هماهنگي تشريع و تكوين

عرض شد علامه طباطبايي «رحمة الله عليه» در تفسير قيم الميزان با توجه به خطر غفلت از جايگاه قدسي و نفس الامري دستورات شريعت، هدايت هاي قرآني را به بشر دوران مدرنيته ارائه فرمودند و در واقع ايشان فرهنگ قرآني را در مقابل آن فرهنگ انحرافي به صحنه آوردند و بحمدلله شاگردان ارزشمندي را براي نهادينه کردن اين فکر و فرهنگ تربيت نموده اند كه از جمله آن ها حضرت آيت الله جوادي آملي«حفظه الله» است که در آثار خود دائم متذکر موضوع فوق هستند، سعي بفرماييد کتاب «اسرارالصلاة» ايشان را که به نام «رازهاي نماز» ترجمه شده است، مطالعه بفرمائيد. شما ممکن است تعجب كنيد كه چرا ايشان در اين كتاب نسبت به رواياتي که ريشه تکويني دستورات شرعي مربوط به نماز را مطرح مي کند، بسيار عنايت دارند. ولي وقتي عمق خطر را بشناسيد جايگاه تأکيدات ايشان براي عزيزان روشن مي شود. مثلاً جايگاه تکويني رکوع نماز را در عالم بيان مي کنند، تا ريشه تکويني دستورات تشريعي براي افراد روشن شود. زيرا متأسفانه بعضي ها فكر مي كنندكه خدا يك قراري گذاشته است كه ما طبق آن قرار بايد به ركوع برويم، و يك قرار هم گذاشته كه ما به سجده برويم، به نظر اين افراد امکان هم داشت که حركات نماز طور ديگر باشد، ولي باز به نتايجي که از طريق اين نماز مي رسيم، برسيم. آيت الله جوادي آملي«حفظه الله» در كتاب فوق اين نكته را مي خواهند نشان دهند که چنين فکري در بارة دستورات ديني درست نيست. آري؛ در واقع پرتوي از فكر قرآني علامه طباطبايي«رحمة الله عليه» را در آثار شاگردان ايشان به خوبي ملاحظه مي کنيد. درست است همة اين حرف ها را که شاگردان علامه  طباطبايي«رحمة الله عليه» مطرح مي کنند، ايشان نزده اند ولي ايشان پاية فكر و فرهنگي را گذاشته اند كه اگر بخواهيم مثلا نماز را از زاوية ديد علامه طباطبايي«رحمة الله عليه» ببينيم، آن زاويه ديد به نماز همان کتاب «اسرار الصّلاة» آيت الله جوادي آملي«حفظه الله» است. در اين کتاب به کمک روايات مطرح شده، روشن مي شود؛ انسانيت ذاتاً عين سجده است، روايتي مي آورد كه مگر در معراج كه مقام تنهايي انسان با خدا بود، و در آن شرايط، ذات انسان - خارج از هرگونه مانعي - در برابر خدا قرار گرفت، انسان در مقابل حضرت پروردگار به سجده نيفتاد؟ پس اگر انسان بخواهد به اقتضاي ذاتش عمل کند بايد سجده کند[1] و لذا اين طور نيست که قرار گذاشتند انسان به سجده رود و يا قرار گذاشتند دوبار به سجده رود و امکان داشت اين ها را تغيير دهند. يا همچنان که نظرتان هست عمل آدم و آدميت را در روايتي که بعضي علماء يهود خدمت رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) آمدند و علت شستشوي اعضاء خاص وضو را از حضرت پرسيدند؛ خدمتتان عرض شد و اين که چرا وضوي ما بر اساس حرکات آدميت و آدم است،[2] روشن شد اقتضاي آدميت ما نزديکي به شجره بود و لذا اين وضوي ما بر اساس حرکات آدميت ما تشريع شده است، تا موجب رفع کدورتي شود که نزديکي به شجره در ما به وجود آورد. پس دستورات دين، دستورات قراردادي صرف نيست.

حال با توجه به نكات فوق عنايت داشته باشيد كه اگر از اين نوع تجزيه و تحليل ها در صحنه دينداري، که تشريع را به تکوين متصل مي کند، غفلت شود، دينداري ما شبه  قدسي مي گردد، چون فکر مي کنيم دستورات دين، قراردادهايي است که ربطي به نتايج آن ندارد و لذا مي شود غير از آنچه خداوند دستور داده است عمل کرد، ولي انتظار نتايجي را داشت كه خداوند به افرادي مي دهد كه طبق دستوراتش عمل كرده اند. اگر شما نتوانيد اين نکته را براي خودتان حل كنيد و يا نتوانيم جايگاه فرهنگ دين را از اين جهت روشن نماييم،  امثال آن خانم که مثال زدم زياد مي شوند.

 کسي که در جشن پانزده شعبان موهايش را از روسري بيرون مي گذارد و آرايش كرده، تسبيح به دست، ذکر مي گويد واقعاً نمي داند كه با هر عملي نمي توان نتيجة مطلوب را به دست آورد. مشكل او اين است كه باور نمي كند يك قراردادهاي محكمي در عالم وجود دارد كه ريشه در حقيقت دارد. او نمي داند بايد از طريق حجاب و رعايت ساير دستورات دين، وارد شخصيتي بشود كه آن شخصيت ذاتش شايستة ارتباط با عالم غيب گردد. مولوي با توجه به چنين بصيرتي است که مي گويد:

اي که تو از ظلم، چاهي مي کني
از براي خويش، دامي مي کني
گِرد خود چون کرم پيله بر متن
بهر خود چَه مي کني، اندازه کن
گر ضعيفي در زمين خواهد امان
غلغل افتد در سپاه آسمان

بعد اشاره مي کند به آن شيري که به خرگوش ها ظلم مي کرد و لذا خرگوشِ هوشياري او را فريب داد، به طوري که با فريب خرگوش آن شير:

عکس خود را او عدوّ خويش ديد

خرگوش او را سر چاهي برد و گفت: اين شيرِ درون چاه مانع شد من غذاي شما را بياورم و آن هم پريد در چاه تا حساب شير را برسد.

لاجرم بر خويش شمشيري کشيد
حمله بر خود مي کني اي ساده مرد
همچون آن شيري که بر خود حمله کرد
هر که دندان ضعيفي مي کَند
کار آن شير غلط بين مي کند

غفلت از قاعدة ريشه داربودنِ همة دستورات ديني بود كه صدام ها را به وجود آورد و بر عكس، توجه و ايمان به اين قاعده، همه حرکات و سکنات را در زير پوشش دستورات دين مي برد و تلاش براي متصل شدن با حقيقت قدسيِ آن دستورات را به همراه دارد. شما بر اساس ايمان به سنن غيبي عالم است که مطمئن هستيد مظلوميت ملت فلسطين بي جواب نمي ماند و هر قطره از خون مظلوم نقش خود را در عالم بازي خواهد کرد و حتماً حرکات ظالمان به پوچي و بي ثمري مي رسد و ظالمان هرگز نمي توانند از تلاش هاي خود بهره ببرند، و درست با چيزي روبه رو مي شوند که مي خواستند از آن فرار کنند. به تعبير قرآن؛ «وَ نُرِي فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُم مَّا كَانُوا يَحْذَرُونَ»[3] نمايانديم به فرعون و هامان آن چيزي را كه مي خواستند ازآن فرار كنند. فرعون همه كارها را انجام داد تا گرفتار آن هلاکت نشود.

--------------------------------------------

[1] - در روايت هست: چون پيامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) در شب معراج به آسمان بالا رفت و عظمت پروردگارش را مشاهده کرد به سجده افتاد، وقتي سر از سجده بر داشت باز عظمت پروردگارش را مشاهده کرد، دوباره به سجده رفت، بر اين اساس سجده دوبار وارد شده. («اسرار الصلاة»، آيت الله جوادي«حفظه الله»، ص 94)

[2] - «جامع احادث الشيعه»، ج 2، ص 282، ح 2073.

[3] - سوره قصص، آيه 6.

Share