شعر دوستی زاغ و مترسک از سیدحسن موسوی
شعر دوستی زاغ و مترسک سید حسن موسوی از دفتر انتظار با موضوعی سیاسی و ضد استکباری و یا به عبارت امروزی ضد "کدخدایی" که در سال 1384 نوشته شده است...
در این دور و زمان
دنیا بهسان مزرعهای است
که کلاغانی قارقار کنان
با توحشگری به اندیشهها هجوم میآورند
و اذهان را همچو بازیچهای به سخره میگیرند.
مترسکان این مزرعه
که در ورای سینه هاشان؛
هنوز هم «دل»ی نیست،
دست پنهان دوستی با کلاغان میبرند
و با تصویرهای زیبای دوستی
با اشعار دلانگیز عاشقی
با دشنههای آلوده افکار
خندهکنان سینه هامان را میشکافند.
بیایید از باغ و مزرعه
مترسکها را بر کنیم
در دنیای قشنگمان
رگ جهالت بر زنیم
آی آدمها باور کنیم!
دوستی زاغ و مترسک؛
آغاز مرگ مزرعه است
قارقار زشت زاغکها
از چه در این مزرعههاست؟!
بیایید کلاغها را
مترسکها را بشکنیم
به یاد این جفایشان؛
به باغ سبز زندگی
مترسکی را نگذاریم
دل مزرعه کوچکمان
اگر همزبانی خواست؛
با ورود هر مترسکی،
از لای سینههایشان
قلوهسنگها را برداریم
بهجای قلوهسنگ در آن؛
شاخه گل عشق بگذاریم ...
یکشنبه 1384/04/05 « تهران »
نوشتار ادبی از همین نویسنده :
آخرین ایستگاه
اشارت صدا
خموشی های جاده
فرصت پروانه شدن
شوکران سفر
مرگ احساس
کابوس
برای دسترسی به همه نوشته های هر نویسنده می توانید با کلیک روی اسم پدیدآورنده در بالای کلمات کلیدی اقدام نمایید. (پایین)
دیدگاهها
آقاسید از زحماتتان مچکرم هرچند همیشه از اینکه کم هستیم شرمساریم
سلام بر سراینده ی ادب و اخلاق و معرفت
علیکم السلام
لطف دارید شما... موید باشید إن شاءالله