقد دائم بدون مهر باطل نیست، و تبدیل به مهر المثل می‌شود.
سؤال 989- حدّ و میزان مهریّه چقدر است؟ حدّ اقل و حدّ اکثر آن را بیان فرمایید.
جواب: مهر حدّ ثابتی ندارد؛ ولی شایسته است که از مهریّه‌های سنگین پرهیز شود که طبق برخی از روایات چنین زنانی که مهریّه سنگین دارند شوم هستند. «1»
سؤال 990- عقدی بدون شرط باکره بودن، ولی مبتنی بر این وصف منعقد شده است، شب زفاف، چه در اثر دخول و چه بدون دخول، بر اساس اقرار زوجه معلوم می‌شود که وی باکره نیست، در این صورت اگر مرد تقاضای فسخ نکاح نماید، آیا باید نصف مهر را بدهد، یا هیچ چیزی به زن تعلّق نمی‌گیرد؟
______________________________
(1). روایات متعدّدی به این مضمون در کتاب شریف وسائل الشّیعه، جلد 15، ابواب المهور، باب 5، آمده است.

جواب: در هر صورت مرد حقّ فسخ دارد، اگر خود آن زن تدلیس کرده حقّ مهر ندارد و اگر شخص دیگری، مانند پدرش، تدلیس نموده و دخول حاصل شده حقّ مهر دارد؛ ولی مرد بعد از پرداختن مهریّه می‌تواند به کسی که تدلیس کرده رجوع کند و آن را از او بگیرد.
سؤال 991- مهریّه خانمی حدود چهل سال قبل دو هزار تومان بوده است، این زن اخیراً از دادگاه تقاضای مهریّه‌اش را نموده است. زوج می‌گوید: «مهریّه تو دو هزار تومان است و آن را می‌دهم»، زوجه می‌گوید: «مگر در آن زمان نگفتی مهریّه یک ساعت آب، و نصف منزل» و من نیز قبول کردم، لکن به لحاظ این که مشکل ثبتی داشت انجام نشد. بدین جهت مهریّه همان مبلغ دو هزار تومان واقع شد. اکنون با توجّه به وضعیّت فعلی نظامهای اقتصادی دنیا، از جمله ایران، تکلیف چیست؟
جواب: اگر آن زن ثابت کند که مهریّه واقعی همان آب و منزل بوده حق دارد آن را بگیرد، و اگر مهریّه دو هزار تومان بوده می‌تواند معادل آن را به قیمت امروز بگیرد. و همین‌طور در سایر مطالبات هرگاه فاصله زمانی و تورّم زیاد باشد به قیمت روز محاسبه می‌شود.
سؤال 992- هفده سال پیش به عقد دائم مردی درآمدم. حاصل این ازدواج سه فرزند است که آنها را به یاری خداوند متعال بزرگ کرده‌ام، در روز اوّل نکاح غذای روزمرّه نداشتیم؛ ولی پا به پای آن مرد کار کردم تا این که صاحب 25 میلیون تومان سرمایه منقول و غیر منقول شد؛ هنگامی که وضع او خوب شد همسر دوّم اختیار کرده و بدون هیچ گونه تقصیر شرعی و عرفی مرا طلاق داد، مهریّه‌ام از آن زمان تا به حال تنزّل بسیار فاحشی داشته و به مبلغ ناچیزی درآمده است، زمانی که در خانه او کار می‌کردم شفاهاً می‌گفت حقوق تو را می‌دهم، آیا از جهت شرعی و عرفی می‌توانم حقوق 17 ساله خود و بزرگ کردن سه بچّه‌ام را مطابق عرف دریافت کنم؟
جواب: چنانچه ارزش مهریّه نسبت به زمان گذشته تفاوت کلّی کرده باید قیمت امروز را بپردازد و اگر در مقابل خدمات شما قول داده است که جبران کند موظّف است به قولش عمل نماید.
سؤال 993- آیا زوجه غیر مدخوله بعد از فوت زوج، مستحقّ تمام مهریّه است یا نصف آن؟
جواب: مستحقّ تمام مهر است.
سؤال 994- شخصی که با پدرش زندگی می‌کرده، از دنیا رفته و هیچ گونه مالی از خود نداشته است، آیا مهریّه زوجه چنین فردی به عهده پدرش می‌باشد؟
جواب: مهریّه زن بر عهده شوهر است، نه پدر؛ مگر این که پدر شوهر آن را تضمین کرده باشد، یا مزد کارهای فرزندش را نداده باشد و آن مزد به اندازه مهریّه یا بیشتر از آن است.
سؤال 995- پدر داماد قسمتی از مهریّه عروس خود را بر ذمّه می‌گیرد؛ ولی قبل از عروسی و بعد از عقد، یعنی هنگامی که می‌خواستند مهریّه را ثبت کنند، از تعهّد خود استنکاف میورزد و داماد مهر را به وجه نقد مصالحه و بر ذمّه خود می‌گیرد و عروسی واقع می‌شود، آیا عروس می‌تواند مدّعی آنچه بر ذمّه پدر شوهر بوده است بشود؟
جواب: اگر در موقع خواندن صیغه عقد بر ذمّه گرفته موظّف است بپردازد و بازگشت جایز نیست.
سؤال 996- یکی از طلّاب بحرین هستم که با خانمی از لبنان، به مهریّه ده هزار لیره لبنانی، ازدواج شرعی و رسمی نمودم؛ ولی متأسّفانه زندگی ما منجر به جدایی شد و نزد یکی از علما با حضور دو مرد عادل صیغه طلاق جاری و مهریّه وی پرداخت شد. امّا وی به دادگاه شکایت کرده و منکر دریافت مهریّه گردیده است و متأسّفانه من هنگام پرداخت مهریّه، شاهدی نگرفتم. حال دو سؤال دارم:
الف) آیا بر او واجب است که برای ادّعای خود قسم بخورد تا بار دیگر مهریّه را بگیرد؟ و با توجّه به این که قیمت لیره امروز با قیمت آن به هنگام عقد تفاوت دارد، آیا همان مقدار لیره ذکر شده در حین عقد را باید بدهم، یا ملاک قیمت امروز است؟
جواب: مقتضای قاعده، اقامه بیّنه توسّط مدّعی است و اگر او بیّنه نداشت، منکر باید قسم بخورد؛ بنابراین زوجه که در مورد سؤال منکر گرفتن مهریّه است باید قسم بخورد و امّا نسبت به تفاوت قیمت مهریّه، در صورتی که تفاوت فاحش باشد، ملاک قیمت زمان پرداخت مهریّه اوست.
ب) آیا زوجه در مقابل خدماتی که در مدّت زندگانی مشترک انجام داده است، چیزی طلبکار است، در حالی که در این مورد چیزی در ضمن عقد شرط نشده است؟
جواب: اگر شرط نکرده، و عرف و عادت محل بر این است که خدمات زن مجانی است، زوجه مستحقّ چیزی نیست.

 

احکام عقد موقّت

سؤال 979- آیا در عقد موقّت اطاعت از شوهر بر زوجه، همچون همسر دائمی، لازم است؟ در مورد مسافرت و خروج از منزل و کار در بیرون منزل چطور؟
جواب: واجب نیست؛ مگر در جایی که مزاحم حقّ شوهر باشد.
سؤال 998- زنی به عقد موقّت مردی درآمده و بعد از دخول، شوهرش را رها کرده و رفته است، آیا بر مرد واجب است که تمام مهریّه او را بپردازد؟
جواب: تنها آن مقدار از زمان که زن تمکین کرده مهریّه‌اش لازم است.
سؤال 999- هنوز یک سال از مدّت عقد موقّت باقی مانده است، آیا جایز است برای چند سال دیگر عقد جاری گردد؟ یا باید مدّت مذکور تمام شود و سپس عقد مجدّد خوانده شود؟
جواب: باید باقیمانده مدّت از طرف مرد بخشیده شود و سپس عقد را برای مدّت مورد نظر تجدید کنند و یا مهلت دهند آن یک سال بگذرد و بعد تجدید عقد کنند، در عقد دائم بعد از عقد موقّت نیز حکم چنین است.
سؤال 1000- حضرتعالی در مسأله 2071 توضیح المسائل فرموده‌اید: «ازدواج موقّت هرچند برای لذّت بردن هم نباشد، بلکه به قصد محرم شدن نزدیکان آن دختر باشد جایز است، مشروط بر این که دختری را که به ازدواج موقّت در می‌آورند در حدّی باشد که قابل لذّت جنسی باشد، مثلًا اگر کوچک است باید وقت را به اندازه‌ای زیاد کنند که دوران آمادگی دختر را شامل شود، هرچند بعد از عقد، مدّت را ببخشند»، حال کسی به خاطر محرم شدن نزدیکان دختری که به حدّ بلوغ نرسیده، به مدّت کوتاهی صیغه عقد نکاح موقّت او را خوانده است و بعداً هم آن مدّت را می‌بخشد و آن قید که دختر در حدّی باشد که قابل لذّت جنسی باشد را در نظر نگرفته است، آیا نزدیکان آن دختر به این مرد محرم خواهند شد؟ آیا مادر آن دختر به پسران این مرد محرم خواهد بود؟ اگر نادیده گرفتن این قید در حین اجرای عقد اصلًا ایجاد محرمیّت نمی‌کند، آیا این پدر می‌تواند آن دختر را به ازدواج پسر خود درآورد؟
جواب: اگر می‌خواهند محرم بشوند احتیاط آن است که مجدّداً صیغه عقد متعه را با همان اوصافی که گفته شد بخوانند و الّا معامله محرم بودن با مادر او نکند؛ هرچند احتیاط آن است که آن دختر را برای فرزند خود نیز نگیرند.
سؤال 1001- اگر مرد و زنی بخواهند ازدواج موقّت کنند، آیا لازم است به محضر ازدواج و طلاق بروند تا در آنجا صیغه خوانده شود، یا این که خود مرد و زن می‌توانند شرایط همدیگر را قبول کنند و صیغه را بخوانند؟
جواب: احتیاط آن است که در این ایّام در محضر رسمی ثبت کنند؛ خواه صیغه عقد را در محضر بخوانند، یا در خارج.
سؤال 1002- در صورتی که در ازدواج موقّت با اهل کتاب، زن بدون «مهر» نیز راضی باشد، آیا بازهم دادن مهر واجب است؟
جواب: دادن «مهر» واجب است، هرچند به این صورت گفته شود که در مذهب ما در مقابل ازدواج موقّت باید هدیّه‌ای داد.
سؤال 1003- در این کشور (کانادا) افرادی هستند که اصلًا دین ندارند، آیا قبل از صیغه عقد موقّت لازم است از دین زن مورد نظر تحقیق کرد؟
جواب: آری، باید تحقیق کرد.
سؤال 1004- اهل کتاب و اهل سنّت، به صیغه (ازدواج موقّت) عقیده ندارند. بنابراین در صورتی که زن از اهل کتاب یا اهل سنّت باشد صیغه‌ای که خوانده می‌شود، فقط لقلقه زبان است. آیا صیغه بدون اعتقاد، صحیح خواهد بود؟
جواب: اگر به خاطر اعتقاد شوهر اعلام آمادگی برای این امر کند، کافی است.
سؤال 1005- می‌دانیم عقد موقّت با زنی که در «عدّه» است، باطل می‌باشد. اهل کتاب اعتقاد به «عدّه» ندارند، آیا عقد موقّت با آنها، اگر در عدّه باشند، صحیح است؟
جواب: صیغه در حال «عدّه» جایز نیست.
سؤال 1006- آیا قبل از عقد موقّت باید تحقیق کرد که زن شوهر دارد یا نه؟
جواب: اگر خودش بگوید شوهر ندارم و در گفتارش متّهم نباشد، کافی است.
سؤال 1007- قبل از عقد موقّت مرد به زن نگاه و با او صحبت می‌کند، تا زمینه را برای ازدواج موقّت آماده سازد، آیا این عمل جایز است؟
جواب: این مقدار اشکال ندارد.
سؤال 1008- آیا مدّت ازدواج موقّت اندازه معیّن دارد؟ اگر قدر معیّنی ندارد چنانچه مدّت آن تمام عمر را در بر بگیرد، یا مدّت را بیشتر از عمر طبیعی بگذارند، بطوری که قطعاً می‌دانند آن مقدار زنده نمی‌مانند. آیا صحیح است؟
جواب: نکاح منقطع حدّ معیّنی ندارد؛ ولی اگر مدّت آن را بسیار طولانی قرار دهند (یا حتّی بیشتر از عمر طبیعی عادی مانند 99 سال باشد) احتیاط واجب آن است که احکام عقد دائم بر آن جاری کنند (البتّه در مواردی که مقرون به احتیاط است)، بنابراین مردانی که برای فرار از زیر بار رفتن وظایف عقد دائم، صیغه موقّت 99 ساله جاری می‌کنند فایده‌ای برای آنها ندارد.
سؤال 1009- اگر زن و مردی مصمّم به ایجاد رابطه جنسی با یکدیگر باشند و فقط به دلیل گریز از عذاب وجدان (یا عذاب اخروی)، قبل از ایجاد رابطه مذکور، با وجود شرایط و نبودن موانع، صیغه عقد موقّت بخوانند، آیا عقدشان صحیح است؟ یا همچنان عملشان «فساد و فحشا» می‌باشد، چون نیّتشان چیز دیگر بوده است؟
جواب: اگر صیغه عقد را با تمام شرایط بخوانند، عملشان مشروع است.
سؤال 1010- آیا ازدواج موقّت به مدّت 99 سال یا بالاتر، با عنایت به این که مدّت متوسّط عمر اشخاص، کمتر از این مقدار است و در واقع عملًا یک ازدواج دائم است، دارای احکام مربوط به ازدواج دائم می‌گردد؟
جواب: چنین ازدواج موقّتی اشکال دارد، و همان گونه که قبلًا گفته شد احتیاط آن است که احکام عقد دائم بر آن مترتّب کنند (در مواردی که مقرون به احتیاط است).
سؤال 1011- اگر عقدی واقع شده باشد، امّا اکنون زن مدّعی دوام و مرد مدّعی انقطاع است، این عقد از لحاظ شرعی چه حکمی دارد؟
جواب: این عقد در حکم انقطاع است و باید مادام که مدّت عقد انقطاع وجود دارد احکام زوجیّت اجرا شود و احتیاط مستحب آن است که در پایان مدّت، صیغه طلاق را نیز جاری کنند.
سؤال 1012- زن و مردی صیغه عقد غیر دائمی (موقّت) جاری می‌کنند؛ ولی مقدار، زمان و مهر را معیّن نمی‌کنند. بعد از آمیزش و نزدیکی می‌فهمند که این کار مشروع نبوده است. آیا این کار در حکم زناست و آنها گناهکار شناخته می‌شوند و بچّه به دنیا آمده نامشروع است؟ آیا جایز است که پس از عقد وقت و مهر را تعیین کنند، یا این که باید دوباره صیغه را به صورت صحیح جاری کنند؟
جواب: آنچه در حال ندانستن مسأله انجام داده‌اند، زنا نبوده و بچّه حلال‌زاده است؛ ولی احتیاطاً صیغه طلاق را جاری کنند و سپس می‌توانند عقد موقّت نمایند، و گذشتن زمان عدّه در اینجا شرط نیست.
سؤال 1013- بطور کلّی نظرتان در رابطه با ازدواج موقّت چیست؟ آیا آن را راه حلّی برای جوانانی که مشکلاتی جهت ازدواج دائم دارند و از طرف دیگر می‌ترسند به فساد کشیده شوند می‌دانید؟
جواب: اگر با شرایط معقول و رعایت موازین شرعی انجام شود و دستاویزی برای هوسبازی هوسبازان و فساد بیشتر نشود به یقین کارساز است؛ ولی این کارِ بسیار دقیق و ظریفی است.
سؤال 1014- ازدواج موقّت با زنانی که معمولًا معروف به فساد هستند و یا شغل آنان روسپی‌گری می‌باشد، چه صورتی دارد؟ در صورت ناچاری چطور؟
جواب: در صورتی که واقعاً مشهور و معروف به فساد باشند، ازدواج با آنها اشکال دارد و اگر چنین نباشد، اشکالی ندارد.
سؤال 1015- آیا در عقد انقطاعی، عسر و حرج برای زوجه متصوّر است؟ در صورت اثبات، آیا می‌توان زوج را به بذل مدّت اجبار نمود؟
جواب: در صورتی که واقعاً به تشخیص حاکم شرع عسر و حرج حاصل شود، تفاوتی بین عقد انقطاعی و دائم نیست و حاکم شرع زوج را ملزم به بذل باقیمانده مدّت می‌کند و اگر زوج قبول نکند، حاکم شرع به عنوان ولیّ ممتنع باقیمانده مدّت را می‌بخشد و زوجه می‌تواند بعد از سپری شدن عدّه شوهر کند.

 

احکام پوشش

سؤال 1016- نظر حضرتعالی در مورد حدّ پوشش مردان چیست؟
جواب: سر و گردن و مقداری از پا و مقداری از دست و آرنج که متعارف و معمول است را می‌توانند بیرون بگذارند و استفاده از لباس‌های آستین کوتاه معمولی نیز اشکال ندارد.
سؤال 1017- آیا بلوز آستین کوتاه و شلوارک تا سر زانو برای مردان دوچرخه‌سوار در جادّه‌های بیرون از شهر مجاز می‌باشد؟
جواب: اگر منشأ فساد خاصّی نباشد اشکال ندارد.
سؤال 1018- در برخی از مراکز علمی مسائلی به وجود آمده که سبب ایجاد ذهنیّت ناخوشایند، و بدبینی به دین، و موجبات دوری جوانان از دین و مذهب را فراهم آورده است؛ مسائلی که هیچ گونه ممانعتی برای انجام آن، نه از سوی دین و نه از سوی مراجع عالیقدر تقلید، ذکر نشده است.
در دانشگاه «ع- ک» پوشیدن لباسهای آستین‌کوتاه برای مردان ممنوع است، و این مسأله بحث و گفتگوهایی را در پی داشته است. از آن جایی که طرح تمام گفتگوهای مطرح شده فی ما بین ما و مسئولین دانشگاه قدری مشکل است، سعی کرده‌ایم خلاصه آن را در این استفتا بگنجانیم:
دانشگاه: پوشیدن لباسهای آستین‌کوتاه ممنوع است.
دانشجویان: در کجای دین پوشیدن لباسهای آستین‌کوتاه برای مردان حرام شمرده شده است؟
دانشگاه: بعضی از مراجع تقلید حرام دانسته‌اند.
دانشجویان: کدام مرجع تقلید حرام شمرده است؟ شاید ما مقلّد ایشان نباشیم.
دانشگاه جوابی ندارد و فقط می‌گوید: شما باید مقلّد همان کسی باشید که ما هستیم.
چندی بعد یکی از روحانیّون سرشناس به دانشگاه ما تشریف آوردند، موضوع را با ایشان در میان گذاشتیم، ایشان فرمودند: هیچ مرجع تقلیدی آن را حرام نشمرده است.
نظر حضرتعالی در این مورد چیست؟
جواب: پوشیدن لباسهای آستین‌کوتاه برای مردان شرعاً حرام نیست؛ ولی مسئولین دانشگاه حق دارند مقرّراتی را طبق مصالحی که در نظر دارند برای محدوده دانشگاهها وضع کنند، مثلًا بگویند شرط ورود به دانشگاه استفاده از فلان نوع و رنگ لباس است. همان گونه که در محیطهای نظامی و انتظامی لباسهای خاصّی را شرط می‌کنند، بنابراین خوب است دانشجویان عزیز با مسئولین دانشگاهها در این گونه مسائل بطور منطقی و بدون جرّ و بحث کنار بیایند تا مشکل شرعی برای هیچ یک از دو طرف پیدا نشود.
سؤال 1019- پوشانیدن چهره برای زنان خوش سیما، که می‌دانند در صورتی که صورتشان پوشیده نباشد باعث گناه و انحراف جوانان می‌شوند، چه حکمی دارد؟
جواب: پوشانیدن صورت بر آنان واجب نیست؛ جوانان وظیفه دارند نگاه نکنند.
سؤال 1020- اگر خانمی از روی احتیاط که مبادا نپوشانیدن وجه و کفّین فسادی را باعث شود آن را بپوشاند، آیا امر مستحبّی را انجام داده است؟
جواب: عمل به احتیاط کرده است.
سؤال 1021- آیا حجاب از ضروریّات اسلام است؟ منکر آن و کسانی که به این دستور الهی، بویژه در جامعه اسلامی، بی‌اعتنایی می‌کنند، چه حکمی دارند؟
جواب: حجاب از ضروریّات اسلام است و تمام فِرَق مسلمین آن را واجب می‌شمرند و در قرآن مجید در آیات متعدّدی صریحاً آمده است؛ حتّی غیر مسلمانان می‌دانند چنین حکمی در اسلام وجود دارد.
سؤال 1022- حدود حجاب اسلامی برای بانوان چیست؟ برای این منظور، آیا پوشیدن لباس بلند و آزاد و شلوار و روسری کفایت می‌کند؟ اصولًا چه کیفیّتی در لباس و پوشش زن در برابر افراد نامحرم باید رعایت شود؟
جواب: برای حجاب اسلامی کافی است که تمام بدن را با لباس مناسب (بجز گردی صورت و دستها تا مچ) بپوشانند؛ ولی بی‌شک پوشیدن چادر به عنوان حجاب برتر خصوصاً در اماکن مذهبی مطلوبتر است.
سؤال 1023- آیا پوشیدن جوراب ضخیم بدون شلوار، با این که حجم بدن مشخّص و در بعضی موارد مهیّج است، یا پوشیدن کفشهایی که در هنگام راه رفتن صدای مهیّج دارد، جایز است؟
جواب: در صورتی که منشأ مفسده‌ای باشد، اشکال دارد.

 

احکام لمس

سؤال 1024- دست دادن با غیر مسلمان چه حکمی دارد؟
جواب: در صورتی که جنس مخالف نباشد اشکالی ندارد، و اگر رطوبت سرایت کننده‌ای در دست باشد، احتیاطاً بعداً دستها را بشوید؛ ولی با جنس مخالف جایز نیست.
سؤال 1025- آیا در حکم تماسّ بدن مرد و زن نامحرم، فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان می‌باشد؟
جواب: فرقی نیست، هر دو حرام است.
سؤال 1026- در منطقه جنوب رسم و عرف بر این است که گاه زن عمو دست پسر برادر شوهر خود را می‌گیرد و می‌بوسد، زن برادر و خواهر زن نیز خود را با برادر شوهر و شوهر خواهر محرم حساب می‌کنند و دست دادن، خصوصاً بوسیدن سر و دست، در هنگام بازگشت از سفر و ایّام عید و دید و بازدید، شدیداً رایج و مرسوم است. بارها به آنها تذکّر داده شده است، امّا نه تنها قبول نمی‌کنند، بلکه در مواقعی موجب ناراحتی شدید و رنجش خاطر نیز می‌گردد. اگر ممکن است راه چاره‌ای برای بنده و دیگران که به این مسأله مبتلا هستیم بیان فرمایید. اگر موجب قطع صله رحم شود چه حکمی دارد؟
جواب: این گونه کارها حرام و خلاف شرع است و نتیجه ناآگاهی بعضی از مردم است. وظیفه شما آن است که با زبان خوش امر به معروف و نهی از منکر کنید و اگر صله رحم بدون آن میسّر نیست، صله رحم را ترک کنید.
سؤال 1027- تماسّ مرد با زن نامحرم در موقع پول دادن، یا مبادله شی‌ء و یا تماسّ بدنی در معابر، یا نشستن کنار زن نامحرم در وسیله نقلیّه چه حکمی دارد؟
جواب: در موقع پول دادن و مبادله اشیا، اگر دستها با هم تماس پیدا کند حرام است؛ ولی تماسّ بدنها از روی لباس در وسایل نقلیّه یا مکانهای پرازدحام اشکالی ندارد؛ مگر مفسده خاصّی بر آن مترتّب شود.
سؤال 1028- بوسیدن و یا لمس کردن همجنس که موجب لذّت و یا ریبه می‌شود، چه حکمی دارد؟
جواب: جایز نیست.

 

احکام نگاه کردن

سؤال 1029- بیرون بودن مقداری از موی سر، امروزه در شهرهای بزرگ امری عادی شده است، آیا می‌توان از این جهت که این مقدار از موی سر بیرون است به آن نگاه کرد؟ (همانند برخی قبایل که معمولًا مقداری از موی سر آنها در معرض دید است).
جواب: اگر با نهی از منکر رعایت نمی‌کنند مصداق «اذا نُهینَ لا یَنْتَهینْ» هستند و نگاه کردن بدون تلذّذ و ریبه اشکالی ندارد.
سؤال 1030- نگاه کردن به بدن نیمه عریان زنان در فیلمهای غربی از نظر شرعی چه حکمی دارد؟ حدّ مجاز نگاه کردن به آن چقدر است؟ آیا بین زنان مسلمان و غیر مسلمان و اهل کتاب تفاوتی وجود دارد؟ نگاه کردن زنان به بدن نیمه‌عریان مردان در مسابقات ورزشی از قبیل شنا، وزنه‌برداری و کشتی چه حکمی دارد؟
جواب: با توجّه به این که نگاه به فیلم‌ها مشاهده مستقیم نیست، نگاه کردن به آنها مصداق نگاه به نامحرم نمی‌باشد، مگر این که منشأ فسادی گردد، که در این صورت نگاه کردن به آنها در هر دو صورت حرام است.
سؤال 1031- نگاه کردن به اعضای جدا شده از بدن نامحرم چه حکمی دارد؟
جواب: اشکالی ندارد.
سؤال 1032- فیلمبرداری و عکّاسی در بعضی از مجالس عروسی، که به علّت لاابالیگری مسائل محرم و نامحرم احیاناً رعایت نمی‌شود، توسّط عکّاس زن که شغلش این کار است چه حکمی دارد؟
جواب: جایز نیست.
سؤال 1033- استفاده هنرجویان رشته هنر از عکسها و مجلّات خارجی، که بدن زن و مرد عریان را نشان داده است، چه حکمی دارد؟ با توجّه به این که بعضی از اساتید آنها تأکید دارند که برای به دست آوردن تجربه هنری، لازم است.
جواب: جایز نیست.
سؤال 1034- در کتاب تفسیر نمونه در شرح آیه 31 سوره نور آورده‌اید که: «از آیه استفاده می‌شود زینتهایی که در صورت و دست باشد تابع صورت و دست می‌باشد و پوشاندن آنها لازم نیست» آیا فتوای اجتهادی شما نیز چنین است؟ آیا اصلاح صورت و ابرو زینت است؟
جواب: فتوای اجتهادی ما هم همین است و اصلاح صورت و ابرو اشکالی ندارد.
سؤال 1035- تدریس دبیران مرد در مدارس راهنمایی و دبیرستان‌های دخترانه چه حکمی دارد؟
جواب: چنانچه مراعات تمام موازین شرعی شود و مفاسدی بر آن مترتّب نشود اشکالی ندارد، ولی به یقین استفاده از دبیران همجنس به احتیاط نزدیکتر است.
سؤال 1036- اگر انسان بداند وقتی به خیابان و بازار می‌رود نگاهش به نامحرم می‌افتد، وظیفه‌اش چیست؟
جواب: نظر و نگاه اتّفاقی حرام نیست؛ لکن عمداً نگاه نکند.
سؤال 1037- با توجّه به این که زنان و مردان به همدیگر نامحرم می‌باشند، آیا جایز است از مجلس مردان فیلمبرداری شود و در پشت پرده برای خواهران به صورت مستقیم و به وسیله تلویزیون مدار بسته نمایش دهند؟
جواب: در صورتی که مردان برهنه نباشند، اشکالی ندارد.
سؤال 1038- آیا نشان دادن زنان بد حجاب یا بی‌حجاب، به عنوان مظهر فساد رژیم سابق، حتّی با استفاده از موی مصنوعی و کلاه‌گیس و استفاده از چهره‌پرداز زن، در فیلمهای سینمایی تلویزیون و نمایش‌های روی صحنه مجاز است؟
جواب: برای نشان دادن مفاسد بدحجابی و بی‌حجابی راههای بی‌اشکالتر پیدا می‌شود.
سؤال 1039- نگاه کردن به زنهایی که رعایت حجاب شرعی نکرده و بی‌مبالات هستند، در گذرها، یا به هنگام گفتگو، یا در وسایل نقلیّه، که طبعاً نگاه انسان به آنها می‌افتد، چه حکمی دارد؟
جواب: نگاه قهری و بدون قصد اشکالی ندارد.
سؤال 1040- در این منطقه دیده می‌شود که بعضی از زنها یا دختر خانمها در داخل کوچه و بیرون از حیاط خود (که محلّ عبور و مرور مردم می‌باشد) می‌نشینند و با هم صحبت می‌کنند، نشستن یا توقّف خانمها در داخل کوچه از نظر شرعی چه حکمی دارد؟
جواب: در صورتی که مراعات حجاب شرعی را بنمایند و مزاحمت ایجاد نکنند، حرام نیست؛ ولی بهتر است این کار را ترک کنند.
سؤال 1041- گروهی از خانواده‌ها مقیّد هستند که قبل از ثبت رسمی ازدواج، جهت محرمیّت و ارتباطات دختر باکره و پسر، عقد شرعی جاری شود. با عنایت به این که طبق قانونِ ثبت ازدواج، قبل از ثبت رسمی، عقد ممنوع است و از طرفی ثبت بدون ارتباطات و شناخت، متضمّن مشکلاتی، از جمله طلاق زودرس است که گاه حتّی در هفته‌های اوّلیّه ازدواج رخ می‌دهد، و از سوی دیگر عقد شرعی بدون ثبت رسمی هم مشکلات دیگری به وجود می‌آورد که قانونگذار نیز این معنا را مراعات و به این خاطر آن را ممنوع نموده، بنابراین خواهشمندم بفرمایید که حدود شرعی ارتباط دختر و پسری که حقیقتاً قصد ازدواج دارند تا چه میزانی است؟ اگر دیده شود بعضی از پسرها و دخترهایی که به رسم سنّتی نامزد هستند و در شهر تردّد دارند، از سوی مسئولین امر تحت تعقیب قرار می‌گیرند، حکم چیست؟
جواب: مرد و زنی که می‌خواهند با یکدیگر ازدواج کنند، می‌توانند به مقدار لازم در جلسه‌ای بنشینند و یکدیگر را ببینند و با یکدیگر صحبت کنند و اگر در یک جلسه مقصود حاصل نشد، می‌توانند در چند جلسه با هم بنشینند و صحبت کنند، سپس تصمیم بگیرند.
سؤال 1042- آیا برای عکّاس مسلمان جایز است که از چیزهای غیر اسلامی، مانند رقص، عکسبرداری کند؟
جواب: جایز نیست.
سؤال 1043- نگریستن به مرد نامحرم چه حکمی دارد؟ آیا می‌توان به مردانی که پیراهن آستین‌کوتاه می‌پوشند، نگاه کرد؟
جواب: هرگاه نظر از روی شهوت نباشد، اشکالی ندارد.
سؤال 1044- عکس گرفتن زن نزد عکّاس نامحرم، یا ظاهر کردن عکس توسّط نامحرم چه حکمی دارد؟
جواب: در صورتی که او را نمی‌شناسد، ظاهر کردن عکس اشکالی ندارد و عکس گرفتن در صورتی جایز است که با حجاب شرعی باشد.
سؤال 1045- نقش بازی کردن دختران و زنان در فیلم‌های تلویزیونی و سینمایی در کنار مردان نامحرم به عنوان همسر صوری آنان چگونه است؟ آیا در هنگام اجرای نقش مجاز به خنده و گفتگوی صمیمانه با مردی که بطور صوری نقش همسر آنها را بازی می‌کند، هستند؟
جواب: صحبتهای معمولی و ایفای این نقشها، اگر مفسده خاصّی بر آن مترتّب نشود و حجاب اسلامی رعایت شود، اشکالی ندارد.
سؤال 1046- نظر مبارک خویش را در مورد ورزشهای بانوان از قبیل دوچرخه‌سواری، اسب سواری، قایق‌رانی و دو میدانی در اماکن و معابر عمومی، که در معرض دید نامحرمان قرار دارد بیان فرمایید در ضمن بفرمایید. تماشای این نوع برنامه‌ها در تلویزیون چه حکمی دارد؟
جواب: اگر در انظار عمومی نباشد اشکالی ندارد.
سؤال 1047- آیا می‌توان بیماری که امکان طهارت عورتین توسّط خودش وجود ندارد، را تطهیر نمود؟
جواب: چنانچه مستلزم نگاه و لمس نباشد، یا این که به وسیله همسر انجام شود، اشکالی ندارد؛ در غیر این صورت تنها در موارد ضرورت می‌توان انجام داد.
سؤال 1048- نگاه کردن به عکس برهنه زنان اهل کتاب و مشرکین، بدون لذّت و شهوت و بدون آن که مقدّمه گناه شود، چه حکمی دارد؟
جواب: اگر منظور از برهنه این است که موهای سر خود را نپوشانده باشند در فرض مسأله بالا که فسادی بر آن مترتّب نمی‌شود، اشکالی ندارد؛ امّا اگر منظور، برهنه مادرزاد و یا نیمه عریان است، جایز نیست.
سؤال 1049- مکالمه تلفنی بین پسر و دختر و مراوده طرفین جهت دوستی چه حکمی دارد؟ اگر این گونه امور مقدّمه‌ای برای تحقیق پیرامون ازدواج با وی باشد، آیا جایز است؟
جواب: جایز نیست؛ مگر به مقداری که برای تحقیق در ازدواج ضرورت دارد.
 

نفقه

سؤال 1050- نفقه (خوراک، پوشاک و مسکن) فرزند تا چندسالگی بر پدر واجب است؟
جواب: هرگاه فرزند توانایی اداره کردن زندگی خویش را نداشته باشد و پدر بتواند نفقه او را بدهد بر او لازم است و سنّ خاصّی شرط نیست؛ ولی فرزند نباید در تأمین زندگی خود کوتاهی کند، اگر کوتاهی کند چیزی بر پدر نیست.
سؤال 1051- شوهر در عقد زوجیّت و قبل از دخول می‌گوید: «قدرت برگزاری مراسم عروسی را از لحاظ مالی ندارم»، زوجه هم می‌گوید: «فقط با رعایت شرایط و تشریفات مرسوم و عرف محل حاضرم به خانه شوهر بروم» در فرض مسأله آیا زوجه مستحقّ نفقه می‌باشد؟
جواب: اگر در عقد نکاح چنین شرطی ذکر نشده، زوجه حقّ امتناع ندارد؛ و اگر امتناع کند حقّ نفقه ندارد.
سؤال 1052- زنی به سبب آتش‌سوزی در منزل شوهر، در بیمارستان بستری و سپس فوت کرده است، آیا هزینه بیمارستان او بر عهده شوهرش می‌باشد؟
جواب: احتیاط واجب آن است که شوهر هزینه درمان او را بدهد.
سؤال 1053- شخصی برای مدّتی از طریق دادگاه زندانی شده است، سرانجام یا با حصول برائت و یا تحمّل حبس از زندان آزاد می‌شود، اگر به همسر و یا عائله تحت کفالت وی، در طول این مدّت، از طریق کمیته امداد حضرت امام (رحمه الله) و یا سایر مراجع حمایتی وجهی به عنوان نفقه داده شده باشد، یا هیچ وجهی داده نشده باشد؛ در هر دو صورت آیا عائله زندانی حقّ مطالبه نفقه معوّقه خود را خواهد داشت؟
جواب: احتیاط واجب آن است که نفقه آنها را بپردازد یا با آنها مصالحه کند.
سؤال 1054- آیا شخص ثالثی می‌تواند نفقه زوجه را ضمن عقد ازدواج، تعهّد نماید و هرگاه بین این زن و شوهر راجع به نفقه اختلافی به وجود آید، نفقه زوجه را پرداخت نماید؟
جواب: مانعی ندارد که شخص ثالثی ضمانت نفقه را بنماید.
سؤال 1055- آیا برای همسر و فرزندان شخصی که از راه نامشروع کسب درآمد می‌کند، جایز است که از درآمد او استفاده کنند؟
جواب: اگر می‌دانند نفقه‌ای که به آنها پرداخته است از همان پول است، تصرّف در آن جایز نیست؛ مگر در حال ضرورت.
سؤال 1056- امام (رحمه الله) در تحریر الوسیله، جلد 2، صفحه 306، مسأله دوّم فرموده‌اند: «اگر زوج حقوق زن را از قبیل نفقه نپردازد ابتدا حاکم زوج را الزام می‌کند و در صورت عدم تأثیر او را تعزیر می‌نماید» در صورتی که فتوای حضرتعالی مطابق با این فتواست، آیا مراد از الزام صدور دستور قضایی است، یا صدور حکم به الزام؟
جواب: منظور این است که حاکم شرع او را مجبور می‌کند که نفقه زن را بپردازد و هرگاه ترتیب اثر ندهد او را تعزیر کند.

 

احکام اولاد

سؤال 1057- مردی به مسافرت رفته و مسافرتش بیش از یک سال به طول کشیده است. در این مدّت همسرش پسری به دنیا آورده که بعداً باعث اختلاف بین زوجین شده و بدین سبب مرد زنش را طلاق داده است. اینک آن زن از دنیا رفته و آن پسر بزرگ شده و حقّش را می‌خواهد. مرد می‌گوید: «زنم این بچّه را بعد از یک سال از مسافرتم به دنیا آورده است، او پسر من نیست؛ هرچند همسرم عفیفه و مؤمنه بوده، و از او هیچ بدی ندیده‌ام» و زن تا آخر عمرش می‌گفت: «این بچّه فرزند شوهرم است و روز قیامت حقّم را خواهم گرفت». اکنون چند سؤال مطرح است:
الف) آیا قول شوهر که می‌گوید: «چون زن بچّه را بعد از یک سال از جدایی او به دنیا آورده است پس فرزند من نیست» قبول می‌شود؟
ب) اگر مشکوک باشد که زن بچّه را بعد از دوازده ماه از سفر زوج، یا قبل از دوازده ماه به دنیا آورده است، حکم چیست؟
ج) حکم ارث و محرمیّت این پسر نسبت به آن زن و شوهر و بچّه‌های آن دو چیست؟
د) حکم خود این پسر فی حدّ ذاته چیست؟
جواب: چنانچه تولّد بچّه از آن زن معلوم باشد و شوهر ادّعا کند که بعد از یک سال از مسافرت او بوده و دلیلی بر ادّعای خود نداشته باشد، آن بچّه متعلّق به آن زن و شوهر است و با هر دو محرم است و از هر دو ارث می‌برد؛ ولی اگر مرد بتواند با دلیل شرعی ثابت کند که بعد از یک سال از سفر او متولّد شده است فرزند او محسوب نمی‌شود.
سؤال 1058- دختری از طریق نامشروع باردار شده است و این حمل را به پسری نسبت می‌دهد؛ ولی آن پسر می‌گوید: «من یقین دارم قبل و بعد از من افراد دیگری نیز با او ارتباط داشته‌اند» این حمل شرعاً به کدامیک از آنها تعلّق دارد؟ مهر المثل این دختر را چه کسی باید بپردازد؟
جواب: اگر با اختیار و رضایت دختر بوده مهر المثل تعلّق نمی‌گیرد، و اگر به جبر و اکراه بوده هر کدام از آنها باید مهر المثل جداگانه‌ای بدهند؛ و در مورد فرزند اگر ثابت شود چند نفر با او زنا کرده‌اند و معلوم نشود بچّه منتسب به کدامیک است، باید با قرعه تعیین کنند.

 

احکام شیر دادن

سؤال 1059- دختری از سنّ هفت‌ماهگی به بعد، به مدّت سه ماه و بطور متفرّقه، روزی یک بار یا دو بار، از زنی شیر خورده است و در همین روزها از شیر مادر، یا از شیر خشک، یا آب قند، نیز استفاده کرده است و بعضی مواقع در طول این سه ماه، 7 الی 10 روز اصلًا از شیر آن زن استفاده نکرده است، آیا این دختر فرزند رضاعی آن زن محسوب می‌شود؟
جواب: در فرض مسأله، با توجّه به این که گوشت و استخوان آن کودک تا حدّی به وسیله شیر آن زن روییده است، فرزند رضاعی او محسوب می‌شود.
سؤال 1060- خوردن شیر همسر توسّط شوهر چه حکمی دارد؟ اگر خوردن شیر از روی شهوت باشد حکمش چیست؟
جواب: در هر حال اشکال ندارد.
سؤال 1061- در مسأله 2132 توضیح المسائل حضرتعالی آمده است: «هرگاه مردی بخواهد زن برادرش به او محرم شود می‌تواند دختر شیرخواری را با اجازه ولیّ او به عقد موقّت خود درآورد و در همان حال زن برادرش آن دختر را شیر کامل دهد، بعد از آن که شیر دادن تمام شد می‌تواند مدّت عقد موقّت را به او ببخشد» به نظر می‌رسد احتیاجی به قسمت اخیر مسأله نباشد؛ زیرا معقوده به عقد موقّت با خوردن شیر کامل بر برادر حرام می‌شود و نیازی به بخشیدن مدّت ندارد؟
جواب: درست است؛ قسمت اخیر مسأله زیاد است، و در چاپهای اخیر حذف شده است.
سؤال 1062- با توجّه به این که هر طفل باید دو سال کامل از شیر مادر استفاده نماید، آیا شیر دادن بعد از دو سال شرعاً اشکال دارد؟
جواب: حرام نیست.

 

احکام حضانت

سؤال 1063- در مواردی که بین زوجین مفارقت حاصل می‌شود و فرزند مشترکی دارند، در خصوص حقّ حضانت پدر یا مادر نسبت به فرزند مشترک فتوای مشهور این است که مادر در مورد فرزند دختر تا 7 سالگی و در مورد فرزند پسر تا دو سالگی اولویّت در حضانت دارد سپس در حضانتِ پدر است. از آنجا که مادّه 1169 قانون مدنی با الهام از این فتوا تنظیم شده است، محاکم دادگستری نیز در موارد مطروحه در پرونده‌های جاری بر این اساس عمل می‌نمایند ولی این امر چند مشکل اجرایی در بر دارد:
الف) تعلّق عاطفی فرزندان، اعمّ از پسر و دختر، در سنین پایین به مادر بیشتر است و گرفتن پسر بچّه‌های 2 تا هفت‌ساله از مادر، در موارد زیادی موجب اخلال در مسائل تربیتی و عاطفی آنان می‌شود.
ب) غالباً پدرهای ازدواج نکرده در نگهداری این گونه کودکان دچار مشکلات مهمّی می‌شوند و بیشتر به خاطر لجاجت، اصرار در گرفتن کودک دارند و بعد از تحویل غالباً کودک را به عمّه، یا مادربزرگ، یا یکی دیگر از اقوام می‌سپارند و خود مباشرت در حضانت ندارند.
ج) به دلیل تعلّق عاطفی شدید بین مادر و فرزند، در اغلب موارد گرفتن پسر بچّه 3 یا 4 ساله از مادر موجب عسر و حرج بر مادر است، در صورتی که با حضانت مادر، پدر نیز از طریق اعمال ولایت و نظارت کلّی، با بچّه‌های خود ارتباط دارد و فشاری بر وی وارد نمی‌شود.
د) نگران‌کننده‌ترین نکته این است که در مواردی که در یک خانواده بیش از یک فرزند وجود دارد، بچّه‌ها با هم مأنوس و وابسته می‌باشند و جدا کردن بچّه‌های خردسال از یکدیگر و سپردن بعضی به پدر و بعضی به مادر، فشار شدیدی بر آنان وارد می‌آورد.
از طرفی بر طبق فتاوای برخی از فقها، از جمله مرحوم آیة اللّه العظمی خوئی (رحمه الله) اولویّت در حضانت تا سن 7 سالگی، هم در دختر و هم در پسر، با مادر است و احادیثی، از جمله روایت ایّوب بن نوح «1»، نیز دلالت بر این مسأله دارد. نظر حضرتعالی در این مسأله چیست؟
جواب: در صورتی که مصالح فرزندان واقعاً به خطر بیفتد و گرفتار ضرر عاطفی شدیدی شوند، می‌توان حضانت را به مادر سپرد.
سؤال 1064- زنی هستم که چندین سال قبل، بنا به عللی همسرم مرا طلاق داد و حضانت تنها فرزندمان، که دختری خردسال بود، نیز به من سپرده شد. با تمام مشکلات اقتصادی که جهت تأمین مخارج زندگی دخترم وجود داشت، او را بزرگ نمودم، حال که دخترم به سنّ ازدواج رسیده است، شوهر سابقم اصرار دارد که دختر را از من بگیرد. قابل ذکر است که:
1- در طول مدّتی که از هم جدا شده‌ایم، هیچ گونه کمکی از جانب شوهر سابقم برای دخترش نرسیده است.
2- چون دخترم در طول این مدّت پدرش را اصلًا ندیده است، شدیداً در برابر تقاضای پدرش امتناع می‌کند، با توجّه به مطالب فوق به دو سؤال زیر پاسخ فرمایید:
الف) آیا شوهرم حق دارد دختر را از من بگیرد؟
جواب: هرگاه دختر به سنّ بلوغ رسیده، نه پدر می‌تواند او را اجبار کند و نه مادر؛ بلکه نزد هر کدام میل داشته باشد، می‌تواند زندگی کند.
ب) نفقه دخترم بر عهده کیست؟ آیا می‌توانم حقوق و نفقه او را از شوهر سابقم مطالبه کنم؟
جواب: در صورتی که به میل خود نفقه او را داده‌اید، نمی‌توانید از پدر او چیزی بگیرید؛ ولی اگر پدر نفقه او را نمی‌داده و شما به این قصد نفقه او را داده‌اید که از او بگیرید، حق دارید که نفقه را مطالبه کنید.
______________________________
(1). وسائل الشّیعه، جلد 15، ابواب احکام الاولاد، باب 81، حدیث 6 و 7.

سؤال 1065- آیا ولایت و حضانت زنازاده با زانی است؟
جواب: ولایت و نفقه بر عهده زانی و حضانت طبق موازین فقهی با زانی و زانیه است.
سؤال 1066- زنی است که شوهرش بر اثر تصادف از بین رفته و پنج فرزند از او باقی مانده است، که بعضی کبیر و بعضی صغیر هستند، این زن با میل و رضایت خود حقّ حضانت اولادش را به جدّ پدری بچّه‌ها واگذار کرده و کلّا حقّ حضانت را از خود اسقاط نموده است؛ بعد از یک سال و اندی ادّعای رجوع حقّ حضانت می‌کند، آیا حقّ رجوع دارد؟
جواب: بعد از واگذاری حقّ حضانت، حقّ بازگشت ندارد.
سؤال 1067- زوجه علاوه بر بذل تمام یا مقداری از مهریّه، سرپرستی بدون نفقه و یا با نفقه فرزندان دختر بالاتر از هفت سال خود را بر عهده می‌گیرد؛ ولی بعد از طلاق از نگهداری اطفال امتناع میورزد، آیا دادگاه می‌تواند زوجه را به حضانت از فرزندان دختر الزام کند، یا این که حضانت به زوج منتقل می‌شود؟
جواب: چنانچه شرعاً (از طریق مصالحه، یا شرط ضمن العقد) موظّف شده باشد، دادگاه می‌تواند زوجه را به نگهداری اطفال اجبار کند.
سؤال 1068- چندی پیش راجع به یک نزاع خانوادگی چند سؤال از محضرتان نمودیم که فرمودید: «در صورت احراز حرج واقعی و عدم رضایت زوج به طلاق، حاکم شرع می‌تواند ولایتاً طلاق را اجرا کند» حال پس از مذاکره مجدّد با زوج، ایشان قبول کرده است که همسرش را طلاق شرعی بدهد مشروط بر این که همسرش در محکمه مدنی کشور سوئد به صورت رسمی کلًا از حضانت فرزندان صرف نظر کند و امر نگهداری فرزندان را به شوهر بسپارد، همسرش اظهار می‌دارد که جدایی از فرزندانم برایم بسیار مشکل و غیر قابل تحمّل است؛ لکن شوهر اصرار دارد که یا بچّه‌ها را بطور کامل در اختیار او بگذارد که بتواند آنها را به هر کشوری که بخواهد ببرد و زن هیچ حقّی نداشته باشد و یا این که حاضر به طلاق نیستم، آیا شوهر می‌تواند امر طلاق را منوط به انصراف قانونی همسرش از حضانت فرزندان نماید؟
جواب: در صورتی که شوهرش حقّ شرعی خود را در مورد حضانت مطالبه کند و حاضر به طلاق باشد، نمی‌توان اجباراً صیغه طلاق را جاری کرد؛ ولی می‌توان مرد را وادار کرد که به مقدار متعارف به زن، حقّ دیدن بچه‌ها را بدهد و مرد باید از این امر امتناع نکند و مسأله حضانت غیر از مسأله حقّ دیدار است.

 

مسائل متفرّقه ازدواج

سؤال 1069- آیا ازدواج واجب است؟
جواب: ازدواج از مستحبّات مؤکّد است؛ مگر در مواردی که انسان بترسد که اگر آن را ترک کند به گناه می‌افتد، که در این صورت واجب می‌شود.
سؤال 1070- آیا خواهر و برادر می‌توانند از عقیقه همدیگر بخورند؟
جواب: مانعی ندارد.
سؤال 1071- با عنایت به این که گروه زیادی از متدیّنین در خصوص امر ازدواج قبل از هرگونه مشورت و معارفه‌ای متوسّل به استخاره می‌شوند و سنّت نبوی ازدواج را به بهانه استخاره ردّ و یا به تعویق می‌اندازند و سدّی در جهت تشکیل کانون گرم، صمیمی و عاطفی زوجین جوان ایجاد می‌کنند، آیا این کار صحیح است؟
جواب: استخاره همیشه باید بعد از مطالعه جوانب مسأله و مشورت باشد، اگر فکر انسان بجایی رسید جای استخاره نیست و اگر فکر به جایی نرسید جای استخاره است.
سؤال 1072- اگر شخصی دختری را به عقد شرعی خود درآورد، و به دلایلی ازدواج به فسخ یا طلاق منجر شود، آیا مرد شرعاً مکلّف است این مطلب را به اطّلاع خانم دیگری که می‌خواهد با او ازدواج کند برساند؟
جواب: ضرورتی ندارد.
سؤال 1073- استمنا کردن برای شخص جوانی که 25 سال سن دارد و نمی‌تواند ازدواج کند، چه حکمی دارد؟
جواب: حرام است؛ باید به فکر راههای مشروع باشد.
سؤال 1074- اگر زنی به بهانه اختلافات خانوادگی از شوهر خود اطاعت نکند و اطرافیان او، حتّی با تهمت و دروغ گفتن به شوهر، مانع رفتن او به پیش شوهرش شوند، آیا زن و اطرافیانش گناهکارند؟
جواب: زن بدون دلیل نمی‌تواند نشوز اختیار کند و همچنین اطرافیان او بدون دلیل حق ندارند در این مسأله دخالت کنند، و اگر این کار را انجام دهند گناهکارند.
سؤال 1075- نظرخواهی جوانی از دختری، بدون اجازه ولی، به وسیله نامه چه حکمی دارد؟
چنانچه در ابراز علاقه و به کارگیری الفاظ در این جهت مبالغاتی شود تا در تصمیم دختر مؤثّر افتد چگونه است؟
جواب: خواستگاری اشکالی ندارد و مشروط به اجازه ولی نیست؛ مگر این که منشأ مفاسدی گردد، که در این صورت جایز نیست.
سؤال 1076- اگر کسی همسری را عقد نماید، آیا پدر و مادر دختر مجاز هستند زن و شوهر قانونی را از هم دور نگه دارند و نگذارند آن دو با هم به تفریح رفته و در کنار هم باشند؟
جواب: در صورتی که بر اساس عرف و عادت محل عقد انجام شده و مردم در آن محل برای فرستادن دختر همراه شوهر مادام که عروسی نکرده‌اند رسوم و عاداتی دارند، باید طبق آن عمل شود.
سؤال 1077- آیا ارگانهای دولتی حق دارند در زندگی زناشویی افراد تحقیق کنند، که آیا در قرارداد ازدواج و یا طلاق شبهه‌ای وجود دارد؟ و در صورت برخورد با شبهه و شک، آیا حق دارند به عنوان شکایت شبهه خود را به جاهایی بفرستند؟
جواب: آنها نباید در زندگانی خصوصی مردم تجسّس کنند.
سؤال 1078- استفاده از وسایلی مثل قرص، اسپری یا پماد دارویی، برای تقویت قوّه شهوانی و لذّت بردن بیشتر در هنگام آمیزش جنسی با همسر، از نظر شرعی چه حکمی دارد؟
جواب: اگر موجب ضرر و مفسده‌ای نشود مانعی ندارد.
سؤال 1079- چنانچه شخصی از دختری برای خودش خواستگاری کند و از طرف پدر دختر جواب مثبت بگیرد و پس از تحمّل مخارجی از قبیل مخارج جلسه خواستگاری، لباسهای نامزدی، جواهرات، سوغات و هدایا، جریان ازدواج به هم بخورد، چنانچه انصراف از طرف پدر دختر یا بالعکس از طرف داماد باشد، هر کدام چه حکمی دارد؟ آیا خواستگار می‌تواند مخارج خود را مطالبه نماید؟
جواب: هدایایی که موجود است بازپس گرفته می‌شود؛ ولی خرجهایی که شده است قابل بازپس گیری نیست؛ مگر این که قول قطعی داده باشد و بدون دلیل موجّهی اعلان انصراف کند.
سؤال 1080- به نظر حضرتعالی در ازدواج دو جوان بهتر است چه چیزهایی معیار باشد؟
جواب: بالاترین معیار ایمان و تقوا و اطاعت فرمان خدا و صفاتی است که موجب محبّت و سازش با یکدیگر است.
سؤال 1081- آیا مرد ضامن جهیزیّه همسرش می‌باشد؟ اگر شوهر فوت کرد و جهیزیّه همراه دیگر ماترکش در اختیار ورثه قرار گرفت، آیا ورّاث ضامن هستند؟ اگر در حین مطالبه، کلّ جهیزیّه یا بعضی از آن وجود نداشت و ورثه هم اظهار
بی‌اطّلاعی نمودند آیا ورثه ضامن هستند؟
جواب: اگر ثابت شود شوهر در حفظ آن کوتاهی کرده مسئول است در غیر این صورت مسئولیّت ندارد؛ و جهیزیّه زن جزء ترکه شوهر نمی‌شود و اگر ورثه بدون اجازه زوجه در آن تصرّف کنند ضامن هستند.
سؤال 1082- در بعضی از مناطق طبق عرف محل، در حین عقد زوجه قید می‌گردد که اجناسی به عنوان جهیزیّه از سوی زوج تهیّه و تحویل خانواده زوجه گردد و پس از تحویل به عنوان مال پدری صورت جلسه و همراه زوجه به خانه شوهر فرستاده می‌شود، بعداً در مالکیّت آن اختلاف می‌شود، با توجّه به این که از نیّت زوج در حین تهیّه و تحویل اجناس اطّلاعی نیست، آیا اجناس قید شده ملک زوجه می‌باشد یا زوج؟
جواب: در فرض مسأله مالک تمام آنها زوجه است.
سؤال 1083- مردی همسرش را با میل خودش به سفر حجّ تمتّع برده و بعداً به علّت عدم سازش او را طلاق داده است، بعد از مدّتی با پیشنهاد زوجه و با مهریّه «مسافرت مکّه معظّمه و سفر کربلا در صورت امکان» ازدواج کردند که این ازدواج نیز به طلاق منجر شد و در مورد مهر بین آنها اختلاف شده است، در این مورد سؤالاتی مطرح می‌باشد:
الف) چون زوج قبلًا همسرش را به سفر حجّ تمتّع برده لذا در موقع عقد مجدّد نیّت او از مسافرت مکّه معظّمه، سفر عمره بوده است، اکنون زوجه ادّعای حجّ تمتّع دارد؛ از آنجا که در عقدنامه چیزی جز کلمه مسافرت مکّه قید نگردیده وظیفه او چیست؟
جواب: می‌تواند او را به حجّ تمتع یا عمره ببرد.
ب) هزینه سفر مکّه بر چه اساس و معیاری تعیین می‌گردد؟
جواب: بر اساس قیمت سازمان حج و زیارت می‌باشد.
ج) آیا شرط امکان در این جمله: «مسافرت مکّه معظّمه و سفر کربلا در صورت امکان» شامل مکّه و کربلا هر دو می‌شود؟ آیا مهریّه مذکور، فقط در دوران زناشویی لازم الاجرا می‌باشد یا بعد از آن هم معتبر است؟
جواب: شرط امکان در هر دو مورد است و منظور این است که موانعی بر سر این راه نباشد، و زوج در هر صورت باید به آن عمل کند، و اگر از هم جدا شدند وسایل این سفر را برای زوجه فراهم کند.
سؤال 1084- با توجّه به این که در حال حاضر تعداد دختران و زنان آماده ازدواج بمراتب بیشتر از پسران و مردان آماده ازدواج است و عدم توجّه به این مسأله اساسی مشکلات عدیده اخلاقی در جامعه اسلامی ایجاد می‌نماید، آیا مردانی که شرایط لازم ازدواج مجدّد را دارند، این ازدواج بر آنها واجب می‌شود؟
جواب: ارقامی که ذکر کردید چندان مطابق واقع نیست و ازدواج مجدّد بر افرادی که گفتید واجب نمی‌باشد و اگر شرایط ازدواج برای افراد مجرّد آسان بشود ظاهراً مشکل حل می‌شود.
سؤال 1085- شوهرم بدون اجازه من پول مرا به دخترش که از زن اوّل اوست، جهت تهیّه جهیزیّه داده است. استفاده کردن از این جهیزیّه برای آن دختر و شوهرش چه حکمی دارد؟ لازم به تذکّر است که آن دختر و شوهرش از راضی نبودن من اطّلاع ندارند. البتّه قبلًا خودم جهیزیّه برای این دختر جمع‌آوری کرده بودم، ولی الآن راضی نیستم؛ امّا شوهرم می‌گوید: «همان اجازه قبلی را عمل کرده‌ام و جهیزیّه را به دخترم داده‌ام».
جواب: تصرّف آن زن و شوهر در جهیزیّه‌ای که بدون رضایت شما تهیّه شده جایز نیست. و اگر قبلًا نمی‌دانسته‌اند باید بعد از اطّلاع و آگاهی تصرّف نکنند و اگر جهیزیّه‌ای با میل خودتان قبلًا داده‌اید و هنوز موجود است می‌توانید بازپس بگیرید.
سؤال 1086- شنیده‌ام که اگر شوهری زنش را چهار ماه ترک کند از عقد او خارج می‌شود. شوهرم بعد از بچّه سوّم یک سال مرا ترک کرده، در صورتی که در یک منزل زندگی می‌کردیم. بعد یک بار با من نزدیکی کرده و من باردار شدم؛ لطفاً بفرمایید:
الف) آیا بچّه چهارم ما نامشروع است؟
جواب: ترک کردن بیش از چهار ماه حرام است؛ ولی موجب جدایی مرد از زن نمی‌شود، بنابراین فرزند شما مشروع است.
ب) باز دو سال مرا ترک کرده و بعداً به مدّت یک سال رابطه نزدیکی داشتیم. آیا کار ما نامشروع بوده است؟
جواب: از جواب بالا معلوم شد.
ج) 18 سال است که شوهرم مرا ترک کرده است، در صورتی که زیر یک سقف زندگی می‌کنیم و او 75 سال و من 48 سال دارم، ولی من جلوی او حجاب نمی‌گیرم، آیا او به من نامحرم است؟
جواب: شما با هم محرم و زن و شوهر هستید و مشکلی از این جهت و از جهت عبادت ندارید.
د) من با تمام وجود کمبود شوهر را احساس می‌کنم و به خاطر فرزندانم طلاق نگرفته‌ام و شوهر دیگری اختیار نکردم. آیا عبادت من، مثل زن بیوه صحیح است؟
جواب: از جواب بالا معلوم شد.
ه-) من که 21 سال در کنار شوهرم مانده‌ام، آیا می‌توانم مالی به عنوان غرامت از شوهرم بگیرم؟
جواب: هرگاه نفقه را گرفته‌اید، از او طلبی ندارید.
و) شوهرم قبل از من دو زن، سه دختر و سه پسر دارد و خانه آنها جداست. من خانه خود را به عنوان حقّ‌الزّحمه از شوهرم می‌خواهم، ولی ما در روستا ساکن هستیم و ساختمان ما سند رسمی ندارد او می‌خواهد وصیّتنامه بنویسد و به من انتقال بدهد و تمام وسایل منقول و غیر منقول خود را به من ببخشد. آیا دستخطّ خودش قابل قبول است؟
جواب: آری دستخطّ خودش قابل قبول است؛ ولی توجّه داشته باشید آن را به عنوان حقّ‌الزّحمه بگیرید و دو نفر شاهد نیز پای آن را امضا کنند که کسی نتواند آن را انکار کند.
سؤال 1087- مردی با زنی ازدواج می‌نماید، در حالی که زن، در کرمان و مرد در یزد شاغل بوده است و هر دو با علم و اطّلاع از شغل و محلّ کار همدیگر ازدواج نموده‌اند، حال مرد می‌گوید: «چون اختیار مسکن با من است باید به یزد بیایی» و زن می‌گوید: «اگر بخواهم به یزد بیایم شغل و سابقه ده‌ساله خدمتم از دست می‌رود، تو زمانی که با من ازدواج کردی می‌دانستی که من در کرمان شاغل هستم، لذا بنای ازدواج بر کار کردن در کرمان بوده است، پس من با تو نمی‌آیم». آیا حق با مرد است یا با زن؟
جواب: اگر طرفین از وضع یکدیگر آگاه بوده‌اند و عرف و عادت محل بر پیروی زن در چنین موردی از مرد نباشد، راهی جز توافق و تراضی طرفین بر محلّ سکونت نیست.
سؤال 1088- در محلّی رسم است که از طرف داماد در ایّام عید گوسفندی به عنوان عیدی به منزل عروس می‌برند، این گوسفند ملک کیست؟ عروس یا پدرش یا برادرانش؟
جواب: اگر قبل از آمدن عروس به خانه شوهر هدایایی ببرند، مال عروس است.
سؤال 1089- زن و مردی به هنگام ازدواج مسیحی بوده‌اند، زن بعداً اسلام را قبول می‌کند، ولی مرد مسیحی می‌ماند. شوهر، زن خود را بر انجام فرائض دینی تشویق می‌کند و می‌خواهد که فرزندان او هم مسلمان بشوند. وقتی از او سؤال می‌شود که شما چرا اسلام را قبول نمی‌کنید؟ جواب می‌دهد: هنوز وقت این امر نرسیده است، حکم این زن چیست؟
جواب: در صورتی که شوهر مسلمان نشود، زن بدون طلاق از او جدا می‌شود و عدّه نگه می‌دارد و شوهر می‌کند؛ مگر این که مرد در باطن مسلمان باشد؛ هرچند به عللی حاضر به اظهار آن نگردد.
سؤال 1090- همان گونه که می‌دانید روز به روز فاصله بین بلوغ جنسی و سنّ ازدواج، رو به افزایش است و اکنون به حدود 12 الی 13 سال رسیده است (چه در مورد دختران و چه در مورد پسران)؛ این مسأله باعث شده که روابط پنهانی و نامشروع دختران و پسران از اصلی‌ترین مشکلات جوانان به حساب آید. در این رابطه‌ها حرمت شرعی 100% است و گاهی آثار و تبعات اجتماعی و روانی نیز به دنبال دارد. حال سؤال این است که با توجّه به خودداری جوانان از ازدواج (به دلیل مشکلاتی مانند تحصیل، شغل و مسکن) و سود نبخشیدن تفریحاتی مانند ورزش، و غیره و همچنین نپذیرفتن ریاضت و رهبانیّت در طیّ این دوران (و بلکه ناممکن بودن آن در بعضی اوقات) و از همه مهمتر روا نبودن سکوت در مقابل این همه خلاف شرع و اثراتی که از بُعد معنوی و عبودی بر روح و جان جوانان می‌گذارد لطفاً بفرمایید که:
آیا دعوت عمومی دختران و پسرانی که دارای روابط نامشروع هستند و به ادامه آن اصرار میورزند، با حفظ همان میزان رابطه، به ازدواج غیر دائم، با اذن ولی یا بدون اذن ولیّ، صحیح است؟ آیا این عمل اخراج از حرام به حلال است، که در برخی روایات ابواب متعه به آن اشاره شده است؟
جواب: دعوت به سوی این رابطه ظاهراً مشروع، مفاسد زیادی در بر دارد و تجربه نشان داده که غریزه سرکش جنسی هرگز آنها را در یک مرحله محدود نمی‌کند؛ بلکه غالباً به مراحل دیگر می‌کشاند که سبب مشکلات عظیم برای جامعه می‌گردد. بعلاوه چون این گونه ارتباط مسئولیّت و تقیّد خاصّی همراه ندارد، در یک نفر محدود نمی‌شود و ممکن است یک فرد با چند نفر نیز رابطه برقرار کند که مفاسد آن بر کسی مخفی نیست.
بنابراین، از چنین طریقی در شرایط فعلی جامعه ما باید صرفنظر کرد و به طرق دیگر، از جمله تشویق به ازدواجهای ساده، ازدواجهایی در حدّ عقد بدون عروسی و همچنین مبارزه با عوامل تحریک‌کننده اقدام شود، که اگر این عوامل کم شود مسأله بسیار محدودتر خواهد شد. تشویق به سرگرمیهای سالم مانند ورزش و غیر آن نیز سهمی در کنترل این امر دارد، منتها باید جوانان را تشویق کرد در ورزش از لباسهای مناسب استفاده کنند، تا نتیجه معکوس ندهد.
سؤال 1091- اگر یکی از زوجین در غیاب زوج دیگر و در حین مکاتبه با او، از جملات و کلماتی استفاده نماید که موجب تحریک نویسنده و خواننده شود، آیا این کار جایز است؟ (منظور از نویسنده و خواننده زوجین است؛ نه بیگانه)
جواب: در صورتی که نامه آنها به دست دیگری نیفتد، اشکالی ندارد.
سؤال 1092- آیا ازدواج شخصی که قبلًا عمل منافی عفّت انجام داده، با دختر باکره جایز است؟ آیا اظهار این مطلب لازم است؟
جواب: ازدواج او اشکالی ندارد؛ ولی اظهار کار خلاف جایز نیست؛ همین اندازه که توبه واقعی کند، کافی است.
سؤال 1093- شوهرم پس از بیست سال زندگی مشترک و با داشتن دو فرزند، بدون اجازه این جانب، همسر دوّمی اختیار نموده که باعث پاشیدگی زندگی مشترکمان شده، و از آن تاریخ اصلًا رعایت عدالت را در هیچ زمینه‌ای ننموده است. یک بار که شوهرم در منزل همسر دوّمش بود به آنجا رفتم که مشاجره لفظی کوتاهی بین من و همسر دوّم او اتّفاق افتاد، بدین جهت شوهرم مرا نزد همسر دوّمش به شدّت کتک زد که منجر به خونریزی بینی گردید و از آن روز به بعد به ناچار در منزل پدرم به سر

می‌برم، زیرا در منزل خودم احساس امنیّت نمی‌کردم. اکنون همسرم شرط بازگشت به زندگی و شروع مجدّد آن را منوط به عذرخواهی از همسر دوّم می‌داند و می‌گوید: «باید از آن کتک‌کاری نیز بگذری». این امر موجب از بین رفتن غرور من نزد فامیل و فرزندانم می‌باشد، لذا خواهشمند است شرعاً تکلیف مرا در این مورد معیّن کنید.
جواب: چنانچه شما به همسر دوّم اهانت کرده‌اید وظیفه شما این است که حلّیّت بطلبید؛ ولی شوهر شما نمی‌تواند بازگشت به زندگی را مشروط به این کار کند و اگر شوهر شما، شما را زده و مجروح کرده، باید دیه بدهد یا از شما حلّیّت بطلبد و محیط امن و امانی را برای زندگی شما فراهم سازد و بدانید این گونه مشکلات جز با مدارا کردن طرفین و عفو و گذشت و رعایت اصول عدالت، حل نخواهد شد.
سؤال 1094- دو سال پیش تجدید فراش کردم. از زمان ازدواج مجدّد، همسر اوّلم بنا را بر بی‌حرمتی، فحّاشی و اهانتهای بسیار زننده گذاشته است. در آخرین بار همسر اوّلم پس از شکستن شیشه‌های درب ورودی منزل همسر دوّمم و ورود بعنف به منزل، با درگیری با من و فحّاشی بسیار زننده و تهدید نسبت به همسر دوّم، با من درگیر شد که بی‌اختیار او را کتک زدم (البتّه چنانچه دیه‌ای داشته باشد، مرقوم فرمایید تا بپردازم). با این توضیحات لطفاً بفرمایید که آیا عذرخواهی همسر اوّلم از همسر دوّم به خاطر تهدیدات زیاد و فحّاشی و بدگویی و گفتن کلمات بسیار زننده و موهن، که باعث تزلزل شدید زندگی من شده است، لازم است؟
جواب: اوّل این که شما باید در چنین شرایطی با نهایت خویشتن‌داری و صبر و حوصله و تحمّل مشکلات، رفتار نمایید و در بسیاری از موارد برای حفظ حیثیّت خود و جلوگیری از تشنّج از حقوق خود بگذرید.
دوّم این که اگر همسر اوّل ناراحتی برای همسر دوّم ایجاد کرده (یا بالعکس)، باید از طریق عذرخواهی و طلب حلّیّت جبران کند.
سؤال 1095- با توجّه به این که قرار نامزدی تا قبل از وقوع عقد طبق قانون مدنی موجب علقه زوجیّت نمی‌باشد، لطفاً بفرمایید: رفتن دو نامزد پسر و دختر باکره، یا دو نامزد مرد و زن بیوه به تنهایی به خیابان یا خارج از شهر و یا به شهر دیگری غیر از شهر خود بمنظور تفریح و گردش جایز است؟ یا این که مشمول تعزیرند؟
جواب: مادام که عقد شرعی خوانده نشده باشد جایز نیست.
سؤال 1096- این جانب مدّت سه سال است که خواستگار دارم؛ ولی به علّت این که خواهر بزرگترم ازدواج نکرده، خانواده‌ام به خواستگارانم جواب ردّ می‌دهند. در حال حاضر 27 سال سن دارم. آیا جایز است که بنده برای حفظ حرمت خواهرم ازدواج نکنم؟ اگر ازدواج کنم آیا در حقّ خواهرم خیانت کرده و دچار معصیت شده‌ام؟
جواب: شما شرعاً و اخلاقاً می‌توانید ازدواج کنید و خیانت و بی‌احترامی نسبت به خواهرتان نخواهد بود.
سؤال 1097- بعضی از دختران با سنّ بالا (30 و 35 سال) خود را در محدودیّتهایی از نظر ازدواج قرار می‌دهند، مثلًا می‌گویند: «فقط با سادات ازدواج می‌کنیم». آیا در چنین شرایط سنّی، دختران می‌توانند خود را در چنین محدودیّتهایی قرار بدهند، و ازدواج خود را به تأخیر بیندازند؟
جواب: این گونه محدودیّتها به مصلحت دختران نیست؛ حتّی اگر نذر کنند و آن نذر سبب مشکلاتی در زندگی آنان شود، آن نذر هم اعتباری ندارد.
سؤال 1098- بعضی از مؤمنین نذر می‌کنند که دختر خود را فقط به سیّد بدهند، بر اثر این محدودیّتها گاهی برخی از دختران تا سن 30 سالگی، بلکه بالاتر، هنوز ازدواج نکرده‌اند. آیا چنین وضعی، ظلم به دختران و خلاف عقل و شرع به حساب نمی‌آید؟
آیا پدر و مادر از نظر دستور شرع، حق دارند که چنین محدودیّتی را در ازدواج دختر خود ایجاد کنند؟
جواب: پدر و مادر حق ندارند درباره دختر یا پسر خود نذر کنند، یا محدودیّتی از این نظر قائل شوند؛ حتّی اگر خود دختران هم نذر کنند و سبب بروز مشکلاتی شوند، نذرشان اعتباری ندارد.
سؤال 1099- آیا در ازدواج، اخذ پول گزاف اضافه بر مهریّه از داماد جایز است؟ به گونه‌ای که اگر تهیّه نشود عروسی معطّل می‌ماند، در حالی که افراد پولداری که کفو دختر نیستند بدون در نظر گرفتن رضایت دختر، با پدر و مادر او سازش کرده، پول می‌دهند و دختر را می‌گیرند؛ امّا جوان بی‌پول، و لو هم‌کفو دختر باشد، محروم می‌ماند. آیا در چنین مواردی اخذ پول جایز است؟
جواب: در ازدواج تنها پرداختن مهریّه و آنچه در عقد شرط شده لازم است و در همه حال رضایت دختر شرط است، و مهریّه و شرایط، منوط به رضایت زوج و زوجه است و زاید بر آن مشروع نیست. و سزاوار است مسلمانان در تمام این موارد از سختگیری و هزینه‌های گزاف پرهیز نمایند.
سؤال 1100- با توجّه به این که زن و مرد شریک زندگی یکدیگرند آیا مرد می‌تواند بدون اذن زن خود وجهی به دیگران بذل و یا کمک کند، همچنین آیا زن می‌تواند بدون اذن مرد از درآمد شوهر، و لو به صورت صدقه، به کسی بذل و بخشش کند؟
جواب: مرد و زن هر کدام اختیاردار مال خویش هستند؛ و بدون رضایت دیگری حق تصرّف در مال او ندارند.
سؤال 1101- آیا زوج می‌تواند طلاهایی را که برای زوجه‌اش در زمان عقد یا عروسی یا پس از آن خریده و تحویل او داده است و معلوم نیست که قصد تملیک داشته یا نه؟ و نیز وضعیّت هبه آن نامعلوم است، هرچند احتمال هبه در قبال اعمال مشروع غیر از استمتاعات زیاد است، استرداد نماید؟
جواب: ظاهر کار این است که آنها به او بخشیده شده است؛ ولی بازپس گرفتن آن مادامی‌که اصل آن موجود باشد جایز است؛ امّا اگر آن را تبدیل کرده شوهر نمی‌تواند آن را بازپس بگیرد.
سؤال 1102- من در قم مشغول دروس حُوزوی می‌باشم، زن و فرزندانم در افغانستان تحت سرپرستی پدر و مادرم می‌باشند. می‌خواهم آنها را نزد خودم بیاورم؛ امّا پدر و مادرم از شدّت علاقه‌ای که به نوه‌هایشان دارند اجازه این کار را نمی‌دهند، وظیفه من و پدر و مادرم را بفرمایید.
جواب: شما شرعاً می‌توانید آنها را نزد خود بیاورید؛ ولی بهتر این است که سعی کنید پدر و مادر را نیز راضی کنید.
سؤال 1103- حکم اسلام در مورد ختنه دختران چیست؟ و مراد از ختنه دختران چه می‌باشد؟
جواب: در مورد ختنه دختران و زنان آنچه از منابع فقه و حدیث شیعه و اهل سنّت استفاده می‌شود این امور است:
الف) ختنه کردن دختران و زنان نزد علمای شیعه به اجماع و اتّفاق واجب نیست؛ ولی حکم به استحباب آن کرده‌اند. «1»
ب) نزد علمای اهل سنّت نیز مشهور عدم وجوب است و «ابن قدامه» در «مغنی» تصریح کرده که قول اکثر اهل علم عدم وجوب است. «2»
ج) در روایات شیعه تصریح به عدم وجوب شده است، مرحوم صاحب وسائل احادیث متعدّدی در این زمینه دارد، از جمله در خبر أبو بصیر از امام باقر (علیه السلام) نقل شده که فرمود: «امّا السنۀ فالختان علی الرجال و لیس علی النساء» و در همان باب روایات دیگری نیز نقل می‌کند؛ در کتب حدیث عامه در مسند احمد حنبل نیز عدم وجوب آن در مورد زنان از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل شده است. «3»

______________________________
(1). جواهر الکلام، جلد 31، صفحه 262.
(2). مغنی ابن قدامه، جلد 1، صفحه 100 و 101.
(3). وسائل الشّیعه، جلد 15، صفحه 166، باب 56، ابواب احکام اولاد.

د) در مورد طریقه آن در روایات تصریح شده که آن عضو مخصوص از ریشه برداشته نشود؛ بلکه تنها قسمت بالای آن برداشته شود؛ توضیح این که در بالای فرج قطعه گوشت کوچکی وجود دارد که ختنه مربوط به آن است. «1»
ه-) در حال حاضر در محیط اسلامی به این امر عمل نمی‌شود؛ زیرا به اتّفاق علمای شیعه جزء واجبات نیست و لزومی ندارد اقدام به چنین کاری کنند. «2»
سؤال 1104- آیا کادو و هدایایی را که بستگان عروس، که فامیل داماد نیستند، می‌آورند تماماً متعلّق به عروس (زوجه) است؟
جواب: آری متعلّق به زوجه است؛ مگر این که بگویند متعلّق به داماد است، و یا قرائن قطعی حکایت از آن کند.
سؤال 1105- اگر عروس و دامادی با هم فامیل باشند، آیا کادو و هدایایی که ضمن عروسی برای ایشان می‌آورند، متعلّق به هر دوی ایشان است؟
جواب: آنچه زنانه است متعلّق به عروس و آنچه مردانه است متعلّق به داماد و بقیّه مشترک است.
سؤال 1106- آیا بطور کلّی و در هر صورت پس از فوت زوجه، جهیزیّه او جزء ماترک است؟
جواب: جهیزیّه، جزء ماترک زوجه است.
سؤال 1107- مرکز توانبخشی و نگهداری معلولین ذهنی «امید سروستان» حدود 100 نفر از عقب‌افتادگان ذهنی و جسمی پسر بالای 15 سال را بطور شبانه‌روزی، سرپرستی و نگهداری می‌کند، این عدّه طبیعتاً دارای غریزه جنسی بوده و چون در محیط شبانه‌روزی زندگی می‌کنند ممکن است در بعضی مواقع و به دور از چشم مددیاران اقدام به کارهای نامشروعی کنند. این اعمال:
الف) از نظر اسلام گناه است.
______________________________
(1). مسند احمد، جلد 5، صفحه 75.
(2). وسائل الشّیعه، جلد 12، ابواب ما یکتسب به، باب 18، حدیث 1، صفحه 92.

ب) باعث شیوع امراض مقاربتی می‌گردد.
ج) ممکن است به صورت عادت همه‌گیر شود.
د) خطر شیوع بیماری ایدز هم وجود دارد.
با توجّه به مشکلات ذکر شده و این که برای این گونه افراد معلول ذهنی ازدواج ممنوع می‌باشد، آیا می‌توان این گونه افراد را به طرق مختلف پزشکی، یا با اعمال جرّاحی از غریزه جنسی محروم کرد؟
جواب: محروم کردن آنها از غریزه جنسی جایز نیست؛ ولی می‌توان به وسیله داروهایی که مثلًا در غذای آنها ریخته می‌شود، یا از طرق دیگر، غریزه جنسی آنها را کم کرد تا به سراغ این امور نروند.
سؤال 1108- آیا در شرع مقدّس اسلام تغییر سنّ شرعی و قانونی ازدواج دختران از 9 سال به 15 سال مجاز است؟
جواب: سنّ نه سالگی سنّ تکلیف است و الزاماً سنّ ازدواج نیست.
________________________________________
شیرازی، ناصر مکارم، استفتاءات جدید (مکارم)، 3 جلد، انتشارات مدرسه امام علی بن ابی طالب علیه السلام، قم - ایران، دوم، 1427 ه ق استفتاءات جدید (مکارم)؛ ج‌2، ص: 376
توضیح این که ازدواج در صورتی جایز است که دختر رشد جسمانی کافی برای ازدواج داشته باشد و در صورتی که کارشناسان بطور خصوص یا بطور عام تأیید کنند که فلان دختر یا عموم دختران در محیط ما، در فلان سن، رشد جسمانی کافی برای ازدواج ندارند، ازدواج در چنان سنّی حرام است.
به تعبیر دیگر بلوغ به حسب ادلّه شرع چهار مرحله دارد.
الف) بلوغ به معنای سنّ تکلیف و رعایت واجب و حرام و نماز و مانند آن.
ب) بلوغ به معنای آمادگی برای روزه بطوری که مایه ضرر و زیان و بیماری پسران و دختران نشود.
ج) بلوغ برای ازدواج بطوری که دختران از نظر جسمی آمادگی کافی داشته باشند و خطر افضا و نقایص دیگری در کار نباشد.
د) بلوغ و رشد برای مسائل اقتصادی و مالی بطوری که در معاملات مغبون نشوند. از آنچه در بالا گفته شد جواب سؤال روشن شد.

Share