مرگ
وقتی مرگ مدنظر انسان نباشد و آن را قسمت اصلی عمر خود به حساب نیاورد زندگی دنیایی را بیش از حدّ جدّی می گیرد و در نتیجه اگر در دنیا غنی شود، مغرور می گردد و اگر فقیر شود، مأیوس می شود و این نوع زندگی کردن در هر دو حالت هلاکت...
رفاه افراطی موجب می شود مرگ به فراموشی کشانده شود و مردن سخت تر شود چون در آن صورت انسان با مرگ غافلگیرانه روبه رو می شود. و از آن طرف هم انکار معاد موجب طلب رفاه افراطی می گردد و انسان را با مرگی آزاردهنده روبه رو می کند.
بدن وسیله ای برای استکمال روح است. حال اگر این وسیله دیگر برای روح قابل استفاده نباشد، روح از آن منصرف می شود. این نوع انصرافِ روح از بدن به صورت «مرگ» ظاهر می شود، حال به دو شکل روح از بدن...
آنچه امروزه در بعضی موارد به چشم می خورد آن است که کسانی به علم پزشکی به عنوان راهی برای فرار از مرگ می نگرند و این امر موجب می شود که مرگِ خود را سخت تر کنند و با روی گشاده و روانی آسوده با مرگ روبه رو نشوند.