نالد به حال زار من امشب سه تار من / شاعر : شهریار
نالد به حال زار من امشب سه تار من
این مایه تسلی شب های تار من
نالد به حال زار من امشب سه تار من
این مایه تسلی شب های تار من
ای طلعت توخنده به خورشید و ماه کن
زلف تو روز روشن مردم سیاه کن
ای کعبه دری باز به روی دل ما کن
وی قبله دل و دیده ما قبله نما کن
آسمان گو ندهد کام چه خواهد بودن
یا حریفی نشود رام چه خواهد بودن
در بهاران سری از خاک برون آوردن
خنده ای کردن و از باد خزان افسردن
خلوتی داریم و حالی با خیال خویشتن
گر گذاردمان فلک حالی به حال خویشتن
یا رب آن یوسف گم گشته به من بازرسان
تا طربخانه کنی بیت حزن بازرسان
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران
نیما غم دل گو که غریبانه بگرییم
سر پیش هم آریم و دو دیوانه بگرییم
بلبل عشقم و از آن گل خندان گویم
سخن از آن گل خندان به سخندان گویم