نوحه شب نوزدهم
از صیام تا قیام ۴– غلامرضا سازگار
یا محمد اجر و پاداش رسالت داده شد
غرق خون هم دامن محراب و هم سجاده شد
کشته شد مولا علی یا علی و یا علی
****
بین محراب دعا روح رسالت کشته شد
رکن دین افتاد از پا و عدالت کشته شد
کشته شد مولا علی یا علی و یا علی
****
امت ختم رسل! وقت عزاداری شده
خون ز رخسار امیرالمؤمنین جاری شده
کشته شد مولا علی یا علی و یا علی
****
آسمان آخر گره واکرد از کار علی
ریخت در محراب کوفه خون رخسار علی
کشته شد مولا علی یا علی و یا علی
****
جبرئیل! امشب از این ماتم گریبان چاک کن
اشک چشم و خون رخسار علی را پاک کن
کشته شد مولا علی یا علی و یا علی
****
میزند تا روز محشر شعله بر جان همه
روی گلگون علی، روی کبود فاطمه
کشته شد مولا علی یا علی و یا علی
****
هر فقیری در خرابه جامه بر تن میدرد
بعد او کی بر یتیمان نان و خرما میبرد
کشته شد مولا علی یا علی و یا علی
یا علی علیه السلام
از صیام تا قیام ۴– غلامرضا سازگار
ای دل صدپاره گل باغ تو
تا ابدیت به جگر داغ تو
ظلمکُش از همه مظلومتر!
رهبر از فاطمه مظلومتر!
پادشه وسعت ملک خدا!
صدرنشین حرم ابتدا!
محفل انس تو دل سوخته
عدل به نوع بشر آموخته
ساخته و سوخته با آه خود!
رانده جهان را ز سر راه خود!
سینهات از لوح و قلم پاکتر
از گل پرپر شده صدچاکتر
باغ جنان شیفتۀ قنبرت
روحالامین مستمع منبرت
خانۀ تو کعبۀ عالم شده
خاک قدمهای تو آدم شده
ماه، طلوعش به تو آغاز گشت
مهر به دست تو ز ره بازگشت
ای همه جا طور مناجات تو
چشم اجابت پی حاجات تو
در دل شب همسخن چاهها!
سوخته با نالۀ تو آهها
جام طهورای خدا مست تو
وسعت گردون به کف دست تو
قنبر کوی تو سراجالهدیست
صوت بلال تو صدای خداست
لالۀ زخمی شده از خارها!
جهل بشر کشته تو را بارها
خون دل و اشک بصر داشتی
زخم رعیت به جگر داشتی
زخم به دل شعلۀ آتش به جان
خار به دیده به گلو استخوان
نالۀ تو نالۀ بیزمزمه
خانۀ تو خانۀ بیفاطمه
چشم به دیوار و به در دوختی
سوختی و سوختی و سوختی
ای به مقام از همه بالاترین
رهبر در جامعه تنهاترین
دوست تو، دشمن تو ناسپاس
تا صف محشر همهجا ناشناس
با چه گنه پور مرادی شتافت
فرق تو را چون جگر ما شکافت
سوز درونت به فلک تاب داد
خون سرت آب به محراب داد
کشتۀ توحید و عدالت شدی
فزت برب گفتی و راحت شدی
تا که شود نخل و گل و باغ، سبز
در نفس ما بود این داغ، سبز
دل به عزایت حرم ماتم است
زخم سرت بر جگر «میثم» است
دنیا تو را نخواست
از صیام تا قیام ۴– غلامرضا سازگار
مسجد، خموش و شهر پر از اشک بیصداست
ای چاه خون گرفتۀ کوفه علی کجاست؟
ای نخلها که سر به گریبان کشیدهاید
امشب شب غریبی و تنهایی شماست
دلها تمام، خیمۀ آتش گرفتهاند
صحرای کوفه شام غریبان کربلاست
امشب علی به باغ جنان پیش فاطمه است
اما دل شکستۀ او در خرابههاست
سجاده بیامام و زمین لالهگون ز خون
مسجد غریب مانده و محراب، بیدعاست
باید گلاب ریخت پس از دفن، روی قبر
امشب گلاب قبر علی اشک مجتباست
تو از برای خلق جهان سوختی علی!
اما هزار حیف که دنیا تو را نخواست
ای چاه کوفه اشک علی را چه میکنی
دانی چقدر قیمت این در پربهاست؟
باید به گریه گفت: علی حامی بشر
باید به خون نوشت: علی کشتۀ خداست
هر لحظـه در عزای علی تا قیام حشر
«میثم» هزار بار اگر جان دهد رواست
نالۀ چاه
از صیام تا قیام ۴– غلامرضا سازگار
بسکه خون گشت ز نامردی مردم جگرش
بود زخم جگرش سختتر از زخم سرش
اوست مظلوم که تا لحظۀ جان دادن بود
استخوان در گلو و خار به چشمان ترش
نخلها اشک فشاندند به اشک شب او
چاهها ناله کشیدند به آه سحرش
از شبی که گُل نیلوفریاش خفت به گِل
نه مدینه، همه جا بود سیه در نظرش
خود شهید و پدر هشت شهید است علی
عجبا یک پدر و این همه داغ پسرش
گاه، چون شمع برای بشریت شد آب
گاه، پروانهصفت سوخته شد بال و پرش
اوست مظلومترین رهبر و میباید خواند
از حسین و حسن و فاطمه مظلومترش
به خداوند قسم، سختتر از زخم جبین
داغ زهراست که تا حشر بود بر جگرش
عمر بیفاطمه جان دادن او بود که بود
فاطمه هم سپهش هم زرهش هم سپرش
نخل «میثم» همه دم سبز که تا سبزه بود
رویـد از اشـک علـی بر همه خرمای تَرش
پارۀ دل
از صیام تا قیام ۴– غلامرضا سازگار
شمعی که به هر گوشه هزار انجمنش بود
افسوس که عالم همه بیتالحزنش بود
با آنکه علی در دل یک خلق، وطن داشت
در جامعه پیوسته غریب وطنش بود
یک زخم به سر داشت، بسی زخم به پیکر
زخم جگرش بیشتر از زخم تنش بود
پیراهن یوسف اثرش از دم مولاست
افسوس که آغشته به خون، پیرهنش بود
از عدل، سخن گفت سخن گفت سخن گفت
افسوس که دشنام، جواب سخنش بود
آن شب که نهادند رویش را به روی خاک
دیدند که خونابه روان از کفنش بود
ای چاه بگو با تو چه میگفت دل شب
شمعی که سحر سوختۀ سوختنش بود
با خنده سخن با همه میگفت و ندیدند
کو جای سخن، پارۀ دل در دهنش بود
مظلوم، علی بود علی بود که مقتول
شش ماهه و زهرا و حسین و حسنش بود
«میثم!» علـی از دار جهـان رفت دریغا!
کز خون جبین سرخ، گل یاسمنش بود
ستم رعیت
از صیام تا قیام ۴– غلامرضا سازگار
خون جبین به گلشن حسنش گلاب شد
چون شمع سوخته نور پراکند و آب شد
از خون او به دامن محراب، نقش بست
بر این شهید، ظلم و ستم بیحساب شد
شمشیر، گریه کرد به زخم سر علی
حتی به غربتش جگر خون کباب شد
محراب! ناله از دل خونین کشید و گفت:
یا فاطمه! دعای علی مستجاب شد
مویی که شد سفید زهجران فاطمه
جرمش مگر چه بود که از خون خضاب شد؟
هرکس گرفت سهم خود از دست روزگار
سهم تراب، خون سر بوتراب شد
فرق علی دوتا شد و جبریل صیحه زد
ای وای! چار رکن هدایت خراب شد
هر پادشه ستم به رعیت کند ولی
پیوسته بر علی ز رعیت عذاب شد
هم شیر حق برای شهادت شتاب داشت
هم خصم بهر کشتن او در شتاب شد
«میثم!» سرشک دیده و خونجگر کم است
بــر رهبــری کـه پیـر به فصل شباب شد
نگاه عبّاس علیه السلام
از صیام تا قیام ۴– غلامرضا سازگار
شب بود و اشک بود و علی بود و چاه بود
فریاد بیصدا، غم دل بود و آه بود
دیگر پس از شهادت زهرا به چشم او
صبح سفید همچو دل شب سیاه بود
دانی چرا جبین علی را شکافتند؟
زیرا به چشم کوفه عدالت گناه بود
خونش نصیب دامن محراب کوفه شد
آن رهبری که کعبه بر او زادگاه بود
یک عمر از رعیت خود هم ستم کشید
اشک شبش به غربت روزش گواه بود
دستش برای مردم دنیا نمک نداشت
عدلش به چشم بینگهان اشتباه بود
همصحبتی نداشت که در نیمههای شب
حرفش به چاه بود و نگاهش به ماه بود
مولا پس از شهادت زهرا غریب شد
زهرا نه یار او که بر او یک سپاه بود
وقتی که از محاسن او میچکید خون
عباس را به صورت بابا نگاه بود
«میثم!» هزار حیف که پوشیده شد ز خون
رویـی کـه بهـر گمشـدگان شمـع راه بود
در مدح مولا امیرالمؤمنین علیه السلام
از صیام تا قیام ۴– غلامرضا سازگار
ای جان پاک ختم رسل در بدن، علی!
ماه رخت چراغ زمین و زمن، علی!
نامت کلید قفل مهمات جن و انس
مهر تو روح طاعت هر مرد و زن علی!
پایت به روی شانۀ پیغمبر خدا
دست تو بیتبر به حرم بتشکن علی!
پوید حرامزاده به بغض تو در زمین
نوشد حلالزاده به مهرت لبن، علی!
من کیستم که در قدمت سر کنم نثار؟
گوید نبی: فدات شود جان من! علی!
شوید هزار بار، دهن از گلاب نور
تا آفتاب با تو شود همسخن علی!
غیر از تو کیست جان نبی، کفو فاطمه
غیر از تو کیست باب حسین و حسن، علی
غیر از تو کی به دور نبی گشت در احد،
زخم آمدش هماره به زخم بدن؟ علی!
غیر از تو کی به خاطر اسلام و مسلمین
هر لحظه دیده رنج و بلا و محن؟ علی!
از کفش وصلهدار تو معلوم میشود
کاه است پیش چشم تو دُرّ عدن علی!
دیدند از دهان تو در موج فتنهها
لبخند دوستانه به دشمن زدن علی!
یک بندۀ مطیع تو سلمان اهلبیت
یک جاننثار توست اویس قرن علی!
توصیف توست انفسنا در کتاب حق
ای گفته مدح تو احد ذوالمنن علی!
تا از لبت تلاوت قرآن شود بلند
گردد رسول، بر دهنت بوسهزن علی!
گر بنگرد به پیرهن وصلهدار تو
یوسف به مصر، پاره کند پیرهن، علی!
از جسم مرده، مردهترش دانم آنکه را
روح ولایت تو ندارد به تن علی!
با مهر تو جحیم شود گلشن بهشت
بیمهر تو شراره دمد از چمن، علی!
بیاختیار، عاشق تو خلق عالماند
مهرت شده به گردن دلها رسن علی!
هرجا سفر کنیم و به هر سو وطن کنیم
پیش توایم در سفر و در وطن علی!
تو کیستی که قاتل سنگیندل تو هم
دارد به مهربانی تو حسن ظن علی!
در اختیار او نه زبان است و نه قلم
«میثم» چو در ثنای تو گوید سخن علی!
در مدح مولا امیرالمؤمنین علیه السلام
از صیام تا قیام ۴– غلامرضا سازگار
در مکتب اهل فضل و ایمان
قرآن، علی و علیست قرآن
توحید، علی، علیست توحید
ایمان، علی و علیست ایمان
اعمال، علی، علیست اعمال
میزان، علی و علیست میزان
معبودِ هماره غرق معبود
انسان همیشه فوق انسان
در کوی وصال او پرد دل
از خاک قدوم او دمد جان
عالم به در سراش سائل
خلقت به یم عطاش مهمان
مرهون شفاش نجل مریم
محتاج دعاش پور عمران
یک ذرۀ او هزار خورشید
یک قطرۀ او هزار طوفان
یک جملۀ او هزار حکمت
یک گفتۀ او هزار عرفان
یک بندۀ حکمتش ابوذر
یک شیفتۀ ولاش، سلمان
یک آینه از جمال او نور
یک سوره ز وصف اوست فرقان
کعبه به ولادتش مزین
عالم به ولایتش مسلمان
خلقت همه عبد و اوست مولا
عالم همه مور و او سلیمان
خیبرشکن رسول اکرم
سردار سپاه حی سبحان
پیراهن نو تن رعیت
پیران کهنه سهم سلطان
کی دیده چنین بزرگواری؟
کی داشته این عطا و احسان؟
در اوج حکومت از کرامت
بر طفل یتیم میپزد نان
فردا به فرشته میکند ناز
گر یک نظر افکند به شیطان
بر دادن خاتمش کند فخر
ختم رسل و خدای منان
گه تیغ کشد به حفظ اسلام
گه رنج برد برای قرآن
ای ماه، نهاده رو به خاکت
ای داده به آفتاب فرمان
تو کیستی ای تمام تاریخ؟
تو کیستی ای امام دوران؟
تو کیستی ای هماره پیدا؟
تو کیستی ای همیشه پنهان؟
هم وهم ز وصف توست عاجز
هم عقل ز کار توست حیران
یک خوشه ز خرمن تو فردوس
یک لاله ز روضۀ تو رضوان
گر عمر جهان تمام گردد
مدح تو نمیرسد به پایان
مرهون دعای توست عالم
محتاج عطای توست درمان
تو بودی و ما همه نبودیم
بستیم به دوستیت پیمان
از پای تو چشم برنداریم
از دست دهیم اگر سر و جان
ماییم و تولی و تبری
جان را بستان و این دو مستان
با مهر تو دوزخ است جنت
بی مهر تو جنت است نیران
دامان شما و دست «میثم»
ای دست دو عالمت به دامان!
در مدح مولا امیرالمؤمنین علیه السلام
از صیام تا قیام ۴– غلامرضا سازگار
ای شهریار ملک قضا و قدر علی!
عبد خدای دادگر و دادگر علی!
دست خدا و چشم خدا! صورت خدا!
سر تا قدم تمامی پیغامبر، علی!
دریـای نـور قطـرهای از آبـروی تو
جوشد تمام رحمت حق از سبوی تو
****
وصف تو را به دفتر شعرم رقم زدم
اینجا نظام شاعریام را به هم زدم
در هفتشهر معرفت الله گم شدم
گفتم هزاربار، نوشتم، قلم زدم
دیدم که مدح ما دگر است و تو دیگری
اقـرار میکنم کـه تـو از مدح، برتری
****
وصف تو ناید از کسی الا خدای تو
باید قلم به لوح نویسد ثنای تو
باید جهان، غدیر خم دیگری شود
احمد دوباره خطبه بخواند برای تو
از توست قدر و مجد و شکوه و جلال دین
از تـوست تـا قیـام قیـامت کمـال دین
****
بیابتداست ذات خدا، ابتدا تویی
از ابتدا حقیقت بیانتها تویی
میزد اگر رسول خدا پرده را کنار
فریاد میزدند خلایق: خدا تویی!
حق در کفت زمام دو عالم نهاده است
تنهـا به تو خدایی خود را نداده است
****
دنیا هزار چهره بیاراست یاعلی
با صد کرشمه وصل تو را خواست یاعلی
بیاعتنایی تو به او در تمام عمر
از کفش وصلهدار تو پیداست یاعلی
دیدم همه حکومت دنیات در نظر
حتـی ز آب بینـی بز بود پستتر
آغوش کبریاست همه عمر، منزلت
یک لحظه جز خدا ندهی راه در دلت
در هر نفس هماره عروج تو تا خداست
ای نفس مطمئنه خلافت چه قابلت؟
خِلقت ز صبـح روز ازل پـایبست توست
هرجا خدا خداست حکومت به دست توست
****
نام کَنَندۀ در خیبر شکست توست
خیبر نه! آسمان و زمین روی دست توست
در شرح رد شمس تو دیدیم یا علی
خورشید در مدار فلک پایبست توست
تو در مکان و فوق مکانی چه خوانمت؟
تـو اختیـاردار زمـانی چــه خوانمت؟
****
فریاد عدل تا صف محشر علی، علیست
زیباترین کلام پیمبر علی، علیست
چون فاطمه که فاطمه بوده است از نخست
باید شناخت جان برادر! علی، علیست
آری علـی، علـی ز سوی حی سرمد است
چونان که کعبه، کعبه محمد، محمد است
****
از بس بزرگمردی و آقایی و کریم
همصحبت خدایی و همبازی یتیم
یک دسته با خدات گرفتند اشتباه
از بس شمردهاند مقام تو را عظیم
از بسکه جانفزاست علی جان! ندای تو
گفتـه خـدا سخن بـه نبـی با صدای تو
****
سردار سرنهاده به کام خطر تویی
در جوف کعبه بتشکن بیتبر تویی
داری خزانههای خدا را در اختیار
با این، همه امیر فقیر بشر تویی
با آن که خود چراغ دل اهلبینشی
تـا حشـر، ناشنـاس همه آفرینشی
ایمان، سوای مهر تو ایمان نمیشود
عرفان بدون وصف تو عرفان نمیشود
بالله قسم که روح کتاب خدا تویی
قرآن بیولای تو قرآن نمیشود
قرآن شنیدن از لب اهل خطا خطاست
قـرآن دشمنـان علـی روی نیزههاست
****
مهرت نماز را ثمری بیحساب داد
سوز تو سوز بر جگر آفتاب داد
از گریۀ تو سبز شد اندام نخلها
خون جبین تو به شب قدر، آب داد
تا سبزه روید از چمن و، ماه منجلیست
خرمای نخل «میثم» تو ذکر یاعلیست
در مدح مولا امیرالمؤمنین علیه السلام
از صیام تا قیام ۴– غلامرضا سازگار
یا امیرالمؤمنین یا ذالنعم
یا امام المتقین یا ذالکرم
اننا جئناک فی حاجاتنا
لاتخیبنا و قل فیها نعم
ای ز نفس ما به ما اولی علی!
یا علیّ و یا علیّ و یا علی
****
نفس احمد! قلب قرآن! رکن دین!
شهریار آسمانها در زمین!
دست حق! بازوی حق! شمشیر حق!
فاتح خیبر! امیرالمؤمنین!
دین، علی دنیا، علی عقبا، علی
یا علیّ و یا علیّ و یا علی
معرفت گم کرده ره در کوی تو
حسن تصویر الهی روی تو
روی تو از شش جهت سوی خدا
چشم و دست آفرینش سوی تو
گوشۀ چشمی به سوی ما علی!
یا علیّ و یا علیّ و یا علی
****
حسن غیب کبریا شمع دلت
کعبۀ دل خانۀ خشت و گلت
در کنار خانۀ خشت و گلی
وسعت ملک الهی منزلت
ای همه پیدا و ناپیدا علی!
یا علیّ و یا علیّ و یا علی
****
زادگاه توست آغوش حرم
جای پای توست دریای کرم
ظرف هستی روز بذلت شرمگین
بحر، پیش بخششت از قطره کم
قطره گردد در کفت دریا علی!
یا علیّ و یا علیّ و یا علی!
****
یا علی، اول تویی آخر تویی
در همه عالم فقط حیدر تویی
اختیار نار و جنت دست توست
حق و باطل را تویی داور، تویی
با تو باشد داوری فردا علی!
یا علیّ و یا علیّ و یا علی
****
کیستم من کیستم من کیستم
تا بگویم با ولایت زیستم؟
آنکه من میخواستم تنها تویی
آنکه را تو خواستی من نیستم
باز میخوانم تو را مولا علی
یا علیّ و یا علیّ و یا علی
تو مرا یاری و من عارم علی
تو به از گل من کم از خارم علی
هرکه هستی من نمیدانم کهای
هرچه هستم دوستت دارم علی
یا علیّ و یا علیّ و یا علی
تا که در دریای خون، پاکم کنی
تیغ عشقت کو که صدچاکم کن؟
دور سلمانت بگردانی مرا
زیر پای قنبرت خاکم کنی
تا گذاری روی خاکم پا علی!
یا علیّ و یا علیّ و یا علی
****
بیتو طاعت نار سوزان است و بس
بیتو تقوا کوه عصیان است و بس
بی تو اجر روزه و حج و جهاد
شعلههای سخت نیران است و بس
بیتو توحید است بیمعنا علی
یا علیّ و یا علیّ و یا علی
نور مهرت را به ذاتم دادهاند
از ازل آب حیاتم دادهاند
پیشتر از خلقت این روزگار
چارده فُلک نجاتم دادهاند
با تو بودم آشنا تنها علی!
یا علیّ و یا علیّ و یا علی
****
ظلمتم؛ با یک نگاهم نور کن
سینۀ سیناییم را طور کن
گرچه میباشد سیه پروندهام
«میثمم» با میثمم محشور کن
سرفرازم کن، به زهرا، یا علی
یا علیّ و یا علیّ و یا علی
در مدح مولا امیرالمؤمنین علیه السلام
از صیام تا قیام ۴– غلامرضا سازگار
ای تو هرجا خدا خداست، ولی
وی خدایت نهاده نام، علی
ای تمامیت کتاب خدا
تپش قلب تو خطاب خدا
آفتاب تمام ملک وجود!
نَفْس احمد! امام ملک وجود!
فاتح بدر و خندق و خیبر
اسدالله! مرتضی! حیدر!
در تن کل انبیا جانی
هرکجا حق بود تو میزانی
آسمـان زبر بـار منت توست
آفرینش گواه عصمت توست
****
از تمام نگفتهها آگاه
اشهد انک ولیالله
محرم خلوت خدا و رسول
وصی مصطفی، امام بتول
کیستی ای امام عالمها
شهریار تمام عالمها
نور، یک جلوه از جلالت تو
عدل، شرمنده از عدالت تو
داده دادت به عدل، استقلال
به دلیل چراغ بیتالمال
از همـه بـیعدالتی دیــدی
کشتۀ عدل خویش گردیدی
****
عدل تو آهنی شد و افروخت
تا که دست برادرت را سوخت
سهم او که تو را برادر بود
با همه مسلمین برابر بود
عدل تا بود بیقرار تو بود
عاشق کفش وصلهدار تو بود
که شنیده امیر خیبرگیر
لرزد از اشک چشم طفل صغیر؟
که شنیده امیر برقعپوش
مشک آب زنی برد بر دوش؟
که شنیده امام بتشکنی
در کنـار تنـور پیــرزنی؟
****
که شنیده علی ولیالله
دل شب، راز دل کند با چاه؟
فجر تا در افق دمید دمید
خواب در چشم تو ندید ندید
یار دیرآشنای درد بشر
در وطن از غریب تنهاتر
کیست تا چون تو در دل شب تار
قاتل خویش را کند بیدار؟
کوفه در دست، دید جان تو را
میشنید آخرین اذان تو را
ای ز خون تو سرخرو توحید
چشم تاریخ تا که دید ندید
که امیری به پاسخ شمشیر
بفـرستد بـرای قـاتل شیر
****
ای سلام خدا به خون سرت
ای ز فرق تو پارهتر جگرت
دیده مظلوم، روزگار بسی
از تو مظلومتر ندیده کسی
زخمها بر دلت رسیده، علی!
از رعیت ستم کشیده، علی!
دائم از حق خویش محرومی
به حسینت قسم تو مظلومی
ای جهان وجود، تربت تو
آفرینش محیط غربت تو
بیـت حـق زادگـاه و قتلگهت
اشک «میثم» نثار خاک رهت
نوحه شب نوزده
صیام تا قیام ۳ – غلامرضا سازگار
رخسار مولا لالهگون یا رسول الله
مسجد شده دریای خون یا رسولالله
کشته شد مولا آه و واویلا
کشته شد مولا آه و واویلا
****
حق امیرالمؤمنین را ادا کردند
فرق امیرالمؤمنین را دو تا کردند
کشته شد مولا آه و واویلا
کشته شد مولا آه و واویلا
****
نقش زمین شد در نماز فاتح خیبر
ریزد به روی زخم او اشک پیغمبر
کشته شد مولا آه و واویلا
کشته شد مولا آه و واویلا
امشب یتیمان تا سحر روضه میخوانند
محراب و منبر بر علی هر دو گریانند
کشته شد مولا آه و واویلا
کشته شد مولا آه و واویلا
****
عالم کند بعد از علی مرگ خود احساس
آتش به دلها میزند گریۀ عباس
کشته شد مولا آه و واویلا
کشته شد مولا آه و واویلا
****
تنهایی و غربت شده شمع محفلها
داغ امیرالمؤمنین مانده بر دلها
کشته شد مولا آه و واویلا
کشته شد مولا آه و واویلا
****
خون جاری از پیشانی مولی الموالی است
سلمان و عمار علی جایتان خالی است
کشته شد مولا آه و واویلا
کشته شد مولا آه و واویلا
شام غریبان
صیام تا قیام ۳ – غلامرضا سازگار
کوفه شده در ماتمت شام غریبان یا علی
چون گیسوی زینب بوَد عالم پریشان یا علی
دردا که همچون فاطمه آرام و مخفی از همه
شب گشت درخاک زمین جسم توپنهان یاعلی
تو روح قرآنی علی، تو شاه مردانی ولی
مردی ندیده مثل تو ظلم فراوان یا علی
طفل یتیم بیغذا قوتش شده اشک عزا
امشب صدایت میزند با چشم گریان یا علی
دیدم به اشک غربتت بنوشته روی تربتت
عمر تو با خون جگر آمد به پایان یا علی
سر بر زمین بگذاشتی ای کاش زهرا داشتی
بودند بالای سرت عمار و سلمان یا علی
فرقت دو تا شد غم مخور از هم جدا شد غم مخور
با اشک زهرا میشود زخم تو درمان یا علی
رویت تو از خون لالهگون محراب شد دریای خون
فرق تو از هم باز شد مانند قرآن یا علی
اجر محبتهای تو شمشیر زهرآلوده شد
خون دلت شد از جبین جاری به دامان یا علی
نخلی که با سوز و گداز خواندی کنار آن نماز
امشب ز هجرت میبرد سر در گریبان یا علی
دل گشته دریای غمت شب خیمه ای از ماتمت
گردیده روز «میثمت» شام غریبان یا علی
در محضر خدا
صیام تا قیام ۳ – غلامرضا سازگار
از غربتت اگر چه سخنهاست یا علی
دنیا دگر بدون تو تنهاست یا علی
گویی هنوز دامن محراب کوفه را
آثار خون ز فرق تو پیداست یا علی
آثار سجده، زخم جبین، روی غرق خون
در محضر خدات چه زیباست یا علی
تا دستهگل برای تو آرند از بهشت
بر روی دست محسن زهراست یا علی
گرچه شکافت فرق تو در صبحگاه قدر
هر شب برای تو شب احیاست یا علی
شمشیر دید عازم وصل خدا شدی
روی تو را به خون تو آراست یا علی
دنیا چه پست بود که مثل تو را نخواست
از تو برید و غیر تو را خواست یا علی
کوفه پس از شهادت تو گشته متّحد
بر کشتن حسین مهیاست یا علی
گویی گرفته بهر تصدّق به دست، نان
چشم انتظار زینب کبراست یا علی
«میثم» گرفته دست توسّل به سوی تو
او تشنه و نگاه تو دریاست یا علی
زخم جگر
صیام تا قیام ۳ – غلامرضا سازگار
قتل علی است خاک مصیبت به سر کنید
همچون یتیم گریه برای پدر کنید
ای نخلهای کوفه ببارید خون دل
شب را به یاد غربت مولا سحر کنید
ای خاندان وحی خدا صبرتان دهد
امشب به جای خالی مولا نظر کنید
اکنون که زخم فرق علی را طبیب بست
بر زخم سر نه، گریه به زخم جگر کنید
هر چند اشک مرهم زخم سر علی است
خواهد که یاد فاطمهاش بیشتر کنید
آید صدای نالۀ «العفوِ» او به گوش
شب کز کنار نخلۀ خرما گذر کنید
ای اهل کوفه هر چه علی از شما کشید
جبران آن به عترت خیرالبشر کنید
فردا اگر رسد ز در و بام، سنگشان
خود را برای یاری زینب سپر کنید
فردا بر اهلبیت تصدّق نیاورید
شرم و حیا ز عترت پیغامبر کنید
خوانید شعر «میثم» و ریزید خون ز چشم
جان را میان آتش دل شعلهور کنید
یک زخم
صیام تا قیام ۳ – غلامرضا سازگار
به خون شستند بیت ذات پاک حقتعالی را
الا ای اهل عالم عاقبت کشتند مولا را
چه دیدید از علی جز مهربانی مردم دنیا
چرا کشتید آن تنهاترین تنهای دنیا را
شما با کشتن مولا امیرالمؤمنین کشتید
محمّد را علی را انبیا را بلکه زهرا را
بگرد ای ماه از خون جگر اخترفشانی کن
خبرکن زین مصیبت چاه و نخلستان خرما را
الا ای داغداران علی آیید در کوفه
تسلا در غم مولا دهید آن پیر اعما را
ز پا افتاد با رخسار خونین بتشکن مردی
که در بیت خدا بگذاشت بر دوش نبی پا را
فلک یک زخم بر فرق امیرالمؤمنین دیدی
ندیدی بر دل مجروح او زخم زبانها را؟
طبیبا جای مرهم اشک ریز از دیدگان خود
علی از دست رفته کن رها دیگر مداوا را
علی روز ولادت بوسه زد بر دست عباسش
شب قتل علی عباس بوسد دست بابا را
اگر آلودهای «میثم» چه غم داری علی داری
خدا بخشد به روی غرقه در خون علی، ما را
زخم نهان
صیام تا قیام ۳ – غلامرضا سازگار
امشب چه سینهسوز است بانگ اذان مولا
خیزد صدای تکبیر از عمق جان مولا
از لحظههای افطار در شوق وصل دلدار
بر چهره میدرخشید اشک روان مولا
مولا گشوده آغوش بهر وصال جانان
قاتل به مسجد آید بر قصد جان مولا
زهرا کنار محراب با ذکرِ واعلیّا
یا فاطمه است امشب ورد زبان مولا
زخم سرعلی را دیدند اهل مسجد
دردا که نیست پیدا زخم نهان مولا
ای نخلها بگریید ای چاهها بنالید
دیگر علی ندارید ای دوستان مولا
حق علی ادا شد فرق علی دو تا شد
سرهایتان سلامت ای خاندان مولا
ای دوستان بیایید با من به شهر کوفه
تا سر نهیم امشب بر آستان مولا
ریزید ای یتیمان در سفرههای خالی
خون جگر به جای خرما و نان مولا
«میثم» دگر امیدی در ماندن علی نیست
از دست رفته دیگر تاب و توان مولا
یا علی علیه السلام
صیام تا قیام ۳ – غلامرضا سازگار
علی ای بازوی تقدیر خدا
دست و شمشیر خدا شیرخدا
ای بزرگان جهان کوچک تو
چار امّ هفت پدر کودک تو
ملَک و مُلک خدا را قائد
روزها شیر و دل شب عابد
روز فرماندهِ این هفت سرا
شب فروزنده چراغ فقرا
روز در دست زمام افلاک
شب نهاده سر تسلیم به خاک
روز با تیغ تو کفار هلاک
شب کنی اشک یتیمی را پاک
شهریاری که ز عدل بسیار
دیده دائم ز رعیّت آزار
دردمندی که شفا پابندش
مرهم زخم همه لبخندش
آسمانی که درون دل شب
گشته برگرد یتیمان عرب
جنگجوییکه چو کوهی است عظیم
لرزه بر پیکرش از اشک یتیم
آفتابی شده نقش محراب
رویش از خون جبین گشته خضاب
نام داری که به احسان کوشید
صورت از چشم فقیران پوشید
رادمردی که محال است محال
سهم افزون برد از بیت المال
پاکبازی که به دفع دشمن
از احد داشت نود زخم به تن
قهرمانی که در از خیبر کَند
کرد آن را به سر دست بلند
ای امیر عجم و فخر عرب
ماه تابانِ چهل جا یک شب
بر کف دست تو دائم سر تو
بستر ختم رسل سنگر تو
چشم از جان و جهان پوشیده
تیغ بر دشمن خود بخشیده
پیش از اسلام امام اسلام
احمدت گفته تمام اسلام
کیست جز تو اسدالله علی
کیست غیر از تو یدالله علی
ای تجلای خداییت علی
فاطمه گشته فداییت علی
که به جز تو شب وصل یارش
آمده نان و نمک افطارش
زخم فرقت سندِ زندۀ عدل
وصلۀ کفش تو پروندۀ عدل
ای ابر مرد دو عالم حیدر!
نفس پیغمبر خاتم حیدر!
تو درِ شهر نبوت هستی
چون درِ خانۀ خود را بستی؟
بی تو ریزند یتیمان دُرِ اشک
سفرهها خالی و چشمان پر اشک
فقرا را ز چه رو در نزدی؟
به یتیمان خودت سر نزدی؟
ای به بزم فقرا برقع پوش
همه شب کیسۀ خرمات به دوش
فقرا دوش، تو را گم کردند
با تو تا صبح تکلم کردند
بی تو ایتام همه بیپدرند
حیف کز زخم سرت بیخبرند
اذن ده تا به برت بنشینند
فرق بشکافتهات را بینند
تا ببینند و بدانند همه
به جبین تو بخوانند همه
آنکه نانآورشان بود تویی
تا سحر یاورشان بود تویی
در مدح مولا امیرالمؤمنین علیه السلام
صیام تا قیام ۳ – غلامرضا سازگار
غرق در نور شدم پا تا سر
تا زنم دم ز علی بار دگر
قلم وحی بگیرید به دست
بنویسید به قلبم حیدر
روز اوّل به علی دادم دل
منم و مهر علی تا آخر
گرچه نشناختمش یک لحظه
همه عمر است مرا پیش نظر
پیشتر زآنکه بگویم مدحش
هم قلم داد ندا هم دفتر:
ها علیٌ بشرٌ کیف بشر
ربـّه فیـه تجلّا و ظهر
آفتابی که فروغش همه جاست
شهریاری که رفیق فقراست
ناشناسی که بوَد یار همه
دردمندی که به هر درد دواست
ما چه قابل که فدایش گردیم
آن که گردید فدایش زهراست
جان عالم نه، بگو جان رسول
شاه عالم نه، بگو عبد خداست
وه چه عبدی که خدایی دارد
از سوی حق به قضا و به قدر
ها علیٌ بشرٌ کیف بشر
ربـّه فیـه تجلّا و ظهر
شهریار دو سرا کیست؟- علی
همنشین فقرا کیست؟- علی
آنکه یک عمر برای اسلام
جان خود کرد فدا کیست علی
آنکه با دست یداللهیِ او
شد سر عمرو جدا کیست علی
بر سر دوش نبی در کعبه
آنکه بگذاشته پا کیست علی
اوست در ذات الهی ممسوس
اوست انسان ز انسان برتر
ها علیٌ بشرٌ کیف بشر
ربـّه فیـه تجلّا و ظهر
کیست این پای هوس را زنجیر
کیست این تیر خدا در تقدیر
شیر حق همدم اطفال یتیم
مرد اخلاص و دعا و شمشیر
به امیری جهانش چه نیاز
آنکه بر اژدر نفس است امیر
زهد و تقوا و جهاد و ایثار
شده هر چار به شأنش تفسیر
نخلها گشته ز اشکش سیراب
چاهها را زده آتش به جگر
ها علیٌ بشرٌ کیف بشر
ربـّه فیـه تجلّا و ظهر
روز بر قلب سپاهی زده چاک
شب نهد چهره به سجادۀ خاک
روز خون میچکد از شمشیرش
شب کند اشک یتیمی را پاک
روز بگرفته سر عمرو به دست
شبش از خوف خدا بیم هلاک
میزند دور سرش بال زنان
مرغ شب نغمۀ روحی بفداک
آفرینش همه خوانند این بیت
جن و انس و ملک و شمس و قمر
ها علیٌ بشرٌ کیف بشر
ربـّه فیـه تجلّا و ظهر
این همه مهر و وفا یعنی چه؟
صبر در سیل جفا یعنی چه؟
فرق بشکافته بر قاتل خویش
دادنِ سهم غذا یعنی چه؟
آن حکومت به سماوات و زمین
این تواضع به گدا یعنی چه؟
تیغ دادن به عدو در پیکار
از ره لطف و عطا یعنی چه؟
بنگارید به هر ریگ روان
بنویسید به هر برگ شجر
ها علیٌ بشرٌ کیف بشر
ربـّه فیـه تجلّا و ظهر
****
رکن ارکان جهان کیست؟- علی
سر پیدا و نهان کیست؟- علی
آنکه در بستر پیغمبر خفت
از پی دادن جان کیست علی
آن که تا حشر، حکومت دارد
به زمین و به زمان کیست علی
آن که در پیکر پاک احمد
بود چون روح و روان کیست علی
«میثم» این است و جز این نیست بگو
که علی هست همان پیغمبر
ها علیٌ بشرٌ کیف بشر
ربـّه فیـه تجلّا و ظهر
در مدح مولا امیرالمؤمنین علیه السلام
صیام تا قیام ۳ – غلامرضا سازگار
ای به خلق از خلق اولا یا امیرالمؤمنین
وی به جن و انس مولا یا امیرالمؤمنین
خلق بیتو قطرۀ از هم جدا افتادهاند
با تو میگردند دریا یا امیرالمؤمنین
کیست جز تو باء بسم الله رحمان الرحیم
در کتاب حق تعالی یا امیرالمؤمنین
از خدایی با خدایی تا خدایی در خدا
ای خدا را عبد اعلا یا امیرالمؤمنین
در شب معراج بر گوشش رسید آوای تو
هر چه احمد رفت بالا یا امیرالمؤمنین
طاعت کونین بی تو شعلهای از دوزخ است
بس بوَد مهر تو ما را یا امیرالمؤمنین
پیشتر از بودن ما ای همه چشم خدا
چشم بگشودی تو بر ما یا امیرالمؤمنین
من نمیدانم که هستی آنقدر دانم که هست
خلق عالم بیتو تنها یا امیرالمؤمنین
من نمیدانم که هستی آنقدر دانم که گشت
کشتۀ راه تو زهرا یا امیرالمؤمنین
هرکه در محشر بوَد دستش به دامان کسی
ما تو را داریم فردا یا امیرالمؤمنین
شک ندارم این که فردا دوستان خویش را
خود کنی در حشر پیدا یا امیرالمؤمنین
درقفایت میدود چون سایه روز و شب نماز
چون کنی رو در مصلا یا امیرالمؤمنین
نی همین امروز دست خلق بر دامان توست
انبیا گویند فردا یا امیرالمؤمنین
ای نگاهت بهتر از گلهای خندان بهشت
سوی ما هم چشم بگشا یا امیرالمؤمنین
تو وصی احمدی انصاف اگر دارد عدو
بس بوَد «منکنت مولا» یا امیرالمؤمنین
ناز بر جنّت کند، آنکو کند با یک نگاه
باغ حسنت را تماشا یا امیرالمؤمنین
تا به دست دل بگیرم دامن مهر تو را
پای بنْهادم به دنیا یا امیرالمؤمنین
دوست دارم گر به باغ خلد هم سیرم دهند
جز توأم نبوَد تمنّا یا امیرالمؤمنین
با تولای تو حتی در جحیمم گر برند
از جحیمم نیست پروا یا امیرالمؤمنین
تا به روی دوش احمد پا نهادی در حرم
یا علی گفتند بتها یا امیرالمؤمنین
این عجب نبوَد تواند کبریایی بخشدت
قادر حی توانا یا امیرالمؤمنین
بی تو فاء «فوق ایدیهم» ندارد نقطهای
ای تو بسم الله را «با» یا امیرالمؤمنین
تو همه نادیدنیها را به چشمت دیدهای
ای خدا را چشم بینا یا امیرالمؤمنین
در همان آغوش مریم داشت نامت را به لب
تا مسیحا شد مسیحا یا امیرالمؤمنین
انّما و بلّغ و تطهیر در شأن تو بود
بارها کردیم معنا یا امیرالمؤمنین
«میثم» آلوده دامانم تو خود با یک نگاه
پاک کن پروندهام را یا امیرالمؤمنین
فقط علی است
صیام تا قیام ۳ – غلامرضا سازگار
دست خدا و «نفْس» پیمبر فقط علی است
شمشیر و شیر خالق اکبر فقط علی است
بعد از نبی به امر خداوند ذوالجلال
ما را امام و هادی و رهبر فقط علی است
دست خدا که با سر انگشت خویشتن
خورشید را نمود مسخر فقط علی است
بر آن دو تن که هر دو ز خیبر گریختند
اعلان کنید فاتح خیبر فقط علی است
این نام را مباد به دیگر کسان دهند
این حق حیدر است که حیدر فقط علی است
مردی که جان به دست، شب لیلة المبیت
جای رسول خفت به بستر فقط علی است
ای تشنگان حشر به حق خدا قسم
باور کنید ساقی کوثر فقط علی است
مردی که در مهاجر و انصار از نخست
گردید با رسول برادر فقط علی است
دیوار کعبه سینه گشود از برای او
مولود بیت حضرت داور فقط علی است
نوزاد بیت و صاحب بیت و امیر بیت
مهمان بیت همره مادر فقط علی است
آن شیر کبریا که در ایام کودکی
از هم درید پیکر اژدر فقط علی است
روز احد به رغم تمام فراریان
یاری که گشت دور پیمبر فقط علی است
از منبر رسول خدا آید این ندا
بعد از رسول صاحب منبر فقط علی است
کس را چه زهره تا که شود کفو فاطمه
آنکس که شد به فاطمه شوهر فقط علی است
ممدوح «انّما» که خدا گفته در کتاب
گفتیم و گفتهاند مکرر فقط علی است
در روز حشر پیشروِ ختم انبیا
صاحب علَم به عرصۀ محشر فقط علی است
شاهی که رخت کهنه به تن کرد و رخت نو
با دست خویش داد به قنبر فقط علی است
دست خدا که یک تنه در عرصۀ نبرد
بگرفت سر ز عمر دلاور فقط علی است
در فتح بدر و خیبر و در خندق و احد
بالله قسم امیر مظفّر فقط علی است
آن بتشکن که در حرم خاص کبریا
بگذاشت پا به دوش پیمبر فقط علی است
«الا علی» ندای خدا بود در احد
ممدوح این ندای منور فقط علی است
فرمود مصطفی که منم شهر علم و بس
این شهر علم را که منم، در فقط علی است
آن کو به کودکی به رسول خدا مدام
بودی انیس و مونس و یاور فقط علی است
گو صد خلیفه بعد پیمبر فقط علی است
آن را که حق نموده مقرر فقط علی است
«میثم» امیر خلق و رفیق فقیر شهر
در عالم وجود سراسر فقط علی است
در مدح مولا امیرالمؤمنین علیه السلام
صیام تا قیام ۳ – غلامرضا سازگار
جان را به یک اشاره مسخّر کند علی
دل را به یک نظاره منوّر کند علی
ایجاد گل ز شعلۀ آذر کند علی
یک لحظه سیر عالم اکبر کند علی
بر کائنات جود مکرّر کند علی
****
او را سزد به خلق امیری و رهبری
او آورد عدالت و قسط و برابری
تیغش رسد به چرخ گه رزمآوری
با ذوالفقار حیدری و دست داوری
یک لحظه فتح قلعۀ خیبر کند علی
****
افلاک را مهار کند با نظارهای
بیمهر او به چرخ نتابد ستارهای
نبود به دهر منقبتش را شمارهای
ابلیس را به بند کشد با اشارهای
یک لحظه گر اشاره به قنبر کند علی
****
پیغمبری نبوده بدون ارادتش
کعبه هنوز فخر کند بر ولادتش
مسجد هنوز شاهد شوق شهادتش
پروردگار فخر کند بر عبادتش
چون بندگی به خالق داور کند علی
****
او ناخداست کشتی لیل و نهار را
فرمان دهد هماره خزان و بهار را
تقسیم کرده روز ازل خلد و نار را
نبوَد عجب که خلق خداوندگار را
با یک نگاه خویش ابوذر کند علی
****
گردون به پیش تیغ علی افکند سپر
از حملهاش قضا و قدر میکند حذر
شمشیر فتح داور و شیر پیامبر
روز از سران فتنه بگیرد به تیغ، سر
شب در خرابه با فقرا سرکند علی
****
هنگام بذل دست بوَد دست داورش
گر کوهی از طلا بود و کوهی از زرش
اول نهد طلا به کف سائل درش
نبوَد عجب به دست غلام ابوذرش
این گوی خاک را به جهان زر کند علی
****
هر جا خدا خداست علی هم بوَد امیر
خورشید را توان کشد از آسمان به زیر
از بس که بود دیو هوا در کفش اسیر
حتی شکم ز نان جوین هم نکرد سیر
با آنکه سنگ را در و گوهر کند علی
****
در آسمان لوای امامت بپا کند
در خاک، با خدا دل شب التجا کند
در جنگ، حفظ جان رسول خدا کند
در رزم تیغ خویش به دشمن عطا کند
در مهد، پاره پیکر اژدر کند علی
****
طاقی که تا قیام قیامت نیافت جفت
جان را هماره در ره اسلام ترک گفت
از جبرئیل نغمۀ «الا علی» شنفت
در لیلة المبیت به جای رسول خفت
تا جان خود فدای پیمبر کند علی
****
شاهی که هست و بود به دستش مسخر است
با یک فقیر زندگی او برابر است
از بس که در خلافت خود عدلگستر است
سهم عقیل را که بر او خود برادر است
با سهم یک فقیر برابر کند علی
****
روزی که از خطای همه پرده میدرند
روزی که خلق تشنه به صحرای محشرند
دلها ز تشنگی چو شررهای آذرند
آنان که مست جام تولّای حیدرند
سیرابشان ز چشمۀ کوثر کند علی
****
دارد ز قلب خاک حکومت بر آسمان
بر دستش اختیار مکان داده لامکان
گردد به گردش نگهش محور زمان
دست خداست با سر انگشت میتوان
افلاک را هماره مسخّر کند علی
****
دین یافت از ولادت شیر خدا کمال
بیمهر حیدر است مسلمان شدن محال
عالم به او و او به خدا دارد اتکال
در عین بندگی به خداوند ذوالجلال
اعجاز، همچو خالق داور کند علی
****
آدم سرشته شد گلش از خاک پای او
کس را چه زهره تا که بگوید ثنای او
مداح او کسی است که باشد خدای او
اکسیر معرفت طلب از کیمیای او
شاید مس وجود تو را زر کند علی
****
دنیا ندیده مثل علی راست قامتی
در هر دلی بپاست ز شورش قیامتی
هر نقطه را بوَد ز ولایش علامتی
هر لحظه ریزد از سر دستش کرامتی
جود از نیاز خلق، فزونتر کند علی
****
دل از خیال منظر حسنش صفا گرفت
باید از آن جمال نشان خدا گرفت
حق از نخست، عهد ولایش ز ما گرفت
روزی که تیرگی همه جا را فراگرفت
ما را شراب نور به ساغر کند علی
****
روز جزا که هست همان روز سرنوشت
هرکس به حشر میدروَد هر چه را که کشت
بخشنده میشوند همه کردههای زشت
روید ز شعلههای جهنم گل بهشت
گر یک نگه ز دور به محشر کند علی
****
مهر قبول توبۀ آدم به نام اوست
موسی به طور همسخن و همکلام اوست
از قلههای وهم فراتر مقام اوست
امر قضا به حکم خدا در نظام اوست
تا در نظام خود چه مقدّر کند علی
****
مدح علی است کار خداوند ذوالجلال
اینجا تمام عالم خلقت کرند و لال
بیلطف او به کس نبوَد قدرت مقال
«میثم» چو دم زنی ز ثنای علی و آل
هر دم تو را عنایت دیگر کند علی
نوحۀ مولا علی علیه السلام
صیام تا قیام ۲ - غلامرضا سازگار
اجرک الله ابا عبدالله
کشته شد مولا، آه و واویلا
خون مولا از فرق او ریزد
دیگر از بستر برنمیخیزد
کشته شد مولا، آه و واویلا
غرقه خون، روی مولی الموالی است
مالک و عمار جایتان خالی است
کشته شد مولا، آه و واویلا
گردیده بر پا شور قیامت
مسجد کوفه سرت سلامت
کشته شد مولا، آه و واویلا
دیده پر اشک و چهره خونین بود
آن همه احسان، پاسخش این بود
کشته شد مولا، آه و واویلا
احمد و زهرا، حمزه و جعفر
منتظر باشید میرسد حیدر
کشته شد مولا آه و واویلا
بوسۀ عدالت
صیام تا قیام ۲ - غلامرضا سازگار
عالم و آدم کند گریه برای علی
حیف که در خاک رفت قد رسای علی
نخل بوَد منتظر چاه بوَد بیقرار
حیف که خاموش شد صوت دعای علی
گریه کند صبح و شام اشک فشانَد مدام
تا که عدالت زند بوسه به پای علی
زندگی بیعلی سختتر از مردن است
کاش که ما میشدیم کشته به جای علی
دامن محراب خون گشته بر او قتلگاه
مسجد کوفه شده کرب و بلای علی
تیغ به دشمن دهد، بذل به قاتل کند
گر ببرد کودکی شیر برای علی
مسجدیان یکطرف جمله گشایید صف
تا که یتیمان نهند سر به سرای علی
پیر فقیری زند بر سر و بر سینهاش
طفل یتیمی شده نوحه سرای علی
بذل و عنایت ببین لطف و کرامت ببین
قسمت قاتل شده سهم غذای علی
میدمد از سنگها نالۀ «یا سیدی»
میچکد از نخلها اشک عزای علی
ثروت هر کس همان مال و منالش بوَد
هستی «میثم» بـوَد مهـر و ولای علی
هم صحبت غریب
صیام تا قیام ۲ - غلامرضا سازگار
ای نخلهای کوفه! امام شما چه شد؟
آن اشک و شور و گریه و حال و دعا چه شد؟
محراب کوفه! سرخی دامان تو ز چیست؟
سجادۀ علی! علی مرتضی چه شد؟
هم صحبت غریب تو ای چاه کوفه کو؟
فریادهای آن دل درد آشنا چه شد؟
ای صحنههای بدر و احد کو امیرتان؟
ای ذوالفقار، بازوی شیرخدا چه شد؟
ای کوچههای شهر مدینه خبر دهید
صاحب عزای حضرت خیرالنسا چه شد؟
ای کودک یتیم که خالی است سفرهات
آورد آنکه بهر تو هر شب غذا چه شد؟
ای بام کوفه بانگ اذان علی کجاست؟
آن صوت دلنشین و صدای رسا چه شد؟
پیر مریض! یار غریبی که نیمه شب
میریخت در دهان تو هر شب دوا چه شد؟
ای کوفه آن امیر غریبی که سالها
دیده است از رعیتش آزارها چه شد؟
«میثم» بخوان ز سوز جگر روضۀ علی
با ما بگو به آن شه ارض و سما چه شد؟
تا قیامت
صیام تا قیام ۲ - غلامرضا سازگار
کوفه بیت الحزن است دیده گریان حسن است
دختر فاطمه را رخت ماتم به تن است
ای یتیمان همه از بهر پدر گریه کنید
بر غریبی علی تا به سحر گریه کنید
یا علی وای علی یا علی وای علی
کوفه بی صبر و شکیب مسجد کوفه غریب
همه گویند حبیب گشته مهمان حبیب
فاطمه گریـه کند بـر غم پیوسته او
مصطفی بوسه زند بر سر بشکسته او
یا علی وای علی یا علی وای علی
بر همه معلوم است که علی مظلوم است
او که میزان حق است از حقش محروم است
دوست دارم که روم خیمه به صحرا فکنم
تـا قیـامت بـه غریبی علی گریـه کنـم
یا علی وای علی یا علی وای علی
پیر بیمار فقیر دیگر آرام نگیر
در غم شیرخد ا تو هم از غصه بمیر
نشنـوی در دل ویـرانـه دگر بـوی علی
شسته از خون شده هنگام دعا روی علی
یا علی وای علی یا علی وای علی
غصهاش سنگین بود چهرهاش خونین بود
بعد یک عمر وفا اجر و مزدش این بود
عالم از غصه و غمهای علی بیخبر است
اهل عالم! علی از فـاطمه مظلومتـر است
یا علی وای علی یا علی وای علی
کوفه بعد از شهادت
صیام تا قیام ۲ - غلامرضا سازگار
ای مسجد کوفه چرا خاموش و تنهایی؟
چون روی مولا لالهگون از خون مولایی
شیرخدا حیدر افتاده در بستر
شیرخدا حیدر افتاده در بستر
از پا فکندند عاقبت نفس رسالت را
کشتند از تیغ ستم روح عدالت را
شیرخدا حیدر افتاده در بستر
شیرخدا حیدر افتاده در بستر
شد اجر خوبیهای مولا تیغ زهرآلود
آیا جواب آن همه لطف و عطا این بود؟
شیرخدا حیدر افتاده در بستر
شیرخدا حیدر افتاده در بستر
امشب علی لحظه به لحظه میرود از هوش
فردا چراغ عمر مولا میشود خاموش
شیرخدا حیدر افتاده در بستر
شیرخدا حیدر افتاده در بستر
امشب شب پایان عمر سیدالناس است
فردا روان خون جگر از چشم عباس است
شیرخدا حیدر افتاده در بستر
شیرخدا حیدر افتاده در بستر
امشب رها از حبس دنیا میشود مولا
فردا دگر مهمان زهرا میشود مولا
شیرخدا حیدر افتاده در بستر
شیرخدا حیدر افتاده در بستر
امشب تمام انبیا سر در گریبانند
فردا یتیمان بهر مولا نوحه میخوانند
شیرخدا حیدر افتاده در بستر
شیرخدا حیدر افتاده در بستر
زخم جگر
صیام تا قیام ۲ - غلامرضا سازگار
قامت گردون به عزایت خم است یا علی
زخم تو زخم جگر عالم است یا علی
بر تو و بر زخم جبینت سلام صبح و شام
با غم تو شادی عالم غم است یا علی
رفت تن پاک تو ای جان پاک زیر خاک
بی تو جهان خیمهای از ماتم است یا علی
بی تو رود بر فلک از قعر چاه آه آه
چاه به غمهای دلت محرم است یا علی
سوخت ز داغت دل سوزان ما جانِ ما
گریه به داغ دل ما مرهم است یا علی
کعبۀ اسلام نهان در گل است مشکل است
دیده یاران ز غمت زمزم است یا علی
خون تو اشک بصر انبیاست اولیاست
هر چه بگریند ز داغت کم است یا علی
بهر نجات همه افروختی سوختی
پاسخ تو ظلم بنیآدم است یا علی
حق تو ای فرق تو از هم جدا شد ادا
زخم جبینت سندی محکم است یا علی
اینکه به شعرش شرر افروخته سوخته
زخم سرت بر جگر «میثم» است یا علی
نوحۀ شب بیستم
صیام تا قیام ۲ - غلامرضا سازگار
سجاده و محراب خون میگرید از قتل علی
شد باعث قتل علی، عدل علی عدل علی
فرق ولایت شد دو تا واویلتا واویلتا
****
داغت دوباره تازه شد یا رحمۀ للعالمین
از چشم امت میچکد خونِ امیرالمؤمنین
فرق ولایت شد دو تا واویلتا واویلتا
****
گردیده عمری بر جگر نیش همه نوش علی
«فُزتُ بربِّ» مانده بر لبهای خاموش علی
فرق ولایت شد دو تا واویلتا واویلتا
****
از چاه و نخلستان و شب دیگر نیاید زمزمه
بر شوهر مظلوم خود قرآن بخوان یا فاطمه
فرق ولایت شد دو تا واویلتا واویلتا
****
دنیا ز مولا خسته و مولا ز دنیا خسته شد
هم دست دشمن باز شد، هم چشم مولا بسته شد
فرق ولایت شد دو تا واویلتا واویلتا
****
خون جبین آب وضو، بر روی خونین علی
شد بسته با خون عاقبت چشم خدا بین علی
فرق ولایت شد دو تا واویلتا واویلتا