زیرک ترین مردم

استاد اصغر طاهرزاده؛
حقیقت مرگ

از پیامبر(صلی الله علیه وآله) - یعنی از داناترین انسان در هستی- می پرسند: باهوش ترین مردم کیست؟ حضرت فرمودند: «أَکثَرُهُمْ ذِکراً لِلْمَوْتِ وَ أَشَدُّهُمْ لَهُ اسْتِعْدَادا»؛[1] باهوش ترین و زیرک ترین مردم کسی است که بسیار یاد مرگ است و بیشترین آمادگی را برای مرگ دارد. می توان گفت: جامعه ای که مرگ و قیامت انسان ها را به آن ها متذکر می شود، جامعه ی حقیقی است و هرگز گرفتار بحران نمی شود و جامعه ای که مرگ انسان ها را از یاد آن ها ببرد، جامعه ی وَهمی و دروغی است و همواره در بحران ها زندگی می کند.

با توجه به سخن رسول خدا(صلی الله علیه وآله) می توان جایگاه تمدن حاکم بر غرب را ارزیابی کرد و فرهنگ غفلت از مرگِ حاکم بر آن فرهنگ را نشانه ی بی خردی آن فرهنگ دانست و آثار آن تمدن را نیز باید بر اساس همین نگاه ارزیابی نمود. ممکن است به جهت غلبه ی فرهنگ غربی بر روح و روان ما تصور شود سخن پیامبر(صلی الله علیه وآله) با واقعیت جامعه ی امروز منطبق نیست ولی عنایت داشته باشید پیامبران(علیهم السلام) از حقیقت زندگی و سنت جاری در عالم سخن می گویند، آیا باید زندگی خود را مطابق سنت های جاری در عالم نمود و یا گمان کنیم می توان مخالف سنت های ثابت و جاری در عالم عمل کرد بدون آن که دچار بحران های گوناگون شویم؟ آیا باید از پیامبر(صلی الله علیه وآله) پیروی کرد با آن درک عمیقی که از ظرائف موجود در عالم هستی دارند، یا از تمدن جدید که بسیاری از حقایق عالم را نادیده گرفته و بشر را مشغول ناکجاآباد کرده است؟ طبیعی است که باید هر فرهنگی که بخواهد نگاه دینی به عالم را از منظر زندگی جامعه به حاشیه ببرد دشمن انسانیت به حساب آورد، زیرا جامعه را به اموری مشغول می کند که هیچ نقشی در سعادت حقیقی آن ندارد. با توجه به این نکته است که باید تأکید کنیم وظیفه ی هر انسانی است که جامعه را با دین هماهنگ کند، نه این که دین را هماهنگ فرهنگی نماید که به کلی از ابدیت انسان چشم پوشیده است. با توجه به این امر تأکید می شود نباید به این فکر رفت که چون دین با شرایط موجود نمی خواند، پس دین را رها کنیم، از خود بپرسیم چه فکر و فرهنگی شرایط موجود را به این شکل در آورد، جز غفلت از حقایق ابدی عالم؟ باید از غفلت ها بیرون آمد یا غفلت ها را ادامه داد؟

مرگ برای انسان های زیرک یک امر عادی نیست که به راحتی از آن بگذرند بلکه بر روی آن به نحو کامل تأمل و دقت دارند و زندگی خود را با آن هماهنگ کرده اند، در حالی که آدم های عادی برای مرگ جایی در زندگی خود باز نکرده اند مثل بعضی از غسّال ها که هر روز مرده ی جدیدی می شویند ولی عبرت نمی گیرند، در حالی که انسان زیرک از دیدن یک مرده بیدار می شود و متوجه مرگ خود می گردد. رسول خدا(صلی الله علیه وآله) ملاک زیرکی و عدم زیرکی را در نوع برخورد انسان ها نسبت به مرگ مشخص می کنند، و زیرکی تمدن ها نیز باید با نوع رویکرد آن ها نسبت به مرگ سنجیده شود. جامعه ای که مرگ اندیش است طالب حاکمیت علی(علیه السلام) است و جامعه ای که از مرگ غافل است از علی(علیه السلام) خسته می شود چون آن حضرت متذکر عالَمی است بسیار بلند مرتبه تر نسبت به عالَمی که معاویه متذکر آن است.

وقتی جامعه ی انسان ها به فرهنگ و تمدن صحیحی دست می یابد که از سرگرمی ها خود را خلاص کرده و به افقی بالاتر از آن ها نظر کنند، فرهنگ سرگرمی عین بی فرهنگی است، در آن جامعه بین افراد جامعه و حقایق نورانی و پایدار عالم، حجاب ایجاد می شود و لذا طالب عالم برتر نیستند، عالم برتری که مرگ دروازه ی ورود به آن است. به همین جهت خداوند فرهنگ یهودی گری را مورد خطاب قرار می دهد و می فرمایدقُلْ یا أَیهَا الَّذِینَ هَادُوا إِن زَعَمْتُمْ أَنَّکمْ أَوْلِیاء لِلَّهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِن کنتُمْ صَادِقِینَ»؛[2] ای یهودیان! اگر مدعی خدادوستی هستید و فقط خود را ملّتی ارزشمند و الهی می دانید، مرگ طلب و مرگ اندیش باشید و چون در اعمال و رفتارتان چنین چیزی مشاهده نمی شود ادعای الهی بودن، یک ادعای بدون دلیل است. این آیه نوع نگاه ما را در ارزیابی جوامع و تمدن ها تصحیح می کند تا تمدن حقیقی را در فرهنگی جستجو کنیم که انسان ها را به عالَم غیب و قیامت متصل می گرداند.

پی نوشت:
[1] - بحار الأنوار، ج 68، ص 267.
[2] - سوره ی جمعه، آیه ی 6.
Share