عقل و فكر

تفكر خلاق و نقاد

عقل، قوه ای است که به وسیلهٔ آن خوب از بد، خیر از شر و حق از باطل تمیز داده می شود و انسان به وسیلهٔ آن می اندیشد و استدلال می کند؛ به عبارت دیگر عقل نوری است که زیبایی حق را می نمایاند و آن را از زشتی باطل بازمی دارد.

خواجه عبدالله انصاری می گوید: «الهی! آن که عقل دادی چه ندادی و آن عقل ندادی چه دادی؟»
عقل، حجت درونی است و از لشکریان رحمان و سبب ترقی و پیشرفت انسان است. پیامبران الهی با مردم به اندازه عقولشان حرف می زدند و آن ها را هدایت می کردند. روز قیامت نیز خداوند متعال انسان ها را به اندازه درک و عقل آن ها مؤاخذه می فرماید.
«عقل و فکر» در آیات قرآن
یکی از اصول تعلیمات قرآن کریم دعوت به تفکر و تدبر است، تفکر در مخلوقات خدا برای پی بردن به راز آفرینش آن ها، تفکر در احوال و اعمال خود برای انجام وظیفه، تفکر در تاریخ و زندگی اقوام گذشته برای شناخت سنن و قوانینی که خداوند برای زندگانی جماعات بشری قرار داده.
و به عبارت دیگر در برنامه های اسلامی برای اینکه فطرت انسان و عقل او بیدار گردد دستور اکید به تفکر و تعقل داده شده و به آن اهمیت بسیار قائل شده است که ما به عنوان نمونه به چند آیه و روایت اکتفا می کنیم:
«أَوَلَمْ یتَفَکرُوا  فِی  أَنفُسِهِمْ  مَا  خَلَقَ  اللَّهُ  السَّمَاوَاتِ  وَ الْأَرْضَ وَمَا  بَینَهُمَا  إِلَّا  بِا لْحَقِّ  وَ أَجَلٍ  مُّسَمًّی  و َإِنَّ  کثِیرًا  مِّنَ  النَّاسِ  بِلِقَاء رَبِّهِمْ لَکافِرُونَ[1]؛ آیا در پیش خود فکر نکردند (تا بدین حکمت پی برند) که خدا آسمان ها و زمین و آنچه در بین آن ها است جز به حق (و برای مصلحت و حکمت) و تا وقت و حد معینی نیافریده است؟ و بسیاری از مردم به لقای پروردگار خود به کلی کافر و بی عقیده اند؟»
«إِنَّ  فِی خَلْقِ  السَّمَاوَاتِ  وَالأَرْضِ  وَ اخْتِلاَفِ  اللَّیلِ  و َالنَّهَارِ  لآیاتٍ لِّأُوْلِی  الألْبَابِ  الَّذِینَ  یذْکرُونَ  اللّهَ  قِیامًا وَقُعُودًا وَعَلَی جُنُوبِهِمْ  وَ یتَفَکرُونَ فِی خَلْقِ  السَّمَاوَاتِ  وَ الأَرْضِ رَبَّنَا  مَا  خَلَقْتَ  هَذا  بَاطِلاً  سُبْحَانَک  فَقِنَا  عَذَابَ  النَّارِ[2] به درستی که در خلقت آسمان و زمین و رفت و آمد شب و روز برای خردمندان دلایلی است، آنان که خدا را یاد کنند در حال ایستاده و نشسته و خوابیده (در همه حال) و همیشه تفکر در خلقت آسمانها و زمین کرده و گویند پروردگارا این دستگاه باعظمت را بیهوده نیافریده ای پاک و منزهی، ما را به لطف خود از عذاب دوزخ نگاه دار.»
همچنین در قرآن کریم می خوانیم: «وَقَالُوا لَوْ کنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا کنَّا فِی أَصْحَابِ السَّعِیرِ؛ و می گویند: گر ما گوش شنوا داشتیم یا تعقل می کردیم، در میان دوزخیان نبودیم.»[3]
و در جای دیگر از این کتاب آسمانی چنین می فرماید: «و ما عندالله خیر و ابقی افلا تعقلون؛ آن چه نزد خاست بهتر و باقی تر است اگر تعقل کنید.»[4]
تفکر به حال خویش و احوال عالم (واهل آن) آئین های است که به وسیلهٔ آن خوبی ها نمودار می شود و قلب روشن شده و موجب اصلاح معاد می شود. قرآن کریم می فرماید: «أَوَلَمْ یتَفَکرُوا فِی أَنفُسِهِمْ مَاخَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَینَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُّسَمًّی؛ آیا آنان با خود نیندیشیدند که خداوند، آسمان ها و زمین و آن چه را میان آن دو است جز به حق و برای زمان معینی نیافریده است؟!»[5]
روایات اسلامی
قبلاً گفته شد که عقل، وسیلهٔ تشخیص حق از باطل است. حق، همان اطاعت پروردگار است و باطل نافرمانی از دستورات اوست (اطاعت از دشمن خدا که همان ابلیس پلید است.) کسی که خدا را اطاعت کند عاقل است و جاهل کسی است که اطاعت شیطان و نافرمانی از دستورات الهی نماید. در همین رابطه می توان به روایت های ذیل تمسک جست:
از پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) دربارهٔ عقل سؤال شد، فرمودند:
«العمل بطاعة الله، ان العمال بطاعة الله هم العقلاء؛ عقل اطاعت فرمان خداست و عاقلان کسانی هستند که فرمان خدا را اطاعت می کنند.»[6]
پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) در جایی دیگر می فرمایند: «اگر حُسن حال مردی به گوش شما رسید، در حُسن عقلش ملاحظه کنید، همانا هر کس به اندازهٔ عقلش پاداش دارد.»[7]
اما آیا عاقل برتر است یا عابد؟
برای پاسخ به این سؤال به حدیث ذیل توجه فرمایید:
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «لا بلغ جمیع العابدین فی فضل عبادتهم ما بلغ العاقل؛ همهٔ عابدان در فضل عبادتشان به آنجه که عاقل رسیده، نمی رسند.»[8]
رسول مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «به محض اینکه ببینید شخصی پر نماز و روزه است به او ننازید تا میزان عقلش را ملاحظه کنید.»[9]
حسن بن جهم می گوید: از امام رضا(علیه السلام) شنیدم که می فرمودند: «دوست هر مردی عقل اوست و دشمنش جهلش است.»[10]
مولا امیرمؤمنان علی(علیه السلام) می فرمایند: «تفکر انسان را به کار نیک و عمل به آن (فرامی خواند).»[11]
حضرت امام موسی بن جعفر(علیهماالسلام) نیز می فرمایند: «همانا خداوند بر مردم دو حجت قرار داده است: حجت ظاهری و حجت باطنی. حجت ظاهری همان پیامبر و امامان هستند و حجت باطنی، عقل است.»[12]
هر  که  باعقل آشنا باشد                       از   همه  عیب ها جدا  باشد
باخرد باش و ز هوا بگریز                    که هوا  لعبتی است رنگ آمیز(سنایی غزنوی)
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «افضل العبادة ادمان التفکر فی الله و فی قدرته [13]؛ بهترین عبادتها مداومت بر تفکر درباره خدا و قدرت او است.»
معمر می گوید: که از حضرت رضا (علیه السلام) شنیدم که می فرمود: «لیس العباد کنزة الصلواة والصوم انما العبادة التفکر فی امر الله عزوجل[14]؛ عبادت به کثرت نماز و روزه نیست بلکه عبادت اندیشه در امر پروردگار است.»
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «کان اکثر عبادة ابی ذر رحمة الله عیله التفکر والاعتبار [15]؛ بیشترین عبادت اباذر که رحمت خدا بر او باد اندیشه و عبرت گرفتن بود.»
از امام صادق (علیه السلام) نقل شده  که فرمود: «تفکر ساعة خیر من عبادة سنة انما ینذکر اولوالالباب[16]؛ یک ساعت تفکر بهتر است از عبادت یک سال، صاحبان عقل به این حقیقت متوجه اند.»
نکاتی پیرامون تفکر:[17]
الف) تفکر در این جهان
:
موضوع تفکر ازجمله موضوعاتی است که در رابطه با خلقت این جهان و خلقت انسان مطرح شده همان طور که در آیات گذشته مطالعه فرمودید و نیز در آیه ذیل اشاره ای بدین مطلب شده: «إِنَّ  فِی  خَلْقِ  السَّمَاوَاتِ  وَ الأَرْضِ  وَ اخْتِلاَفِ  اللَّیلِ  وَ النَّهَارِ وَ الْفُلْک  الَّتِی  تَجْرِی  فِی  الْبَحْرِ  بِمَا  ینفَعُ  النَّاسَ وَمَا أَنزَلَ اللّهُ مِنَ  السَّمَاء  مِن  مَّاء  فَأَحْیا  بِهِ  الأرْضَ  بَعْدَ  مَوْتِهَا  وَبَثَّ  فی ها مِن  کلِّ  دَآبَّةٍ  و َتَصْرِیفِ  الرِّیاحِ  وَ السَّحَابِ الْمُسَخِّرِ بَینَ السَّمَاء وَالأَرْضِ لآیاتٍ لِّقَوْمٍ یعْقِلُونَ[18]؛ در آفرینش آسمان ها و زمین و آمد و شد، شب و روز و کشتی هایی که در دریا به سود مردم درحرکت اند و آبی که خداوند از آسمان نازل کرده و با آن زمین را پس از مرگ زنده نموده و انواع جنبندگان را در آن گسترده (و نیز) در تغییر مسیر بادها و ابرها که در میان زمین و آسمان معلق هست نشانه هایی (از ذات پاک و یگانگی او) برای مردمی است که عقل دارند و می اندیشند.»
خداوند در این آیه به چند موضوع توجه داده است:
1- خلقت آسمان ها و زمین. [19]
2- پدید آمدن شب و روز با آن نظم خاص.
3. بادهای منظمی که دائماً در سطح اقیانوس ها می وزد و کشتی ها را به حرکت درمی آورد.
4- درباره قطرات حیات بخش و پربرکت باران دستور تفکر می دهد.
5- درباره بادهایی که علاوه بر زمین بر دریا می وزد تذکر می دهد.
6- درباره ابرهای متراکم که بالای سرما، در گردشند و میلیاردها تن آب خالص را بر خلاف قانون جاذبه در میان زمین و آسمان معلق نگاه داشته و به هر سو می روند دستور اندیشه می دهد.
ب) تفکر درباره جهان آخرت.
از امام صادق (علیه السلام) سؤال شد معنای یک ساعت تفکر بهتر از عبادت شب می باشد به چه کیفیت است؟ فرمود: انسان به خانه های ویران و منزل هائی که ساکنان خود را از دست داده اند بنگرد و از عاقبت آن عبرت بگیرد.
ج) تفکر در تاریخ گذشتگان:
انسان باید درباره افراد مقتدر جهان که عمری به جامعه ظلم کردند تفکر نموده و از نتایج آن عبرت بگیرد. [20]
« قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِکمْ سُنَنٌ فَسِیرُواْ فِی الأَرْضِ فَانْظُرُواْ کیفَ کانَ عَاقِبَةُ الْمُکذَّبِینَ [21]؛ پیش از شما سنت هایی وجود داشت (که هر قومی طبق اعمال و صفات خود سرنوشت هایی که همانند آن را شما نیز دارید) پس درروی زمین گردش کنید و ببینید سرانجام تکذیب کنندگان چگونه بود؟!»
و نیز می فرماید: «فَتِلْک بُیوتُهُمْ خَاوِیةً بِمَا ظَلَمُوا إِنَّ فِی ذَلِک لَآیةً لِّقَوْمٍ یعْلَمُونَ [22]؛ این است خانه های بی صاحب ایشان به خاطر ظلمی که کردند و در این کار برای دانایان عبرت است.»
* حکایت
1- بی نهایت خوبی
«ربیعة بن کعب» می گوید: روزی حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) به من فرمودند: «ربیعه! هفت سال است که مرا خدمت می کنی، آیا چیزی از من نمی خواهی تا برآورده سازم»؟
عرض کردم: «یا رسول الله (صلی الله علیه و آله)! اجازه دهید تا در این باره فکر کنم.»
روز بعد پیش آن حضرت رفتم. فرمودند: «ای ربیعه! حاجت خود را بگو»
گفتم: از خدا بخواهید که مرا با شما داخل بهشت فرماید».
پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «این را چه کسی به تو یاد داده است؟» عرض کردم: هیچ کس، با خود فکر کردم که اگر تقاضای مال فراوان کنم، بالاخره مال تمام می شود اگر عمر طولانی و اولاد زیاد بخواهم عاقبت همه مرگ است، پس با این اندیشه از شما این تقاضا را کردم.»
پیامبر (صلی الله علیه و آله) مدتی سر مبارک را به زیر انداخت و به فکر فرورفت. پس از مدتی سر برداشته و فرمودند: «این مطلب را از خداوند خواهم خواست، ولی تو هم با سجده طولانی و مکرر مرا کمک کن.»[23]
2- ذبح کدو
پس از آن که معاویه به مخالفت با امیرمؤمنان (علیه السلام) پرداخت، تصمیم گرفت عقل و مراتب اطاعت مردم شام را آزمایش کند، لذا با عمروعاص مشورت کرد.
عمروعاص گفت: به مردم شام دستور بده کدو را مانند گوسفند ذبح کنند و پس از تذکیه آن را بخورند، اگر فرمانت را اجرا نمودند آن ها یار تو هستند وگرنه اطاعت نکنند.
معاویه دستور داد از فردا کدو را مانند گوسفند ذبح کنند و مردم شام بدون کوچک ترین اعتراض اجرا نمودند و این بدعت در سراسر شام معمول گردید.
طولی نکشید که خبر این بدعت به گوش مردم عراق رسید، بعضی از آنان از امیرالمؤمنین (علیه السلام) در این باره پرسش کردند.
حضرت در جواب فرمود: «خوردن کدو، ذبح لازم ندارد، مراقب باشید که شیطان عقلتان را نبرد و افکار شیطانی حیرت زده و سرگردانتان ننماید».[24]
 

پی نوشت:
----------------------------------------
[1] ـ سوره روم، آیه 8.
[2] ـ سوره آل عمران، آیه 190-191.
[3] ـ سوره ملک، آیه 10.
[4] ـ سوره قصص، آیه 60.
[5] ـ سوره روم: آیه 8.
[6] ـ بحارالانوار: ج 1، ص 131.
[7] ـ اصول کافی: ج 1، ص 19، ح 9.
[8] ـ جامع السعادات: ج 1، ص 95.
[9] ـ اصول کافی: ج 1، کتاب عقل و جهل، ص 50، ح 28.
[10] ـ همان منبع، ص 17، ح 4.
[11] ـ جامع السعادات: ج 1، ص 166 
[12] ـ بحارالانوار: ج 1، ص 137.
[13] ـ کافی: ج 2, ص 55.
[14] ـ کافی: ج 2, ص 55.
[15] ـ بحار: ج 71  ص 323.
[16] ـ بحار: ج 71  ص 327.
[17] - برگرفته از کتاب: تکامل در پرتو اخلاق، شهید غلامرضا سلطانی.
[18] ـ سوره بقره، آیه 164.
[19] ـ تنها در کهکشانی که منظومه شمسی ما جزئی از آن است و یکی از هزاران کهکشان عالم بالا محسوب می شود صدها میلیون خورشید و ستاره های درخشان هست که بر اساس محاسبات دانشمندان در میان آن ها میلیون سیاه مسکونی با میلیاردها موجود زنده وجود دارد.
[20] ـ کافی: ج 2 , ص 54.
[21] ـ سوره آل عمران، آیه 137.
[22] ـ سوره نمل، آیه 52.
[23] ـ بحارالانوار: ج 23، ص 86.
[24] - اصول کافی: ج 6, ص 370.

مطالب مرتبط: 
Share