اسوه های تشکیلاتی - شهید محمد ابراهیم همت
قلاجه بود و سرمای استخوان سوزش . اورکت ها را آوردیم و بین بچه ها قسمت کردیم . نگرفت. گفت: «همه بپوشن . اگـه مونـد، مـن هـم می پوشم .» تا آن جا بودیم ، می لرزید از سرما.
قلاجه بود و سرمای استخوان سوزش . اورکت ها را آوردیم و بین بچه ها قسمت کردیم . نگرفت. گفت: «همه بپوشن . اگـه مونـد، مـن هـم می پوشم .» تا آن جا بودیم ، می لرزید از سرما.
با خودش عهد کرده بود تا نیروی دشمن در خاک ایران است برنگردد تهران. نه مجلس می رفت، نه شورای عالی دفاع. یک روز از تهران زنگ زدند. حاج احمد آقا بود. گفت: «به دکتر بگو بیاد تهران.» گفتم: «عهد کرده با خودش، نمیاد.» گفت: «نه، بگو بیاد؛ امام دلش برای دکتر تنگ شده.» بهش گفتم. گفت: «چشم؛ همین فردا میریم.»
در این دنیاى سازمانى، اگر ما باز بخواهیم تک رَوى کنیم، به نظر من، نهایتِ سادگى است. ما اگر امروز عملِ دسته جمعى نداشته باشیم کلاهمان پسِ معرکه است. که هست! براى اینکه همه چیز منظم و تشکیلاتى و سازمانى است.
حاجی خندید و گفت :« آفرین بر شما رزمندگان، وظیفه شناس»
بعد از آن هر وقت مرا می دید. می خندید و گفت: «رضایی بزنم یا می زنی؟»
مهدی بلند شد و اسلحه را گرفت و بدون یک کلمه اعتراض رفت سر پست. صبح زود، نگهبان پست بعدی آمد و سراغ آن بسیجی را گرفت و گفت: پس چرا دیشب من را بیدار نکردی؟ - پس کی را بیدار کردم؟ - نمیدانم، من که نبودم. وقتی فهمید فرمانده لشکر را سر پُست فرستاده، هم ترسید و هم شرمنده شد؛ ولی مهدی هیچ به روی خودش نیاورد
از جمله سیره های موفق فرماندهی و مدیریت در دوران دفاع مقدس که قابل الگوگیری برای مدیران و فرماندهان فعلی است، روحیه خط شکنی در همه زندگی است چه زندگی فردی و چه زندگی جمعی. کافی است مدیران و فرماندهان ما حق را بشناسند و با تمام قوا و شجاعانه در آن مسیر قدم بر دارند تا انگیزه دیگران برای پیمودن مسیر حق نیز افزایش یابد
آیه خطاب به مسلمانها و جامعه اسلامی است، اصبروا و صابروا و رابطوا برای چی؟ » لعلکم تفلحون»
چون موسی(علیه السلام) در نصرت پروردگارش شک نکرد «قالَ کَلاَّ إِنَّ مَعی رَبِّی سَیَهْدینِ» لذا بلافاصله خداوند به او وحی کرد «فَأَوْحَیْنا إِلى مُوسى أَنِ اضْرِبْ…» و او و همه ی افرادی که با موسی بودند را نجات داد. پس تشکیلات الهی جایی برای شک به نصرت الهی وجود ندارد