مجتهدان در زمان پیامبر (صلی الله علیه وآله)

مجتهدان در زمان پیامبر (صلی الله علیه وآله)

مجتهدان در زمان پیامبر (صلی الله علیه وآله) برای خود نقش ویژه ای قائل بودند ، به گونه ای که به خود اجازه می دادند اَعمالی را که پیامبر از آنها نهی کرده یا امر نفرموده است ، انجام دهند و از حد خود فراتر روند و مانند یک تن همانند پیامبر اعتراض کنند و در برابر نصّ صریح ، اجتهاد بورزند .

• ماجرای خالد بن ولید با بنی جُذَیْمَه در سال هشتم هجری از این نمونه هاست . پیامبر ، خالد را برای دعوت بنی جُذَیْمَه به اسلام _ و نه جنگ با آنها _ فرستاد . خالد به آنها دستور داد سلاح بر زمین نهند ، چون آنها این کار را کردند فریبشان داد و به جهتِ خون بهایی که میان خالد و آنها در جاهلیّت وجود داشت ، به کشتار آنان دست یازید .

چون این خبر به پیامبر رسید ، دست ها را به آسمان بلند کرد و فرمود : «خدایا ، من از آنچه خالد انجام داد سوی تو بیزاری می جویم» سپس ] حضرت [ علی (علیه السلام) را با اموالی فرستاد تا از بنی جُذَیمه دل جویی کند و خون بها و ] خسارت [ اموالشان را بپردازد(1) .

1- 1. الکامل فی التاریخ 2 : 255 _ 256 ; سیره ابن هشام 4 : 70 _ 78 .

 

• نمونه دیگر قتل مِرداس بن نَهِیک به دست اُسامه بن زید است . پس از آنکه مِرادس تکبیر گفت و شهادتین را بر زبان آورد (و حرمتِ خون مسلمان بدیهی است) اُسامه او را به قتل رساند و گوسفندانش را به تصرف درآورد به این ادعا که مرداس از ترس شمشیر اسلام آورد .

چون رسول خدا این ماجرا را دریافت ، فرمود : به قصد تصرف گوسفندانش او را به قتل رساندید ؟ آن گاه این آیه را قرائت کرد :

( وَلاَ تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَی إِلَیْکُمُ السَّلاَمَ لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیَاهِ الْدُّنْیَا ) ;(1)

به آن که نزد شما اسلام را اظهار می دارد ، نگویید : «تو مؤمن نیستی !» تا ] بدین بهانه [ زندگی دنیا را بجویید(2) .

• نمونه دیگر ، سخنِ مردی از انصار درباره تقسیمی است که پیامبر انجام داد . وی گفت : سوگند به خدا ، این قسمتی است که رضای خدا در آن نبود ! ... این سخن بر پیامبر (صلی الله علیه وآله) گران آمد ، صورتش برافروخته شد و به خشم آمد ... سپس فرمود : موسی بیش از این آزار دید ! و بُردبار ماند .(3)

عجیب است که این رفتار و عقیده ، در برابر پیامبر صف آرایی کرد ! و پیامبر خشمگینانه فرمود :

1- 1. سوره نساء (4) آیه 94 .

2- 2. بنگرید به تفسیر فخر رازی 11 : 3 ; الکشّاف 1 : 552 ; تفسیر ابن کثیر 1 : 851 _ 852 .

3- 3. صحیح بخاری 8 : 31 ، کتاب الآداب ، باب الصبر علی الأذی ، و باب من لم یواجه الناس ...

 

گروهی را چه شده که از کاری که من انجام می دهم خودداری میورزند ؟! به خدا سوگند ، من از آنان داناتر و خداترس ترم .(1)

دردناک تر از این ، ماجرایی است که بعضی از رهبرانِ این طرزِ تفکّر به ایذای ناموسی پیامبر (صلی الله علیه وآله) دست یازیدند . طلحه و یک صحابی دیگر (که به روایتِ سُدِّی ، عثمان بود) گفتند : آیا وقتی ما مردیم محمّد زنان ما را بگیرد و ما پس از مرگ او با زنانش همبستر نشویم ؟ اگر او بمیرد زنانش را به قرعه خواهیم ستاند !(2)

و در روایت دیگر است که طلحه گفت : اگر بعد از محمّد زنده بمانم ، عائشه را خواهم گرفت .(3)

طلحه خواستار عائشه و عثمان خواهانِ اُمّ سلمه بود ، خدای سبحان این آیات را نازل کرد :(4)

( وَمَا کَانَ لَکُمْ أَن تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلاَ أَن تَنْکِحُوا أَزْوَاجَهُ مِن بَعْدِهِ أَبَداً ) ;(5)

شما حق ندارید که رسول خدا را بیازارید ، و بعد از او با زنانش ازدواج کنید .

1- 1. همان .

2- 2. تفسیر قرطبی 14 : 329 ; روح المعانی 22 : 74 ; بنگرید به کلام سُدِّی در دلائل الصدق 3 : 337 _ 339 .

3- 3. الطبقات الکبری 8 : 201 ; زاد المسیر 2 : 712 ; تفسیر فخر رازی 25 : 225 ; تفسیر قرطبی 14 : 229 ; تفسیر ابن کثیر 3 : 506 ; الدرّ المنثور 6 : 639 ; تفسیر بغوی 3 : 541 ; معانی القرآن (نحاس) 5 : 373 ; روح المعانی 22 : 73 ; غایه السؤول : 223 ; سیره حلبی 1 : 448 .

4- 4. بنگرید به ، الدر المنثور 5 : 214 (به نقل از سُدّی در تفسیر آیه) ; الطرائف 2 : 493 .

5- 5. سوره احزاب (33) آیه 53 .

 

( إِن تُبْدُوا شَیْئاً أَوْ تُخْفُوهُ فَإِنَّ اللَّهَ کَانَ بِکُلِّ شَیْء عَلِیماً ) ;(1)

اگر چیزی را آشکار یا مخفی سازید ] برای خدا فرق نمی کند [ خدا به هر چیزی آگاه است .

( إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَهِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَاباً مُّهِیناً ) ;(2)

کسانی که خدا و رسولش را اذیت کنند ، خدا در دنیا و آخرت آنها را لعن می کند و برایشان عذابی خوار کننده آماده می سازد .

( النَّبِیُّ أَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ ) ;(3)

پیامبر از جانِ مؤمنان به آنها اَولی تر است و همسرانِ آن حضرت ، مادرهای مؤمنان اند .

نکته شایان توجه این است که ابوبکر و عمر به دور از این اجتهاد نبودند ، بلکه هر کدام بهره ای از اعتراض بر رسول خدا (صلی الله علیه وآله) و عدم امتثال اوامرش را دارند ;(4) به ویژه عُمرَ بن خطّاب که در قضایای منحصر بفرد فراوانی با آن حضرت مخالفت کرد ; مانند :

_ اعتراض بر پیامبر (صلی الله علیه وآله) در نمازِ آن حضرت بر منافق .(5)

1- 1. سوره احزاب (33) آیه 54 .

2- 2. سوره احزاب (33) آیه 57 .

3- 3. سوره احزاب (33) آیه 6 .

4- 4. مسند احمد 3 : 15 ; الإصابه 1 : 484 ; حلیه الأولیاء 3 : 227 ; البدایه والنهایه 7 : 298 .

5- 5. تاریخ المدینه (ابن شبّه) 1 : 372 ; الدر المنثور 3 : 264 ; کنز العمّال 2 : 419 ، حدیث 4393 .

 

_ ناخشنودی عُمَر از قسمتی که پیامبر (صلی الله علیه وآله) انجام داد .(1)

_ مواجهه با پیامبر با زبانِ تند در صُلحِ حُدَیبیّه .(2)

_ درخواست از پیامبر برای استفاده از مکتوبات یهود در شریعت .(3)

_ متّهم ساختن پیامبر در واپسین لحظات عُمر ، به یاوه گویی و چیرگی درد بر او .(4)

_ و دیگر اجتهاداتی که در آنها به مخالفت با پیامبر (صلی الله علیه وآله) برخاست .

از یاد نبریم که مسلمانان آن گاه که پیامبر قلم و دوات خواست تا نوشته ای بنویسد که بعد از او هرگز گمراه نشوند ، به دو دسته تقسیم شدند :

الف) گروهی می گفتند : دستور پیامبر را عملی سازید .

ب) دسته ای گفتند : آنچه را عُمَر می گوید درست است .

همین امر ، خود نقاب از وجود دو اندیشه در آخرین لحظات حیات پیامبر (صلی الله علیه وآله) برمی دارد ، و اینکه نگرش اجتهاد به رأی ، نگرشی قوی و مؤثّر در حیاتِ مسلمانان بود ; و همین پدیده ، چندگانگی و حجیّت رأی را بعد از وفات پیامبر مشروع ساخت .

1- 1. مسند احمد 1 : 20 ، به نقل از اعمش ، از شقیق ، از سلمان بن ربیعه و مسلم در زکات .

2- 2. تاریخ عمر (ابن جوزی) : 58 .

3- 3. المصنّف (عبدالرزّاق) 10 : 313 ; مجمع الزوائد 1 : 174 .

4- 4. صحیح بخاری 1 : 39 ; صحیح مسلم 3 : 1257 و1259 .

Share