شبهه : با توجه به ریشه های فطری حجاب و پوشش، منشأ بعضی حركت های بدحجابی و بی حجابی در تاریخ كشورهای اسلامی چیست؟
پاسخ : اولاً، فطری بودن یك مقوله، مانع تأثیرگذاری حركت های تبلیغی، به نفع یا بر ضرر آن نیست؛ مثلاً دین یك مقوله ی فطری است، ولی در طول تاریخ، حركت های تبلیغی انبیا(ع) به نفع دین، باعث تحكیم و گسترش آن بوده و برعكس، حركت های تبلیغی مخالفان انبیا، مثل شیاطین جن و انس شبهه افكن باعث تضعیف و آسیب پذیری آن گردیده است. همین مطلب، در مورد حجاب و پوشش به عنوان یك مقوله ی فطری نیز صادق است. همان گونه كه تبلیغ و تبیین صحیح فلسفه ی حجاب در گسترش و تعمیق آن نقش دارد، در مقابل شبهه پراكنی ها و سم پاشی ها و تبلیغ منفی مخالفان نیز در آسیب پذیری فرهنگ حجاب و پوشش در جوامع اسلامی تأثیر مهمی دارد. قراین و شواهد مختلف حاكی از این است كه یكی از ترفندهای مهم استعمارگران برای نفوذ در كشورهای اسلامی، ترویج بی بندوباری از طریق گسترش بدحجابی و بی حجابی است؛ و این واقعیتی است كه مسترهمفر، جاسوس استعمار پیر انگلیس، در خاطرات خود به طور صریح به آن اعتراف نموده است:
در مسئله ی بی حجابی زنان، باید كوشش فوق العاده ای به عمل آوریم، تا زنان مسلمان به بی حجابی و رها كردن چادر، مشتاق شوند... پس از آن كه حجاب زن، با تبلیغات وسیع از میان رفت، وظیفه ی مأموران ما این است كه جوانان را به عشق بازی و روابط نامشروع با زنان تشویق كنند؛ و بدین وسیله، فساد را در جوامع اسلامی گسترش دهند. لازم است زنان غیر مسلمان، كاملاً بدون حجاب ظاهر شوند، تا زنان مسلمان از آنان تقلید كنند.[1]
فرانتس فانون، درباره ی نقش حجاب زدایی دولت استعمارگر فرانسه در كشور اسلامی الجزایر می گوید:
اوّلین اقدام ضد فرهنگی كه فرانسه در الجزایر صورت داد، تلاش برای از بین بردن حجاب بود، و در این كار موفق شد؛ و هر چه بدن زن الجزایری را بیش تر عریان كرد، چنگال استعمارگر، بیش تر به حلقوم الجزایری فرو رفت؛ اما مجدداً زن الجزایری شخصیت خود را بازیافت و مبارزه علیه مطامع استعمار نیز آغاز گردید.[2]
همین نویسنده، در كلام دیگری، درباره ی نقش بی حجابی در تشدید حمله ی استعمارگر فرانسه به الجزایر گفته است:
هر چادری كه دور انداخته می شود، افق جدیدی را كه تا آن هنگام بر استعمارگر ممنوع بود، در برابر او می گشاید و بدن الجزایری را كه عریان شده است، تماماً به او نشان می دهد. پس از دیدن هر چهره ی بی حجابی، امیدهای حمله ور شدن اشغالگر ده برابر می گردد.[3]
علاوه بر نقش استعمار در حجاب زدایی از كشور اسلامی الجزایر، حجاب زدایی در كشور های اسلامی افغانستان توسط امان الله خان، تركیه توسط آتاتورك و ایران توسط پهلوی اول و دوم، داستان مفصّل و غم انگیزی دارد2 كه پرداختن به آن، نوشته ی مستقلی را می طلبد.
از آن جا كه مخاطب ما بیش تر زنان و دختران فرهیخته و عفیف ایرانی هستند كه با آثار فكری و قلمی مواجه اند، مناسب است به نقش بعضی روشن فكران و مطبوعات وابسته، در همفكری و همكاری با حجاب زدایی استعمار در قضیه ی كشف حجاب اشاره نماییم.
یحیی دولت آبادی پس از اشاره به وقایع عصر خود می نویسد:
اینك در تهران كانون بانوان تأسیس شده و زن های روگشوده با مردان معاشرت می نمایند؛ و روزبه روز دایره ی رفع حجاب در تهران و ولایات وسعت می گیرد...؛ پس سد حجاب را در ایران شكسته باید دانست.[4]
روزنامه ی آزادی چاپ خراسان، در سر مقاله اش در تاریخ 28 تیر ماه 1314 به ستایش از كشف حجاب پرداخته و روی كار آمدن رضا خان را به ظهور كوكب درخشان در آسمان ایران تعبیر نموده است.[5]
امام خمینی (ره) معمار بزرگ انقلاب اسلامی ایران، به عنوان شاهدی امین و صادق كه خود ناظر اوضاع آن زمان بوده است، نقش بعضی مطبوعات و روشن فكران وابسته را در كشف حجاب چنین توصیف كرده است:
قلم های مسموم خطاكار و گفتار گویندگان بی فرهنگ، در این نیم قرن سیاه اسارت بار عصر ننگین پهلوی، زن را به منزله ی كالایی خواستند درآورند و آنان را كه آسیب پذیر بودند به مراكزی كشیدند كه قلم را یارای آن نیست. هر كس بخواهد شمه ای از آن جنایات مطلع شود، به روزنامه ها و مجله ها و شعرهای اوباش و اراذل زمان رضا خان، از روزگار تباه كشف حجابِ الزامی به بعد، مراجعه كند و از مجالس و محافل و مراكز فساد آن زمان سراغ بگیرد. رویشان سیاه، و شكسته باد قلم های روشن فكرانه ی آنان؛ و گمان نشود كه آن جنایات، با اسم آزاد زنان و با اسم آزاد مردان، بدون نقشه ی جهان خواران و جنایتكاران بین المللی بود.[6]
ثانیاً، اثرپذیری زنان و دختران مسلمان از تبلیغ های كشورهای استعماری و تقلید بدون منطق زنان از مدل های پوشش غربی نیز در این زمینه نقش مؤثری داشته است. مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای (حفظه الله تعالی) در این مورد فرموده اند:
عده ای از چادر فرار می كنند به خاطر این كه هجوم تبلیغاتی غرب دامن گیرشان نشود؛ اما به آن حجاب واقعی بدون چادر هم رو نمی آورند، چون آن را هم غرب مورد تهاجم قرار می دهد. تصور نكنید اگر ما فوراً چادر را كنار گذاشتیم دست از سر ما بر می دارند؛ آنها به این چیزها قانع نیستند، بلكه می خواهند همان فرهنگ منحوس خودشان در این جا، مثل زمان شاه كه زن اصلاً حجاب و پوشش نداشت عمل شود.[7]
یكی از دانشمندان اسلامی نیز در این مورد گفته است:
مشكل بسیاری از زنان شرق این است كه آنان در عین حال كه هم چنان به ارزش های اخلاقی، عفت و شرافت معتقدند، از آداب و رسوم و سنت های غربی در مسئله ی بی حجابی و خودآرایی تقلید می كنند و این امر آنان را در حالت دوگانگی قرار می دهد.[8]
--------------------------------------------------------------------
[1] . غلامرضا گلی زواره، «استعمار و استبداد و هجوم به فرهنگ عفاف و حجاب»، مجله ی پیام زن، ش70، ص 15، به نقل از: خاطرات همفر، ترجمه ی دكتر محسن مؤیدی، ص 84.
[2] . روح الله حسینیان، حریم عفاف، حجاب و نگاه، ص 48، به نقل از: جنگ الجزایر، (فصل الجزایر بی حجاب).
[3] . مینا هاشمی، «حجاب زیبایی شعار، كارآیی شعور»، سالنامه ی زن، بهمن ماه 1371، ص 34، به نقل از فرانتس فانون، سال پنجم انقلاب الجزایر یا بررسی جامعه شناسی یك انقلاب، ترجمه ی دكتر تابنده، ص 44.
2. برای آشنایی با گوشه هایی از این داستان غم انگیز ر.ك: غلامرضا گلی زواره، «استعمار و استبداد و هجوم به فرهنگ عفاف و حجاب» پیام زن، شماره های 70 و 71.
[4] . حیات یحیی، ج 4، ص 434.
[5] . گلی زواره، «استعمار و استبداد و هجوم به فرهنگ عفاف و حجاب»، مجله ی پیام زن، شماره ی 71، ص 41.
[6] . در جستجوی راه از كلام امام خمینی، دفتر سوم، ص 39.
[7] . فرهنگ و تهاجم فرهنگی، ص 261 ـ 262.
[8] . علامه محمدحسین فضل الله، پیام زن، ش74، ص 23.