ماه ترین ماه - بیاناتی از آیت الله بهجت(ره) راجع به ماه رمضان
بی شک یکی از مناسبت های مهمی که در دنیای اسلام هرساله تکرار می شود و از جمله مناسباتی است که به فرقه خاصی از مسلمانان تعلق ندارد، ماه مبارک رمضان است؛ ماهی که در بین مسلمین به ماه خدا و میهمانی او مشهور است. ماهی که مسلمانان همه در تلاشند تا زیر باران رحمت الهی بدون چترِ گناه به رقص بندگی درآیند که پیامبر رحمت صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: «[ ماه رمضان ] ماهی که اول آن رحمت، میانه اش مغفرت و آخر آن اجابت و آزادی از دوزخ است».[کافی، ج۴، ص۶۷]
ماهی که به هربهانه ای مستحق پاداش و رحمت خدا می شوی؛ «نفس هایتان در این ماه، تسبیح و خوابتان، عبادت است».[امالی شیخ صدوق، ص۸۵] ماهی که در آن جز شقی، در گناهانش باقی نمی ماند و همه از جاری زلال این ماه طاهر و پاک می گردند؛ «در آخر هر روز از ماه مبارک رمضان، خداوند را هزارهزار آزادشده از آتش است؛ چون شب و روز جمعه شود، هر ساعتی هزارهزار و در شب و روز آخر ماه رمضان به تعداد تمام آزادشدگان در طول ماه، از آتش نجات می یابند».
ابتدای راه بندگی و ابتدای سال برای سالک الی الله، ماه خداست؛ «تعداد ماه ها در نزد خدا و کتابش، آن روز که آسمان ها و زمین را آفرید، دوازده ماه است و آغاز آن، ماه خدا یعنی ماه رمضان است».[امالی شیخ صدوق، ص۸۵] بنده یک سال بندگی کرده تا در این ماه لایق ضیافت الهی شود و به تماشای محبوب خود بنشیند.
«خداوند انسان را طورى آفریده که مى تواند از راه عبودیت و بندگى خالص، از مقام ملائکه گام فراتر نهد و مقامات انبیا و اولیا را کسب نماید. رؤیت خداوند متعال در دنیا، به همان ملاک رؤیت در آخرت امکان دارد».
سالک الی الله در وداع این ماه، سالی را به سختی گذرانده و اینک در آستانه ورود به آن دست به دعا برداشته که «الّلّهُمَّ أَهِّلْنَا فِیهِ لِمَا وَعَدْتَ أَوْلِیَاءَکَ مِنْ کَرَامَتِکَ، وَ أَوْجِبْ لَنَا فِیهِ مَا أَوْجَبْتَ لِأَهْلِ الْمُبَالَغَةِ فِی طَاعَتِکَ، وَ اجْعَلْنَا فِی نَظْمِ مَنِ اسْتَحَقَّ الرَّفِیعَ الْأَعْلَى بِرَحْمَتِکَ».[صحیفه سجادیه، ص۱۹۰]
ماه بندگی
انسان در این دنیا مأمور به ساختن سیرت خویش است. او آمده است تا با بندگی، صورتی برای آخرتش بیاراید و خود را برای ابدیت آماده کند.
سیرتی کاندر وجودت غالب است
هم بر آن تصویر، حشرت واجب است
«إِنَّ لِرَبِّکُمْ فِی أَیَّامِ دَهْرِکُمْ نَفَحَاتٍ أَلَا فَتَعَرَّضُوا لَهَا»[بحار الأنوار، ج۶۸، ص۲۲۱؛ الوافی، ج۱، ص۵۵۲] بهترین فرصت خودسازی و تلاش برای رسیدن به سیرتی زیبا، استفاده از موسم ماه مبارک رمضان است؛ چرا که فرمود: «عَمَلُکُمْ فِیهِ مَقْبُولٌ وَ دُعَاؤُکُمْ فِیهِ مُسْتَجَابٌ»؛[عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج۱، ص۲۹۵؛ أمالی شیخ صدوق، ص۹۳] ازاین رو سالک الی الله به تکاپو می افتد و بدن خود را به زحمت می اندازد و پا روی نفس می گذارد و خواسته های خدا را بر خواسته های خود ترجیح می دهد: «هَل الدّینُ إِلاَّ التَّرجیحُ عِنْدَ الدَّوَرانِ؟!؛ آیا دین جز ترجیح [آخرت بر دنیا و یا رضاى خدا بر هواى نفس و شیطان] هنگام دوران امر است؟!»؛ دین دارى انسان وقتى معلوم مى شود که بر سر دو راهى دنیا و آخرت، و متابعت هواى نفس و شیطان و یا بندگى رحمان قرار گیرد».
چشم از ناپاکی ها می بندد و دست به سوی آن دراز نمی کند و قلب خود را برای خدا خالی می کند. برای قرب به محبوب به مستحبات می پردازد: «امتثال نافله از امتثال فرایض اقوى است؛ یعنى اگرچه مُمْتَثَل در فریضه اقوى است، ولى امتثال و اظهار عبودیت و عبدیّت در نوافل، اقوى از فرایض است». خلاصه آنکه سالک در این ماه رهسپار جاده بندگی می شود.
آیت الله بهجت قدس سره: «ما باید اهل محاسبه باشیم، هر چند اهل توبه نباشیم و تدارک نکنیم، خود محاسبه مطلوب است. اگر بدانیم فلان روز حسینى و فلان روز یزیدى هستیم، بهتر از این است که اصلاً ندانیم یزیدى هستیم یا حسینى. سرانجام ممکن است روزى به خود بیاییم و بخواهیم تدارک کنیم».
شرط اول قدم
تا انسان قلب خود را از غیر خالی نکند، خدای در آن جای نگیرد؛ «ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَیْنِ فی جَوْفِه».[أمالی شیخ مفید، ص۲۳۳؛ بحارالأنوار، ج۲۴، ص۳۱۸] توبه ای حقیقی و راستین نیاز است تا انسان را از هرآنچه سبب دوریش از خداست، خالص گرداند تا به سراپرده ی محبوب درآید. «کُلُّ تائِبٍ مُتَطَهِّرٌ لأنَّ التَّوْبَةَ تَخْلِیَةٌ وَ تَطْهیرٌ مِنَ الذُّنوُبِ؛ فَالتَّوْبَةُ تَخْلِیَةٌ وَ تَحْلِیَةٌ بِالطَّهارَةِ، وَالتَّطْهیرُ وَالتَّوْبَةُ تَحْلِیَةٌ. وَالتَّحْلِیَةُ لُبْسٌ لِلْمُتَطَهِّرِ، فَهُوَ لُبْسٌ بَعْدَ لُبْسٍ؛ هر توبه کننده اى پاکیزه است، زیرا توبه تخلیه و پاکیزگى از گناهان است. پس توبه، تخلیه و تحلیه و آراسته شدن به طهارت است، و پاکیزگى و توبه تحلیه است. و تحلیه یک نوع پوشش براى شخص پاکیزه است؛ پس توبه، پوششِ بعد از پوشش است».
توبه دارای مراتبی است و تنها لقلقه زبان جز خسارت دنیا و آخرت ثمری ندارد. شرط اول نیز ادای حق ّالناس است و پس از آن، خروج از گناهان فردی. «البته توبه ى هر چیز به حسب خود آن چیز است؛ اگر مال کسى را از بین برده باشیم، باید اول آن را به صاحبش برگردانیم، سپس از آن استغفار کنیم».
سالک الی الله باید به مراقبه کامل از اعمال خویش بپردازد و خود را هر لحظه به حساب بکشد که «لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یُحَاسِبْ نَفْسَهُ فِی کُلِّ یَوْم».[کافی، ج۲، ص۴۵۳؛ وسائل الشیعة، ج۱۶، ص۹۵] سالک تمام اعمال و حرکات و سکنات خود را به حول و قوه ی الهی می داند؛ ازاین رو وقتی عمل حسنه ای در کارنامه خود می بیند، به خود نمی بالد و از خدا توفیق بیشتر می طلبد و چون کار ناپسندی از او سر زد، به تضرع و توبه سعی در جبران گذشته دارد.
«ما باید اهل محاسبه باشیم، هر چند اهل توبه نباشیم و تدارک نکنیم، خود محاسبه مطلوب است. اگر بدانیم فلان روز حسینى و فلان روز یزیدى هستیم، بهتر از این است که اصلاً ندانیم یزیدى هستیم یا حسینى. سرانجام ممکن است روزى به خود بیاییم و بخواهیم تدارک کنیم».
آیت الله بهجت رحمت الله علیه: «استجابت دعا شرطش توبه است. اگر شرایط دعا جمع باشد، استجابت دعا حتمى خواهد بود. البته استجابت به این معنا نیست تا دعا کردیم فوراً نتیجه اش را ببینیم».
آستان طلب
سالک در سیر به سوی الله ـ که خطرهاست در آن ـ خود را به سلاح های کارآمدی مجهز می کند و با توکل به خدا هیچ ترسی به دل راه نمی دهد و حرکت به سوی او را از ماه مبارک رمضان آغاز می کند که «الدُّعا سِلاحُ المُؤْمِن»[کافی، ج۲، ص۴۶۸؛ عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج۲، ص۳۷] و «سِلاحُهُ البُکاء».[إقبال الأعمال، ج۲، ص۷۱۰؛ مصباح کفعمی (جنة الأمان الواقیة)، ص۵۶۰]
«آیا ما که در اسلحه سازى و تجهیزات نظامى از کفار عقبیم، باید در دعا هم مؤخّر باشیم؟! در روایات آمده است: «أَلُّدعآءُ سِلاحُ الْمُؤْمِنِ» و در بعضى دعاها داریم: «أَلّلهُمُّ، إِنَّکَ أَقْرَبُ مَنْ دُعِىَ؛ خدایا، تو نزدیک ترین کسى هستى که مى توان از او چیزى خواست»[إقبال الأعمال، ج۱، ص۳۴۶؛ بحار الأنوار، ج۹۵، ص۲۲۳]؛ یعنى خدا قریب و مجیب است».
خیلی از مؤمنین دعا می کنند و از خدا حاجت می خواهند، ولی اگر دعا و تضرع از عمق جان آدمی بر نیاید کارگر نیست. دعا شرایطی دارد که اگر آنها رعایت شوند، قطعاً مستجاب است؛ مگر می شود با زبان از خدا چیزی را خواست و با عمل آن را رد کرد.
«استجابت دعا شرطش توبه است. اگر شرایط دعا جمع باشد، استجابت دعا حتمى خواهد بود. البته استجابت به این معنا نیست که تا دعا کردیم فوراً نتیجه اش را ببینیم، بلکه گاهى استجابت بعد از دعاى خاص خالص و مُخلَص مى شود که جزو اخیرِ علّت تامّه است. ما باید دعا کنیم تا توفیق حال دعا را پیدا کنیم».
مناسک دعا را باید یک به یک به جا آورد:
«جهت دعا این امور لازم است:
۱. ثنا و تعظیم و تمجید ساحت مقدس حضرت حق ـ تبارک و تعالى؛
۲. اقرار به گناهان و اظهار ندامت از آن، که تقریباً به منزله ى توبه یا ملازم آن است؛
۳. صلوات بر محمد و آل محمد علیهم السلام، که وسیله و واسطه ى فیض هستند؛
۴. بکا و گریه، و اگر نشد تباکى، ولو خیلى مختصر.
و بعد از اینها درخواست حاجت که در این صورت، برآورده شدن حاجت برو برگرد ندارد. البته اگر این مطالب در سجده باشد، مناسب تر است و تأثیر بکا در این میان به جایى مى رسد که در عمل ام داوود و نیز در قنوت وتر آمده: «فَإِنَّ ذلِکَ عَلامَةُ الْإجابَةِ؛ این نشانه ى مستجاب شدن است»؛[إقبال الأعمال، ج۲، ص۶۶۳؛ بحار الأنوار، ج۹۵، ص۴۰۴] یعنى راه تکوینى به خدا، و ارتباط با غیب است، البتّه براى کسى که این مطالب را باور کند».
ماه رمضان ، گاهِ مستجاب شدن دعاست که «عَمَلُکُمْ فِیهِ مَقْبُولٌ وَ دُعَاؤُکُمْ فِیهِ مُسْتَجَابٌ». باید فرصت را غنیمت شمرد و دوای تمامی دردها را از خدا خواست. نباید بخل ورزید؛ باید برای حل مشکلات تمامی مؤمنین، بلکه تمامی انسان ها دعا کرد.
«راه خلاص از گرفتارى ها منحصر است به دعاکردن در خَلَوات براى فرج ولى عصر عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف. نه دعاى همیشگى و لقلقه ى زبان و صِرف گفتن «عَجِّلْ فَرَجَهُ»، بلکه دعاى با خلوص و صدق نیت و همراه با توبه. ما خود را از اطرافیان و دوستان آن حضرت مى دانیم؛ ولى در این امر، یعنى دعا براى تعجیل ظهور او، مسامحه مى کنیم!
ظهور آن حضرت اَهَمّ حاجات ماست، ولى ما «عَجِّل فَرَجَهُ» مى گوییم، فقط براى اینکه بفهمانیم مجلس ختم شد، و یا اینکه در موارد ازدحام مردم، صلوات مى فرستیم تا مردم جابه جا شوند؛ نه اینکه جدّاً بخواهیم صلوات بفرستیم. با اینکه مى دانیم او واسطه ى بین ما و خداست، مَعَ ذلک به فکر او نیستیم! اى کاش مى دانستیم که احتیاج او به ما و دعاى ما براى او، به نفع خود ماست؛ وگرنه قرب و منزلت او در نزد خدا معلوم است».
مرحوم آیت الله بهجت: «هر کس اقبال سیدبن طاووس را نداشت، اساتید ما او را رفیق خود نمی شمردند. هرمقدار از اقبال را که مطالعه کردنی است، مطالعه و هر مقدار را که عمل کردنی است، به هراندازه حال دارید عمل کنی».
نصیحت پیر میکده
وقتی سالک، پیر خود را می یابد، از او برای رسیدن به مقصود راهنمایی و دستگیری می خواهد. مراد او می گوید: راه رسیدن به محبوب در طریق عشق است.
«اساس عبودیت و بندگى، حُب است. خداوند مى فرماید: «یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ؛ خداوند آنان را دوست دارد و آنان خدا را دوست دارند»[سوره مائده : آیه ۵۴] و نیز مى فرماید: «وَ الَّذِینَ ءَامَنُوآ أَشَدُّ حُبًّا لِلّه؛ و کسانى که ایمان آورده اند، بیشترین محبت را به خدا دارند».[سوره بقره : آیه ۱۶۵]
سرسلسله عشاق، سیّدی است از تبار طاووس. او به الهام الهی مطالبی می گوید که تا آن زمان کسی از آنها اطلاعی نداشت. او دقایقی از بندگی را بیان می دارد که سرآغاز طریق عشق است. شیوه اش عشق، مرامش بندگی است.
«مرحوم سیدبن طاووس رحمه اللّه در تعبدیات و ادعیه از ذخایر بوده است. او مدّعی است که خداوند مقام الهام را به او عطا کرده است. در کتاب اقبال الاعمال ضمن اعمال ربیع الاول یا ربیع الثانى صریحاً مى گوید که برخى از دعاها را خود انشا نموده است، و دعاهاى زیادى نیز با عدم تصریح به انشاى خود ذکر نموده که واقعاً با دعاهاى مأثوره از حضرات معصومین علیهم السلام سنخیت دارد و از لحاظ علوّ مضامین، از کلام غیرمعصومین برتر است».
کتاب «اِقبال ُالاَعمال» کتاب مراقبه سال است که توسط سید نگاشته شد. این کتاب مورد اقبال علمای عامل و عاشقان طریق محبوب قرار گرفت و سالکان تشنه را جرعه وصال نوشانید.
«هر کس اقبال سیدبن طاووس را نداشت، اساتید ما او را رفیق خود نمی شمردند. هرمقدار از اقبال را که مطالعه کردنی است، مطالعه و هر مقدار را که عمل کردنی است، به هراندازه حال دارید عمل کنید».
در دوران ما نیز وقتی خدمت عارف واصل و عاشق آستان الهی و ائمه اطهار، شیخ محمدتقی بهجت قدس سره، می رسیدند و برای عمل در ماه مبارک رمضان و نیز رجب و شعبان در خواست دستورالعمل می کردند، این طور جواب می شنیدند: «اقبال، اقبال، اقبال»؛ «مطالعه و عمل به اقبال سیّد کافی است» و یا «اَنسب [مناسب تر] از کتاب اقبال سراغ ندارم».
آیت الله بهجت (رحمه الله): «ما در بیدارى درست به وظیفه ى خود عمل نمى کنیم، با این حال منتظر هستیم که بیدار شویم و تهجد به جا آوریم. اگر توفیق شامل حال انسان گردد، از خواب بیدار مى شود و مشغول تهجّد مى گردد».
خلوت دل
از میان ساعات شبانه روز، شب ها ویژه ی بندگان خاص الهی است؛ کسانی که خود را برای خدا خالص کردند و شب را که همه در خواب و استراحت به سر می برند به عبادت معبود خویش به پا خاسته اند. تاریکی شب، فرصت مناسبی برای خلوت با معشوق است. خداوند نیز نور خود را در دل آنان می تاباند و آنها را از خاصان درگاه خود قرار می دهد. سالک همین شب زنده داری و عبادات خود را نیز به حول و قوه الهی می داند و از خدا همیشه حال و توفیق نماز شب را خواستار است، و روز در مراقبه است گناهی از سر نزند تا سبب سلب توفیق نماز شب گردد.
«ما در بیدارى درست به وظیفه ى خود عمل نمى کنیم، با این حال منتظر هستیم که بیدار شویم و تهجد به جا آوریم. اگر توفیق شامل حال انسان گردد، از خواب بیدار مى شود و مشغول تهجّد مى گردد؛ ولى اگر توفیق نباشد، چنان چه بیدار هم بشود، از آنها بهره نمى برد. این مطلب به یقین ثابت است و خیلى ها نیز نقل کرده اند که اگر از حال انسان معلوم شود که مى خواهد نماز شب بخواند، بیدارش مى کنند، بدون احتیاج به دعاها و آیات معهوده. این بیدارکردن به طرق مختلف است: یا در مى زنند و یا صدایى مى آید و یا او را به نام صدا مى زنند و…».
اما در شب های ماه مبارک رمضان شبی است که مقدّرات یک سال رقم می خورد؛ شبی که اعمال انسان ها به امام عصر علیه السلام عرضه می شود و روزی های مادی و معنوی یک سال تقسیم می گردد؛ شبی برتر از هزار ماه. علمای بالله نیز شب های ماه رمضان و گاه شب های سال را در انتظار این شب عظیم القدر به بیداری می گذرانند و به عباد ت هایی باور نکردنی می پردازند.
«مى شنیدیم و باور نمى کردیم، لذا به یکى از معاصرین ما گفته بودند در زمان ما در یک شب، هفتاد نفر در قنوت نماز وتر دعاى ابوحمزه می خواندند. ایشان بلند شده بود و خود در یکى از شب هاى ماه رمضان اِحصا (شمارش) کرده بود و دیده بود در حرم حضرت امیر علیه السلام و رواق و اطراف حرم، پنجاه نفر در قنوت وتر مشغول دعاى ابوحمزه هستند.
بسیارى از بزرگان شب هاى ماه رمضان را بیدار می ماندند و نمى خوابیدند، هر چند نزد ما تقریباً واضح است که شب بیست وسوم ماه رمضان ، شب قدر است. ولى اول ماه باید قدرى دقت شود که اول ماه دقیقاً تشخیص داده شود.
مرحوم آقاى طباطبایى (علاّمه سید محمدحسین طباطبایى) هم همین طور بود و شب هاى ماه رمضان بیدار بود و مى فرمود: «یک وقت در روز این قدر خوابیده بودیم، کار به اینجا رسید که وقتى بیدار شدیم، با استعجال وضویى براى ظهر و عصر گرفتیم و ظهرَیْن (نماز ظهر و عصر) را با وضو در آخر وقتش اداءً خواندیم!»
در کربلا هم بوده اند کسانى که شب هاى رمضان نمى خوابیدند، حتى از بعضى ها نقل مى کردند که گعده (جلسه ى گفت و گو و شب نشینى) مى گرفتند و صحبت مى کردند تا خوابشان نبرد».
منبع: پایگاه معظم له - بیاناتی از آیت الله بهجت (ره) راجع به ماه رمضان