علم فاطمه

امام صادق علیه السلام در تفسیر لیله ی قدر فرمود:

«انا انزلناه فی لیله القدر، اللیله فاطمه والقدر الله، فمن عرف فاطمه حق معرفتها

فقد ادرک لیله القدر وانما سمیت فاطمه لان الخلق فطموا عن معرفتها»(1).

فاطمه لیله ی و قدرالله است، هرکس فاطمه را به همانگونه که هست بشناسد، به تحقیق لیله قدر را درک کرده است و فاطمه را بدان جهت فاطمه نامیدند زیرا مردم قدرت ندارند حقیقت او را درک کنند.

حارثه بن قدامه می گوید یک روز سلمان از قول عمار یاسر خبر شگفت انگیزی را برایم نقل کرد.

گفت: شاهد بودم که روزی علی بن ابیطالب علیه السلام وارد منزل شد، فاطمه علیهاالسلام فرمود: یا علی بیا نزدیک «لاحدثک بما کان و بما هو کائن و بما لم یکن الی یوم القیامه حین تقوم الساعه»

تا از حوادث گذشته و حال و آینده تا روز قیامت برایت سخن بگویم. «قال عمار فرایت امیرالمؤمنین علیه السلام یرجع القهقری فرجعت برجوعه اذ دخل علی النبی صلی الله علیه و آله و سلم».

عمار می گوید: دیدم امیرالمؤمنین علیه السلام عقب، عقب قدمها را برداشت و با شگفتی از سخن فاطمه علیهاالسلام به خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شرفیاب شد و سلام کرد و نزدیک آن جناب نشست.

پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «تحدثنی ام احدثک؟ قال الحدیث منک احسن یا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم».

یا علی تو آغاز به سخن می کنی یا من بگویم؟ حضرت علی علیه السلام عرض کرد: سخن از شما شنیدن بهتر است.

رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: گویا فاطمه به شما چنین و چنان گفت و به همین حهت به نزد من مراجعت کردی؟ حضرت علی علیه السلام عرض کرد: یا رسول الله مگر نور فاطمه هم از سنخ نور ما است؟ فرمود: مگر نمی دانستی؟

امیرالمؤمنین از شنیدن این سخن به سجده ی شکر افتاد و خدای را سپاس گفت. سپس به نزد فاطمه علیهاالسلام مراجعه کرد. حضرت زهرا علیهاالسلام فرمود: یا علی! گویا نزد پدرم رفتی و آن حضرت چنین و چنان فرمود؟ علی علیه السلام فرمود: آری ای دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، فاطمه علیهاالسلام فرمود:

یا اباالحسن خدا نور مرا آفرید و خدای را تسیح می گفت. آنگاه او را در یکی از درختان بهشتی به ودیعه نهاد. آنگاه پدرم داخل بهشت شد از جانب خدا مأموریت یافت که از میوه های آن درخت تناول کند، پدرم از میوه ی آن درخت خورد و بدین وسیله نور من به صلب او منتقل گشت. و از صلب پدر به رحم مادر وارد شدم و من از آن نور هستم.

«اعلم ما کان و ما یکون و ما یکن یا ابالحسن المؤمن ینظر بنور الله تعالی»(1).

من حوادث گذشته و آینده را بوسیله ی آن نور می دانم، یا اباالحسن: مؤمن بوسیله ی نور خدا می بیند.

امام حسن عسگری علیه السلام فرمود: زنی خدمت حضرت فاطمه علیهاالسلام شرفیاب شد و گفت: مادر ناتوانی دارم که در امر نمازش به مسأله ی مشکلی برخورد کرده و مرا خدمت شما فرستاد که سؤال کنم، و مسأله را طرح نمود. حضرت فاطمه علیهاالسلام جواب آن مسأله را داد. آن زن برای دومین بار مسأله ی دیگری را پرسید حضرت زهرا علیهاالسلام جوابش را داد. بعد از آن مسأله ی سوم را پرسید و همچنین تا ده مسأله شد. آنگاه آن زن از کثرت سؤال خجالت کشید و عرض کرد:

«لا اشق علیک یا ابنه رسول الله، قالت فاطمه: هاتی و سلی عما بدالک».

ای دخت رسول خدا دیگر مزاحم نمی شوم خسته شدید! فاطمه علیهاالسلام فرمود: خجالت نکش هر سؤالی داری بفرما تا جواب دهم من از سؤالات تو خسته نمی شوم، بلکه با کمال میل جواب می دهم. اگر کسی اجیر شود که بار سنگینی را بر بام حمل کند و در وجه آن مبلغ صد هزار دینار اجرت بگیرد آیا از حمل بار خسته می شود؟!

زن پاسخ داد نه خسته نمی شود، زیرا بخاطر آن مزد زیادی که دریافت می کند خسته نخواهد شد.

حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود:

خدا در برابر جواب هر مسأله آنقدر به من ثواب می دهد که بیشتر از اینکه بین زمین و آسمان پر از مروارید باشد.

با این وجود آیا از جواب دادن مسئله خسته می شوم؟!

«سمعت ابی صلی الله علیه و آله و سلم یقول: ان علماء شیعتنا یحشرون فیخلع علیهم من خلع الکرامات علی قدر کثره علومهم و جدهم فی ارشاد عبادالله حتی یخلع علی الواحد منهم الف الف حله من نور».

از پدرم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که فرمود: علماء شیعه ی ما در قیامت محشور می شوند و خدا به مقدار علوم آنها و مراتب جدیت و کوششان در راه ارشاد و هدایت مردم به آنان خلعت و ثواب عطا می کند. حتی به یکی از آنها تعداد یک میلیون حلّه از نور عطا می فرماید. سپس منادی حق تعالی ندا می دهد: ای کسانی که ایتام آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم را تکفل نمودید در آن هنگام که از امامانشان منقطع بودند. اینان شاگردان شما و ایتامی هستند که در تحت تکفل علوم شما به دینداری خویش ادامه دادند و ارشاد و هدایت شدند. به مقداری که در دنیا از علوم شما استفاده کردند به آنان خلعت بدهید.

آنگاه حضرت زهرا علیهاالسلام در دنباله ی فرمایشاتشان فرمودند:

ای امه الله یک نخ از این خلعتها هزار هزار مرتبه بهتر است از آنچه خورشید بر آن می تابد زیرا امور دنیوی با کدورت و گرفتاری آلوده است.اما نعمتهای اخروی نقص و عیب ندارد(1).

امام حسن عسکری در حدیث دیگری می فرماید: دو نفر زن که یکی مؤمنه و دیگری از معاندین بود در یک مطلب دینی با هم نزاع داشتند برای حل اختلاف خدمت حضرت زهرا علیهاالسلام رسیدند و جریان را تعریف کردند.

چون حق با زن مؤمنه بود حضرت فاطمه علیهاالسلام گفتارش را با دلیل و برهان تأیید کرد و بدین وسیله بر زن معاند پیروز گشت و از این پیروزی شادمان شد. حضرت زهرا علیهاالسلام به زن مؤمنه فرمود:

«ان فرح الملائکه باستظهارک علیها اشد من فرحک و ان حزن الشیطان و مردته بحزنها اشد من حزنها»

فرشتگان خدا بیشتر از تو شادمان شدند و غم و اندوه شیطان و پیروانش نیز بیشتر از غم و اندوه زن معاند می باشد.

سپس امام حسن عسکری می فرماید:

خداوند تبارک و تعالی به فرشتگانش فرمود: در عوض خدمتی که فاطمه به این زن مؤمن کرد بهشت و نعمتهای بهشتی اش را هزار هزار برابر آنچه قبلا مقرر بود بدارید و همین روش و سنت را درباره ی هر دانشمندی که با علم و دانش خویش مؤمنی را تقویت کند که بر معاندی پیروز گردد معمول دارید و ثوابش را هزار هزار برابر قرار دهید(2).

Share