7. تبلیغ دینی
از نقاط برجسته در سنّت مسیحی، ممنوعیت زنان از تصدی سمت تعلیم و تبلیغ دینی است که آن را به برخی عبارت های متون مذهبی و به طور خاص، جملاتی از قدیس پُل منتسب کرده اند.[56] این ممنوعیت در حال حاضر در نتیجة تفسیرهای جدیدی که از متون مقدس ارائه شده تا حدودی کاهش یافته است و از این رو، برخی تحقیقات در خصوص پروتستان ها به مواردی اشاره دارند که در آنها به زنان اجازة تعلیم و تبلیغ داده شده است. با این حال، زنانی که این مسئولیت را به عهده گرفته اند، فقط در آغازِ شکل گیری جماعت دینی و در زمانی که تعداد شرکت کنندگان کم بوده، از استقلال محدودی برخوردار نشده اند، اما بعدها که بر جمعیت آنها افزوده می شده یا در جماعت بزرگ تری ادغام می شده اند، زنان را از این جایگاه کنار گذاشته و آن را به مردان واگذار می کرده اند.[57]
در منابع اسلامی اساساً مسئله ای به عنوان ممنوعیت زنان از تعلیم و تبلیغ دینی مطرح نشده است تا موضوع بررسی های جامعه شناختی قرار گیرد، بلکه برحسب برخی نقل ها، حضرت زینب سلام الله علیها در زمان حکومت علی علیه السلام جلسه تفسیر قرآن برای زنان کوفه دایر کرده است[58] و از نظر فقهی نیز زنان اجازه دارند به تعلیم و تبلیغ دین بپردازند و بر همین اساس، در سال های اخیر شاهد گسترش بی سابقة حوزه های علمیة خواهران در قم و دیگر شهرهای ایران هستیم که از مهم ترین اهداف و فعالیت های آنها تربیت مبلغان زن است. تنها نکته قابل گفتن در این باره آن است که زنان به دلیل محدودیت های اخلاقی در عمل امکان تبلیغ برای مردان یا در حضور مردان را نداشته اند که این امر نیز با تحلیلی کارکردی نظیر آنچه در بحث رهبری دینی گذشت، قابل تبیین است. با در نظر گرفتن فضای مختلط اجتماع های مذهبی در آیین مسیحیت، این احتمال در ذهن تقویت می شود که مخالفت ارباب کلیسا با قرار گرفتن زنان در منصب رسمی تبلیغ نیز ناشی از همین گونه ملاحظات کارکردی بوده است.
8. نتیجه گیری
دین دارای جنبه های نهادی محتلف می باشد، این نهادها عبارتند از: باورهای دینی، اسوه های دینی، تجربه عرفانی، شعائر و مناسک، رهبری دینی، تعلیم و تبلیغ دینی. در مورد باورهای دینی، جامعه شناسی جنسیت از دو جنبه به آن می نگرد: تمایز زن و مرد در میزان باورمندی به آموزه های دینی؛ مضمون یا پیامدهای جنسیتی باورهای دینی. در مورد نتایج تحقیقاتی که برتری باورمندی دینی زنان به مردان را اثبات نموده بدلیل محدودیت دامنه این تحقیقات وعمومی نبودن آن، این نتایج نمی تواند مبنای ارائه تحلیلهای عام قرار گیرد. در مورد جنبه دوم در جامعه شناختی دین اسلام هیچ یک از عوامل مورد نظر از قبیل جنسیت خداوند، آفرینش حوا از آدم، خلقت زن برای مرد، و موارد دیگر تأثیری در برتری جنسیتی مردان نسبت به زنان ندارد. از نظر فمینیست ها بخاطر اینکه ادیان الهی اسوه های دینی را بیشتر از میان مردان انتخاب نموده اند موجب تحکیم پایه های مردسالاری در جوامع دینی شده است؛ در حالیکه دین اسلام بر تفکیک دو موضوع اسوه دینی و رهبر دینی تأکید می نماید و جنسیت در تعیین اسوه دینی هیچ نقشی ندارد. و با توجه به حضور پررنگ زنان در میان اسوه های دینی زمینه ای برای طرح این اشکال در جوامع اسلامی وجود نخواهد داشت. در تبیین جامعه شناختی عدم حضور زنان در سمت رهبری شماری آن را ناشی از آموزه های مردسالارانه خود ادیان تلقی نموده و در مقابل برخی دلیل آن را انحراف از آموزه های ادیان می دانند. از منظر اسلام در مسأله جنسیت و رهبری دینی باید میان دو نوع رهبری تفکیک قائل شد: رهبری علمی که زنان همواره شایستگی آن را داشته اند؛ رهبری و مدیریت اجرایی که بدلیل عدم مشروعیت ولایت عامه زنان و جذابیتهای جنسی آنان، به مردان اختصاص یافته است. تحقیقات نشان داده است زنان در ابعاد زنان در ابعاد ارتباطی و عاطفی دینداری، نمره ای بالاتر از مردان کسب می کنند؛ با این حال حضور زنان در عرصه عرفان کمتر از مردان بوده است، ولی نکته قابل توجه این است که با وجود اشتراک زن و مرد در مقصد و غایت عرفان یعنی وصول الی الله، نباید تفاوت آنها در کیفیت سلوک به سبب نقشهای متفاوت آنان را نادیده گرفت. تحقیقات در جوامع غربی نشان می دهد که زنان منظم تر و بیشتر از مردان در مراسم دینی حضور دارند؛ اما در جوامع اسلامی تا حدودی عکس این وضعیت حاکم است، میزان حضور در مراسم دینی بیشتر تابع میزان تأکید و تشویق خود دین است. با گسترش تفسیرهای نواندیشانه از جایگاه اجتماعی زنان در اسلام شاهد ورود فزاینده زنان به مساجد و اجتماعات دینی در سالهای اخیر هستیم. در آیین مسیحیت زنان از تصدی سمت تعلیم و تبلیغ دینی منع شده اند؛ هرچند که این ممنوعیت در حال حاضر در نتیجه تفسیرهای جدید از متون مقدس کاهش یافته است ولی در منابع اسلامی مسأله ای به عنوان ممنوعیت زنان از تعلیم و تبلیغ دینی مطرح نشده است؛ بنابراین مورد بررسی های جامعه شناختی قرار نمی گیرد. بنابر نقل متون روایی و از نظر فقهی زنان اجازه تبلیغ و تعلیم دین را دارند. ولی بدلیل محدودیتهای اخلاقی امکان تبلیغ برای مردان یا در حضور مردان را ندارند.
مطالب تکمیلی:
تمایزهای جنسیتی در جنبه های نهادی دین/ بخش اول
تمایزهای جنسیتی در جنبه های نهادی دین/ بخش دوم
تمایزهای جنسیتی در جنبه های نهادی دین/ بخش سوم
-------------------------------------------
فهرست منابع
قرآن کریم
-----------------
پی نوشت:
56. http//www.gospelanswers1.com/womenPreachers.php
57. Lummis, "Gender and Religion", Handbook of the Sociology of Gender, p 610.
58. قطیفی، فرج آل عمران، 1412ق، «وفات السیده زینب»، مجموعه وفیات الائمه، بیروت، دارالبلاغه، ص439.