آفات تقليل دادن افق دستورات دين

بسم الله الرحمن الرحيم

بحثمان در اين رابطه بود كه چرا بعضي از فعاليت هاي فرهنگي بهره هاي لازم را نمي دهند و انسان را به آن شور و شعف حقيقي نمي رسانند، در حالي که مطمئن هستيم اگر راه را درست طي کنيم حجاب بين ما و حقايق از بين مي رود و مي توان با چشم قلب حقايق عالم را ديد. همان طور که حضرت علي(علیه السلام) در جواب ذِعلب  که از آن حضرت پرسيد؛ «آيا خدايت را هنگام عبادت او ديده اى؟» فرمودند: «مَا كُنْتُ أَعْبُدُ رَبّاً لَمْ أَرَهُ» من آنچنان نيستم که پروردگاري را عبادت کنم که او را نمي بينم.

آنگاه پرسيد؛ «يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ كَيْفَ رَأَيْتَهُ؟» چگونه او را ديده اى؟ «قَالَ يَا ذِعْلِبُ لَمْ تَرَهُ الْعُيُونُ بِمُشَاهَدَةِ الْأَبْصَارِ وَ لَكِنْ رَأَتْهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِيمَانِ»؛[1] فرمود: ديدگان هنگام نظر افكندن او را درك نمى كنند ولى دل ها با حقايق ايمان او را در مى يابند.

حال سؤال اين است که چرا فعاليت هاي فرهنگي ما چنين سمت و سويي که اميرالمؤمنين(علیه السلام) به ما خبر مي دهند، ندارد؟

قرآن مي فرمايد: «مَن كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ وَالَّذِينَ يَمْكُرُونَ السَّيِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَكْرُ أُوْلَئِكَ هُوَ يَبُورُ»؛[2]

هركس عزت مى خواهد بداند عزت يكسره از آن خداست،  سخنان پاكيزه(عقايد حقّه) به سوى او بالا مى رود و عمل صالح به آن عقايد حقّه رفعت مى بخشد و آن را به سوي حق بالا مي برد، و كسانى كه با حيله و مكر مرتکب كارهاى زشت مى شوند عذابى سخت  خواهند داشت و نيرنگشان پوچ و تباه مى گردد.

و يا از زبان معبودهاي غير الهي که مردم پرستيده اند در روز قيامت مي فرمايد: «قَالُوا سُبْحَانَكَ مَا كَانَ يَنبَغِي لَنَا أَن نَّتَّخِذَ مِن دُونِكَ مِنْ أَوْلِيَاء وَلَكِن مَّتَّعْتَهُمْ وَآبَاءهُمْ حَتَّى نَسُوا الذِّكْرَ وَكَانُوا قَوْمًا بُورًا»؛[3]

مى گويند: خدايا! منزهى تو، ما را نسزد كه جز تو و سرپرستي براى خود بگيريم، ولى تو كافران و پدرانشان را برخوردار كردى تا [آنجا كه] ياد [تو] را فراموش كردند و در نتيجه گروهى پوچ و تباه بودند.

چنانچه در دو آية فوق ملاحظه كنيد قرآن مشرکان را ملتي يبور و باير و پوچ شده معرفي مي کند. تعبير پوچ شدن يا «يبور» يا به تعبير امروزي اش نيهيليسم، واژه اي است كه بايد نسبت به آن تأمل كرد. باز در همين رابطه در قرآن داريم:

«أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُواْ نِعْمَةَ اللّهِ كُفْرًا وَأَحَلُّواْ قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَار»[4]

آيا نديدي كساني كه نعمت خدا را به كفران تبديل كردند و قوم خود را به روزگار پوچي و نابودي كشاندند؟!

همه حرف قرآن در اين آيات اين است كه بايد خداي واقعي را پيدا نمود و با او ارتباط پيدا كرد و اگر كسي براي جلوگيري از اضمحلال خود به غير خداي واقعي اميد داشته باشد مي فرمايد: «وَمَكْرُ أُوْلَئِكَ هُوَ يَبُورُ»؛[5] چاره جويي ها و برنامه هاي چنين فرد يا افرادي، پوچ خواهد شد و اصلاً هيچ چيزي به دست نمي آورند.

--------------------------------------------

[1] - ارشادالقلوب، ج 2، ص 374 .

[2] - سوره فاطر، آيه10.

[3] - سوره فرقان، آيه18.

[4] - سوره ابراهيم، آيه28.

[5] - سوره فاطر، آيه10.

Share