یکی از درخشانترین افتخارات بانوان پیرو مکتب تشیع آنست که در مسأله ی دفاع از حریم رهبری و ولایت، راهبر و اسوه ی حسنه ای چون فاطمه علیهاالسلام دارند. بانوان متعهده و آگاه شیعه با تیزهوشی و درک عمیق خود
همیشه پشت سر مردان با ایمان خویش دست از دامن آل رسول صلی الله علیه و آله و سلم برنداشته و همواره در گرد عدل مظلوم و مظهر صفات کمال و جلال الهی علی علیه السلام و اولاد معصومش حلقه زده و امامت را بعنوان یکی از ارکان و اصول مذهب می دانند واین عرفان و شعور را آگاهانه از متن دین و عمق و ژرفای سفارشات رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم در احادیثی از قبیل غدیر، منزلت، ثقلین و امثال آنها بدست آورده اند.
بانوان با ایمان خوب می دانند که اول مدافع حریم مقدس ولایت و امامت، فاطمه ی زهرا علیهاالسلام بود که از بذل جان خود و فرزندش در این راه دریغ نکرد! پس از رحلت خاتم انبیا صلی الله علیه و آله و سلم مسئله ی سقیفه و خلیفه تراشی واقع شد. درست در آن موقع که امیرالمؤمنین علی علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام مشغول کفن و دفن رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بودند.
در این میان حضرت فاطمه علیهاالسلام بعنوان اول مدافع حریم امامت کمر بسته و نخستین قدم را در راه مبارزه با غاصبین برداشت. دست حسن و حسین را گرفته شبانه به خانه ی بزرگان و رجال مدینه رفته و آنان را به یاری دعوت کرد و سفارشات و وصیتهای پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را به آنان گوشزد نمود.
سلیم بن قیس در کتاب خود از قول سلمان نقل می کند که:
چون شب شد علی علیه السلام فاطمه علیهاالسلام را بر الاغی سوار کرد و دست دو فرزندش حسن و حسین را گرفت و بر در خانه ی همه اهل جنگ بدر از مهاجرین و انصار برد و حق خویش را با آنان یاد آوری کرد و از آنها خواست که او را یاری کنند. و هیچکس جواب مثبت نداد مگر صبح با سرهای تراشیده و اسلحه در دست برای هم پیمانی با مرگ آماده شوند، هنگام صبح جز چهار نفر به پیمان خود وفا نکردند.
راوی گوید: به سلمان گفتم آن چهار نفر چه کسانی بودند؟ پاسخ داد:
من، ابوذر، مقداد و زبیر.
شب بعد باز علی علیه السلام به سراغ آنان رفت و آنها را از پیمانشان آگاه ساخت. آنها هم وعده ی فردا صبح را دادند. فردا صبح غیر از ما چهار نفر کسی حاضر نشد.
شب سوم نیز نزد آنها رفت باز کسی جز ما حاضر نبود.
از حضرت زهرا علیهاالسلام سؤال شد آیا پیامبر قبل از وفات به امامت علی علیه السلام تصریح کرده است؟
فاطمه علیهاالسلام فرمود: «واعجباه انسیتم یوم غدیر خم»(1).
عجبا آیا روز غدیر خم را فرامومش کرده اید.
ام سلمه می گوید: پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به دیدن فاطمه علیهاالسلام آمدم و حال آن حضرت را پرسیدم، فاطمه علیهاالسلام در جواب فرمود:
«اصحبت بین کمد و کرب، فقد النبی، و ظلم الوصی، هتک والله حجابه» در حالی هستم میان اندوه و غم بسیار، فقدان پیامبر، ظلمی که نسبت به وصی او انجام شده، بخدا سوگند پرده ی حرمتش را دریدند، مقام امامت و رهبریش را بر خلاف تنزیل کتاب خدا و تأویلی که پیغمبر از آن فرمود از دستش ربوده و از او گرفتند و انگیزه ای نداشتند جز کینه هائی که از جنگ بدر از او داشتند و انتقامهائی که بدین وسیله از جنگ احد می خواستند بگیرند و آن کینه و انتقامها را در دلهای نفاق جویانه ی خویش پنهان کرده بودند. او در سخنان پرسوز و سرشار از حکمت و بلاغت دیگر خود خطاب به زنانی که در روزهای آخر زندگی به عیادتش آمده بودند فرمود:
«و ما نقمووا من ابوالحسن؟ نقموا والله منه نکیر سیفه و شده وطئه و نکال وقعته و تنمره فی ذات الله»(2).
آخر اینان از ابوالحسن (شوهر بزرگوار من) چه عقده ای در دل داشتند؟ بخدا سوگند عقده ی اینها از وی همان خشم و کینه ای بود که از شمشیر زدنها و پایداریها و مردانگیهای او در میدان جنگ و حمله های شجاعانه ی او در راه خدا (با دشمنان دین) داشت.
مرحوم مجلسی رضوان الله تعالی علیه از قول سوید بن غفله نقل می کند که زنان مزبور هنگامی که بیانات حضرت را بازگو کردند، بدنبال آن گروهی از بزرگان مهاجر و انصار به عنوان عذرخواهی نزد فاطمه علیهاالسلام آمدند و عذر خود را اینگونه بیان کردند:
ای بانوی بزرگوار اگر ابوالحسن حقیقت را قبلا برای ما بیان داشته و فضیلت خود را در امر خلافت پیش از این بما خبر می داد ما هیچ گاه او را وانمی گذاردیم و به سراغ دیگران نمی رفتیم ولی اکنون کار از کار گذشته است.
«فقالت علیهاالسلام الیکم عنی فلا عذر بعد تعذیرکم ولا امر بعد تقصیرکم»(1).
زهرا علیهاالسلام با شنیدن این سخنان رو از آنها گردانیده و توبیخشان نمود و دستور رفتن آنها را از نزد خود صادر نمود.
روش دیگری که فاطمه علیهاالسلام جهت مبارزه و دفاع از حریم ولایت انتخاب کرد مبارزه ی منفی و تحریک عواطف و احساسات مردم بود، حضرت زهرا علیهاالسلام با شکوه و ناله و گریه و نوحه و مرثیه سرائی برای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و مصائبی که پس از رحلت پدر بر وی وارد شد، پایه های حکومتهای غاصب را لرزاند و حداقل تأثیر آن اثبات مظلومیت خود و شوهرش بود و همین وضع در میان مردم مدینه تدریجا جنب و جوشی ایجاد کرد و گریه ها و شکایتهای یگانه یادگار پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم زبانزد مردم شد و از همدیگر می پرستیدند چرا فاطمه اینقدر گریه می کند و چرا با گذشت زمان مصیبت پدر را فراموش نکرده و بالاخره بعضی از آنها با حضرت
زهرا علیهاالسلام مواجه می شدند و فاطمه علیهاالسلام حقیقت را برایشان روشن می نمود.