تنفس صبح

به اصل نسخه ی قاموس خود رجوع کنیم / شاعر : قیصر امین پور

بیا که حادثه ی عشق را شروع کنیم
ز شرق زخمی دل ناگهان طلوع کنیم

ای وای اگر ز پای نشینیم، وای ما / شاعر : قیصر امین پور

 آغاز شد حماسه ی بی انتهای ما
پیچید در زمانه طنین صدای ما

بیا به خانه ی آلاله ها سری بزنیم / شاعر : قیصر امین پور

بیا به خانه ی آلاله ها سری بزنیم
ز داغ با دل خود حرف دیگری بزنیم

جز راه دل از هیچ رهی، ره به تو نیست / شاعر : قیصر امین پور

آنسان که تویی هیچ کس آگه به تو نیست

همْ صحبتی تو در جهان ما را بس / شاعر : قیصر امین پور

از عمر دو روزی گذران ما را بس
یک لحظه ی وصل عاشقان ما را بس

ای در همه جا، کجاست پس خانه ی تو؟ / شاعر : قیصر امین پور

ای صاحب عشق و عقل دیوانه ی تو
حیران تو آشنا و بیگانه ی تو

در وقت عروج، مرکبش بود نماز / شاعر : قیصر امین پور

ایمان و امان و مذهبش بود نماز
در وقت عروج، مرکبش بود نماز

همبازی کودکِ یتیمی غم شد / شاعر : قیصر امین پور

امشب سر مهربان نخلی خم شد
مهتاب گرفت، شهر در ماتم شد

قلبش گل آفتابگردان خداست / شاعر : قیصر امین پور

مردی که طلایه دار مردان خداست
از طایفه ی نور نوردان خداست

همسایه آفتاب بر خاک افتاد / شاعر : قیصر امین پور

برخیز که روح آب بر خاک افتاد
آن راکب خونْ رکاب بر خاک افتاد