زمینی بودن انسان با وجود توبه آدم
سپس علامه طباطبایی«رحمة الله علیه» می فرمایند:
«ظهور عیب در زندگی زمینی و نیز خوردن از آن درخت یکی از قضاهای حتمی خدا بوده».
سپس علامه طباطبایی«رحمة الله علیه» می فرمایند:
«ظهور عیب در زندگی زمینی و نیز خوردن از آن درخت یکی از قضاهای حتمی خدا بوده».
علامه طباطبایی«رحمة الله علیه» در ادامه می فرمایند:
«چیزی که هست راه زمینی شدن آدم همین بوده که نخست در بهشت منزل کند و برتری اش بر ملائکه و لیاقتش برای خلیفة الهی بودن اثبات شود».
بسم الله الرحمن الرحیم
وَ قُلْناَ یا ادَمُ اسْکنْ اَنْتَ وَ زَوْجُک الْجَنَّةَ وَ کلاَ مِنْهَا رَغَداً حَیثُ شِئْتُمَا وَ لاَ تَقْرَباَ هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکوناَ مِنَ الظَّالِمِینَ[1]
و گفتیم ای آدم تو و همسرت در بهشت جای گیرید و بخورید از آن همراه با یک فراوانی، هرطور که می خواهید و نزدیک به این درخت نشوید و در آن تصرف نکنید که از ظالمین خواهید شد.
سپس خداوند در آیه 34 می فرماید:
«وَ اِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکةِ اسْجُدُوا لِأدَمَ فَسَجَدُوا إِلاّ إِبْلِیسَ أَبَی وَاسْتَکبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرِینَ».
آنگاه که به ملائکه گفتیم به آدم سجده کنید، پس همه سجده کردند مگر ابلیس که از انجام این دستور سر باز زد و کبر ورزید و او کافر بود.
علامه طباطبایی«رحمة الله علیه» در ادامه می فرمایند:
«خداوند فرمود: ای آدم! خبر از حقایق اسماءِ آن ها بده تا برتری وجودی تو برای خلافت من معلوم شود. و این خبر دادن، خبر دادن لسانی نیست، بلکه ظهور اسماء الهی است از طریق وجود انسان کامل. و چون جامعیت اسماء و حقیقت کل اشیاء را در آدم دیدند و ملاحظه کردند که انسان کامل، خودْ حقیقت کل اشیاء است، استحقاق خلافت او را در زمین و بر جمیع ملائکه یافتند».
پس به گفته علامه طباطبایی«رحمة الله علیه»:
«این که علی(علیه السلام) فرمودند: ما میزان اعمال هستیم، در واقع می فرمایند: انسان کامل وسیله ارزیابی شخصیت حقیقی انسان ها است و از آدم شروع شد ... و با جملة «اِنّی جاعِلٌ فِی الأرضِ خلیفةً» خبر داد که خلیفة من به آدم محدود نمی شود».
همواره عنایت داشته باشید که بحث آدم، یعنی خلیفة الله را به صورت بالفعل و کامل در وجود اَقدس پیامبر(صلی الله علیه وآله) بنگرید.
حالا اگر ملائکه به جهت ظهور اسماء به وسیلة آدم، بر آدم سجده کردند، در واقع بر خدا سجده کرده اند. زیرا در شرایط تعلیم اسماء الهی و ظهور آن اسماء به وسیله آدم، خود خدا در صحنه است، اما به ظهورات اسمائی که آدم مجلای آن اسماء شده است. یعنی:
به پرده بود جمال جمیل عزّوجلّ
علی شد آینه خیرُالْکلام قلّ و دَلّ
با این مقدمه رسیدیم به این فرمایش علامه طباطبایی«رحمة الله علیه» راجع به آدم که می فرمایند: آدم به عنوان انسان کامل، محکوم مقتضیات زندگی زمینی نشد. ملائکه گفتند که لازمة زندگی زمینی خونریزی و قتل و فساد است، و خدا نفرمود: نه. ولی آدمیت آدم که همان مقام «عَلَّمَ ادَمَ الاَسْماء کلَّها» باشد، طوری است که در زمین محکوم مقتضیات زمین نیست. خداوند به ملائکه نفرمود که لازمة زندگی زمینی خونریزی نیست، بلکه فرمود: «اِنّی اَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُون» یعنی شما آدمیت آدم را نمی شناسید.