متهم بی گناه
علامه مجلسی به نقل از « کتاب الفنون» نویسد: مردی از حُجّاج درمدینه به خواب رفت و چون بیدار شد پنداشت هِمیانِ پول او سرقت شده، پس از خانه خارج شد و برخورد به امام جعفر صادق علیه السلام نمود که حضرتش مشغول نماز بود، امّا او امام را نشناخت و دست به گریبانِ حضرت شد که: تو همیانِ مرا برداشته ای.
امام فرمود: چه چیز در هِمیان بود؟
گفت: هزار دینار.
پس امام او را به خانه خود برد و معادل هزار دینار طلا یا نقره به او داد، امّا همین که آن مرد به خانه خود رفت و هِمیان را در خانه یافت به خدمتِ امام برگشت و با حال معذرت و پوزش خواست هزار دینار رامسترد نماید، ولی امام از گرفتنِ دینارها امتناع ورزید و فرمود: آنچه ازدستِ من خارج شده دیگر به من برنخواهد گشت.
و چون آن مرد از هویتِ امام سراغ گرفت، به او گفته شد: اوجعفر صادق علیه السلام است.
گفت: همانا اوست که با من این چنین برخوردِ بزرگوار مَنِشانه کرد.[1]
--------------------------------
پی نوشت:
[1] بحارالانوار، ج 47، ص 24-23.
افزودن دیدگاه جدید