بسم الله الرحمن الرحیم
سوال 1-علت تاکید شما بر پدیده ای تحت عنوان تمدن اموی و تمدن عباسی چیست؟ به تعبیر دکتر موسی نجفی بخش های قابل توجهی از این تمدن اسلامی نتیجه تلاش های امام صادق (ع) و امام رضا (ع) بوده و توقف و آسیبش در برخی مقاطع، به امویان و عباسیان بر می گشته نه اصل تمدن حاکم. لذا بحث بر سر یک کلیت واحد است. با این وصف چرا شما مصرید که این تمدن، فقط به ظاهر اسلامی بود؟ تنها به این خاطر که مستشرقین، آن زمان را به عنوان تمدن اسلامی دوران گذشته به رسمیت می شناسند؟
جواب: تمدن اسلامی عبارت از شرایط خاصی است از مناسبات بین انسان ها با یکدیگر و بین انسان ها با طبیعت که زندگی زمینی را به آسمان معنویت متصل گرداند تا ظاهر عالم با باطن آن هماهنگ باشد. با توجه به این تعریف می توان گفت اسلام به خودی خود از آن جهت که حقیقت آسمانی است تا زندگی زمینی انسان ها را به آسمان متصل کند، تمدن زا است ولی مشروط بر این که از روح آسمانی اسلام غفلت نشود.
آنچه موجب شد که تمدن اسلامی به معنای واقعی آن در زمان امویان و عباسیان ظهور نکند مشکل حاکمان بود از آن جهت که حامل روح آسمانی اسلام نبودند تا مطابق آن روح در زمین مدیریت کنند و در این رابطه حجاب ظهور تمدن اسلامی شدند وگرنه در درون جامعه، مسلمانان سعی داشتند روابطی را در جامعه ی خود حاکم کنند که جدا از شریعت آسمانی نبود. ولی متأسفانه آن روابط در چشم مستشرقین نمی آید آن ها آثار حاکمان اموی و عباسی را به عنوان تمدن اسلامی مدّ نظر خود دارند. با این همه بنده نگاه آقای دکتر نجفی را نگاه ظریفی می دانم از آن جهت که می خواهند ما را متوجه لایه ای از تمدن اسلامی بکنند که در اثر حضور معنوی اهل البیت«علیهم السلام» در روابط انسان ها حاکم بود و به خودی خود در مقطعی از تاریخ نشان داد چگونه جوامع اسلامی در ذیل اسلام می توانند روابط تمدنی داشته باشند.
سوال 2-شما معتقدید علت این تصور نسبت به تمدن اسلامی آن است که هنوز در سطح فرهنگ جامعه، حکومت اسلامی و به تبع آن تمدن اسلامی به معنی واقعی اش تعریف نشده است. تعریف شما از این مقوله ها و مقومات آنها چیست؟
جواب:با توجه به تعریفی که از تمدن اسلامی داریم و معتقدیم همواره باید وحدت بر کثرت حاکم باشد تا نظمی حقیقی بین کثرات حاکم گردد و هر عضو از اعضای کثیر در جای خود قرار داده شود، معتقدم هنوز تمدن به معنای واقعی آن ظهور نکرده زیرا بعد از رحلت رسول خدا«صلوات اللّه علیه وآله» در صدر اسلام، آن تقدیری که خداوند با حاکمیت امام معصوم برای جامعه اراده کرده بود محقق نشد و تمام اعضای جامعه در ذیل مدیریت امامی قرار نگرفت که شخصیت او در تمام ابعاد با عالم وحدانی متحد است.
شما متوجه ایدکه برای مدیریتِ اعضای بدن نیاز است که روحی حاکم بر اعضاء باشد که آن روح در مقام خود وَحدانی باشد و مثل بدن داری جزء و اعضاء نباشد، در این صورت است که می بینید در عین آن که در حال راه رفتن هستید سایر اعضای بدن بیکار نیستند و همه در جای خود به وظیفه ی خود مشغول اند. معنای مدیریت وَحدانی در جامعه توسط امامی معصوم به همین شکل است که با یک روح آسمانی زندگی زمینی را مدیریت می کند. باید جامعه به این باور برسد که خداوند چنین چیزی را برای بشریت تقدیر کرده است و خود را راضی به این تقدیر کند و از این جهت هنوز ما به چنین فرهنگی دست نیافته ایم.
سوال 3-در کتاب «تمدن زایی شیعه» به این موضوع اشاره شده که انقلاب اسلامی عامل گذار از مدرنیته به تمدن اسلامی است. به طور دقیق تر بفرمائید که ماهیت این گذار چیست و چگونه اتفاق می افتد؟
جواب:انقلاب اسلامی و تمدن غربی، در نگاه هستی شناسانه ی خود با هم تفاوت دارند. همان طور که عرض شد؛ نگاه هستی شناسانه ی انقلاب اسلامی ریشه در باوری دارد که در واقعه ی غدیر ظهور کرد و خداوند نشان داد در ذیل دین اسلام باید امامی معصوم، مدیریت کلی و کلان جامعه را در دست داشته باشد و همه ی نهادهای اقتصادی و سیاسی و تربیتی با راه کارهای اندیشه ی امام معصوم فعالیت کنند. ولی تمدن غربی به کلی رابطه ی مدیریت جامعه ی بشری را در همه ی امور از آسمان منقطع کرد، و خواست با فکر افراد عادی امور جلو رود که حاصل آن را امروز ملاحظه می کنید که چگونه با آزمون و خطا چهارصدسال است هر روز گرفتار بحران هستند.
سوال 4- چرا وقتی که ابزارهای پدید آمده توسط تمدن غرب به فعلیت رسیدند و توانستند صورت ظاهری زندگی آرمانی خود را محقق کنند، با چیزی روبه رو شدند که آن را نمی خواستند؟ در واقع ابزارها و تکنیک پیشرفته، اهداف آن زندگی را محقق کردند ولی چون آن زندگی جواب گوی همة ابعاد بشر نبود، در اوج تکامل ابزارها، بشر غربی با بن بست روبه رو شد.
جواب:علت به بن بست رسیدن تمدن غربی با آن همه فعالیت علمی را باید در انقطاع کثرت ها از وحدت جستجو کرد. زیرا اگر هر عضوی از جامعه به خود واگذاشته شود و به خودی خود بدون نظر به جایگاه سایر اعضاء رشد می کند ما را به بحران می کشاند. همین طور که عقل باید میل هر عضوی را مدیریت کند تا بدن در تعادل باشد، باید صاحب وَحی با حیطه ای که بر کلّ هستی دارد عالم را مدیریت کند و صورت عملی این تئوری با حاکمیت امام معصوم و یا در زمان غیبتِ امام معصوم با حاکمیت فقه آل محمد«صلوات اللّه علیه وآله» توسط ولیّ فقیه ممکن است. مگر ملاحظه نمی کنید وقتی عقل بر اعضاء ما حکم نکند چگونه شهوتِ بیشتر خوردن جلو می رود و قلب دیگر امکان ادامه ی کار را از دست می دهد و با عکس العمل منفی خود قلب انسان سکته می کند؟ در مورد جامعه هم باید یک عقل قدسی در میان باشد وگرنه جامعه با داشتن تکنیک های مهیب تا مرز سکته کردن هر نهادی جلو می رود و عملاً نهادهای جامعه دیگر توانایی جواب گویی به انتظاراتی را که باید از آن ها داشت، ندارند. چون همه در ذیل مدیریت الهی در کنار هم کار نمی کنند، هرکدام برای خود کار می کنند. نمونه اش حرصی است که به جان سرمایه داران می افتد و 99٪ ملت خود را از امکانات زندگی محروم می کند.
سوال 5-شما معتقدید تمدن غرب، مادی ترین تمدن تاریخ است؛ در نتیجه به جای اتصال به حقایق عالم، به ابزارهای ساخته ی خود تکیه دارد. با این وصف ارزیابی شما از علل نفوذ این تمدن در سایر ملل و بسط جهانی آن چیست؟ چرا تمدن اسلامی با این شتاب، همه گیر نمی شود؟
جواب:در کتاب های مربوط به غرب شناسی عرض کرده ام: تمدن های گذشته در روح خود تا این اندازه از عالم غیب و معنویت منقطع نبودند و شاخصه ی شدت مادی بودن این تمدن وجود این همه سرعت و شتابی است که در این تمدن ظهور کرده است. چون در عالم قدس و معنویت قرار و ثبات هست ولی ذات عالم ماده حرکت است، پس هر اندازه که یک تمدن مادی شود به شتاب و عدم ثبات نزدیک می گردد. وقتی روشن شد تمدن غربی مادی ترین تمدن تاریخ است سطح نفوذ این تمدن نیز روشن می شود که در پایین ترین ابعاد انسانی یعنی نفوذ در ساحت نفس اماره ی انسان ها است که از یک جهت گسترده است و از جهت دیگر بی ریشه و بی عمق و متزلزل، در حالی که تأثیر حرکت های معنوی عمیق و پایدار است و هرجا نفوذ کرد در آن جا ریشه می دواند و به ثمر می رسد، بدین لحاظ با این که غرب این همه سرمایه گذاری فرهنگی در کشورهای شمال آفریقا و غرب آسیا انجام داد ولی در اولین فرصت که ملت ها توانستند به خود آیند به آن تمدن پشت کردند، در نتیجه اگر نظام اسلامی به مبنای اسلام در داخل و خارج سرمایه گذاری کند با نتایجی پایدار روبه رو می شود ولی غرب همواره با ناکامی روبه رو بوده است.
سوال 6- چرا شما در مقام تحلیل و تفسیر انتقادی تمدن غرب، بسیار بر عنصر تکنولوژی تکیه می کنید؟ آیا فکر نمی کنید فلسفه و اندیشه ی غربی جایگاه اساسی تری در تمدن غرب دارد و غرب را باید از این زاویه نیز نگریست؟
جواب:همان طور که عرض شد غرب را باید با نگاه هستی شناسانه اش تحلیل کرد و در دل آن نگاه به جایگاه تکنولوژی پرداخت. همه ی تأکید بنده آن است که رفقا متوجه شوند این تکنولوژی بر مبنای نگاه خاصی که غرب به عالم و آدم دارد شکل گرفته و هرجا وارد شود آن نگاه را با خود می آورد مگر آن که اولاً: متوجه مبنای فرهنگی تکنولوژی غربی باشیم ثانیاً: سعی کنیم بر مبنای نگاه اسلامی تکنولوژی خود را شکل دهیم، در آن صورت به نوعی از تکنولوژی می رسیم که مبنای آن به جای تخریب طبیعت، تعامل با طبیعت است و جایگاه انسان را نیز تعالی به سوی عالم قدس می شناسد و نه جایگاهی که انسان برده ی ماشین باشد.
سوال 7- تمدن غرب چگونه مانع شکل گیری تمدن جدید اسلامی می شود؟ با در نظر داشتن میزان بسط یافتگی، عمق نفوذ و پیشرفتی که تمدن غرب طی 400 سال گذشته داشته است تمدن اسلامی چگونه باید از این مانع عبور کند؟
جواب:روح تمدن غربی استیلاء و تمامیت خواهی است از این جهت هیچ تمدنی را در مقابل خود تحمل نمی کند یا آن تمدن را نابود می کند و یا در خود استحاله می نماید. با توجه به این امر است که حضرت امام «رضوان اللّه تعالی علیه» فرمودند باید اسلام در قامت یک ابر قدرت وارد تاریخ جدید شود تا امکان استیلای تمدن غربی بر تمدن اسلامی از غرب گرفته شود و از طرفی ما امروز در شرایطی از تاریخ قرار داریم که دیگر تمدن غربی پایان دهنده ی جریان های فکری و فرهنگی و سیاسی جهان نیست و اگر چشم بشریت به چیزی ماوراء تمدن غربی آشنا شود آمادگی تجدید نظر جدّی دارد وگرنه غرب تا این حدّ از خود بی قراری نشان نمی داد که حتی امکان پخش ایستگاه های خبری ایران و حزب اللّه را در کشورهای غربی مسدود کند. همان طور که رهبری عزیز فرمودند: انقلاب اسلامی با شعار خود که نه می خواهد ظلم کند و نه می خواهد ظلم بپذیرد، جاذبه ای خاص در جهان ایجاد کرده و تاریخ آینده را در اختیار می گیرد.
سوال 8- شما معتقدید که تنها تفکر شیعه تمدن ساز است و تفکر سنی تمدن ساز نیست. با این وصف این سوال پیش می آید که نقش کشورهای مسلمانی که در جریان بیداری اسلامی – مرحله نهضت اسلامی- قرار گرفته اند در شکل گیری تمدن اسلامی چیست؟ آیا باید انتظار داشت که بیداری اسلامی لااقل در کشور های سنی نشین با بن بست مواجه شده و روند حرکت به سوی تمدن جدید اسلامی حداقل در این کشورها متوقف شود؟ به نظر می رسد که تاکید بر تمدن شیعی با این اشکال مواجه باشد که تعصبات فرقه ای را نیز برجسته ساخته و همگرایی امت اسلامی را مخدوش می کند. آیا این مسئله به ضرر شکل گیری تمدن اسلامی نیست؟
جواب:اگر به مقدمه ی کتاب «تمدن سازی شیعه» توجه فرمایید در آن جا تأکید شده شیعه بنا ندارد اهل سنت را شیعه کند، بلکه شیعه متذکر فرهنگی می شود که در اسلام نهفته است و آن فرهنگ اصرار بر حاکمیت وحدت بر کثرت است. مگر در نهضت های بیداری کشورهای مسلمان همین نگاه نبود که عامل نهضت شد و مگر آن نگاه و آن نهضت ها الهام گرفته از فرهنگ شیعی نبود؟ هنر ما آن است که متوجه باشیم ائمه ی شیعه چگونه جهان اسلام را رهبری کردند. ائمه «علیهم السلام» هیچ وقت نخواستند شیعه یک فرقه ای باشد جدای از جهان اسلام و در همین رابطه امام صادق«علیه السلام» چهارهزار عالم پرورانده اند که اکثراً غیر شیعه بودند ولی حضرت به کمک همین علماء جهان اسلام را مدیریت کردند به طوری که هر چهار امام فقهی اهل سنت مستقیم و غیر مستقیم از اندیشه ی امام صادق«علیه السلام» متأثرند. در همین زمان مگر حضرت امام خمینی«رضوان اللّه تعالی علیه» نشان ندادند ماوراءشیعه بودن به جهان اسلام نظر دارند؟ و مگر جز این است که امروز جهان اسلام نگاه حضرت امام را پذیرفته؟ این موضوع بسیار دقیقی است برای این که شیعه در راستای ایجاد تمدن اسلامی متوجه مسئولیت خود باشد و تمدنی ایجاد کند که اگر به ظاهر ممکن است شیعه نباشد ولی روح تشیع آن را مدیریت می کند. اگر خطبه ی مقام معظم رهبری«حفظه اللّه» را که در رابطه با نهضت مردم مصر در تاریخ1390/11/14 به زبان عربی ایراد کردند با دقت دنبال کنید به عظمت مسئولیت شیعه در تمدن سازی پی می برید بدون آن که رهبری در آن خطبه کوچ ترین دعوتی به شیعه بودن کرده باشند مردم مصر را به روح و روحیه ای دعوت کردند که شیعه طلایه دار آن است و مگر همین روحیه نیست که امروز مردم سوریه را تا این حدّ جلو برده که خودشان باور نمی کردند این چنین می توانند در مقابل تهاجمی همه جانبه مقابله کنند؟
سوال 9- یکی از فرازهای قابل توجه کتاب شما که میتوان آن را در ردیف موانع تحقق تمدن اسلامی برشمرد این است که هرچند «شرایط اجتماعی و نظام اداری کشور را در حال حاضر خراب می دانیم، امّا نشانه هایی از اصلاح این خرابی ها به چشم می خورد که از آینده ای خبر می دهد که آرایش دیگری غیر از آنچه هست در نظام اداری ما حاکم شود» به طور مشخص بفرمائید این نشانه ها چه هستند؟ به هر ترتیب به نظر می رسد میان این مبدأ(وضع کنونی)، و آن مقصد(رسیدن به تمدن اسلامی)، تناسب چندانی برقرار نیست و با وجود کارگزارانی از جنس کارگزاران کنونی از سویی و غرب زدگی روز افزون جامعه از دیگر سو، حتی تصور رسیدن به «دولت اسلامی» و «جامعه اسلامی» هم بسیار دشوار و دور از ذهن به نظر می رسد؛ چه رسد به آنکه بخواهیم به «تمدن اسلامی» فکر کنیم!
جواب:همین طور که متوجه هستید هنوز وضع کنونی نظام اجرایی و آموزشی و اقتصادی ما ادامه ی غرب است و با ادامه ی غرب چیزی جز همان روح غربی با همان نسبتی که با عالم و آدم دارد، ظهور ندارد ولی بخواهیم و نخواهیم با ظهور انقلاب اسلامی تاریخ دیگری در دل فرهنگ غربی در این کشور ظهور کرده که دست و دل ها را به چیز دیگری دعوت می کند. راز سخن مقام معظم رهبری نسبت به آینده ی درخشان این کشور در حضوری است که انقلاب اسلامی در آینده خواهد داشت در آن صورت نه تنها دیگر شما با ادامه ی غرب در امور کشور روبه رو نیستید بلکه با شرایطی روبه رو می شوید که بار سنگین زندگی غربی را از پشت ملت برمی دارد. پیروزی انقلاب اسلامی نشان داد که موانع عبور از غرب به مرور فتح شدنی است. چه کسی باور می کرد ما بتوانیم در دفاع مقدس پیروز شویم در حالی که غرب گمان می کرد ما مجبوریم در همان جاده ای که برای جنگ تعریف کرده است جلو رویم و در نتیجه جنگ به آن سرنوشتی می رسد که غرب تعیین می کند. ولی ملاحظه کردید نظام اسلامی با فکر و فرهنگ خودش جنگ را مدیریت کرد و با پدیده ی مردمی اش سرنوشت جنگ را در مقابل حیرت غرب به نفع خود تمام کرد. وظیفه ی ما است که در بستر نظام اسلامی دو موضوع را از نظر فرهنگی نهادینه کنیم؛ یکی محرومیت هایی که زندگی غربی به بشر تحمیل کرده و دیگری برکاتی که زندگی قدسی به همراه دارد که این در طرح سبک زندگی اسلامی مدّ نظر رهبری است و حقیقتاً جای کار فراوانی دارد که جزوه ی «سبک زندگی در تمدن نوین اسلامی» به عنوان تذکر اولیه شاید مفید باشد.
سوال 10-به باور شما ظهور امام زمان(عج) در کدام یک از مراحل فرآیند تمدن سازی اسلامی محقق می شود؟ برخی معتقدند این مسئله بعد از طی شدن مراحل 5گانه مورد نظر رهبری به طور کامل و تشکیل تمدن اسلامی، محقق می شود و برخی دیگر بر این باورند که بر اساس روایات مربوط به اخرالزمان ابتدا باید امور دنیا به حضیضی مرگ بار فرو افتد و فساد و آشفتگی بیش از حد در زمین پدید آید، پس از آن امام زمان ظهور می نماید و به شرایط سامان می بخشد و قس علیهذا. نظر شما در این خصوص چیست؟ آیا امکان تاسیس تمدن اسلامی در دوره ی پیش از ظهور امام عصر (عج) وجود دارد؟ لطفا دلایل اعتقاد به نگاه مورد نظر خود را نیز قید بفرمائید. ضمن تشکر از مساعدت جنابعالی خواهشمندیم به دلیل فقدان زمان کافی در اسرع وقت به سوالات پاسخ داده شود.
جواب:بنده در کتاب «بصیرت و انتظار فرج» عرایضی در این مورد داشته ام و معنای نتیجه بخش انتظار را در تحقق تمدنی که بستر ظهور حضرت می شود روشن کرده ام. آنچه باید تأکید کنم جایگاه مقدس حضرت مهدی«عجل اللّه تعالی فرجه» در آینده ی تاریخ است. وقتی معلوم شود آن حضرت با تمام شور و علاقه در طلب شرایطی هستند که حکم خدا و جلوات عالم وحدانی را در زمین ظهور دهند پس هر شرایطی که امیدواری حضرت را در آن حدّ فراهم کند که حضرت بتوانند قدم نهایی را بردارند، استقبال می کنند. البته شرایطی که مردم از یک طرف متوجه عمق فاجعه ی مدیریت غیر الهی جهان شده باشند و از طرف دیگر با تمام وجود بر این باور باشند که تنها به کمک یک انسان الهی و معصوم آرمان شهر حقیقی قابل تحقق است. پس یقیناً در راستای تمدن سازی به صورت حقیقی باید منتظر ظهور مقدس آن حضرت بود و در همین راستا متوجه عمق فاجعه ای بود که هم اکنون بشر گرفتار آن است و متوجه آن نیست.
والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته
..................................................
منبع: لب المیزان