طمع عبارت است از چشم داشت به ثروت و مکنتی که خود یا مردم دارند; که این نیز یکی از شاخههای دنیا دوستی است و از جمله رذایل و صفات ناهنجار است. هر طمع کاری اعتمادش به خود یا مردم بیشتر از خداست; زیرا اگر اعتماد او به خدا بیشتر بود تنها به او چشم میداشت و این خود نوعی شرک پنهان است.
در معاشرت ها، هیچ عاملی به اندازه خدمت و یاری، جلب کننده دل ها و محبت ها نیست. هیچ عاملی هم به اندازه آزار و زحمت و آسیب رسانی، رشته های دوستی و علقه های مودت را از هم نمی گسلد.
«صلوات » به بیان قرآن کریم نغمه الهی و نوایی ملکوتی است؛ «ان ا... و ملائکته یصلون علی النبی؛ خداوند و فرشتگان او بر پیامبر درود می فرستند.»
صلوات، عشق ورزی و قدرشناسی از گلگون چهره هایی است که به پای رو سفیدی ما فدا شدند. هم بهترین دعا در شأن برترین هاست و هم عامل پذیرش دعاهای ما. صلوات، نوای ایمان و نابودی نفاق است؛ هم توحید است و هم نبوت، هم امامت است و هم معاد روز قیامت و در یک کلمه، «تمام تسبیح جان ماست.» (1)
منزلت صلوات
به نقل علامه مجلسی امام امیرمؤمنان علیه السلام در ایام خلافت همانند یک فرد عادی وارد بازار بزّازها شد تا برای خود و غلامش پیراهن تهیه کند، آنگاه در مغازه پیراهن فروش رفت و چون مغازه دار حضرتش را شناخت و گفت: یا امیرالمؤمنین! بفرمائید آنچه را که بخواهید نزد من موجود است، از آن مغازه گذشت تا رسید به دکان جوانی نورَس و از وی دو پیراهن خرید، یکی را به سه درهم و دیگری را به دو درهم و جمعاً پنج درهم پرداخت و در بین راه به غلامش قنبر فرمود: لباس سه درهمی را تو بگیر و بپوش.
علامه مجلسی به نقل از « کتاب الفنون» نویسد: مردی از حُجّاج درمدینه به خواب رفت و چون بیدار شد پنداشت هِمیانِ پول او سرقت شده، پس از خانه خارج شد و برخورد به امام جعفر صادق علیه السلام نمود که حضرتش مشغول نماز بود، امّا او امام را نشناخت و دست به گریبانِ حضرت شد که: تو همیانِ مرا برداشته ای.
امام فرمود: چه چیز در هِمیان بود؟
گفت: هزار دینار.
زهد در لغت عبارت است از ترک چیزی و دوری از آن یا پشت پا زدن به چیزی و ترک آن، و در اصطلاح عبارت است از پشت کردن به دنیا و قطع علاقه از آن و رو آوردن به آخرت.
عقل، قوه ای است که به وسیلهٔ آن خوب از بد، خیر از شر و حق از باطل تمیز داده می شود و انسان به وسیلهٔ آن می اندیشد و استدلال می کند؛ به عبارت دیگر عقل نوری است که زیبایی حق را می نمایاند و آن را از زشتی باطل بازمی دارد.
نیکی به دیگران، یعنی اهتمام ورزیدن به امور مردم، خوش برخوردی با آنان و مهرورزی و حل مشکلات آن ها.
خدای حکیم، انسان ها را به گونه ای خلق فرموده که با یکدیگر مرتبط بوده و پیوند محکمی بین آن ها برقرار باشد.
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) می فرمایند: از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سؤال شد: محبوب ترین مردم نزد خدا کیست؟ فرمود: سودمندترین مردم برای مردم [1]
آن قدر سفارش اکید و ثواب کثیر در برآوردن حوایج مردم وارد شده است که انسان تعجب می کند که چقدر راه سعادت باز است لکن استفاده کنندهٔ از این فرصت ها کمند!
هدايت، شناخت راه مستقيمى است كه آدمى را به طرف پروردگار رهنمون مى كند و او را به اطاعت از اوامر الهى سوق مى دهد. خداوند وقتى اين عالم را خلق كرد و بنى آدم را در آن جاى داد، ناگزير هاديان بزرگ براى هدايت خلقش فرستاد و کتاب های آسمانى نازل فرمود تا خلائق به صراط مستقيم بروند و از لغزش و انحراف در امان باشند.
بعضى هدایت ها مستقيم است مانند هدايت پيامبر و اولياء خالص الهى به جذبات و اكثر هدایت ها به واسطه افراد و صاحبان نفس و پدر و مادر و کتاب های خوب و بعضى وقايع و حوادث اتفاق مى افتد.