73. «وَ کَذلِکَ یَجْتَبیکَ رَبُّکَ ...
آیه
«وَ کَذلِکَ یَجْتَبیکَ رَبُّکَ وَ یُعَلِّمُکَ مِنْ تَأْویلِ الْأَحادیثِ وَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَ عَلی آلِ یَعْقُوبَ کَما أَتَمَّها عَلی أَبَوَیْکَ مِنْ قَبْلُ إِبْراهیمَ وَ إِسْحاقَ إِنَّ رَبَّکَ عَلیمٌ حَکیمٌ»
ترجمه
و اینگونه پروردگارت تو را برمیگزیند و از تعبیر خوابها به تو میآموزد و نعمتش را بر تو و بر آل یعقوب تمام و کامل میکند، همانگونه که پیش از این بر پدرانت ابراهیم و اسحاق تمام کرد، پروردگار تو عالم و حکیم است. (6 / یوسف)
شرح آیه از تفسیر نمونه
«تَأْویل» در اصل به معنی بازگشت دادن چیزی است و هر کار یا هر سخن به هدف نهایی برسد به آن تأویل میگویند، تحقق خارجی خواب نیز مصداق تأویل است. «اَحادیث» جمع «حَدیث» به معنی نقل یک ماجرا است و از آن جا که انسان خواب خود را برای این و آن نقل میکند در اینجا کنایه از خواب است. این خواب تنها بیانگر عظمت مقام یوسف در آینده از نظر ظاهری و مادی نبود، بلکه نشان میداد که او به مقام نبوت نیز خواهد رسید، چرا که سجده آسمانیان دلیل بر بالا گرفتن مقام آسمانی او است.
مسأله رؤیا و خواب دیدن، همیشه از مسائلی بوده است که فکر افراد عادی و دانشمندان را از جهات مختلفی به خود جلب کرده است. این صحنههای زشت و زیبا، وحشتناک و دلپذیر، سرور آفرین و غمانگیز که انسان در خواب میبیند چیست؟ آیا اینها مربوط به گذشته است که در اعماق روح انسان لانه کرده و یا تغییرات و تبدیلاتی خودنمایی میکنند و یا مربوط به آینده است که به وسیله دستگاه گیرنده حساس روح آدمی از طریق ارتباط مرموزی از حوادث آینده عکسبرداری مینماید و یا انواع و اقسام مختلفی دارد که بعضی مربوط به گذشته و بعضی مربوط به آینده و قسمتی نتیجه تمایلات و خواستهای ارضا نشده است. قرآن در آیات متعددی صراحت دارد که حداقل، پارهای از خوابها، انعکاسی از آینده دور یا نزدیک میباشد. در داستان خواب یوسف که در آیات فوق خواندیم و همچنین داستان خواب زندانیان که در آیه 36 همین سوره و داستان خواب عزیز که در آیه 43 خواهد آمد به چند نمونه خواب برخورد میکنیم که همه آنها از حوادث آینده پرده برداشته است، بعضی از این حوادث نسبتا دور مانند خواب یوسف که میگویند بعد از چهل سال به تحقق پیوست و بعضی در آینده نزدیکتر مانند خواب عزیز مصر و هم بندهای یوسف به وقوع پیوست. در غیر این سوره اشاره به «خوابهای تعبیردار» دیگری نیز شده، مانند رؤیای پیغمبر صلی الله علیه و آله که در سوره فتح به آن اشاره شده و خواب ابراهیم که در سوره صافات آمده است (این خواب، هم فرمان الهی بود و هم تعبیر داشت). جالب این که در روایتی از پیامبر صلی الله علیه و آله چنین میخوانیم:
«اَلرُّؤْیا ثَلاثَةٌ بُشْری مِنَ اللّهِ وَ تَحْزینٌ مِنَ الشَّیْطانِ وَ الَّذی یُحَدِّثُ بِهِ الاِْنْسانُ نَفْسُهُ فَیَراهُ فی مَنامِه: خواب و رؤیا سه گونه است گاهی بشارتی از ناحیه خداوند است گاه وسیله غم و اندوه از سوی شیطان و گاه مسائلی است که انسان در فکر خود میپروراند و آن را در خواب میبیند». (1) روشن است که خوابهای شیطانی چیزی نیست که تعبیر داشته باشد، اما خوابهای رحمانی که جنبه بشارت دارد حتما باید خوابی باشد که از حادثه مسرتبخش در آینده پرده بردارد. به هر حال لازم است در اینجا به نظرات مختلف که درباره حقیقت رؤیا ابراز شده به طور فشرده اشاره کنیم:
درباره حقیقت رؤیا، تفسیرهای زیادی شده است که میتوان آنها را به دو بخش تقسیم کرد:
1 تفسیر مادی
2 تفسیر روحی
مادیها میگویند رؤیا چند علت میتواند داشته باشد:
الف ممکن است خواب دیدن و رؤیا نتیجه مستقیم کارهای روزانه انسان باشد، یعنی آن چه برای انسان در روزهای گذشته روی داده به هنگام خواب در مقابل فکرش مجسم گردد.
ب ممکن است یک سلسله آرزوهای برآورده نشده باعث دیدن خوابهایی شود، همانطور که شخصی تشنه، آب در خواب میبیند و کسی که در انتظار سفر کردهای است آمدن او را از سفر به خواب میبیند (و از قدیم گفتهاند شتر در خواب بیند پنبه دانه …). ج ممکن است ترس از چیزی باعث شود که انسان خواب آن را ببیند زیرا مکرر تجربه شده است کسانی که از دزد وحشت دارند شب خواب دزد میبینند (ضرب المثل معروف دور از شتر به خواب و خواب آشفته نبین اشاره به همین حقیقت است). «فروید» و پیروان مکتب فروید یک نوع تفسیر و تعبیر مادی دیگری برای خواب دارند:
آنها طی مقدمات مشروحی اظهار میدارند که:
خواب و رؤیا عبارت است از ارضای تمایلات واپس زده و سر کوفتهای که همیشه با تغییر و تبدیلهایی برای فریب «من» به عرصه خودآگاهی روی میآورند. توضیح این که:
بعد از قبول این مسأله که روان آدمی مشتمل بر دو بخش است «بخش آگاه» (آنچه به تفکرات روزانه و معلومات ارادی و اختیارات انسان ارتباط دارد) و «بخش ناآگاه» (آنچه در ضمیر باطن به صورت یک میل ارضا نشده پنهان گردیدهاست) میگویند:
بسیار میشود امیالی که ما داریم و به عللی نتوانستیم آنها را ارضا کنیم و در ضمیر باطن ما جای گرفتهاند، به هنگام خواب که سیستم خودآگاه از کار میافتد برای یک نوع اشباع تخیلی به مرحله خودآگاه روی میآورند، گاهی بدون تغییر منعکس میشوند (همانند عاشقی که محبوب از دست رفته خود را در عالم خواب مشاهده میکند) و گاهی تغییر شکل داده و به صورتهای مناسبی منعکس میشوند که در این صورت نیاز به تعبیر دارند. بنابراین «رؤیا» همیشه مربوط به گذشته است و از آینده هرگز خبر نمیدهد، تنها میتواند وسیله خوبی برای خواندن «ضمیر ناآگاه» باشند و به همین جهت برای درمان بیماریهای روانی که متکی به کشف ضمیر ناآگاه است بسیار میشود که از خوابهای بیمار کمک میگیرند. بعضی از دانشمندان غذا شناس میان «خواب و رؤیا» و «نیازهای غذایی بدن» رابطه قائل هستند و معتقدند که مثلاً اگر انسان در خواب ببیند از دندانش «خون» میچکد لابد ویتامین ث بدن او کم شده است و اگر در خواب ببیند موی سرش سفید گشته معلوم میشود گرفتار کمبود ویتامین ب شده است و اما فلاسفه روحی تفسیر دیگری برای خوابها دارند، آنها میگویند، خواب و رؤیا بر چند قسم است:
1 خوابهای مربوط به گذشته زندگی و امیال و آرزوها که بخش مهمی از خوابهای انسان را تشکیل میدهد.
*****
1- «بحار الانوار» ، جلد 14، صفحه 441، بعضی از دانشمندان قسم چهارمی بر این خوابها افزودهاند و آن خوابی است که نتیجه مستقیم وضع مزاجی و جسمانی انسان است و در بحثهای آینده به آن اشاره خواهد شد.
2 خوابهای پریشان و نامفهوم که معلول فعالیت و توهّم و خیال است (اگر چه ممکن است انگیزههای روانی داشته باشد).
3 خوابهایی که مربوط به آینده است و از آن گواهی میدهد. شک نیست که خوابهای مربوط به زندگی گذشته و جان گرفتن و تجسم صحنههایی که انسان در طول زندگی خود دیده است تعبیر خاصی ندارد، همچنین خوابهای پریشان و به اصطلاح «أَضْغاثُ أَحْلامٍ» که نتیجه افکار پریشان و همانند افکاری است که انسان در حال تب و هذیان پیدا میکند نیز تعبیر خاصی نسبت به مسائل آینده زندگی نمیتواند داشته باشد، اگر چه روانشناسان و روانکاوان از آنها به عنوان دریچهای برای دست یافتن به ضمیر ناآگاه بشری استفاده کرده و آنها را کلیدی برای درمان بیماریهای روانی میدانند، بنابراین تعبیر خواب آنها برای کشف اسرار روان و سرچشمه بیماریها است نه برای کشف حوادث آینده زندگی و اما خوابهای مربوط به آینده نیز دارای دو شعبه است، قسمتی خوابهای صریح و روشن میباشند که به هیچ وجه تعبیری نمیخواهند و گاهی بدون کمترین تفاوتی با نهایت تعجب، در آینده دور یا نزدیک تحقق میپذیرد میباشد. دوم خوابهایی است که در عین حکایت از حوادث آینده بر اثر عوامل خاص ذهنی و روحی تغییر شکل یافته و نیازمند به تعبیر است. برای هر یک از این خوابها نمونههای زیادی وجود دارد که همه آنها را نمیتوان انکار کرد، نه تنها در منابع مذهبی و کتب تاریخی نمونههایی از آن ذکر شده بلکه در زندگی خصوصی خود ما یا کسانی که میشناسیم مکرر رخ داده است به اندازهای که هرگز نمیتوان همه را معلول تصادف دانست. در اینجا چند نمونه از خوابهایی که به طرز عجیبی پرده از روی حوادث آینده برداشته و از افراد مورد اعتماد شنیدهایم یادآور میشویم.
1 - یکی از علمای معروف و کاملاً مورد وثوق همدان مرحوم آخوند ملا علی از مرحوم آقامیرزا عبد النبی که از علمای بزرگ تهران بود چنین نقل میکرد:
هنگامی که در سامرا بودم هر سال مبلغی در حدود یکصد تومان از مازندران برای من فرستاده میشد و به اعتبار همین موضوع قبلاً که نیاز پیدا میکردم قرضهایی مینمودم و به هنگام وصول آن وجه، تمام بدهیهای خود را ادا میکردم. یک سال به من خبر دادند که امسال وضع محصولات بسیار بد بوده و بنابراین وجهی فرستاده نمیشود، بسیار ناراحت شدم و با همین فکر ناراحت خوابیدم، ناگهان در خواب پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را دیدم که مرا صدا زد و گفت:
فلان کس! برخیز در آن دولاب را باز کن (اشاره به دولابی کرد) و یک صد تومان در آن هست بردار. از خواب بیدار شدم چیزی نگذشت در خانه را زدند بعد از ظهر بود، دیدم فرستاده مرحوم میرزای شیرازی مرجع بزرگ تقلید شیعیان است گفت:
میرزا شما را میخواهد. من تعجب کردم که در این موقع برای چه آن مرد بزرگ مرا میخواهد رفتم دیدم در اطاق خود نشسته، (من خواب خود را به کلی فراموش کرده بودم) ناگاه مرحوم میرزای شیرازی به من گفت:
میرزا عبد النبی در آن دولاب را باز کن و یک صد تومان در آن جا هست بردار، بلافاصله داستان خواب به نظرم آمد و از این حادثه سخت تعجب کردم خواستم چیزی بگویم، احساس کردم او مایل نیست سخنی در این زمینه گفته شود، وجه را برداشتم و بیرون آمدم.
2 - دوستی که مورد اعتماد است نقل میکرد نویسنده کتاب «ریحانةالادب» مرحوم تبریزی فرزندی داشت دست راست او ناراحت بود(شاید روماتیسم شدید داشت) به طوری که به زحمت میتوانست قلم به دست بگیرد، بنا شد برای معالجه به آلمان برود او میگوید:
در کشتی که بودم خواب دیدم مادرم از دنیا رفته است، تقویم را باز کردم و جریان را با قید روز و ساعت نوشته، چیزی نگذشت که به ایران آمدم جمعی از بستگان به استقبال من آمدند دیدم لباس مشکی در تن دارند، تعجب کردم و جریان خواب به کلی از خاطرم رفته بود، بالاخره تدریجا به من حالی کردند که مادرم فوت کرده، بلافاصله به یاد جریان خواب افتادم، تقویم را بیرون آوردم و روز فوت را سؤال کردم دیدم درست در همان روز مادرم از دنیا رفته بود.
3 - نویسنده معروف اسلامی سید قطب در تفسیر خود «فی ظِلالِ الْقُرْآنِ» ذیل آیات مربوط به سوره «یوسف» چنین مینویسد: اگر من تمام آن چه درباره رؤیا گفتهاید انکار کنم هیچگاه نمیتوانم جریانی را که برای خودم هنگامی که در آمریکا بودم واقع شد انکار نمایم، در آن جا من در خواب دیدم که خواهر زادهام خون چشمانش را فراگرفته بود و قادر به دیدن نیست (خواهرزادهام با سایر اعضای خانوادهام در مصر بودند) من از این جریان متوحش شدم، فورا نامهای برای خانوادهام به مصر نوشتم و مخصوصا از وضع چشم خواهرزادهام سؤال کردم، چیزی نگذشت که جواب نامه به دستم رسید نوشته بودند که چشم او مبتلا به خونریزی داخلی شده و قادر به دیدن نیست و هم اکنون مشغول معالجه است. قابل توجه این که خونریزی داخلی چشم او طوری بود که در مشاهده معمولی قابل رؤیت نبود و تنها با وسایل پزشکی دیدن آن میسر بود ولی به هر حال از بینایی چشم محروم گشته بود، من حتی این خونریزی درونی را در خواب به شکل آشکار دیدم. خوابهایی که پرده از روی اسراری برداشته و حقایقی مربوط به آینده و یا حقایق پنهانی مربوط به حال را کشف کرده بیش از آن است که حتی افراد دیر باور بتوانند انگشت انکار روی همه آنها بگذارند و یا آنها را حمل بر تصادف کنند. با تحقیق از دوستان نزدیک خود غالبا میتوانید به نمونههایی از این خوابها دست یابید، اینگونه خوابها از طریق «تفسیر مادی رؤیا» هرگز قابل تعبیر نیستند و تنها با تفسیر فلاسفه روحی و اعتقاد به استقلال روح میتوان آنها را تفسیر کرد، بنابراین از مجموع آنها به عنوان شاهدی برای استقلال روح میتوان استفاده کرد. (1)
چگونگی ارتباط رؤیای یوسف با علم تعبیر خواب او
در آیات مورد بحث خواندیم که یعقوب علاوه بر این که فرزندش را از بازگو کردن خواب خود به برادران برحذر داشت، خواب را به طور اجمال برای او تعبیر کرد و به او گفت:
تو برگزیده خدا خواهی شد و تعبیر خواب به تو خواهد آموخت و نعمتش را بر تو و آل یعقوب تمام خواهد کرد. دلالت خواب یوسف بر این که او در آینده به مقامهای بزرگ معنوی و مادی خواهد رسید کاملاً قابل درک است، ولی این سؤال پیش میآید که مسأله آگاهی یوسف از تعبیر خواب در آینده چگونه از رؤیای یوسف برای یعقوب، کشف شد؟ آیا این یک خبر تصادفی بود که یعقوب به یوسف داد و کار به خواب او نداشت و یا آن را از همان خواب یوسف کشف کرد؟ ظاهر این است که یعقوب این مسأله را از خواب یوسف فهمید و این ممکن است از یکی از دو راه بوده باشد: نخست این که یوسف در آن سن و سال کم این خواب را به طور خصوصی و دور از چشم برادران برای پدر نقل کرد (چرا که پدر به او توصیه کرد در کتمان آن بکوشد) و این نشان میدهد که یوسف نیز از خواب خود احساس خاصی داشت که آن را در جمع مطرح نکرد، وجود چنین احساسی در کودک کم سن و سالی مانند یوسف دلیل بر این است که او یک نوع آمادگی روحی برای کشف تعبیر خواب، دارد و پدر احساس کرد با پرورش این آمادگی او در آینده آگاهی وسیعی در این زمینه پیدا خواهد کرد. دیگر این که ارتباط پیامبران با عالم غیب از چند طریق بوده است: گاهی از طریق الهامات قلبی و گاه از طریق نزول فرشته وحی و گاه از طریق خواب، گرچه یوسف در آن زمان هنوز به مقام نبوت نرسیده بود اما وقوع چنین خواب معنی داری برای یوسف نشان میداد که او در آینده از این طریق با عالم غیب، ارتباط خواهد گرفت و طبعا باید تعبیر و مفهوم خواب را بداند تا بتواند چنین رابطهای داشته باشد.
*****
1- «معاد و جهان پس از مرگ» ، صفحه 397.
حفظ اسرار
از درسهایی که این بخش از آیات به ما میدهد درس حفظ اسرار است، که گاهی حتی در مقابل برادران نیز باید عملی شود، همیشه در زندگی انسان اسراری وجود دارد که اگر فاش شود ممکن است آینده او و جامعهاش را به خطر اندازد، خویشتن داری در حفظ این اسرار یکی از نشانههای وسعت روح و قدرت اراده است، چه بسیارند افرادی که به خاطر ضعف در این قسمت سرنوشت خویش و یا جامعهای را به خطر افکندهاند و چه بسیارند ناراحتیهایی که در زندگی به خاطر ترک حفظ اسرار برای انسان پیش میآید. در حدیثی از امام علی بن موسی الرضا میخوانیم:
«لایَکُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِنا حَتّی تَکُونَ فیه ِثَلاثُ خِصال ٍسُنَّةٌ مِنْ رَبِّه وَ سُنَّةٌ مِنْ نَبِیِّه صلی الله علیه و آله وَ سُنَّةٌ مِنْ وَلِیِّه فَاَمَّا السُّنَّةُ مِنْ رَبِّه فَکِتْمانُ السِّرِّ وَ اَمَّا السُّنَّةُ مِنْ نَبِیِّه فَمُداراةُ النّاسِ وَ اَمَّا السُّنَّةُ مِنْ وَلِیِّه فَالصَّبْرُ فِی الْبَأْسآءِ وَ الضَّرّآءِ: مؤمن، مؤمن نخواهد بود مگر این که سه خصلت داشته باشد: سنتی از پروردگار و سنتی از پیامبر و سنتی از امام و پیشوا، اما سنت پروردگار کتمان اسرار است، اما سنت پیامبر مدارا با مردم است و اما سنت امام شکیبایی در برابر ناراحتیها و مشکلات میباشد» (البته کتمان سر در این جا بیشتر ناظر به کتمان اسرار دیگران است). (1) و در حدیثی از امام صادق میخوانیم:
«سِرُّکَ مِنْ دَمِکَ فَلا یَجْرِیَنَّ مِنْ غَیْرِ اَوْداجِکَ: اسرار تو همچون خون تو است که باید تنها در عروق خودت جریان یابد». (2)
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
«تَأْویل»: این واژه در اصل به مفهوم باز گرداندن چیزی به معنای نهانی آن است و هر کار یا سخن و یا خوابی که به هدف نهایی برسد، به آن تأویل میگویند.
«اَحادیث»: این واژه جمع حدیث میباشد که به مفهوم بیان یک رویداد و یا ماجراست و از آنجایی که انسان خواب خویشتن را برای دیگران باز میگوید، به طور کنایه در مورد خواب به کار میرود.
در آیه شریفه بدان دلیل از تعبیر خوابها به تأویل احادیث تعبیر شده است که از تعبیر آنها آینده مردم و چگونگی رویدادها دریافت میگردد و مفهوم تأویل نیز، تحقّق آرزوها و آرمانهای مردم به گونهای است که در خواب دیدهاند.
وَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ
و نعمت گران خود را با ارزانی داشتن رسالت خود بر تو کامل میسازد؛ چرا که مقام والای رسالت برترین و والاترین نعمتهای دنیاست.
وَ عَلی آلِ یَعْقُوبَ
و نیز بر خاندان یعقوب که آنان را بر اسلام و ایمان ثابت قدم ساخته، به وسیله موقعیت والا و مقام بلند تو به آنان شرافت و کرامتی شکوهبار ارزانی میدارد و رسالت را در این خاندان قرار میدهد.
کَما أَتَمَّها عَلی أَبَوَیْکَ مِنْ قَبْلُ إِبْراهیمَ وَ إِسْحاقَ
مفسّران بر آنند منظور آیه این است که:
خدا یعقوب و فرزندانش را از نسل اسحاق قرار داد.
*****
1- «بحار» ، طبع جدید، جلد 78، صفحه 334.
2- «سفینة البحار».