فاطمه ی زهرا علیهاالسلام از خانه ی نبوت به خانه ی ولایت قدم گذارد و طبعا در این خانه وظایف و مسئولیتش سنگین تر شد. حضرت او عملا به تمامی زنان اسلام درس شوهرداری، خانه داری و بچه داری را آموخت. زوج جوان یعنی علی بن ابیطالب علیه السلام در سن بیست و یک سال و فاطمه در سن نه سال و سه ماه در تاریخ اول یا ششم ذی الحجه سال دوم یا سوم هجری زندگی جدید خود را آغاز کردند(1).
در تمام تاریخ خانه ای را سراغ ندارید که دو عضو اساسی آن خانه یعنی زن و شوهر هر دو معصوم و دارای مرتبه ولایت و در کمالات معنوی انسان کامل باشند.
خانه ی علی و فاطمه علیهماالسلام کانون صفا و مهر است، زن و شوهر در نهایت صداقت در اداره ی زندگی هم دل و همکار یکدیگرند، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از همان روزهای نخستین زندگی کارها را تقسیم کرد و فرمود کار بیرون خانه با علی بن ابیطالب علیه السلام و کارهای داخل خانه با فاطمه علیهاالسلام.
«فقالت فاطمه: «فلا یعلم ما داخلنی من السرور الا الله باکفائی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم تحمل رقاب الرجال»(2).
فاطمه علیهاالسلام می فرماید: خدا می داند که من چقدر از این مطلب خوشحال شدم که کارهای خارج خانه به عهده ی من نیفتاد تا مجبور شوم با مردها برخورد داشته باشم!
حضرت زهرا علیهاالسلام تمام تلاش خود را برای زندگی سالم و مورد رضای شوهر انجام می داد تا حدی که علی علیه السلام در توضیح شرح حال اوضاع خانه اش به یکی از اصحاب فرمود:
«الا احدثک عنی و عن فاطمه» آیا می خواهی از وضع خودم و فاطمه برای تو تعریف کنم؟ حضرت فاطمه علیهاالسلام آنقدر در خانه ام آب آورد که آثار مشک بر بدنش دیده می شد. آنقدر آسیا می کرد، که دستهایش تاول می زد. آنقدر در نطافت و تمیز کردن و روفتن خانه و پختن نان و غذا زحمت می کشید که لباسهایش کثیف می شد. بدین جهت کار بر او سخت شد. گفتم خوب است خدمت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم بررسی و جریان را برایش بیان کنی شاید خادمی برایت تهیه کند تا در امور خانه داری به تو کمک کند.
فاطمه علیهاالسلام خدمت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم رسید. دید با گروهی از اصحاب صحبت می کند خجالت کشید حاجتش را اظهار کند بدون عرض حاجت به خانه برگشت. پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم احساس کرد که فاطمه حاجتی داشته، لذا بامداد روز بعد به منزل ما تشریف آورد سلام کرد، پاسخ دادیم، داخل خانه شد و نزد ما نشست فرمود:
«یا فاطمه: ما کانت حاجتک امس عند محمد؟»
فاطمه جان: دیشب به چه منظور به نزد ما آمدی؟
فاطمه علیهاالسلام خجالت کشید حاجتش را بگوید، من عرض کردم: یا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فاطمه آنقدر آب آورده که بند مشک در سینه اش اثر گذاشته، آنقدر آسیا گردانیده که دستهایش آبله کرده، آنقدر در نظافت خانه کوشیده که لباسهایش گرد آلوده و کثیف شده من گفتم: خدمت شما برسد شاید خادم و کمک کاری به وی عطا کنی.
رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «افلا اعلمکما ما هو خیر لکما من الخادم» می خواهید به شما عملی را تعلیم کنم که از خادم بهتر باشد؟
وقتی خواستی بخوابی سی و سه مرتبه بگو: سبحان الله، سی و سه مرتبه بگو: الحمدلله، سی و سه مرتبه بگو: الله اکبر.
در این بین فاطمه علیهاالسلام سر را بلند کرد سه مرتبه گفت: «رضیت عن الله و رسوله»(1) راضی به رضای خدا و رسول او هستم.
در حدیث دیگر جابربن عبدالله انصاری علیه الرحمه چنین نقل می کند که: رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فاطمه را دید که لباس کم ارزشی پوشیده و با دستش آسیا می کند و بچه اش را در دامن نهاده شیر می دهد. از دیدن این منظره اشکش جاری شد و فرمود: دختر عزیزم سختی و مرارت دنیا را بچش تا به شیرینی نعمتهای آخرت نائل گردی.
عرض کرد: یا رسول الله، خدا را بر نعمتهایش سپاس می گویم. آنگاه این آیه نازل شد. «ولسوف یعطیک ربک فترضی»(2) (سوره ی الضحی آیه 5) خدا در قیامت آنقدر به تو عطا می کند که راضی شود.
یک روز بلال از وقت معمول دیرتر به نماز صبح حاضر شد. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم علت دیرآمدن را پرسید. عرض کرد وقتی به مسجد می آمدم از منزل فاطمه علیهاالسلام عبور کردم دیدم مشغول آسیا کردن است و بچه اش گریه می کند. عرض کردم: ای دختر پیغمبر یکی از کارهایت را به من واگذار کن. تا شما را کمک کنم. فرمود: بچه داری از من بهتر ساخته است اگر میل داری در آسیا گرداندن کمک کن من آسیا کردن را به عهده گرفتم از این جهت دیرتر به مسجد آمدم. پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «رحمتها رحمک الله»(3) به فاطمه ترحم کردی خدا به تو ترحم کند.
حضرت زهرا علیهاالسلام در آن خانه ی محقر همه مشکلات و سختیها را تحمل کرد تا خانه را آسایشگاه و محل آرامش همسر بزرگوارش قرار دهد و به همین علت بود که هر وقت امیرالمؤمنین علی علیه السلام از میدان مبارزات و برخورد با حوادث و مسائل خارج منزل خسته می شد به محل امن خویش پناه می برد تا تجدید نیرو کند و خودش را برای کار انجام وظایف آماده سازد.
چندین بار اتفاق افتاد که امیرالمؤمنین علی علیه السلام از میدان نبرد با بدن خونین و مجروح به خانه آمد و همسر مهربانش در نهایت لطف و صمیمیت زخمهای تنش را پانسمان کرد، لباسهای خون آلود رزمش را شست. زهرای اطهر علیهاالسلام غیر از لباسهای شوهر گاهی لباسای خون آلود پدرش را نیز شستشو می داد.
در روایت است که:
فلما انتهی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ناول سیفه ابنته فاطمه فقال اغسلی عن هذا دمه یا بنیه و ناولها علی ابن ابیطالب سیفه فقال و هذا ایضا، فاغسلی عنه دمه»(1).
هنگامی که رسول الله از جنگ احد برگشت شمشیرش را به فاطمه علیهاالسلام داد و فرمود: خونهایش را بشوی و علی بن ابیطالب علیه السلام نیز شمشیرش را به فاطمه داد و فرمود: خونهایش را بشوی. آری فاطمه علیهاالسلام هرگز کار خلاف انجام نداد و هیچوقت کاری نکرد که باعث غضب شوهر شود. در این باره شخص مولا علیه السلام می فرماید:
به خدا قسم بعد از ازدواج با فاطمه علیهاالسلام تا هنگام مرگ او هرگز کاری نکردم که فاطمه غضبناک شود و فاطمه هم هیچگاه مرا خشمناک ننمود و از دستوراتم سرپیچی نکرد «ولقد کنت انظر الیها فتنجلی عنی الغموم والاحزان بنظرتی الیها»(2).
و هرگاه به خانه می آمدم و به زهرا علیهاالسلام نگاه می کردم تمام غم و غصه هایم برطرف می شد.