خانواده یک واحد کوچک اجتماعی است و همانند هر اجتماع دیگری نیازمند رهبر و سرپرستی واحد است.
اقتصاد و میانه روی:
نیل به کمالات معنوی و دستیابی به فضایل انسانی در سایه ی قابلیّت و پشتکار، و به یمن همّت بلند و تلاش بی وقفه است. انحراف از بهره وری صحیح از این سرمایه های بزرگ که از سوی قادر منّان در انسان به ودیعت گذارده شده، به مثابه ی خیانت در امانت، و به منزله ی حرکت در بیراهه و در جهت خلاف مصالح عالی انسانی خواهد بود.
بلند پروازی و همّت عالی و تلاش خستگی ناپذیر، خصلت های گرانبهایی است که می تواند وسیله ی رشد و تعالی و یا ابزار انحطاط و سقوط در ورطه ی تاریک دنیاطلبی قرار گیرد.
استفاده ی به جا و درست از این مواهب عظیم الهی در صورتی میسور و امکان پذیر است که اقتصاد و میانه روی و دوری از اسراف و تبذیر، آسایش و آرامش نخواهد داشت. البته هم چنان که اسراف و تبذیر کاری ناپسند و مورد نکوهش عقل و شرع است تنگ گرفتن در امر معیشت نیز نه مطلوب شرع و نه مقتضای طبع آدمی است.
قناعت و میانه روی اگر با اغماض، بردباری و شکیبایی، پرهیز از سخت گیری و توجّه به ناپایداری دشواری ها توأم گردد می تواند زندگی را با همه ی سختی هایش شیرین و گوارا سازد.
انسان گرچه از فقر و تنگ دستی رنج می برد امّا این مستلزم فدا کردن همه ی استعدادها، سرمایه ها و مقاصد بزرگ آدمی نیست. فراهم نبودن مایحتاج زندگی، کاستی ها و کمبودها هریک می تواند زندگی را به کام آدمی تلخ، و دنیا را در مقابل دیدگان او تیره و تار سازد، امّا تلخ کامی ها همیشه زاییده این پدیده های آزاردهنده نیست، چرا که فراوانند بخت برگشتگان سیاه روزی که با فراهم بودن جمیع امکانات رفاهی و مادّی، از کمترین سکونت دل و اطمینان خاطر بی بهره، و با خوشی و سرور و شادکامی بیگانه اند.
چه بسیار لب های خندان و دل های شادی که از کمترین ضروریات حیات برخوردار نبوده، و زندگی را با گرمیِ محبّت و نور امید و غنای قناعت صفا بخشیده، از روزگاری سرشار از مهر و نشاط و فرح و شادی برخوردارند.
همسران که در تلخی و شیرینی زندگی شریک و در فراز و نشیب های حیات مشترک، همراه و هم گام یکدیگرند، با برگزیدن الگوی میانه روی، ضمن مصونیت از مفاسد فراوانی که دامنگیر زندگی نیک و بد این دوران است، نه تنها از مزایای یک زندگی انسانی بهره مند خواهند شد بلکه از پی امدهای انحراف از مسیر میانه که بعضاً ارتکاب گناهانی بزرگ و در برخی موارد تباهی سرمایه ها و متلاشی شدن ارکان زندگی مشترک است به دور خواهند ماند.
تدبیر و مدیریت:
اداره صحیح و موفّق یک اجتماع هر چند کوچک و محدود در گرو وجود عوامل متعدّد، و رعایت اموری چند است که نقصان هر یک از آن ها، تحقّق اهداف مورد نظر آن اجتماع را با مشکل مواجه خواهد نمود.
وجود سرپرستی قدرتمند، با اختیارات کافی و متناسب را می توان از جمله مهمترین عوامل توفیق هدایت یک اجتماع به سوی مقاصد و اهداف تعیین شده برشمرد.
بشر امروز با تجربه ای که از زندگی چندین هزارساله خود به دست آورد، به خوبی واقف است که حتّی یک اجتماع دو نفره برای انجام مسؤولیتی که به آنان محوّل گشته، در صورتی که از عهده ی انجام صحیح و بی نقص آن برخواهند آمد که مسؤولیّت سرپرستی و اداره ی گروه شان به یکی از آنان واگذار گردد، والاّ دیر یا زود هرج و مرج ناشی از فقدان سرپرستی بر فضای آن اجتماع حاکم خواهد گردید.
خانواده یک واحد کوچک اجتماعی است و همانند هر اجتماع دیگری نیازمند رهبر و سرپرستی واحد است.
مرد و زن برای پیشبرد اهداف زندگی مشترک، و پیشگیری از دردسرهای ناشی از هرج و مرج ، ناگزیر از رعایت این مسأله در اجتماع کوچک خویش هستند.
بدیهی است گزینش فردی برای اداره ی یک گروه، به تناسب نیازها، مشکلات، موانع و مقاصدی که فراراه آنان است، بر اساس ضوابطی خاص و مبتنی بر مسؤولیّت ها، امکانات و توانمندی های بالقوّه و بالفعل او صورت می پذیرد تا علاوه بر حصول اطمینان از انجام نیکوی تعهّدات، خود موجب پیدایش مشکلات تازه ای نگردد.
اسلام که احکام فردی و اجتماعی را به اقتضای نیازهای واقعی و به مقتضای گرایش های فطری بشر وضع فرموده، مسؤولیّت سرپرستی خانواده را بر دوش مردان نهاده، و آنان را از هر گونه زیاده روی و اجحاف در خلال انجام تکالیف الهی خویش برحذر داشته است.
«این موقعیّت به خاطر وجود خصوصیّاتی در مرد است، مانند ترجیح قدرت تفکّر او بر نیروی عاطفه و احساسات (به عکس زن که از نیروی سرشار و عواطف بیشتر بهره مند) و دیگری داشتن بنیه و نیروی جسمس بیشتر که با اوّلی بتواند بیندیشد و نقشه طرح کند و با دوّمی بتواند از حریم خانواده ی خود دفاع نماید.
به علاوه، تعهّد او در برابر زن و فرزندان نسبت به پرداختن هزینه های زندگی و پرداخت مهر و تأمین زندگی آبرومندانه همسر و فرزند ، این حق را به او می دهد که وظیفه سرپرستی به عهده او باشد .
البته ممکن است زنانی در جهات فوق برشوهران خود امتیاز داشته باشند ، ولی قوانین به تک تک افراد و نفرات نظر ندارد بلکه نوع و کلی را در نظر می گیرد ، و شکی نیست که از نظر کلی، مردن نسبت به زنان برای این کار آمادگی بیشتری دارند ، اگر چه زنان نیر می توانند وظایفی به عهده بگیرند که اهمیت آن مورد تردید نیست ....))
قرآن می فرماید :
((الرِّجالُ قَوّاموُنَ عَلَی النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللهُ بَعضَهُم عَلی بَعضٍ وَ بِما أنفَقُوا مِن أَموالِهِم ))
(( مردان به خاطر برتری هایی که خداوند برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است، و به خاطر انفاق هایی که از اموال خود می کنند، سرپرست و نگهبان زنانند )) .
تقبل رهبری مرد از سوی زن نه به معنای تسلیم شدن در برابر نظام ناحق سلطه، نه به مفهوم پذیرش یک قرارداد اجتماعی محض، بلکه گزینشی درست ، و حرکتی همراه و همسو با چرخش نظام آفرینش است که مرد و زن را در مسیر حیات اجتماعی و نیل به اهداف عالی انسانی یاری می رساند .
طفره رفتن در مقابل این امر فطری نه به مصلحت زن و نه به صلاح مرد است، و حاصلی جز تشویش، حیرت و محرومیت از حظ زندگی دربر نخواهد داشت، بسیاری از مشکلات و چالش -های اجتماعی و حرکت های ناهنجار خانوادگی در جوامع متمدن کنونی از پنداشت نادرست بانوانی سرچشمه می گیرد که با نادیده گرفتن جایگاه و منزلت عظیم زن در عرصه حیات اجتماعی ، تن دادن به رهبری مرد را تحقیر آمیز و دور از عدالت و انصاف تلقی می کنند بلکه از زن بودن خویش احساس حقارت کرده، با انکار ویژگی های زن و مرد ف با حرکت هایی که نتیجه اش چیزی جز تخریب شخصیت خود آنان نیست، درصدد توجیه این اندیشه ناهماهنگ با ناموس طبیعت و فطرت برآمده اند .
خود بزرگ بینی، تحقیر همسر، نادیده گرفتن ضعف های طبیعی خویش، انگشت گذاشتن بر نقاط ضعف شوهر و شانه خالی کردن از وظائف طبیعی را به عنوان بخشی از این حرکت های غیرواقع بینانه و زیان بار می توان نام برد و در اثر همین غفلت ضمن همگامی با فرهنگ های غیر واقع بینانه، به انواع و اقسام مفاسد اجتماعی دچار گشته و عواقب وخیم آن دامنگیر خود، همسر و فرزندان آنان بلکه کل جامعه خواهد گردید.
اصبغ بن نباته یکی از اصحاب بزرگ امیرمؤمنان (علیه السلام) از آن بزرگوار چنین نقل می کند:
«یَظهَرُ فِی آخِرِ الزَّمانِ وَ اقتِرابِ السّاعۀِ وَ هُوَ شَرُّ الأزمِنَۀِ، نِسوَۀٌ کاشِفاتٌ عارِیاتٌ مَتَبَرِّجاتٌ، مِنَ الدّینِ خارِجاتٌ، فِی الفِتَنِ داخِلاتٌ، مائِلاتٌ إِلَی الشَّهواتِ، مُسرِعاتٌ إِلَی الَّلذّاتِ، مُستَحِلاّتُ المُحَرَّماتِ فِی جَهَنَّمَ خالِداتٌ».
« درآخرالزمان و هنگام نزدیک شدن قیامات که بدترین زمان هاست زنانی پیدا می شوند که آشکار کننده خود هستند، آنان برهنه اند و خود را برای نامحرمان می آرایند، از دین خارج گشته در فتنه ها وارد می گردند. به لذّات و شهوات روی می آورند و محرّمات الهی را حلال می- شمارند. (در نتیجه) در آتش جاودانه خواهند ماند».
پرهیز از برانگیختن احساسات:
زن سرشار از عاطفه، و لبریز از احساسات است، و ابعاد وجودی مرد آن گاه به کمال حقیقی خویش نایل خواهد شد که از پرتو این عواطف و احساسات به خوبی بهره مند گردد.
هرگز نباید با برانگیختن احساسات زن، خود و جمع خانواده را از منافع فراوان این موهبت الهی محروم ساخت. با شناخت صحیح زن و رفتاری متناسب با خلقت او می توان زندگی را از لطافت ، صفا و طراوت وجود او سیراب نمود.
بزرگ جلوه دادن کار خود در خارج از منزل ، و کاستن از ارزش زحمات طاقت فرسای زن در خانه، تعریف بی مورد از همتایان او، سرکوفت، طعنه و ملامت بی مورد و دور از انصاف، هریک بسان انفجار باروتی است که فضای پاک زندگی را به آتش کشیده و بهره مندی از خیر وجود او را ناممکن می سازد.
ادامه دارد...
مطالب تکمیلی :
راه کارهای شاد زیستی در خانواده (قسمت دوم) / 1
&&&&&&&&& پی نوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــها:
. کافي : 2/98 باب رفق ح 15.
. جامع الأخبار / 102 ف 59.
. تفسير نمونه : 3 / 412.
. سوره ی نساء : آيه ی 34.
. من لايحضره الفقيه : 3 / 247 ح 1174 ، وسایل : 20/35 ب 7 ح 5.
منبع: فرهنگ تربیت_ راسخون