فصل بیست و هفتم: احکام طلاق
سؤال 900- حکم مردی که به تعهّدات خویش در رابطه با همسرش عمل نمیکند و حاضر به طلاق او نیز نمیباشد چیست؟
جواب: آن مرد باید به تعهّد خود عمل کند و اگر زوجه را معلّقه گذارده و حاضر نیست به وظایف شرعی خود درباره آن زن عمل کند، حاکم شرع او را ملزم به طلاق و در صورتی که طلاق ندهد حاکم شرع میتواند به درخواست زن او را مطلّقه سازد.
سؤال 901- اگر زنی شرط کرده باشد که در صورتی که شوهرش همسر دیگری اختیار کند وکالت در طلاق داشته باشد آیا در صورتی که شوهر به خاطر ناسازگاری زن، همسر دوّمی اختیار کند بازهم همسر اوّل وکیل در طلاق است؟
جواب: ظاهر این است که این شرط از چنین صورتی منصرف است، زیرا هدف از این شرط، این بوده که به همسر اوّل قناعت کند حال اگر همسر اوّل با پشت پا زدن به زندگی زناشویی مرد را در بلاتکلیفی گذاشته، جایی برای تأمین آن شرط باقی نمیماند یعنی زن وکالت در طلاق نخواهد داشت.
سؤال 902- آیا طلاق به مجرّد ادعای شوهر و اینکه بگوید: من او را مطلقه نمودهام ثابت میشود؟ به گونهای که زن حقّ ازدواج داشته باشد و نفقه ساقط شود، یا اینکه باید با شهادت دو عادل باشد؟
جواب: فقها در این مورد اختلاف دارند، مرحوم محقّق قمی در جامع الشّتات و محقّق یزدی در ملحقات عروه مشروحاً بحث کردهاند و از مجموع ادلّه ظاهر میشود که طلاق به مجرّد ادّعای زوج خالی از اشکال نیست، بلکه باید بیّنهای بر آن قائم شود.
سؤال 903- آیا در طلاق، عدالت دو شاهد در نظر زوج کافی است؟
جواب: بله، عدالت دو شاهد در نظر زوج مادام که یقین بر خلاف آن نباشد کافی است.
سؤال 904- زن و مردی ازدواج کردهاند و مرد معترف به ازدواج هست ولی ادّعا میکند در حضور عدّهای، که آنها را عادل میدانستهام- ولی امکان اثبات عدالت آنها ممکن نیست- صیغه طلاق را جاری کردهام و معلوم نیست که خود صیغه طلاق صحیح بوده یا خیر، چون زوج روحانی نیست امّا سواد فارسی دارد و میگوید از روی رساله صیغه طلاق را جاری کردهام، آیا چنین طلاقی که اصل آن محرز است ولی از نظر صحّت معلوم نیست، صحیح است؟
جواب: ادّعای طلاق مزبور ظاهراً مسموع است.
سؤال 905- پدری دختر نابالغش را به عقد نکاح یک پسر بچه درآورده است، الآن دختر 17 ساله است در حالی که پسر 13 ساله است و از نظر جسمانی خیلی کوچک به نظر میرسد، دختر پدر را از دست داده و یتیم شده و حاضر نیست با آن بچه ازدواج کند، زیرا نمیتواند منتظر بزرگ شدن او باشد. با توجّه به مطالب فوق از حضرت عالی تفاضا داریم اگر شرع مقدّس اسلام اجازه دهد حکم فرمایید دختر مذکور با برادر بزرگ آن پسر بچه ازدواج کند که خود دختر هم راضی است.
جواب: هرگاه اجرای عقد مذبور از اوّل به مصلحت دختر صغیر نبوده، اصل عقد باطل است و اگر فرضاً مصلحت بوده ولی الآن در انتظار ماندن آن دختر بیش از این موجب عسر و حرج شدید است ولیّ پسر میتواند صیغه طلاق آن دختر را اجرا کند و بعد با هر کس خواست ازدواج کند.
سؤال 906- شخصی میخواهند زن خود یا زن دیگری را طلاق دهد، در شهری که ساکن است، عادل به آن معنایی که فقها عظام فرمودهاند نیست مگر بعضی از اشخاصی که شخص مطلِّق نه به چشم خود از آنها معصیتی دیده و نه از دیگران شنیده که تا حال معصیتی کرده باشند و در شهرهای مجاور هم اشخاص عادلی را نمیشناسد و از طرفی هم به ناچار باید این طلاق واقع شود بفرمایید آیا نزد همان اشخاص فوق الذکر که مورد وثوق و حسن ظنّ هستند میتواند اجرای طلاق کند؟
جواب: همین گونه افراد برای شهود طلاق کافی هستند و عادل محسوب میشوند.
عدّه طلاق
سؤال 907- دوشیزهای به عقد دائم جوانی درمیآید؛ نظر به اینکه از خانواده مذهبی بوده و به خاطر این که در رفت و آمد مشکلی نداشته باشند، صیغه عقد خوانده میشود و بعد از عقد در مواقعی که خلوت میکردهاند نامزد و دوشیزه از راه دبر آمیزش میکردهاند، پس از مدّتی کار آنان منجر به اختلاف و جدایی میگردد، دختر چون مسائل شرعی را نمیدانسته فکر میکرده این نوع آمیزش عدّه ندارد به همین جهت متأسفانه در حال عدّه به عقد دائم دیگری در میآید و بعد از چند سال زندگی و بچهدار شدن متوجّه مسأله میشوند حکم شرعی را بیان فرمایید.
جواب: احتیاط واجب آن است که در فرض مسأله بعد از عدّه مجدّداً صیغه عقد بخوانند و حرام ابدی نیست.
سؤال 908- با توجّه به این که مدّت دو سال است که اسلام را پذیرفتهام و مدّت شش ماه است که از شوهر زرتشتیام جدا شدهام عدّه نگه داشتن این جانبه چگونه خواهد بود؟
جواب: چنانچه مدّت دو سال است اسلام را پذیرفتهاید از همان زمان قبول اسلام، عدّه شما شروع شده و اگر شوهر شما از این امر با خبر بوده و در مدّت عدّه شما اسلام نیاورده، عدّه شما پایان یافته و از آن شوهر جدا شدهاید و نیازی هم به طلاق نیست.
سؤال 909- زنی که از زنا باردار شده با زانی یا غیر او ازدواج میکند آیا احتیاج به عدّه دارد؟ و اگر شوهرش او را بعد از ازدواج طلاق دهد آیا عدّه دارد؟ و در صورتی که عدّه دارد آیا عدّه او أبعد الأجلین است یا عدّه اقراء؟
جواب: زنی که حامل از زناست عدّه ندارد، و جایز است به عقد زانی یا غیر او درآید و اگر او را طلاق داد عدّه او به اقراء یا سه ماه است و وضع حمل معیار نیست و امّا در مورد طهر غیر مواقعه چون این شرط در حامل ساقط است میتواند او را طلاق دهد، بنابراین اگر عادت ماهانه نمیبیند سه ماه صبر میکند و ازدواج مینماید.
سؤال 910- فلسفه عدّه زنان مطلّقه چیست؟ و آیا زنان نازا و یا زنانی که رحم خود را برداشتهاند از این قانون مستثنا هستند؟
جواب: مسأله عدّه زنان، فلسفهها متعدّدی دارد و منحصر به مسأله انعقاد فرزند نیست لذا در تمام مواردی که شرع گفته است، زن باید عدّه نگهدارد هر چند عقیم و نازا باشد، یا رحم خود را برداشته باشد یا فرضاً چند سال است از شوهر خود جدا زندگی میکند در تمام این صورتها باید عدّه نگهدارد.
سؤال 911- زن مطلقهای بعد از انقضای عدّه، متعه میشود و بعد از چندی با وساطت بزرگان فامیل بنا میشود با شوهر اوّل ازدواج کند، به همسر دوّم مراجعه و چارهجویی مینماید او بقیّه مدّت را میبخشد و دوباره زن را صیغه میکند و قبل از دخول فسخ مینماید و زن بلافاصله به عقد شوهر اوّل درمیآید با این استدلال که این فسخ دوّم قبل از دخول است و غیر مدخوله عدّه ندارد، آیا این مطلب صحیح است؟
جواب: عدّه عقد سابق با این امور از بین نمیرود و تا عدّه پایان نیابد ازدواج مجدّد او صحیح نمیباشد و نمیتواند بدون عدّه به عقد نکاح کسی درآید.
سؤال 912- هرگاه زنی به خاطر شیر دادن بچه، عادت ماهانه نبیند، تکلیف او برای طلاق چیست؟
جواب: سه ماه بعد از آخرین نزدیکی صبر میکند و بعد اجرای صیغه طلاق میشود، سپس عدّه سه ماه نگه میدارد.
سؤال 913- چنانچه زنی را در عدّه وفات عقد نمایند و بعد از حدود پانزده روز که عدّه تمام شده، عروسی نمایند و زفاف به عمل آید یعنی عقد در عدّه و دخول در خارج عدّه بوده و زوجین هم جاهل به مسأله و حرمت ازدواج در عدّه بودهاند، لطفاً بفرمایید: آیا حرمت ابدی برای آنها ثابت شده یا فقط عقد باطل است؟ و آیا عدّه وفات را برای همسر اوّل باید تمام کند یا خیر؟ و به فرض این که عقد باطل شده و بخواهند عقد جدید بخوانند آیا باید برای همسر دوّم عدّه نگهدارد؟
جواب: عقد ازدواج باطل است ولی حرمت ابدی نمیآورد و عدّه نسبت به وطی به شبهه در مورد شوهر دوّم باید تمام شود و بعد میتواند با شخص دیگری ازدواج کند ولی ازدواج او با همسر دوّم نیاز به عدّه وطی به شبهه ندارد.
سؤال 914- زن مطلّقهای پس از طلاق، یک یا دو بار عادت ماهانه دیده و سپس یائسه شده است، آیا باقیمانده عدّه ساقط است؟
جواب: اگر یک بار عادت شده است باید دو ماه دیگر عدّه نگهدارد و اگر دو بار عادت شده است باید یک ماه عدّه نگهدارد.
سؤال 915- اگر زنی به عقد موقّت مردی درآید و مطمئن باشد که از آمیزش با او حامله نشده است (مثلا مرد خواجه باشد یا زن رحم خود را خارج کرده باشد) آیا باید پس از پایان مدّت عقد موقّت، عدّه نگهدارد؟
جواب: اگر دخول حاصل شده است عدّه لازم است.
سؤال 916- ابتدای عدّه وطی به شبهه چه زمانی است مدرک آن چیست؟
جواب: مبدأ عدّه وطی به شبهه زمان حصول علم به وطی به شبهه است همان طور که در تعلیقه ما بر عروۀ الوثقی نیز آمده است و مدرک، ظهور اخبار باب است (به تعلیقه مراجعه کنید).
ترک زینت در ایّام عدّه وفات
سؤال 917- زنی که شوهرش مرده و خودش هم جوان است (مثلا 30 ساله است) به خاطر فوت شوهرش بیشتر از متعارف ترک زینت میکند، حتّی نظافت هم به اندازه عرف نمیکند و ازدواج را نیز ترک کرده است و اگر کسی برای خواستگاری بیاید میگوید: من با شوهرم عهد کردهام دیگر ازدواج نکنم و بین ما شرط شده که هر کس جلوتر مُرد، دیگری ازدواج نکند، آیا این کار درست است و شرط آنها واجب العمل است؟
جواب: حداد به معنای ترک زینت در ایّام عدّه وفات لازم است، ولی ترک زینت، به معنای ترک نظافت نیست و شرط مزبور اعتباری ندارد و سزاوار است آن زن بعد از گذشتن عدّه ازدواج کند.
طلاق رجعی
سؤال 918- در طلاق رجعی که نباید زوجه مطلّقه از منزلی که با همسر خود در آن زندگی میکرده خارج شود و زوج حق ندارد تا زمانی که عدّه باقی است او را از منزل بیرون کند، آیا این نهی، وظیفه کیست؟
زوجین یا محضر که صرفاً طلاق را ثبت میکند یا مجری صیغه طلاق یا دادگاه که اجازه طلاق را صادر میکند. و اگر در موقع اجرای صیغه طلاق زوجین جدا از هم زندگی کنند، یا طلاق در شهر غربت واقع شود و زوجین اهلّ یک محل نباشند، تکلیف چیست؟
جواب: به مقتضای آیه شریفه قرآن و سایر ادلّه، این نهی وظیفه زوجین است ولی دادگاه یا محضر به مقتضای مسأله ارشاد جاهل و امر به معروف، آنها را واقف بر این حکم میکنند و در صورت جدا بودن مسکن آن دو چنانچه مطابق رضایت طرفین انجام شده باشد و جدایی آنها به معنای قهر کردن از یکدیگر نباشد، اشکالی ندارد.
سؤال 919- زوجه در طلاق خلعی، مهریّه خویش را به زوج میبخشد و پس از طلاق در ایّام عدّه به بذل خود رجوع میکند در این صورت زوج حقّ رجوع به زوجیّت دارد امّا اگر زوج به زوجه رجوع نکرد آیا مهریّه متعلق به زوجه است؟ حکم سایر احکام طلاق رجعی از قبیل نفقه زوجه و توارث و غیره چیست؟
جواب: با رجوع زوجه به بذل در ایّام عدّه، طلاق رجعی میشود و احکام آن را دارد و مهر را باید به او بدهد.
احکام رجوع
سؤال 920- زید همسر خود را طلاق رجعی میدهد و از هم جدا میشوند، مرد در یک شهر و زن در شهر دیگر به سر میبرد و قبل از انقضای عدّه، مرد رجوع میکند ولی زن مطّلع نمیشود و پس از انقضای عدّه، زن ازدواج میکند وظیفه چیست؟ یا مرد رجوع کرده و زن هم تمایل نشان میدهد ولی پدر و برادران زن اجازه نمیدهند برگردد و الآن چند سالی گذشته و زن ازدواج نکرده آیا زوجیّت اوّل برقرار است؟ یا مرد وقتی که دید اصرارش اثر ندارد و اعراض کرد نیاز به طلاق مجدّد دارد؟
جواب: اگر رجوع مسلّم باشد عقد دوّم باطل است و گذشتن زمان طولانی اثری ندارد و نیز عقد زوجیّت با اعراض از بین نمیرود و طلاق لازم است تا از یکدیگر جدا شوند.
سؤال 921- کسی که در عدّه رجعی به زن رجوع کند و فوراً پشیمان شود و بگوید همان جدایی و طلاق برقرار باشد، آیا صرف پشیمانی از رجوع کافی است و یا این که طلاق مجدّد لازم است اگر طلاق لازم است چه زمانی باید انجام گیرد؟
جواب: پشیمانی فایده ندارد و با رجوع کردن، آن زن همسر او میباشد و اگر بخواهد جدا شود باید مجدّداً طلاق دهد.
سؤال 922- اگر مردی زن خود را طلاق دهد امّا ورثه زن به آن مرد بگویند که فلان مقدار پول بگیر و طلاق مده، آیا شوهر میتواند رجوع کند؟
جواب: مردی که همسرش را طلاق داده میتواند پولی بگیرد و رجوع کند و اگر غیر طلاق رجعی است احتیاج به عقد مجدّد دارد.
طلاق خلع و مبارات
سؤال 923- این جانب با شوهرم توافق کردیم که مبلغی را به صورت اقساط بپردازم تا مرا طلاق خلعی بدهد، وقتی طلاق مذکور انجام شد، از طریق دادگاه اقدام به گرفتن دختر دوسالهام کردم درحالیکه اقساط مذکور را میپردازم، ولی چون شوهرم از گرفتن دخترم ناراحت شده است میگوید: چون تمام مبلغ را تا کنون ندادهای مطلّقه نیستی و طلاق بهم خورده است، آیا این حرف صحیح است؟
جواب: طلاق خلعی واقع شده و مرد نمیتواند برگردد مگر این که زن برگردد.
سؤال 924- این جانب با بذل یکصد عدد سکّه بهار آزادی از همسرم مطلّقه خلعی شدهام، در زمان عدّه طیّ نامه کتبی به دفتردار محضر، مراتب رجوع به بذل را اعلام کردم، اکنون متوجّه شدهام که دفتردار رجوع قانونی را به علّت فراموشی در دفتر ثبت ننموده است، حکم رجوع چیست؟ آیا مستحقّ دریافت مهریّه هستم؟
جواب: چنانچه در عدّه، رجوع به بذل خود کردهاید و به شوهر اطّلاع دادهاید، حق دارید بذل خود را بازپس گیرید و اگر خبر ندادهاید عده گذشته است کافی نیست و هرگاه دفتردار متکفّل این کار شده و کوتاهی کرده است ضامن میباشد.
سؤال 925- همسر این جانب نسبت به احکام اسلامی بیاعتناست و تمکین نمیکند و هنوز غیر مدخوله است، آیا میتوانم او را طلاق دهم؟ طلاق او از چه نوعی است و حکم مهریّه او چیست؟
جواب: سزاوار است مدّتی با او مدارا کنید و او را نصیحت کرده و به او محبّت نمایید شاید تدریجاً عوض شود و کار به طلاق نکشد و در غیر واجبات و محرّمات زیاد سختگیری ننمایید، اگر نتیجه نگرفتید میتوانید از او جدا شوید، ولی چون مطابق آنچه نوشتهاید این زن ناشزه و غیر مدخوله است حقّ نفقه ندارد و اگر او بخواهد طلاق بگیرد، طلاق او طلاق خلع است و جز از طریق بذل مهریّه یا مانند آن و رضایت زوج امکانپذیر نیست.
سؤال 926- در رساله حضرت امام (رحمه الله) آمده است: در صورت رجوع زن بما بذل، مرد میتواند دوباره بدون عقد او را زن خود قرار دهد، حال سؤال این است که اگر زن تقاضای استرداد مهریّه بخشیده شده خود را کرد و مرد هم پرداخت، ولی دیگر نمیخواهد با او زندگی کند و از او متنفّر است، با این وصف آیا زن پس از انقضای ایّام عدّه میتواند شوهر کند؟ یا اگر مرد مُرد ارث به او تعلّق میگیرد یا طلاق به قوّت خود باقی است؟ در ضمن آیا مسأله مذکور صرفاً مربوط به طلاق خلع است یا در مبارات هم همین طور است؟
جواب: مرد اگر بخواهد میتواند رجوع کند و اگر نخواهد میتواند رجوع نکند. در مبارات نیز اگر مایل نباشد رجوع نمیکند و در مواردی که طلاق رجعی است در زمان عدّه از یکدیگر ارث میبرند.
سؤال 927- طلاق خلعی واقع شده است ولی شوهر مدّعی است که قبل از طلاق با همسرم آمیزش کردهام و دیگر این که شاهدین عدلین حضور نداشتهاند بلکه طلاق در حضور عدّهای از مؤمنین ظاهر الصّلاح واقع شده است، آیا چنین طلاقی صحیح است؟
جواب: طلاق مزبور در هر حال محکوم به صحّت است زیرا ادّعای شوهر در مورد مواقعه قبل از طلاق در فرض مسأله پذیرفته نیست و به اعتراف خود او ظاهر حال شهود، عدالت بوده و ما مأمور به باطن نیستیم، بنابراین طلاق اشکالی ندارد مگر این که با دلیل شرعی ادّعای خود را ثابت کند.
سؤال 928- اگر مردی زنی را به طلاق خلعی دوّم مطلّقه کند، لیکن قبل از انقضای عدّه، زن به بذلش رجوع کند امّا زوج میگوید: من رجوع میکنم به شرط آنکه اکنون که به قرء دوّم رسیدی تو را صیغه میکنم و به عقد انقطاعی در میآورم و همین عمل هم انجام شد، امّا باز اختلاف شروع شد و آنها بر بذل مدّت توافق کردند و احتیاطاً طلاق نیز جاری شد. اکنون بیان فرمایید:
الف) آیا این زن باید سه ماه عدّه طلاق نگهدارد و یا عدّه 45 روزه عقد انقطاعی نگهدارد؟
ب) آیا بذل مدّت صحیح است یا طلاق سوّم؟
ج) اگر چنانچه بذل مدّت صحیح باشد آیا مجدّدا میتواند صیغه کند و یا محلّل لازم است؟
جواب: الف) احتیاط این است که عدّه طلاق نگهدارد.
ب) از جواب بالا معلوم شد.
ج) احتیاط آن است که بدون محلّل ازدواج نکند.
سؤال 929- آیا طلاق خلع بدون گرفتن مال از زن صحیح است؟
جواب: صحیح نیست.
مسائل متفرّقه طلاق
سؤال 930- زنی که معلوم نیست همسرش در فلان حادثه کشته یا مفقود شده است و مدّت چهار سال است که خبری از او نیست، آیا میتواند با شخص دیگری ازدواج کند؟
جواب: نمیتواند با مرد دیگری ازدواج کند، مگر این که یقین به فوت او پیدا کند یا مراجعه به حاکم شرع کرده تا او دستور تحقیق درباره شخص مورد نظر را صادر نماید و پس از طیّ مراحل شرعی او را طلاق دهد.
سؤال 931- وظیفه زنی که شوهرش مفقود شده چیست و در این مدّت نفقه او از کجا تأمین میشود؟
جواب: زنی که شوهرش مفقود شده است چند حالت دارد:
الف) اگر صبر کند تا خبری آید مانعی ندارد و باید نفقه او را از مال شوهرش داد.
ب) اگر انفاق کنندهای از ولی یا غیر او باشد باید صبر کند، مگر این که عسر و حرج شدید و ضرر مهمّی حاصل شود که حاکم شرع میتواند او را طلاق دهد.
ج) در غیر این دو صورت، رفع امر به حاکم شرع میکند و او به مدّت 4 سال از اطراف محلّ فقدان وی تحقیق میکند، اگر خبری نشد نخست به ولیّ او پیشنهاد طلاق میکند و اگر او طلاق نداد خودش طلاق میدهد سپس عدّه وفات نگه میدارد (هر چند کفایت عدّه طلاق رجعی نیز قوی است امّا احتیاط مهما امکن ترک نشود) و بعد شوهر میکند. اگر شوهر اوّل مادام که در عدّه است مراجعه کرد اولی است و اگر بعد از عدّه- حتی قبل از ازدواج مجدّد- شوهر اوّل بیاید طلاق نافذ است و تنها با رضایت طرفین و عقد جدید امکان بازگشت است.
سؤال 932- هرگاه مردی زندگی را بر همسرش سخت بگیرد و حاضر به طلاق او هم نباشد قاضی در چه صورتی میتواند این زن را طلاق دهد؟
جواب: طلاق در صورتی برای قاضی جایز است که عدم امکان سازش در حدی باشد که منجر به عسر شدید و حرج اکید گردد زوج شخصاً حاضر به طلاق نباشد و طلاق قاضی طلاق رجعی است، ولی اگر رجوع واقع شود و باز موضوع عدم سازش باقی باشد مجدّداً طلاق میدهد تا سوّمین مرتبه که طلاق بائن بشود.
سؤال 933- بیش از ده سال است که به دلایل زیر قصد طلاق زوجهام را دارم:
الف) عدم تمکین ب) خروج بدون اذن از منزل و حتّی از شهر در موارد غیر ضروری. ج) اقدام به آبروریزی و هتک حرمت بنده در جامعه د) تهمتهای ناروا و) تهدید به مسموم نمودن ه-) نامشروع قلمداد کردن صیغه ازدواج، و قانون نیز توجّهی به من نکرده آیا میتوانم خود صیغه طلاق را بخوانم و آیا گرفتن حکم طلاق در مقابل پرداخت پول امکانپذیر است و چنین حکمی اعتبار شرعی دارد؟
جواب: عدم تمکین به تنهایی میتواند دلیلی بر اقدام به طلاق باشد، ولی تا میتوانید از طلاق بپرهیزید مگر این که ناچار شوید.
سؤال 934- طلاق زنی که همسرش تریاکی است و مدّتی است که مفقود الاثر شده و محکوم به اعدام است، چگونه است؟
جواب: چنانچه فرار کرده و امید به بازگشت او نیست و زن در عسر و حرج شدید میباشد و زندگی کردن با چنین مردی برای او مقدور نیست حاکم شرع میتواند او را طلاق دهد، ولی اگر میتواند صبر کند و احتمال بازگشت و امکان زندگی با او وجود دارد، حکم او عدم طلاق است.
سؤال 935- در موضوع اختلاف زن و شوهری که حضرت امام رضوان الله تعالی علیه احتیاط داشتند در تعیین حکمین، که نظر مبارک حضرت عالی هم همین است، اگر زن از شوهر خود تقاضای طلاق کند با اینکه شرعاً و قانوناً اختیار طلاق با مرد است (مگر موارد استثنایی) آیا در چنین موردی نیز احتیاج به تعیین حکمین است؟ چون اگر زوج راضی به طلاق نباشد حَکَم نمیتواند کاری بکند و نتیجه ندارد و در موارد استثنایی مانند ترک نفقه و عدم امکان اخذ نفقه زوجه از زوج، که دادگاه میتواند اقدام به طلاق کند آیا در چنین موردی تعیین داور لازم است یا خیر؟
جواب: حکمیّت طبق ظاهر قرآن مجید مربوط به مواردی است که اختلاف شدید میان زن و مرد پیدا شده و ممکن است منجر به جدایی یا مطالب ناگوار دیگر شود در اینجا حاکم شرع دو حَکَم برای رسیدگی به کار آنها تعیین میکند و حکمین در صورتی میتوانند حُکم به جدایی دهند که این امر از سوی زوجین به آنها محوّل شده باشد که هر چه را صلاح دیدند عمل کنند حتّی طلاق.
سؤال 936- خانمی 21 سال پیش با مردی به صورت لفظی و غیر معلوم از نظر دائمی و موقّتی ازدواج نموده، بعد از چهار سال زندگی و تولد اوّلین فرزندشان، آن مرد این خانم و بچّه را رها کرده و مفقود شده و جستجو نیز بیفایده بوده آیا این خانم میتواند ازدواج بنماید یا نه؟
جواب: باید به حاکم شرع مراجعه کند هرگاه مأیوس از اطّلاع بر احوال او شد میتواند او را طلاق دهد و بعد از چهار ماه و ده روز ازدواج کند و احتیاطاً حاکم شرع مدّت باقیمانده را (به فرض موقّت بودن عقد) نیز میبخشد و اگر احتمال پیدا شدن شوهر وجود دارد حاکم شرع چهار سال برای جستجو تعیین میکند هرگاه اثری پیدا نشد اقدام به طلاق میکند.
سؤال 937- هرگاه زوج بدون عذر شرعی از دادن نفقه خودداری کند آیا طلاق زوجه جایز است؟
جواب: حاکم شرع باید از مال زوج نفقه را بپردازد و اگر میسّر نشود به او تکلیف طلاق کند و اگر طلاق ندهد شخصاً او را طلاق میدهد.
سؤال 938- اگر زنی پس از طلاق از شوهر اوّل با مرد دیگری ازدواج کند و به علّتی ازدواج دوّم باطل باشد آیا این زن میتواند پیش شوهر دوّم بماند چون اگر شوهر دوّم آن زن را طلاق بدهد و از هم جدا شوند مایه آبروریزی آن مرد یا آن زن است؟
جواب: میتواند بماند، امّا نامحرم است و روابط زن و شوهری نباید میان آن دو باشد.
سؤال 939- این جانب مدّت شانزده سال قبل با مردی ازدواج نمودم و مدّت هشت ماه زندگی مشترک داشتیم که شوهرم به جمهوری اسلامی ایران مسافرت نموده و مدّت شانزده سال این جانب را ترک نمود. در این مدّت هیچ گونه خرجی و نفقه برایم نفرستاد، به ناچار همراه پدر شوهرم جهت ردیابی از همسرم به ایران آمدیم، متأسفانه ایشان به جرم موادّ مخدر در یکی از زندانها محبوس بود، بعد از یک سال انتظار همسرم آزاد شد و دوباره زندگی مشترک را آغاز نمودیم و از او حامله شدم، شوهرم بازهم فرار کرد بعد از مدّتی با زن دیگری که تبعه ایرانی است با تعدادی از فرزندانش پیدا شد، و از آنجا که نه حقیر از همسر دوّمش اطّلاع داشتم و نه همسر دوّمش از من اطّلاع داشت، همسر ایرانیش بنای ناسازگاری گذاشت، بعد از مدّتی با همسر دوّمش به جای نامعلومی رفت و فرزند ما بعد از این به دنیا آمد و اکنون مدّت دو سال است که در عالم هجرت بدون سرپرست و خرجی و نفقه زندگی میکنم، در ضمن این دفعه پدر پیرش را نیز همراه خود برده است به مراجع قضایی شاکی شدهام خبری از همسرم معلوم نیست، حال تکلیف من چیست و چه کار کنم؟
جواب: در صورتی که مرد حاضر به دادن نفقه و زندگی کردن با این همسر نیست و طلاق هم نمیدهد حاکم شرع میتواند صیغه طلاق او را اجرا کند.
سؤال 940- من همراه شوهر و فرزندانم در سال 1366 به نروژ آمدیم و الآن سه سال است که شوهرم من و بچّههایم را رها کرده و رفته و مرا بلاتکلیف گذاشته است ولی طلاق دولتی را در نروژ انجام دادهایم در نروژ مرکز توحید اسلامی برای شیعیان و مسلمین وجود دارد، از جنابعالی درخواست میکنیم که به روحانی این مرکز وکالت و اجازه برای جاری کردن صیغه طلاق شرعی بدهید تا مرا طلاق دهد؟
جواب: چنانچه همسر شما نه حاضر است با شما زندگی کند و نه طلاق شرعی میدهد به روحانی محترم محلّ وکالت دادیم که شما را بعد از ثبوت این موضوع مطلّقه سازد و همچنین در مورد سایر مسلمانانی که در شرایطی همانند شرایط شما زندگی میکنند.
سؤال 941- آیا برای تبدیل ازدواج دائم به موقّت غیر از طلاق و انجام عقد موقّت راهی وجود دارد؟ و اگر ندارد آیا عدّه نگهداشتن لازم است یا شوهر سابق در عدّه میتواند زن را متعه کند؟
جواب: راه آن فقط طلاق است و در عدّه میتواند با او ازدواج نماید به شرط این که طلاق رجعی نباشد و اگر طلاق رجعی است باید بعد از تمام شدن عدّه او را به عقد موقّت درآورد.
سؤال 942- میان من و شوهرم سه سال پیش نزاع و اختلاف به وجود آمد که کار به دادگاه کشیده شد، بعد از آن که شوهرم فهمید که محکوم میشود فرار کرد و به افغانستان رفت و شنیدم که در آنجا زن گرفته و من در اینجا سرگردان و بیسرپست در خانه خواهر خود به سر میبرم، آیا شرعاً حاکم شرع میتواند با ولایت خود مرا طلاق دهد؟
جواب: اگر عمداً همسر خود را رها کرده و رفته و رسیدگی به حقوق شرعی او نمیکند و همسر در عسر و حرج گرفتار است حاکم شرع میتواند او را طلاق دهد ولی اگر دسترسی به او هست قبلا اتمام حجّت شود.
سؤال 943- این جانبه با شخصی ازدواج کردم و مدّت یک سال و نیم با هم بودیم ولی اکنون ایشان سه سال است که مفقود الاثر شده و خبری از ایشان ندارم، من از مهاجرین خارجی هستم و با یک فرزند خود در شهر مقدّس مشهد بیسرپرست و آواره زندگی میکنم و بسیار پریشان میباشم، من در زمان جاری شدن عقد به شوهرم گفتم که اگر به مدّت شش ماه نفقه به من نرسید اختیار طلاق به دست خودم باشد ولی آنها در عقدنامه ازدواج این مورد را ننوشتند، من هم سواد نداشتم که بخوانم، حال وظیفه من چیست؟
جواب: اگر او عمداً شما را رها کرده و رفته و در عسر و حرج شدید قرار دارید میتوانید به روحانی سرشناس و آگاه به مسائل مراجعه کنید تا شما را طلاق دهد.
سؤال 944- این جانب مدّت 24 سال است که با خانمم زندگی میکنم و دارای شش فرزند میباشیم، در این مدّت با دخالت مستقیم پدر و مادر و برادر خانمم رو به رو بودهام و زندگی تلخی را گذراندهام تا این که مدّتی قبل دیگر کارد به استخوانم رسید و تصمیم به جدایی از همسرم گرفتم و چون در تصمیم خود جدّی بودم در چند جلسه (البتّه به فارسی) گفتم: همسرم مانند خواهر و مادرم برای من میباشد، حال همسرم از گذشته خود پشیمان شده و تعهّد داده که دیگر مثل گذشته به تحریکات بستگان خود گوش نکند و من هم میخواهم مدّتی دیگر به ایشان فرصت بدهم و با ایشان زندگی کنم با توجّه به گفته بالا آیا میتوانم با ایشان به عنوان زن و شوهر زندگی کنم؟
جواب: چنانچه این سخن را در حالی گفتهاید که دو شاهد عادل حضور داشتهاند و آن زن هم در حال عادت نبوده بعد از پاک شدن با او نزدیکی نکرده باشید باید کفّاره بدهید و کفّاره آن دو ماه روزه است که باید سی و یک روز آن پشت سر هم باشد و اگر توانایی به روزه نداشته باشید 60 مسکین را طعام دهید امّا اگر دو شاهد عادل حضور نداشته، کفّارهای هم ندارد و این سخن بیاثر است، در ضمن توجّه داشته باشید در آنجا که کفّاره لازم باشد تا کفّاره ندهید حلال نمیشود.
سؤال 945- خانم شوهرداری با افرادی حدود دو سال رابطه داشته است و حتّی مدّت 20 روز بدون اجازه شوهرش معلوم نیست که در کجا به سر برده است آیا لازم است این خانم مشهور به فساد را طلاق داد؟
جواب: طلاق دادن او واجب نیست ولی لازم است او را از کار خلاف بازدارد.
سؤال 946- شخصی به زنش اختیار داد که از سوی او کسی را برای طلاق وکیل کند، مدّتی گذشت زنش او را مطّلع نکرد که طلاق جاری شده یا نه؟ آیا نفقه در این مدّت بر شوهر واجب است و آیا شوهر میتواند این زن را به عنوان همسرش بپذیرد؟
جواب: مادامیکه وقوع طلاق مشکوک است در حکم زوجه اوست.
سؤال 947- همسران مفقودالاثرهای جنگ تحمیلی که چندین سال از شوهرانشان خبری ندارند در چه صورتی میتوانند ازدواج کنند؟
جواب: در صورتی که یقین به فوت همسرشان پیدا کنند، ازدواج جایز است و در غیر این صورت اگر ماندن در آن حال، مایه عسر و حرج شود، حاکم شرع میتواند آنها را طلاق دهد و در غیر این صورت باید طبق دستور حاکم شرع چهار سال درباره آنها تحقیق شود اگر اثری پیدا نشد حاکم شرع آنها را طلاق میدهد.