امام حسن(علیه السلام) پسر علی بن ابی طالب (علیهما السلام) در شب نیمه ماه مبارک رمضان، سال سوم هجرت در شهر مدینه دیده به جهان گشود. در سن 37 سالگی با وی برای خلافت و جانشینی امام علی (علیه السلام) بیعت شد. مدت امامت حضرتش شش ماه و سه روز به طول انجامید. پس از آن تحت شرایط و عوامل خاص در سال 41 ه.ق با معاویه صلح کرد و به مدینه مراجعت نمود و مدت ده سال در مدینه زندگی کرد، سرانجام با دسیسه و نیزنگ معاویه به دست همسرش (جعده دختر اشعث کندی) به شهادت رسید و در قبرستان بقیع در کنار قبر مادربزرگش فاطمه بنت اسد (ره) به خاک سپرده شد.
به اعتراف دوست و دشمن، در فضایل و کمالات اخلاقی انسانی کامل بود: قرابت و نزدیکی آن حضرت به رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، علاقه و محبت پیامبر نسبت به وی، دارا بودن بیشترین شباهت به رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، یکی از مصادیق آیۀ تطهیر و حدیث کساء بودن، حضور با پیامبر در جریان مباهله، تواضع و سخاوت فراوان، عبادت زیاد، به اتفاق برادرش (امام حسین علیه السلام) سرور جوانان بهشت بودن، برخی از بارزترین خصائص و ویژگی های اخلاقی و کمالات آن حضرت است.
شخصیت امام حسن (علیه السلام)
امام حسن (علیه السلام)، پسر علی بن ابی طالب (علیهما السلام)، پسر عبد المطلب، پسر هاشم، پسر عبد مناف، سرور جوانان بهشت است.[1]
بنابه روایت مشهور بین شیعه و اهل سنت،[2] امام حسن (علیه السلام) در شب نیمۀ ماه مبارک رمضان، سال سوم هجرت در شهر مدینه دیده به جهان گشود.[3] البته نقل های ضعیفی هم وجود دارد که یکی از آنها زمان ولادت آن حضرت را ماه شعبان ذکر می کند. شاید این تاریخ با تاریخ ولادت امام حسین (علیه السلام) اشتباه شده باشد.
کنیه اش ابو محمد است. این کنیه را پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به امام حسن (علیه السلام) داد.[4] در هفتمین روز ولادتش حضرت فاطمه (سلام الله علیها) قنداقۀ امام حسن (علیه السلام) را – در پارچه ای از حریر بهشتی که جبرئل برای پیامبر آورد – خدمت پدر آورد. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نام حسن را بر وی نهاد.
لقب های آن حضرت (علیه السلام) عبارت اند از: سعید، زکی، مجتبی و تقی.[5]
هنگام ارتحال ملکوتی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) امام حسن (علیه السلام) هفت سال و چند ماه، یا هشت سال داشت. زمانی که امامت بعد از علی (علیه السلام) به ایشان رسید، حضرتش 37 ساله بود.[6]
شیخ مفید در کتاب ارشاد می گوید: زمان بیعت (امامت) امام مجتبی (علیه السلام) روز جمعه 21 رمضان سال چهل هجری بود.[7]
مدت امامت آن حضرت شش ماه و سه روز به طول انجامید و در سال 41 ق. بین او و معاویه صلح نامه امضا شد. پس از اجرای صلح، امام (علیه السلام) به مدینه مراجعت نمود و مدت ده سال آخر عمر شریفش را در آن جا ساکن بود، که در تاریخ 28 صفر سال پنجاه هجری همزمان با سال روز رحلت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در سن چهل و هفت سالگی[8] به دست همسرش جعده (دختر اشعث کندی) از طریق سم به شهادت رسید.
این حادثه با دسیسه و نیرنگ معاویه و وعدۀ ازدواج با پسرش یزید بن معاویه صورت پذیرفت. سرانجام امام (علیه السلام) با نوشیدن زهر به دست همسرش و پس از چهل روز تحمل مریضی[9] به دیدار حق شتافت و امام حسین (علیه السلام) پس از مراسم غسل و کفن برادرش را در کنار مقبره مادر بزرگشان فاطمه بنت اسد (ره) در قبرستان بقیع به خاک سپرد.[10]
تاریخ نویسان درباره امام حسن مجتبی (علیه السلام) فضایل و مناقبی را ذکر کردند که برخی از آنها چنین است:
1. نام گذاری امام حسن از سوی خداوند
جابر بن عبدالله می گوید: هنگامی که حضرت زهرا (سلام الله علیها) امام حسن (علیه السلام) را به دنیا آورد، به امام علی (علیه السلام) گفت: برایش نام انتخاب کن. علی (علیه السلام) فرمود: من در نام گذاری این فرزند بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پیش نمی گیرم. قنداقۀ امام حسن (علیه السلام) را خدمت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) آوردند و گفتند، یا رسول الله، برایش نام انتخاب کن. پیامبر فرمود: در این نام گذاری بر خدای متعال سبقت نمی گیرم. پس خدای متعال به جبرئیل وحی فرستاد که محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) صاحب فرزند شد، به جانب وی برو، تبریک بگو، و به او بگو که علی نسبت به تو مثل هارون است نسبت به موسی، پس نام فرزند هارون را بر وی بگذار. جبرئیل بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرود آمد، تولد فرزند را از جانب خداوند بر وی تبریک گفت و گفت: خدای متعال فرمود: نام مولود فاطمه (سلام الله علیها) را به اسم پسر هارون نام گذاری کن. پیامبر فرمود: نام پسر هارون چیست؟ جبرئیل گفت: شبر.
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: زبان ما عربی است! پس جبرئیل در جواب گفت: او را حسن نام بگذار و پیامبر نام حسن را برایش برگزید.[11]
2. امام حسن (علیه السلام) سرور جوانان بهشت
جابر از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل می کند: هر کس خواست سرور جوانان بهشت را ببیند، پس به چهره حسن بن علی (علیهما السلام) نگاه کند.[12]
3. هیبت و ابهت امام حسن (علیه السلام) هیبت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)
ابن علی رافعی از پدرش، از جده اش زینب دختر ابی رافع، نقل می کند: حضرت فاطمه با دو پسرش حسن و حسین (علیهما السلام) خدمت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) رسید ... و فرمود: این دو پسرانت هستند، پس چیزی به ارث و یادگار آن دو را بیاموز، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) چنین دربارۀ آنها فرمود: "حسن هیبت و ابهت مرا دارد، و اما حسین دارای جود و بخشش و شجاعت من است". مؤید این روایت، روایتی است که محمد بن اسحاق نقل کرده است. کسی در شرافت بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به حسن بن علی (علیهما السلام) نرسیده است. وی می گوید من در مسیر مکه خود شاهد بودم که امام حسن (علیه السلام) از مرکبش پایین آمد و پیاده می رفت از همراهانش کسی نماند، مگر این که او نیز از مرکبش پیاده شد، حتی سعد بن ابی وقاص هم پیاده شد و در کنار حضرت راه می رفت.[13]
4. امام مجتبی (علیه السلام) شبیه ترین مردم به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)
از انس بن مالک نقل شده است که کسی در شباهت به رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) مانند حسن بن علی (علیهما السلام) نبود.[14]
5. شدیدترین ابراز محبت های رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت به امام مجتبی (علیه السلام)
در کتاب صحیح مسلم روایتی است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دربارۀ امام حسن (علیه السلام) می فرماید: "من حسن را دوست می دارم، خدایا تو نیز او را و هر کسی که او را دوست می دارد، دوست بدار".[15]
در روایتی دیگر از براء بن عازب آمده است، من دیدم که حسن بر دوش رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) بود، در حالی که می فرمود: "خدایا من او (حسن) را دوست می دارم، تو نیز او را دوست بدار".[16]
6. زهد و عبادت امام حسن (علیه السلام)
در کتاب امالی آمده است: امام مجتبی (علیه السلام) عابدترین، زاهدترین و با فضیلت ترین مردم زمانش بود و زمانی که عازم حج می شد، با پای پیاده می رفت و گاهی هم پا برهنه، امام حسن (علیه السلام) زمانی که یاد مرگ می کرد می گریست و هنگامی که به یاد قبر و قیامت می افتاد، اشک از چشمانش سرازیر می شد.[17]
7. بذل و بخشش در راه خدا
امام مجتبی اهل جود و بخشش بود و در میان مردم به این خصلت معروف بود. روایات فراوان در این باره آمده است. علامه مجلسی صاحب کتاب بحار الانوار از حلیة الاولیاء نقل می کند: امام حسن (علیه السلام) دو بار تمام زندگی اش را در راه خدا بین مستمندان تقسیم کرد.[18]
8. تواضع و محبت نسبت به فقرا
ابن شهر آشوب در کتاب الفنون از احمد مؤدب و کتاب نزهة الابصار از ابن مهدی نقل می کند: امام حسن (علیه السلام) در حال گذر از جایی بود، دید عده ای از فقرا بر زمین نشسته اند و مقداری نانِ خشکِ خورد شده در سفرۀ آنها است و مشغول خوردن هستند، از حضرت دعوت کردند از آن نان خشک میل کند، حضرت از مرکب پیاده شد در کنارشان نشست و از آن نان میل کرد، به برکت وجود امام نان آن قدر زیاد شد که همه از آن خوردند و سیر شدند، پس از غذا امام مجتبی (علیه السلام) از آنها دعوت کرد و در منزل خود از آنان پذیرایی نمود و ... .[19]
مشابه این گونه روایات و ده ها آیۀ قرآن که درباره فضایل و مناقب اهل بیت (علیهم السلام) و امام مجتبی (علیه السلام) وارد شده، فراون است[20] و به همین مقدار درباره آن حضرت اکتفا می کنیم. درباره فضیلت و شخصیت امام حسن (علیه السلام) همین مقدار بس که آن حضرت از اهل بیت (علیهم السلام) است، کسانی که خداوند پلیدی را از آنان دور کرده و آنان را پاک و مطهر گردانید،[21] و از کسانی است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به اتفاق آنان با نصارای نجران مباهله کرد.[22]
----------------------
پی نوشت ها:
[1] تهذیب الأحکام، ج 6، ص 40.
[2] إعلامالوری، ج 1، ص 206؛ صلح الامام الحسن (علیه السلام)، ص 25.
[3] جعفر مرتضی العاملی، الحیاة السیاسیة للامام الحسن (علیه السلام)، ص 9.
[4] سید محسن، امین، اعیان الشیعة، ج 1، ص 567 .
[5] صلح امام حسن (علیه السلام)، ص 25.
[6] إعلامالوری، ج 1، ص 206.
[7] اعیان الشیعة، ج 1، ص 207، نقل از ارشاد شیخ مفید.
[8] اعیان الشیعة، ج 1، ص 567 نقل از ارشاد شیخ مفید.
[9] اعیان الشیعة، ج 1، ص 576.
[10] إعلامالوری، ج 1، ص 207.
[11] إعلامالوری، ج 1، ص 211- 212.
[12] إعلامالوری، ج 1، ص 211.
[13] إعلامالوری، ج1 ، ص 212.
[14] بحارالأنوار، ج 43، ص 338
[15] بحارالأنوار، ج 37، ص 74.
[16] همان.
[17] امالی، شیخ صدوق، ص 179.
[18] بحارالأنوار، ج 43، ص 340.
[19] ابن شهر آشوب، المناقب، ج 4، ص 24.
[20] نک: فضائل الخمسة من الصحاح الستة، فیروز آبادی.
[21] نک: تفسیر آیۀ تطهیر در تفاسیر المیزان، نمونه و...
[22] نک: تفسیر آیۀ تطهیر ؛ و کتاب های پیرامون مباهله