اشعار شهریار

به مرگ چاره نجستم که در جهان مانم / شاعر : شهریار

به مرگ چاره نجستم که در جهان مانم
به عشق زنده شدم تا که جاودان مانم

خراب از باد پائیز خمارانگیز تهرانم / شاعر : شهریار

خراب از باد پائیز خمارانگیز تهرانم
خمار آن بهار شوخ و شهر آشوب شمرانم

اگر چه رند و خراب و گدای خانه به دوشم / شاعر : شهریار

اگر چه رند و خراب و گدای خانه به دوشم
گدائی در عشقت به سلطنت نفروشم

گلچین که آمد ای گل من در چمن نباشم / شاعر : شهریار

گلچین که آمد ای گل من در چمن نباشم
آخر نه باغبانم شرط است من نباشم

در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم / شاعر : استاد شهریار

در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم
عاشق نمی شوی که ببینی چه می کشم

دل شبست و به شمران سراغ باغ تو گیرم / شاعر : شهریار

دل شبست و به شمران سراغ باغ تو گیرم

یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم / شاعر : استاد شهریار

یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم
تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم

به تیره بختی خود کس نه دیدم و نه شنیدم / شاعر : شهریار

به تیره بختی خود کس نه دیدم و نه شنیدم

شب گذشته شتابان به رهگذار تو بودم / شاعر : شهریار

شب گذشته شتابان به رهگذار تو بودم
به جلد رهگذر اما در انتظار تو بودم

ماهم آمد به در خانه و در خانه نبودم / شاعر : شهریار

ماهم آمد به در خانه و در خانه نبودم