5: برخورد با یتیمان

5: برخورد با یتیمان

اشاره


آیه شریفه 220 سوره بقره پنجمین سؤال و جواب قرآنی مورد بحث ماست.
توجّه فرمایید:
«وَیَسْئَلُونَکَ عَنِ الْیَتَامَی قُلْ إِصْلَاحٌ لَّهُمْ خَیْرٌ»؛ و از تو درباره یتیمان سؤال میکنند، بگو: «اصلاح کار آنان بهتر است».
قرآن مجید تعبیرات جامع و کاملی دارد، و لذا در پاسخ به سؤال در مورد نحوه برخورد با ایتام از واژه اصلاح استفاده میکند، که شامل اصلاح جسمانی، روحانی، عاطفی، اقتصادی و مانند آن میشود. آری این واژه اشاره به رسیدگی یتیمان در همه زوایای زندگی آنها دارد.
«وَإِنْ تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَانُکُمْ»؛ و اگر زندگی خود را با زندگی آنها بیامیزید، (مانعی ندارد) آنها برادر (دینی) شما هستند (و همچون یک برادر با آنها رفتار کنید».
خداوند در این قسمت از آیه اجازه اختلاط و آمیزش با زندگی ایتام را داده، و دستور میدهد آنها را همچون برادرانتان فرض کنید. برادرانی که تا پایان عمر با هم در کار و کسب و زندگی شریکند، و هر کس در محدوده حقّ و سهم خود تصرّف نموده، و پا را از گلیم خود درازتر نمیکند. و گاه این شراکت آن قدر شیرین است که فرزندانشان هم آن را ادامه میدهند.
«وَاللَّهُ یَعْلَمُالْمُفْسِدَ مِنَالْمُصْلِحِ»؛ خداوند، مفسدان را از مصلحان، باز میشناسد».
او با علم بی نهایتش که به قصد و نیّت مردم نیز آگاه است میداند چه کسی قصد اصلاح کار ایتام را دارد، و چه کسی در مقام سوء استفاده از آنهاست.
اگر انسانها به این نکته توجّه داشته باشند هرگز نیّتهای خود را فاسد و خراب نمیکنند.
«وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَأَعْنَتَکُمْ»؛ و اگر خدا میخواست شما را (با دستورات سختگیرانه درباره یتیمان) به زحمت میافکند (ولی چنین نکرد)».
و دستور میدهد که در عین سرپرستی یتیمان، زندگی و اموال آنها را به کلّی از اموال و زندگی خود جدا سازید، ولی خداوند برای راحتی شما این کار را نکرده، و اجازه اختلاط با اموال آنها را البتّه با حفظ حساب و کتاب آن به شما داده است.
«إنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ»؛ زیرا خداوند توانا و حکیم است». عزیز به کسی گفته میشود که قدرتش شکستناپذیر است، و حکیم کسی است که از روی حکمت دستور میدهد.

ایتام در قرآن

اشاره

قرآن مجید به یتیمان اهمیّت فوق العادهای داده است، تا آنجا که در بیش از 20 آیه در این زمینه سخن میگوید؛ که به چند نمونه آن اشاره میشود:

 

1- احتیاط و دقّت در اموال یتیمان

در آیه شریفه 152 سوره انعام نسبت به اموال یتیمان سفارش شده، زیرا اموال آنان آسیبپذیرتر از همه چیز است؛ چون نمیتوانند از آن دفاع کنند. توجّه فرمایید:
«وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْیَتِیمِ إِلَّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ حَتَّی یَبْلُغَ أَشُدَّهُ»؛ و به مال یتیم، جز به بهترین صورت (و برای اصلاح)، نزدیک نشوید، تا به حدّ رشد خود برسد».
جمله «إلّا بالتی هی احسن» اشاره به این مطلب دارد که اگر برای حفظ و نگهداری مال یتیم دو راه وجود داشته باشد؛ یکی خوب و دیگر خوبتر، باید راه احسن و خوبتر را انتخاب کرد. طبق این آیه شریفه با اموال یتیم باید با کمال دقّت و احتیاط برخورد کرد.

 

2- خوردن آتش

در آیه 10 سوره نساء واقعیّت و باطن خوردن مال یتیم به این شکل ترسیم شده است:
«إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَی ظُلْماً إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَاراً وَسَیَصْلَوْنَ سَعِیراً»؛ کسانی که اموال یتیمان را به ظلم و ستم میخورند، (در حقیقت) تنها آتش میخورند؛ و به زودی در شعلههای آتش (دوزخ) میسوزند».
اگر چشم برزخی کسی که مال یتیم را به ظلم میخورد بینا شود، و پردهها کنار رود، و باطن آن مال آشکار گردد، روشن میشود که خوردن مال یتیم همچون خوردن آتش است. آیا هیچ انسان عاقلی حاضر است شعله آتشی را در دهان گذاشته، و آن را بخورد؟

 

3- اکرام یتیمان

خداوند متعال در آیه 17 و 18 سوره فجر به جنبههای عاطفی و معنوی برخورد با یتیمان پرداخته، چنین میفرماید:«کَلَّا بَل لّا تُکْرِمُونَ الْیَتِیمَ* وَلَا تَحَاضُّونَ عَلَی طَعَامِ الْمِسْکِینِ»؛ چنان نیست (که شما میپندارید!) شما یتیمان را گرامی نمیدارید، و یکدیگر را بر اطعام مستمندان تشویق نمیکنید».
یتیمی که پدر خود را از دست داده، و از مهر او محروم گشته، و در غم فقدانش مادرش اشک ریخته، و از نعمت محبّت او بیبهره شده، نیازمند مهر و محبّت و عاطفه است. لذا خداوند به مسلمانان دستور میدهد که یتیم را اکرام کرده، و کمبود عواطف وی را جبران نمایند.

 

4- قهر بر یتیمان هرگز

آیات ششم تا نهم سوره ضحی نیز به جنبه عواطفی و نحوه برخورد به ایتام پرداخته است. خداوند در این آیات ابتدا به دوران یتیمی پیامبر صلی الله علیه و آله اشاره کرده، و یادآور الطافش به حضرت رسول صلی الله علیه و آله شده، سپس مسلمانان را از تحقیر ایتام منع میکند. به این آیات توجّه کنید:
«أَلَمْ یَجِدْکَ یَتِیماً فَآوَی* وَوَجَدَکَ ضَالّاً فَهَدَی* وَوَجَدَکَ عَائِلًا فَأَغْنَی* فَأَمَّا الْیَتِیمَ فَلَا تَقْهَرْ»؛ آیا او تو را یتیم نیافت و پناه داد؟! و تو را گمشده یافت و هدایت کرد، و تو را فقیر یافت و بینیاز نمود، حال که چنین است، یتیم را تحقیر مکن».بنابراین، هیچ کس حقّ تحقیر یتیمان را ندارد.

 

5- بدرفتاری با یتیمان همردیف کفر به خدا!

در آیه اوّل و دوّم سوره ماعون تعبیر بسیار تکاندهندهای در مورد بدرفتاری با ایتام وجود دارد. به این آیات توجّه کنید:
«أَرَأَیْتَ الَّذِی یُکَذِّبُ بِالدِّینِ* فَذَلِکَ الَّذِی یَدُعُّ الْیَتِیمَ»؛ آیا کسی که پیوسته روزجزا را انکار میکند دیدی؟! او همان کسی است که یتیم را با خشونت میراند».
طبق این آیات خشونت و بدرفتاری با یتیمان همردیف کفر به خداست.

 

6- بخشی از خمس برای یتیمان

در آیات گذشته از خشونت و برخورد تند با یتیمان منع شد، و مسلمانان مأمور اکرام و احترام به یتیمان شدند، و به آنها سفارش شد که در برخورد با اموال یتیمان دقّت و احتیاط را مراعات کنند. و در آیه شریفه 41 سوره انفال منبع مالی و اقتصادی ایتام نیز معرّفی شده است، تا ایتامِ فاقدِ درآمد و فقیر، بتوانند از بخشی از خمس، زندگی خود را اداره کنند. توجّه فرمایید:
«وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِّنْ شَیْءٍ فَأَنَّ للَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَی وَالْیَتَامَی وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ إِنْ کُنتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنزَلْنَا عَلَی عَبْدِنَا یَوْمَ الْفُرْقَانِ یَوْمَ الْتَقَی الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»؛ بدانید هر گونه غنیمتی به دست آورید، خمس آن برای خدا، و برای پیامبر، و برای خویشاوندان (او) و یتیمان و مستمندان و واماندگان در سفر (از آنها) است، اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدایی حق از باطل، روز درگیری دو گروه (با ایمان و بی ایمان در جنگ بدر) نازل کردیم، ایمان آوردهاید، و خداوند بر هر چیزی تواناست».
آری بخشی از خمس سهم یتیمان نیازمند است که با اجازه مرجع تقلید صرف آنها میشود. خلاصه این که خداوند متعال در بیش از بیست آیه، از زوایای مختلف در مورد ایتام بحث کرده، و مسلمانان را نسبت به آن آگاه نموده است.

 

فلسفه اکرام یتیمان

در هیچ یک از کشورها و ادیان و مذهبهای دنیای امروز، این قدر درباره یتیمان سفارش و پافشاری نشده است. لذا ما معتقدیم که قوانین اسلام خود معجزه است.
آیات قرآن در جایی نازل شد که رسوبات افکار جاهلی هنوز وجود داشت.
خونریزی، قتل و غارت، خوردن اموال یتیمان، برای آنها کاری عادی و گاه ارزشمند بود! بدین جهت دستورات بلند و ارزشمند اسلام، در چنان محیطی چیزی جز معجزه نیست. به هر حال فلسفه این همه توصیه و سفارش و تکرار دو چیز است:
الف) مسائل انسانی؛ در هر جامعهای یتیمانی وجود دارند که نیازمند کمکهای دیگرانند، و این محرومیّت (از دست دادن پدر) در انتظار فرزندان دیگران نیز هست. انسان از آینده خبر ندارد، شاید فردا فرزندان او یتیم شوند. بنابراین، همانگونه که دوست دارد پس از مرگش مردم با یتیمان او برخوردی خوش و شایسته داشته باشند، و از ابراز علاقه و عواطف و کمکهای مالی دریغ نکنند، اکنون هم او نسبت به یتیمان دیگران چنین باشد. اسلام مجموعهای از محبّت و عاطفه است، بلکه اساس اسلام بر محبّت بنا نهاده شده، لذا حضرت صادق علیه السلام- طبق روایت مشهوری- فرمود:
«هَلِ الدّینُ الَّا الْحُبِ 
؛ آیا دین اسلام جز محبّت و عاطفه چیز دیگری هست؟».(1)
بر این اساس است که اسلام سفارش میکند یتیم را روی زانویت بگذار، و دست نوازش بر سرش بکش، که در برابر هر تار مویی از یتیم که از زیر دست تو بگذرد خداوند حسنهای در نامه اعمالت مینویسد!(2)
 

1- میزان الحکمة، ج 2، ص 215، باب 658، ح 3097.

2- سفینة البحار، ج 8، ص 741، واژه یتم.

ب) مشکلات اجتماعی؛ اگر به یتیمان رسیدگی نشود جامعه دچار مشکل میشود. بچّه یتیم بیسرپرست اگر در جامعه رها شود، و از مهر و محبّت و عواطف و کمکهای مالی مردم بینصیب گردد، به موجودی عقدهای و خطرناک تبدیل 
میشود. و نتیجه آن قاچاق موادّ مخدّر، قتل و غارت، ایجاد شرارت، سرقت، مزاحمت برای نوامیس مردم و مشکلاتی از این قبیل خواهد شد. اینان چون محبّت و عاطفهای از دیگران ندیدهاند، در صدد انتقام از جامعه برمیآیند. در بررسی پروندههای قاچاق و سرقت و قتل، عاملان برخی از آنها یتیمانی بودهاند که مورد بی مهری جامعه قرار گرفتهاند.
خوانندگان گرامی! عاطفه انسانی، محبّت اسلامی، و امنیّت اجتماعی، اقتضا میکند که ما به فکر یتیمان باشیم، و به شکل فردی و گروهی و سازمان یافته به کمک آنها بشتابیم.

 

اهلبیت پیامبر صلی الله علیه و آله و کمک به یتیمان

یکی از فضایل مهمّ اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام در آیات سوره انسان مطرح شده است. هیجده آیه از سی و یک آیه این سوره، پیرامون این فضیلت بینظیر سخن میگوید. بخشی از آیات هیجدهگانه فوق پیرامون اصل ماجراست، و چهارده آیه دیگر در مورد جزا و پاداش عمل بزرگ آن خانواده گرانقدر بحث میکند.

 

شأن نزول

امام حسن و امام حسین علیهما السلام در سنّ طفولیت بیمار شدند، پیامبر صلی الله علیه و آله برای عیادت فرزندان بیمارش به خانه علی و فاطمه علیهما السلام آمد. حضرت رسول صلی الله علیه و آله وقتی نوههای بیمارش را دید خطاب به علی علیه السلام فرمود: نذری کن تا خداوند بیمارانت را شفا دهد!» علی علیه السلام بلافاصله عرض کرد: «خداوندا! اگر فرزندانم شفا یابند، سه روز روزه میگیرم». فاطمه علیها السلام نیز به همین شکل نذر کرد. امام حسن و امام حسین علیهما السلام- علیرغم این که کم سن و سال بودند- به تبعیّت از پدر و مادر به همان شکل نذر نمودند. فضّه (خادمه) که در آن جا حاضر بود نیز- احتمالًا- به همان شکل نذر کرد.
طولی نکشید کسالت دو ریحانه پیامبر برطرف شد، و اهل بیت علیهم السلام تصمیم گرفتند نذرشان را ادا کنند. روز اوّل روزه گرفتند؛ علی علیه السلام برای افطار این سه روز مقداری جو تهیّه کرد، آن را آرد کرده و به سه قسمت تقسیم کردند، قسمتی از آن را برای افطار روز اوّل خمیر کرده و به تعداد افراد روزهدار، نان جو تهیّه نمودند. به هنگام افطار صدایی از پشت درب حیاط منزل شنیده شد، اهل خانه به بیرون آمدند، شخصی را ملاحظه کردند که اینگونه آنها را خطاب کرد:
«السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اهْلَ الْبَیْتِ» سپس عرض کرد: «من شخص محتاج، نیازمند و مسکینی هستم، به من کمک کنید».
حضرت علی علیه السلام نان سهمیه خود را به آن فقیر داد، فاطمه علیها السلام نیز چنین کرد؛ بقیّه اعضای خانواده هم سهمیّه خویش را به آن مسکین داده، و آن شب با آب افطار کردند.(1)
روز بعد هم روزه گرفته و با 3 1 دیگر از آرد جو نان تهیّه کردند؛ آماده خوردن افطاری بودند، باز صدای شخصی را از خارج منزل شنیدند، که میگفت:
«السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اهْلَ الْبَیْتِ»، به خارج منزل رفتند. از او پرسیدند: تو کیستی و چه حاجتی داری؟
گفت: «یتیمی از یتیمان این شهر هستم، گرسنه ام سیرم کنید»، باز علی علیه السلام سهم خویش را به آن یتیم داد، و بقیّه نیز همین کار را در کمال اخلاص و جهت رضای خدا انجام دادند؛ و همچون شب اوّل با آب افطار کردند!

1- امروزه سفره ها رنگین شده و متأسّفانه گاه به ناشکری منتهی میشود، به گونهای که اگر در بعضی از اوقات بیش از یکی دو نوع غذا نباشد، اهل آن سفره شروع به گله و ناشکری میکنند و این خطرناک است! امّا وضع عموم مسلمانان در آن زمان مناسب نبود، غالب مردم با آب و نان خالی شکم خود را سیر میکردند.


روز سوم نیز طبق نذری که داشتند روزه گرفتند و همان داستان روز اوّل و دوم تکرار شد، و این بار شخص اسیری (1) تقاضای کمک کرد، حضرت علی علیه السلام و تمام اعضای خانواده، افطاری خویش را به آن شخص اسیر داده، و سومین شب را هم با آب افطار کرده، و بدین ترتیب به نذر خویش وفا نمودند.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روز بعد امام حسن و امام حسین علیهما السلام را، در حالی که رنجور و ضعیف شده بوده، و از شدّت ضعف به خود میلرزیدند مشاهده کرد، و از این وضع ناراحت شد. و از سوی دیگر چشمهای گودرفته فاطمه علیها السلام بر ناراحتی و حزن پیامبر صلی الله علیه و آله افزود، از علی علیه السلام پرسید:
یا علی! چرا بچّهها این قدر ضعیف و رنجور شدهاند؟ چرا رنگ دخترم فاطمه پریده است؟
حضرت علی علیه السلام جریان را برای آن حضرت بازگو کرد، در این هنگام جبرئیل نازل شد و آیات سوره انسان را آورد. به این آیات توجّه کنید:
«انَّ الْابْرَارَ یَشْرَبُونَ مِنْ کَأْسٍ کَانَ مِزَاجُهَا کَافُوراً* عَیْناً یَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ یُفَجّرُونَهَا تَفْجِیراً* یُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ یَخَافُونَ یَوْماً کَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیراً* وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ اسِیراً* انَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَآءً وَ لَا شُکُوراً* انَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا یَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِیراً»؛(2)
به یقین ابرار (و نیکان) از جامی مینوشند که با عطر خوشی آمیخته است، از چشمهای که بندگان خاصّ خدا از آن مینوشند، و (از هر جا بخواهند) آن را جاری میسازند.

1- در صدر اسلام کفّاری که در جنگهای اسلامی اسیر میشدند، به عنوان برده در اختیار مسلمانان قرارمیگرفتند، تا در کارهای شخصی به آنها کمک کنند. بعضی از مسلمانها که حتّی قادر به تهیّه مایحتاج خویش نبودند، آنها را آزاد و رها میکردند، و چون این اسیران در مکّه و مدینه کسی و چیزی نداشتند، محتاج کمک دیگران بودند.

2- سوره دهر( انسان)، آیات 5 تا 10.


آنها به نذر خود وفا میکنند، و از روزی که شرّ و عذابش گسترده است میترسند، و غذای (خود) را با این که به آن علاقه (و نیاز) دارند، به «مسکین» و «یتیم» و «اسیر» اطعام میکنند. (و میگویند:) ما شما را به خاطر خدا اطعام میکنیم، و هیچ پاداش و سپاسی از شما نمیخواهیم. ما از پروردگارمان خائفیم، در آن روزی که عبوس و سخت است!».
کتابهای فراوانی شأن نزول آیات مورد بحث را نقل کردهاند. مرحوم علّامه امینی در الغدیر از 34 کتاب از کتب اهل سنّت (1)، و مرحوم قاضی نوراللَّه شوشتری از 36 کتاب از کتابهای آنان این مطلب را نقل کرده است.(2) بنابراین شأن نزول فوق در سرحدّ تواتر است.
برخی از بهانهجویان از اهل سنّت اصرار دارند که سوره مذکور مکّی است، و در مکّه امام حسن و حسین علیهما السلام هنوز متولّد نشده بودند، در صورتی که علما و مفسّران شیعه و اهل سنّت همانگونه که گذشت شأن نزول مذکور را پذیرفتهاند.
 

1- الغدیر، ج 3، ص 107- به ده مورد از کتابهایی که الغدیر شأن نزول فوق را از آنها نقل کرده، توجّه کنید: 1. نوادر الاصول، ص 64؛ 2. العقد الفرید، ج 3، ص 42؛ 3. الکشف و البیان، ص 427- 307؛ 4. مناقب خوارزمی، ص 180؛ 5. مطالب السّئول، ص 31؛ 6. نورالابصار، ص 14- 12؛ 7. فتح القدیر، ج 5، ص 338؛ 8. روح البیان، ج 10، ص 268؛ 9. الاصابة، ج 4، ص 387؛ 10. الدّرّ المنثور، ج 6، ص 299.

2- احقاق الحق، ج 3، ص 157، به بعد- ده مورد از کتابهایی که احقاق الحق شأن نزول فوق را از آنها نقلکرده، به شرح زیر است: 1. کشّاف، ج 4، ص 169؛ 2. اسباب النّزول، ص 331؛ 3. معالم التّنزیل، ج 7، ص 159؛ 4. التّفسیر الکبیر، ج 3، ص 243؛ 5. تذکرة ابن الجوزی، ص 322؛ 6. کفایة الطّالب، ص 201؛ 7. تفسیر قرطبی، ج 19، ص 129؛ 8. ذخایر العقبی، ص 102؛ 9. شرح نهج البلاغه ابن ابیالحدید، ج 1، ص 7؛ 10. تفسیر علّامه نیشابوری، ج 29، ص 5112.

 
برخی دیگر گفتهاند: چطور ممکن است انسان سه شبانه روز جز آب چیزی نخورد و زنده بماند؟ در حالی که پاسخ این سؤال روشن است و در عصر و زمان ما افراد فراوانی یافت میشوند که چهل روز فقط از آب استفاده میکنند، و با استفاده  از این نوع روزه، به جنگ بیماریها و مشکلات جسمی و روحی خویش میروند.(1)
حقیقت این است که این امور جای انکار نیست، ولی عصبیّت و جهل و نادانی باعث شده که برخی از اهل سنّت هر کجا فضیلتی از حضرت علی علیه السلام نقل میشود اشکالی مطرح کنند. این افراد با حقایق تاریخی مشکل ندارند، بلکه با حضرت علی علیه السلام مشکل دارند.
نکته: در هر بحث عقیدتی و تاریخی سعی کنیم یک گام عملی برداریم؛ ابتدا به سراغ ایتام بستگان و خویشان خود برویم. اگر نبود، در میان دوستان و همسایگان و همکاران خود در پی یتیمی باشیم تا کفالت و سرپرستیاش را عهدهدار شویم. و اگر نبود به سراغ مراکز نگهداری ایتام و فرزندان بیسرپرست برویم و با این کار توشهای برای جهان آخرت آماده سازیم.

 

رشد جنایات!

یکی از مشکلات دنیای امروز افزایش جرم و جنایت است. آمار نشان میدهد که سال به سال دامنه جرائم و جنایات گستردهتر میشود. جنایات انسانی، ناموسی، مالی در حال رشد است. ترورهای وهّابیهای سلفی نیز به آن اضافه شده، و دنیا را ناامنتر کرده است.

 

ریشه رشد جنایات

لازم است همه مردم، مخصوصاً دانشمندان و علمای آنان، در مورد علّت یا علل رشد جنایات مطالعه نموده، و ریشه های آن را کشف کرده، و برای درمان ومتوقّف ساختن آن چارهای بیندیشند

1- کتاب روزه روش نوین درمان بیماریها نوشته الکسی سوفرین و ترجمه جناب حجةالاسلام والمسلمین آقای محمد جعفر امامی در همین زمینه بحث میکند به عقیده ما یکی از مهمترین دلایل این مسأله از میان رفتن عواطف انسانی است؛ زیرا متأسّفانه دنیای مادّی امروز، دنیای مرگ عاطفههاست.
آنچه برای دنیای مادّی مهم است دلارهای بیشتر و مقامهای بالاتر است، به هر قیمت و با هر وسیلهای که به دست آید. آمریکا به نظر خودش یک کشور پیشرفته است، ولی طبق آنچه در منابع خبری آمده بود اخیراً هفده میلیارد دلار سلاح به کشورهای دیگر فروخته است. سلاحهایی که هدفش کشتار انسانها و نابودی تمدّن بشری و نقاط آباد جهان است. نتیجه کار عدّهای از دانشمندانی که این سلاحها را ساختهاند، و تجاری که بازار خرید این سلاحها را آماده کردهاند، و دولت آمریکا که این معاملات را انجام داده است، کشتار انسانهای فراوانی است. امّا این کشتار برای آنها اهمیّتی ندارد. مهم 17 میلیارد دلاری است که از محلّ فروش این سلاحها به جیب آمریکاییها رفته است.
پس از تجارت اسلحه، پردرآمدترین تجارت، تجارت موادّ مخدّر است.
متأسّفانه بعضی از دولتها آلوده این تجارت هستند، تجارتی که نتیجه آن نابودی جوانان مبتلا به موادّ مخدّر است، امّا این مطلب برای دنیای مادّی امروز هیچ اهمیّتی ندارد، مهم دلارهای حاصل از فروش موادّ مخدّر است! آری افزایش و رشد جنایت نتیجه مرگ عواطف است. در دنیای مادّی امروز هنگامی که بچّهها بزرگ میشوند پدران و مادران آنها را در جامعه رها کرده، و در برابر آنها احساس مسئولیّت نمیکنند. و هنگامی که پدرها و مادرها پیر میشوند بچّهها آنها را به خانه سالمندان میبرند، و سال به سال خبری از آنها نمیگیرند! گاه ماهها در بستر بیماری و حتّی روی تخت بیمارستان به سر میبرند، امّا فرزندانشان به سراغ آنها نمیروند.
ولی به محض فوت پدر و مادر سر و کلّه بچّه ها پیدا میشود. اشتباه نکنید برای مراسم دفن و کفن و مجلس فاتحه و مانند آن نیامده اند، بلکه آمدهاند اعضای بدن پدر و مادر خود را بفروشند و چند دلاری به جیب بزنند! این میوههای تلخ، حاصل دنیایی است که عواطف آن مرده، و بر محور دلار و قتل و غارت و مواد مخدّر و ترور و بیمهری و بیعاطفگی دور میزند!

 

منشأ عواطف

منشأ عواطف، ایمان به خدا و مبانی دینی است. وقتی اسلام میگوید:
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ»(1) این جمله باعث جوشش عاطفه میشود. هنگامی که قرآن مجید خطاب به فرزندان میفرماید: «فَلَا تَقُلْ لَّهُما افٍّ»(2) به پدر و مادرتان کمتر از گل نگویید، شکوفههای عاطفه میشکفد.
سفارشی که اسلام درباره یتیمان و افراد بیسرپرست جامعه کرده، نه تنها نیازهای جسمی و روحی یتیم را برطرف میکند، که عاطفه کمککنندگان به ایتام را نیز پرورش میدهد. شخصی خدمت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله رسید و از قساوت قلب و عدم ریزش اشک و سنگدلیش شکایت کرد. حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود:
«اذا ارَدْتَ انْ یَلینَ قَلْبُکَ فَأطْعِمِ الْمِسْکینَ وَامْسَحْ رَأْسَ الْیَتیمِ 
؛ هر زمان دوست داشتی قلبت نرم شود به نیازمندان غذا بده، و دست نوازش بر سر یتیمان بکش».(3)
آری اکرام بر یتیم و کمک به نیازمند، باعث نرمی قلب و جوشش عواطف میشود. درسی که این روایت به ما میدهد این که: ترحّم بر یتیم و کفایت ایتام و نگهداری از آنان، تنها نیازهای روحی و جسمی یتیم را برطرف نمیکند، بلکه باعث پرورش عواطف و احساسات ما نیز میشود. و به تعبیر دیگر، تأثیر طرفینی دارد. من وقتی که به نیازمندی کمک میکنم، او عاطفه پیدا میکند و مرهون محبّت من میگردد. عواطف من هم به واسطه این عمل رشد و نمو پیدا میکند. بچّهای که از ابتدا با عاطفه و محبّت رشد و نمو نموده، محال است ماشین بمبگذاری شده را در میان بازار مسلمانان منفجر کرده، و بیگناه و گناهکار را بکشد. کسی که دست به چنین جنایتی میزند، و زن و مرد، پیر و جوان، بیمار و سالم را میکشد، یا نطفهاش اشکال دارد و یا رنگ و بوی عاطفه را ندیده و نچشیده است. لذا اسلام ما را به سوی جامعهای سرشار از عواطف دعوت میکند. بر این اساس، اگر فرضاً دولت اسلامی بودجهای کلان داشته باشد و بتواند نیاز تمام ایتام را برطرف کند، بازهم مردم نیازمند کمک به یتیمان و مساکین هستند، زیرا در صورت ترک این کار، چشمه عواطف آنها از جوشش میافتد.

1- سوره حجرات، آیه 10.

2- سوره اسراء، آیه 23.

3- میزان الحکمه، ج 8، ص 3467، باب 3409، ح 17043، شبیه این روایت در بحارالانوار، ج 75، ص 5 نیز آمده است.

 

سفارشات معصومین علیهم السلام درباره ایتام

روایات اسلامی سرشار از سفارشات مختلف نسبت به یتیمان و کودکان بیسرپرست است، که نمونههایی از آن ذکر میشود. توجّه فرمایید:
1- پیامبر گرامی اسلام حضرت محمّد صلی الله علیه و آله فرمودند:
«مَنْ کَفَّلَ یَتیماً وَکَفَّلَ نَفَقَتَهُ کُنْتُ انَا وَهُوَ فِی الْجَنَّةِ کَهاتَیْن 
؛ من و کسی که سرپرستی یتیمی را بر عهده بگیرد و مخارجش را تأمین نماید، در بهشت همچون دو انگشت سبابه و اشاره در کنار هم هستیم».(1)
بسیاری از انسانها ممکن است بر اثر اعمال صالح و شایستهای که در دنیا داشتهاند بهشتی شوند، امّا هر بهشتی سعادت همجواری حضرت رسول صلی الله علیه و آله را

1- سفینةالبحار، ج 8، ص 740.

 
نخواهد داشت. ولی سرپرستها و کفالتکنندگان یتیمان آنقدر محترم و مقرّبند که در بهشت در کنار حضرت رسول صلی الله علیه و آله هستند. و چه افتخاری از این بالاتر!
2- حضرت علی علیه السلام پس از آن که فرق مبارکش با شمشیر زهرآلود پستترین انسانها شکافته شد، و در بستر شهادت قرار گرفت، سفارشاتی به حسن و حسین علیهما السلام و دیگر فرزندان و تمام خاندان و کسانی که وصیّت نامهاش را میخوانند کرد، که بخشی از این وصایا با جمله «اللّه اللّه» شروع شده، و اوّلین سفارش آن در مورد یتیمان است. سپس در مورد «همسایگان»، «قرآن»، «نماز»، «کعبه» و «جهاد» سفارش میفرماید. به سفارش آن حضرت در مورد ایتام توجّه کنید:
«اللَّهَ اللَّهَ فِی الْایْتامِ، فَلا تَغْبُوا افْواهَهُمْ، وَلا یُضَیَّعُوا بِحَضْرَتِکُم 
؛ خدا را! خدا را! در مورد یتیمان، نکند آنها گاه سیر و گاه گرسنه بمانند. نکند آنها در حضور شما بر اثر عدم رسیدگی از بین بروند!».(1)
3- در روایت دیگری از حضرت رسول صلی الله علیه و آله میخوانیم:
«انَّ فِی الْجَنَّةِ داراً یُقالُ لَهُ دارُ الْفَرَحِ لا یَدْخُلُهُ الَّا مَنْ فَرَّحَ یَتامَی الْمُؤْمِنینَ 
؛ در بهشت قصری وجود دارد که نام آن قصر شادی است، تنها کسانی که در دنیا ایتام مؤمنین را خوشحال کردهاند حق ورود به آن قصر را دارند».(2)

 

یتیمهای معنوی

از روایات استفاده میشود که یتیمان بر دو قسمند:
1- یتیمهای ظاهری معمولی، که پدر یا مادر یا هر دوی آنها را از دست دادهاند، که درباره آنها بحث کردیم.

1- نهجالبلاغه، نامه 47.

2- میزان الحکمه، ج 11، باب 4237، ح 22883.


2- یتیمهای معنوی، که از آنها به «ایتام آل محمّد» تعبیر شده است. اینها شیعیانند که دستشان به دامان امامشان نمیرسد. امام به منزله پدر است، و کسی که دستش از دامان پدر کوتاه باشد یتیم است. سرپرستی و کفالت این یتیمان بر عهده علما و دانشمندان دینی است. آنها که در طول تاریخ غیبت حضرت ولی عصر عجل اللّه تعالی فرجه الشریف، ایتام آل محمّد را زیر بال و پر گرفته و در مقابل شبهات دشمن از آنها دفاع کرده، و اجازه نمیدهند که از راه حق منحرف شوند. و بیشک کسانی که سرپرستی این یتیمان را بر عهده دارند، از کافل الایتام نوع اوّل مقامی بس رفیعتر دارند. پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در مورد یتیمهای معنوی فرمود:
اشَدُّ مِنْ یُتْمِ الْیَتیمَ الَّذی انْقَطَعَ عَنْ ابیهِ یُتْمُ یتیمٍ انْقَطَعَ عَنْهُ امامُهُ ... الا فَمَنْ هَداهُ وَارْشَدَهُ وَعَلَّمَهُ شَریْعَتَنا کَانَ مَعَنا فِی الرَّفیقِ الْاعْلی شدیدتر از یتیمی که پدرش را از دست داده، یتیم (شیعهای) است که امام خود را از دست داده (و دستش از دامان وی کوتاه است) آگاه باشید کسی که این ایتام معنوی دورافتاده از امامشان را هدایت و راهمایی کند و شریعت اسلامی را به آنها تعلیم دهد، روز قیامت در بالاترین درجات بهشت همراه ماست».(1)
راستی اگر علمای شیعه نبودند و متحمّل این زحمات نمیشدند، و علوم و آثار اهل بیت علیهم السلام را نسل به نسل به شیعیان نمیرساندند، و در مقابل بمباران شبههافکنیها و دروغها و تهمتهای دشمنان دانا و نادان از آنان دفاع نمیکردند، اکنون شیعه در کدام وادی، حیران و سرگردان بود؟
دشمن لحظهای از تبلیغات مسموم و خطرناک خود دست برنمیدارد، و برای رسیدن به اهداف نامقدّس خویش حتّی از دروغ و تهمت ابایی ندارد. نمونه آن یکی از فتاوای اخیر علمای وهابی سلفی تندروست؛ توجّه کنید:

1- سفینةالبحار، ج 8، ص 742.


«ذبیحه یهود و نصاری حلال، امّا ذبیحه شیعه حرام است. زیرا آنها هنگام کشتن حیوان به جای نام خداوند ذکر یا حسن و یا حسین سر میدهند!».
متأسّفانه این عالمنما حتّی یک کتاب فقهی شیعه را ندیده است. زیرا در تمامی کتب فقهی شیعه از زمان حضرات معصومین علیهم السلام تاکنون، همه فقهای ما گفتن نام خدا را لازم دانسته، و در هیچ کتابی آنچه ایشان گفته نیامده است. چطور امکان دارد شخص عاقلی چنین سخنی بگوید در حالی که این حکم الهی در متن قرآن مجید آمده است. قرآن که شیعه و سنّی ندارد.
حقیقت این است که آنها از فرط عصبانیّت متوجّه فتاوای دروغین خود نیستند.
هنگامی که جوانان وهّابی با معارف سرشار از مهر و عطوفت و منطق و استدلال شیعه آشنا شده و گروه گروه به آن میپیوندند، آنها عصبانی شده و عنان از کف داده، و چنین سخنان پوچ و بیاساسی بر زبان میآورند.

Share