نوشتم این غزل نغز با سواد دو دیده / شاعر : شهریار
نوشتم این غزل نغز با سواد دو دیده
که بلکه رام غزل گردی ای غزال رمیده
نوشتم این غزل نغز با سواد دو دیده
که بلکه رام غزل گردی ای غزال رمیده
سایه جان رفتنی استیم بمانیم که چه
زنده باشیم و همه روضه بخوانیم که چه
ای آفتاب هاله ای از روی ماه تو
مه برلب افق لبه ای از کلاه تو
یادم نکرد و شاد حریفی که یاد از او
یادش بخیر گرچه دلم نیست شاد از او
عشقی که درد عشق وطن بود درد او
او بود مرد عشق که کس نیست مرد او
باز شد روزنی از گلشن شیراز به من
میکشد نرگس و نارنج سری باز به من
این همه جلوه و در پرده نهانی گل من
وین همه پرده و از جلوه عیانی گل من
تیره گون شد کوکب بخت همایون فال من
واژگون گشت از سپهر واژگون اقبال من
کس نیست در این گوشه فراموشتر از من
وز گوشه نشینان توخاموشتر از من
به اختیار گرو برد چشم یار از من
که دور از او ببرد گریه اختیار از من