( 1 ) فاطمه پاره تن من

حضرت فاطمه زهرا (سلام اللّه علیها) در گفتار و سخن ، شبیه ترین مردم به رسول اللّه (ص ) بود اخلاق و عادات او مانند رسول اللّه (ص ) بود . راه رفتن و کردارش همانند آن حضرت بود . هرگاه حضرت زهرا (علیهاالسلام ) بر پیغمبر وارد می شد رسول اللّه (ص ) به او مرحبا می گفت و دست او را می بوسید و او را در جای خود می نشانید .

و هر وقت آن حضرت بر فاطمه (سلام اللّه علیها) وارد می شد فاطمه (علیهاالسلام ) بر می خواست و مرحبا گفت و دست پدر را می بوسید . رسول خدا (ص ) خیلی فاطمه (علیهاالسلام ) را می بوسید و هر وقت مشتاق بوی بهشت می شد او را می بویید و همیشه می فرمود: فاطمه پاره تن من است هر کس او را خوشحال کند مرا خوشحال کرده و هر که به او بدی کند به من بدی کرده . اما یا رسول اللّه کجا بودی ببینی با زهرایت چه کردند . وقتی که عمر فهمید حضرت زهرا پشت در بوده چنان در را به پهلوی آن مخدره دو جهان فشار داد که صدای ناله آن حضرت از پشت در بلند شد .

فَنادَتْ یا اَبتاهُ یا رَسُولَ اللّه اَهکَذا کانَ یَفْعَلُ بِحَبیبَتِکَ وَ اِبْنَتِکَ ثُمَّ نادَتْ یا فِضَّهُ خُذینی فَقَدْ قُتِلَ وَ اللّه ما فی اَحْشائی مِن الْحَمْلِ .

پس فریاد زد: ای پدر یا رسول اللّه ببین با حبیبه و دوست و دخترت چه کردند ؟ ! ! سپس ناله ای زد و فرمود: ای فضه ! مرا دریاب به خدا کشته شد آن حملی را که من در شکم داشتم . (60)

من نگویم حال زهرا از من مضطر بپرسید

لیک گویم از در پر خون و میخ در بپرسید

من نگویم بوده فضّه غافل از احوال زارش

لیک گویم حال محسن باید

از مادر بپرسید

من نگویم ارغوان بوده تنش از تازیانه

لیک گویم ضرب دست قنفذ کافر بپرسید

من نگویم زد عمر سیلی به رویش از ره کین

لیک گویم ز انخساف آن مه انور بپرسید

من نگویم شب چراشدفاطمه درخاک پنهان

لیک گویم مدفنش از حیدر صفدر بپرسید

تا بگوید خواست آن کانون عصمت تاقیامت

چشم نامحرم نبیند قبر او دیگر نپرسید

Share