مباحث اخلاق در قرآن - استاد فاطمی نیا / فاصله شدن خدا بین آدم و قلب او

بیانات مرحوم آیت الله فاطمی نیا پیرامون مفهوم حائل شدن خدا میان انسان و قلب او
این فایل صوتی، گزیدهای از سخنرانی مرحوم آیتالله فاطمینیا است که به تفسیر آیات قرآنی در باب اخلاق و تربیت نفس میپردازد. ایشان با استناد به آیهای از سوره انفال، لزوم اجابت دعوت خدا و رسول را برای حیات معنوی انسان شرح میدهند. آیتالله فاطمینیا سپس به معنای قلب در قرآن اشاره کرده و آن را به باطن و عقل انسان مرتبط میسازند. در ادامه، مفهوم حائل شدن خداوند میان انسان و قلبش به عنوان هشدار و فرصت برای دوری از گمراهی و کسب سعادت تبیین میشود و با داستانهایی از اولیاء الهی و دعای ابوحمزه ثمالی تقویت میگردد. در نهایت، با اشاره به فضیلت زیارت امام حسین (علیهالسلام) در شب جمعه و رحمت واسعه الهی، شنوندگان به توبه و خودسازی دعوت میشوند.
مدت زمان : 55 دقیقه
✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿
پرسشهای متداول پیرامون اخلاق در قرآن و مفاهیم باطنی انسان
مفهوم آیه «ای مؤمنین اجابت کنید خدا و رسول را وقتی شما را دعوت کند به سوی چیزی که شما را زنده میکند» چیست و چگونه دستورات قرآن باعث زنده شدن انسان میشوند؟ این آیه از سوره انفال، مؤمنین را به اجابت دعوت خدا و رسول در هر زمان که آنان را به سوی حیات حقیقی فرامیخوانند، دعوت میکند. مفسرین و علمای لغت توضیح دادهاند که منظور از «چیزی که شما را زنده میکند» دستورات و آموزههای قرآن کریم است. این دستورات، اعم از احکام و مسائل اخلاقی، برای احیای معنوی و باطنی انسان نازل شدهاند. اگر قرآن از غیبت، تهمت، بدگمانی و نافرمانی از والدین نهی میکند و به نماز، روزه و دیگر اعمال نیکو امر میفرماید، همه برای این است که انسان به حیات طیبه و سعادت ابدی دست یابد. اطاعت از این دستورات، انسان را از آفات و هلاکتها نجات داده و او را به سوی کمال رهنمون میسازد.
مفهوم «قلب» در قرآن چیست و چرا در آیه «بدانید که خدا بین مرد و قلب او هایل میشود» به آن اشاره شده است؟ واژه «قلب» در قرآن معانی متعددی دارد. در یک معنا، به همان عضو صنوبری شکل در سینه اشاره دارد. اما در بسیاری از موارد، به ویژه در آیه مورد نظر، منظور از قلب، «باطن» و حقیقت درونی انسان است. این باطن، جایگاه فهم، ادراک، ایمان، نیتها و صفات اخلاقی است. آیه «بدانید که خدا بین مرد و قلب او هایل میشود» به این معناست که خداوند متعال، پس از دعوت انسان به سوی حیات معنوی، بین او و باطنش قرار میگیرد. این حائل شدن، به دو صورت متصور است: برای کسانی که دعوت خدا و رسول را اجابت میکنند، خداوند مانع نفوذ ظلمت و گمراهی به باطنشان میشود؛ و برای کسانی که اجابت نمیکنند، مانع رسیدن نور و هدایت به درونشان میگردد.
حائل شدن خداوند بین انسان و باطنش به چه معناست و چه تاثیری بر سرنوشت انسان دارد؟ حائل شدن خداوند بین انسان و باطنش، به معنای تأثیر مستقیم اراده الهی بر قلب و درون انسان است. این تأثیر، بسته به انتخابهای انسان، میتواند به دو صورت باشد. اگر انسان به دعوت خدا و رسول پاسخ مثبت دهد و در مسیر اطاعت و بندگی گام بردارد، خداوند با ایجاد مانع، از ورود ظلمت، گمراهی و شقاوت به باطن او جلوگیری میکند و نور هدایت و سعادت را در قلبش مستقر میسازد. اما اگر انسان از این دعوت رویگردان شود و در مسیر گناه و نافرمانی حرکت کند، خداوند مانع رسیدن نور و هدایت به قلبش شده و او را در تاریکی و گمراهی رها میکند. این امر، در نهایت، به سعادت یا شقاوت ابدی انسان منجر میشود.
آیا خداوند ابتدائاً کسی را گمراه میکند یا حائل بین او و هدایت میشود؟ بر اساس آموزههای قرآن، خداوند متعال ابتدائاً کسی را گمراه نمیکند و مانع رسیدن هدایت به قلب کسی نمیشود. بلکه این انسان است که با انتخاب مسیر کفر، گناه و عناد، زمینه را برای دوری از رحمت الهی و حائل شدن خداوند بین او و هدایت فراهم میکند. در آیه شریفه آمده است که وقتی قومی از حق منحرف شدند، خداوند نیز دلهایشان را منحرف کرد. همچنین در مورد کفار آمده است که خداوند بر دلهایشان مهر زده است، اما این مهر زدن نتیجه کفر و انکار حق از سوی آنان است. بنابراین، این اعمال و انتخابهای خود انسان است که موجب حائل شدن خداوند بین او و هدایت یا نفوذ ظلمت به باطنش میشود.
مفهوم «استدراج» چیست و چه نشانههایی دارد؟ «استدراج» به معنای مهلت دادن و تدریجی پیش بردن است. در اصطلاح دینی، به حالتی گفته میشود که خداوند به برخی از گناهکاران نعمتهای ظاهری و موفقیتهای دنیوی عطا میکند، در حالی که آنان در گمراهی و دوری از او غرق هستند. این نعمتها و موفقیتها در واقع آزمونی برای آنان است و موجب فزونی گناه و دوری بیشترشان از حق میشود. نشانههای استدراج شامل غفلت از یاد خدا، اصرار بر گناه، احساس رضایت از خود با وجود خطاها، و فزونی نعمتهای دنیوی بدون توجه به وظایف دینی و حقوق الهی است. افرادی که دچار استدراج میشوند، در دنیا خود را محبوب خدا میپندارند، اما در آخرت با عذاب الهی مواجه خواهند شد.
چه تفاوتی بین مؤمنی که گناه میکند و کافری که منکر حق است وجود دارد؟ مؤمن اگرچه ممکن است دچار لغزش و گناه شود، اما قلبش همچنان نور ایمان را حفظ کرده و هرگاه متوجه خطای خود شود، به سوی خدا بازگشته و طلب آمرزش میکند. این بازگشت و توبه، موجب زدودن تاریکی گناه از قلب او و تجدید نور ایمان میشود. در مقابل، کافر کسی است که با انکار حق و پوشاندن عقل، راه هدایت را بر خود بسته و در ظلمت کفر و عناد باقی میماند. تفاوت اساسی در این است که مؤمن همواره آمادگی بازگشت به سوی خدا را دارد و نور ایمان در قلبش خاموش نمیشود، در حالی که کافر با انکار و لجاجت، خود را از نور هدایت محروم میکند.
اهمیت دعا و زیارت در ماه مبارک رمضان و به طور کلی در زندگی معنوی انسان چیست؟ دعا و زیارت، به ویژه در ماه مبارک رمضان و شبهای پرفضیلت آن، از مهمترین ابزارهای ارتباط انسان با خداوند و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) هستند. دعا، اظهار بندگی، نیاز و پشیمانی در پیشگاه الهی است و موجب جلب رحمت و مغفرت او میشود. زیارت اولیای خدا، تجدید عهد با آنان و کسب فیض از انوار هدایتشان است. دعای ابوحمزه ثمالی و دعای کمیل، از جمله ادعیه پرمغز و ارزشمندی هستند که شامل آموزههای عمیق عرفانی و عبادی میباشند. این ادعیه، به انسان میآموزند که چگونه با خداوند راز و نیاز کند، از گناهان خود توبه نماید و برای رسیدن به کمال معنوی تلاش کند. زیارت امام حسین (علیه السلام) در شب جمعه نیز از فضیلت بسیار برخوردار است و موجب آمرزش گناهان و تقرب به خداوند میشود.
مفهوم «خودسازی» از دیدگاه این سخنان چیست و چگونه میتوان در ماه مبارک رمضان به آن دست یافت؟ «خودسازی» از دیدگاه این سخنان، به معنای تلاش آگاهانه و مجاهدت در راه تهذیب نفس، اصلاح باطن، دوری از رذائل اخلاقی و کسب فضائل است. این فرایند، نیازمند توجه به دستورات الهی، اجتناب از گناهان، مداومت بر عبادات، تفکر در آیات قرآن و روایات اهل بیت (علیهم السلام) و توسل به آنان است. ماه مبارک رمضان، فرصتی بینظیر برای خودسازی است، زیرا در این ماه، درهای رحمت الهی گشوده است، شیاطین در غل و زنجیرند و زمینه برای رشد معنوی و تقرب به خداوند فراهمتر است. برای دستیابی به خودسازی در این ماه، لازم است که انسان از فرصت شبها و روزهای آن به خوبی استفاده کند، به تلاوت قرآن، دعا، استغفار، تفکر و انجام اعمال نیکو بپردازد و از پرداختن به امور بیهوده و گناهان دوری نماید. لبیک گفتن به ندای الهی در این ماه، موجب حائل شدن خداوند بین انسان و باطنش به گونهای میشود که از نفوذ ظلمت و شقاوت جلوگیری شده و نور هدایت در قلب او استقرار مییابد.
افزودن دیدگاه جدید