ای انس و جان گدای تو یا حضرت جواد شرمنده ی عطای تو یا حضرت جواد
دائـــم ز کـــار خلــق گره بـــاز می کند دست گره گشـای تو یا حضرت جواد
زیباتریــن دعــــای سماواتیــان بــــود مـدح تـو و ثنـای تـو یــا حضرت جواد
اشعار شهادت
بــرد بــا پــای پیــاده خصــم ســوی قتلگاهم
دست بسته،سربرهنه،درهمان شام سیاهم
لب فروبستــم، ولیـکن بـر فلک می رفت آهم
بــود فرزنــدی زهــرا و علــی تنهـــا گنـــاهم
زخم هــا از طعنه ها آمـد به قلب نازنینم...
تنها نـه فقط زهـر شرربـار، تو را کشت
هر لحظه غمی آمد و صدبار تو راکشت
بیداد عدو نیمـه شب تــار تـو را کشت
گـه یـاد فشـار در و دیــوار تـو را کشت
بیش از همه منصور ستمکار تو راکشت
هر روز از او شد به تن...
حقم امشب ادا می شود ای خدا
فرقم از هم جدا می شود ای خدا
تا به کی گریم در دل صحرا
انتظارم را می کشد زهراسلام الله علیها
علی مظلوم علی مظلوم
یا محمد اجر و پاداش رسالت داده شد
غرق خون هم دامن محراب و هم سجاده شد
کشته شد مولا علی یا علی و یا علی
سراسر نیزه میبینم به خوابم
سر و سرنیزه میبینم به خوابم
همین كه پلك بر هم می گذارم
تو را بر نیزه میبینم به خوابم